eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
909 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
705 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷 شهادت ✍✍✍✍ آدم دقیق و نکته سنجی بود. همیشه خودکار و قلم همراهش بود . نکات آموزشی رو به دقت و با همه ی جزئیاتش یاداشت میکرد. مخصوصا در کلاس های انتقال تجربیات که توسط فرمانده گردان تخریب اداره میشد خیلی سووال میکرد تا حدی که بعضی از بچه ها بهش اعتراض مبکردند. بعضی وقت ها هم که فرمانده از سووال هاش به تنگ میومد میگفت اینکه دلت میخواد. این نکته سنجی و دقت ایشون موجب شده بود که در و مورد توجه فرماندهان گردان باشه توی قبل از مشغول آموزش غواصی بودیم . اونجا هم ول کن نبود وسط آب مدام سووال و جواب میکرد. من هم برای اینکه همه از شر سووالهاش خلاص شوند دستش رو فشار میدادم که سرش زیر اب بره. اون هم عصبانی میشد. خیلی بود. در شناسایی در توسط بعثی ها اسیر شد. چند روز بعد خبرش به ما رسید. من تا شنیدم که خاکفیروز رو گرفتند به شوخی گفتم حتما داشته از سووال و جواب میکرده که گرفتار شده. رو بعد از اسارت زیر شکنجه به شهادت رسوندند و پیکر مطهرش بعد از 10 سال به میهن اسلامی بازگشت 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 #یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد تمرین غواصی در #رودخانه_کارون #بچه_های_تخریب_لشگر_10 اوایل بهمن ماه 1364 قبل از عملیات والفجر8 دااشتیم به روزهای عملیات نزدیک میشدیم و تمرین ها هم سنگین وسنگین تر میشد شبها با تجهیزات بیشتر وارد آب #رودخانه_کارون میشدیم و وزنه های سربی دور کمرمون رو بیشتر میکردیم. سخترین تمرین ، حمله به ساحل دشمن بود که نیمه شب تمرین میکردیم و سختی اش این بود . که مجبور بودیم بعد از حمله به ساحل بعد از اینکه داخل آب بدنمون به سرما عادت کرد بیرون می اومدیم و ساعتی بدون حرکت در ساحل میخوابیدیم. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 به روایت ناخدا یکم از فرماندهان شجاع نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بعد از ظهر روز سوم آبان سرهنگ حسنی سعدی با بی سیم به من دستور داد را تخلیه کنم و به آبادان عقب بنشینم. عین سخنان ایشان این بود: «جناب ناخدا صمدی! آماده باشید که عقب‌نشینی! » فرمان شفاهی و از طریق بی سیم به من ابلاغ شد. هیچ فرمان کتبی در کار نبود. دو سه روزی بود ارتباط ما با آبادان قطع شده و دیگر هیچ رفت و آمدی از طریق پل خرمشهر به آبادان صورت نمی‌گرفت. از سرهنگ حسنی سعدی پرسیدم: «برای چه عقب‌نشینی کنیم؟ » فرمودند:«دستور این است!»، ادامه دادم: «با چه وسیله‌ای و چطور عقب‌نشینی کنیم؟» گفتند:«برایتان قایق می‌فرستم! » …جناب سرهنگ حسنی سعدی هم به قولشان وفا کردند و حدود ساعت حدود ۹ یا ۱۰شب، ۱۰فروند قایق هشت نفره برای تخلیه نیروهای مقاومت و مردم عادی به ساحل خرمشهر فرستادند. تخلیه از حدود ۱۱شب شروع شد. کار تخلیه مردم عادی خیلی وقتگیر بود. اول مردم عادی و سربازهای سرگردان را ۱۰نفر ۱۰نفر سوار قایق کردیم و از رودخانه کارون عبور دادیم. نیروهای بومی گریه می‌کردند. از گردان ۲۷۰ نفره ناخدا “داریوش ضرغامی” فقط ۱۷نفر باقی مانده بودند که با خود ایشان که به شدت گریه می‌کرد، تخلیه شدند. نمی‌توانم آمار دقیق و حتی تخمینی درباره شمار کسانی که شهر را تخلیه کردند، بدهم، اما فکر می‌کنم در مجموع حدود ۵۰۰نفری را تخلیه کردیم. برخی از تکاوران با شنا و گریان، از عبور کردند و به آن طرف رودخانه رفتند. من و فرماندهان گروهان و دسته‌ها و پرسنل، کنار اسکله ایستاده بودیم و به مردمی که شهر را ترک می‌کردند، کمک می‌کردیم. تخلیه نیروها تا حدود صبح ادامه پیدا کرد.” @alvaresinchannel
