eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
910 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
709 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 به روایت : حسین علی بیگی پائیز سال 66 بود و ماموریت من به تمام شده بود و میبایست برای ادامه درس و مشق به تهران برمیگشتم . ما در مقر الوارثین در جنوب مستقر بودیم و عقبه لشگر10 در سنندج بود و برای تسویه حساب میبایستی به اونجا میرفتم . دنبال وسیله میگشتم برای اینکه خودم را به پادگان امام علی سنندج برسونم که برادر سلیمان آقایی گفت ما میخواهیم بریم سنندج با ما بیا.. موقع رفتن شهیدان هم همراه ما بودند. از جنوب راه افتادیم به سمت غرب .. مسیر طولانی بود... یادم نمیره در طول مسیر شهید حاج قاسم اصغری با ضبط صوت واکمن یکی از نوارهای حاج منصور ارضی رو گذاشته بود و گریه می کرد. برادر آقایی از حاج قاسم پرسید: حاج آقا چیزی شده؟؟؟؟ شهید اصغری با همون حال گریه گفت: چند روزه میرم داخل حسینیه الوارثین .... عکس شهدا رو میبینم . انگار اونا به من می خندن. رسیدیم سنندج و من تسویه گرفتم و برگشتم تهران . دو سه روز بعد شنیدم که این دو بزرگوار شهید شدن، تازه فهمیدم حاج قاسم چی گفته روحشون شاد باشه @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 حاج قاسم با این مین به معراج رفت. همسر نقل میکند : یک روز دیدم یک عکس نشان دادم . گفتم عکس چیه .گفت این عکس مینه ، و اون هم .خیلی مین قشنگیه .... این رو توذهن داشتم تا اینکه شنیدم حاج قاسم با شهید شده فهمیدم به آرزوش رسیده حاجی دوست داشت مثل اربابش امام حسین علیه السلام بی دست و سربشه ..که اون به آرزوش رسید. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹 سردار شهید تخریبچی جانشین تخریب لشگر10 ✍️✍️✍️ یکی دو ماه به شهادتش مونده بود که ای بچه های تخریب رو توی صبحگاه گردان در (ع) سنندج به خط کرد. حاجی خیلی نسبت به سر وقت اومدن بچه ها حساس بود اون ایام ابوی ما هم در گردان بود و تا از حسینیه بیرون بیاد طول کشید و با تاخیر به صبحگاه رسید.حاجی دید اون رو نمیتونه تنبیه کنه به من گفت عوض پدرت چند متر سینه خیز و پا مرغی برو. همه که توی صبحگاه جمع شدن من قرآن و دعای صبحگاهی رو خوندم و حاجی شروع کرد به صحبت کردن.من چون مسیر زیادی رو سینه خیز و پا مرغی رفته بودم حواسم به صحبت های حاجی نبود و توی این فکر بود م که این بی انصاف جلوی یک گردان حال ما رو گرفت . اما به خودم اومدم که دیدم به پهنه صورت داره گریه میکنه. یادم میاد میگفت:آدمی که منتظر یک عزیریه که از راه برسه یک لحظه آروم و قرار نداره .. حاجی زبانش میگرفت. و بغض هم که میکرد تاخیر کلماتش بیشتر میشد. حاجی میگفت: ما اگر مهمونی دعوت کنیم که برامون خیلی عزیز باشه سعی میکنیم سورو سات پذیرایی از اون رو به بهترین شکل فراهم کنیم و منتظر مینشینیم تا اون بیاد.اگر دیر کرد میاییم درب خونه وبه انتظارش می ایستیم و یا میاییم سر محله که شاید مسیر رو گم کرده باشه..و...... تا اون نیاد و سر سفره پذیرایی ننشینه ما آروم نمیگیریم.. و بعد با حسرت میگفت : به خودم میگم. آیا ما اینجوری برای آقامون علیه السلام منتظریم. یا اینکه صدتا کارداریم و یکیش هم انتظار فرج آقاجونمونه. و اگه رسیدیم به اون هم فکر میکنیم. حاجی اون روز توی صبحگاه گردان مقابل صد و چهل پنجاه نفری که بودیم خیلی گریه کرد..... خیلی.....گریه !!!!! ..... نه؟؟؟؟ ضجه زد. و بعد هم در حالیکه سعی میکرد صورت پر از اشکش رو از ما پنهان کنه .. گفت: برادرها !!!! صبح جمعه است برای سلامتی امام زمان علیه السلام صلوات. بعد از صبحگاه به گفتم : رسول : این رفیمون نور بالا میزنه خوشبحالش چه عشقی داره.... رسول هم در جواب گفت: حاج قاسمه دیگه. اون دست پرورده ست. و در آخرین روزهای پائیز سال 66 توی سردشت با انفجار جواز بهشت رو گرفتن و با سر به همراه آقاشون دویدن 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 مفر تخریب لشگر10 در موقعیت شهید موحد جاده اهواز خرمشهر-تابستان 63 ازسمت راست جعفرطهماسبی جانشین تخریب لشگر10 @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 ❇️▪️ روایت مستند در ..... 25مرداد 1364 سردار تخریب لشگر10 شهید حاج قاسم اصغری روای: حجه الاسلام احمد حسین خانی @alvaresinchannel
🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁 🍁🌹 ✔️🌹 🌟 شهادت: 10آبانماه 1366 سردشت-انفجارمین ✔️🌹 🌟 شهادت 27 آبانماه 1392 - سوریه-حلب-انفجارتله انفجاری @alvaresinchannel
🌹✨🌹✨✨🌹✨🌹✨🌹 🌹✨ ✔️🌹 🌟 شهادت: 10آبانماه 1366 سردشت-انفجارمین ✔️🌹 🌟 شهادت 27 آبانماه 1392 - سوریه-حلب-انفجارتله انفجاری ما توی گردان یه شهید داشتیم به نام رسول فیروزبخت که روحیات خاص خودش رو داشت. روابط عمومیش بیست بود و وقتی هم بهش نزدیک میشدی و رفاقت میکردی دیگه دوست نداشتی از او جدا بشی. عملیات هم که باهاش میرفتی در اوج سختی و تلخی های عملیات ، او رو پر روحیه و انرژی میدیدی. در جگر داری و دلاوری اش در عملیات هم که زبانزد بود. رسول فیروزبخت در پائیز سال 66 با انفجار با شهید حاج قاسم اصغری پرکشید و ما رو تنها گذاشت. یکسال قبل از شهادت رسول فیروزبخت روزهایی که درگیر در شلمچه بودیم خدا به همسنگر عزیز تخریبچی ما حاج رمضون خلیلی یه گل پسر داد که اسمش رو گذاشت. این رسول کوچولو از وقتی که هوش و حواسش به جا اومد قاطی پاتی همسنگران پدرش بود و هرهفته با حاج رمضون در جمع بچه های تخریب لشگر10 در هیات الوارثین شرکت میکرد. از همون روزهای بعد از جنگ در بازدید از مناطق عملیاتی با پدرش همراه ما بود. وقتی هم به مقر الوارثین میرفتیم جزء نفرات اولی بود که از ماشین پیاده میشد و به محض پیاده شدن هم ورجه ورجه اش شروع میشد و در دقایق اولیه جیب هاش رو پر از ترکش هایی میکرد که در اطراف مقر پراکنده بود. با انس و الفت عجیبی داشت. این رسول ما رو به یاد اون رسول میانداخت رسول خلیلی هم حرکات و سکناتش مثل رسول فیروزبخت بود بارها و بارها در ایام عید نوروز که برای بازدید از مناطق جنگی میومدیم همراه ما بود و خلاصه اینکه رسول قد کشید و بزرگ شد تا اینکه یک سال که اومدیم برای زیارت مقر الوارثین در جاده فکه ، از ماشین که پیاده شد یک لحظه غیبش زد.ما مشغول شدیم به بازگو کردن خاطرات شهیدان تخریبچی که از این منطقه پرکشیدند ورسول از جمع ما فاصله گرفت و رفت و وقتی برگشت گونه هاش خاکی بود و چشمش کاسه خون. معلوم بود جایی به سجده رفته و خیلی گریه کرده. ما به روش نیاوردیم. اما حاج رمضون خلیلی لو داد که دنبال رسول رفتم دیدم توی یکی از قبرهایی که بچه های زمان جنگ کنده بودند و شبها داخلش مناجات میکردند رسول به سجده افتاده و داره گریه میکنه. حالش خیلی خوش بود. از صمیم قلب براش دعا کردم و شکر کردم خدا رو که یه همچین هدیه ای به من داده. تخریبچی شهید آقا رسول خلیلی در سن 27 سالگی شد مدافع حرم و به آرزوش که شهادت بود رسید . @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 دست نوشته @alvaresinchannel
🌸🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌸🌿 ✍️✍️ راوی: شهید سال 1345 در کرج به دنیا آمد و در گلشهر زندگی کرد. از وقتی خودش را شناخت دیگر بندگی کرد و خوب هم بندگی کرد. جوانهای خیلی‌هایشان رسول را نمی‌شناسند. آهای نوجوان‌های 16