کنار سردارشهید فرمانده آموزش های عملیاتی استفاده از مواد منفجره بهمن ماه 1364 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 تمرین غواصی در اوایل بهمن ماه 1364 قبل از عملیات والفجر8 دااشتیم به روزهای عملیات نزدیک میشدیم و تمرین ها هم سنگین وسنگین تر میشد شبها با تجهیزات بیشتر وارد آب میشدیم و وزنه های سربی دور کمرمون رو بیشتر میکردیم. سخترین تمرین ، حمله به ساحل دشمن بود که نیمه شب تمرین میکردیم و سختی اش این بود . که مجبور بودیم بعد از حمله به ساحل بعد از اینکه داخل آب بدنمون به سرما عادت کرد بیرون می اومدیم و ساعتی بدون حرکت در ساحل میخوابیدیم. @alvaresinchannel
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷 شهادت ✍️✍️✍️✍️ آدم دقیق و نکته سنجی بود. همیشه خودکار و قلم همراهش بود . نکات آموزشی رو به دقت و با همه ی جزئیاتش یاداشت میکرد. مخصوصا در کلاس های انتقال تجربیات که توسط فرمانده گردان تخریب اداره میشد خیلی سووال میکرد تا حدی که بعضی از بچه ها بهش اعتراض مبکردند. بعضی وقت ها هم که فرمانده از سووال هاش به تنگ میومد میگفت مثل اینکه دلت میخواد. این نکته سنجی و دقت ایشون موجب شده بود که در و مورد توجه فرماندهان گردان باشه توی قبل از مشغول آموزش غواصی بودیم . اونجا هم ول کن نبود وسط آب مدام سووال و جواب میکرد. من هم برای اینکه همه از شر سووالهاش خلاص شوند دستش رو فشار میدادم که سرش زیر اب بره. اون هم عصبانی میشد. خیلی بود. در شناسایی در توسط بعثی ها اسیر شد. چند روز بعد خبرش به ما رسید. من تا شنیدم که خاکفیروز رو گرفتند به شوخی گفتم حتما داشته از سووال و جواب میکرده که گرفتار شده. رو بعد از اسارت زیر شکنجه به شهادت رسوندند و پیکر مطهرش بعد از 10 سال به میهن اسلامی بازگشت 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 ۴۴ سال قبل به روایت ناخدا یکم از فرماندهان شجاع نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بعد از ظهر سرهنگ حسنی سعدی با بی سیم به من دستور داد را تخلیه کنم و به آبادان عقب بنشینم. عین سخنان ایشان این بود: «جناب ناخدا صمدی! آماده باشید که عقب‌نشینی! » فرمان شفاهی و از طریق بی سیم به من ابلاغ شد. هیچ فرمان کتبی در کار نبود. دو سه روزی بود ارتباط ما با آبادان قطع شده و دیگر هیچ رفت و آمدی از طریق پل خرمشهر به آبادان صورت نمی‌گرفت. از سرهنگ حسنی سعدی پرسیدم: «برای چه عقب‌نشینی کنیم؟ » فرمودند:«دستور این است!»، ادامه دادم: «با چه وسیله‌ای و چطور عقب‌نشینی کنیم؟» گفتند:«برایتان قایق می‌فرستم! » …جناب سرهنگ حسنی سعدی هم به قولشان وفا کردند و حدود ساعت حدود ۹ یا ۱۰شب، ۱۰فروند قایق هشت نفره برای تخلیه نیروهای مقاومت و مردم عادی به ساحل خرمشهر فرستادند. تخلیه از حدود ۱۱شب شروع شد. کار تخلیه مردم عادی خیلی وقتگیر بود. اول مردم عادی و سربازهای سرگردان را ۱۰نفر ۱۰نفر سوار قایق کردیم و از رودخانه کارون عبور دادیم. نیروهای بومی گریه می‌کردند. از گردان ۲۷۰ نفره ناخدا “داریوش ضرغامی” فقط ۱۷نفر باقی مانده بودند که با خود ایشان که به شدت گریه می‌کرد، تخلیه شدند. نمی‌توانم آمار دقیق و حتی تخمینی درباره شمار کسانی که شهر را تخلیه کردند، بدهم، اما فکر می‌کنم در مجموع حدود ۵۰۰نفری را تخلیه کردیم. برخی از تکاوران با شنا و گریان، از عبور کردند و به آن طرف رودخانه رفتند. من و فرماندهان گروهان و دسته‌ها و پرسنل، کنار اسکله ایستاده بودیم و به مردمی که شهر را ترک می‌کردند، کمک می‌کردیم. تخلیه نیروها تا حدود صبح ادامه پیدا کرد.” @alvaresinchannel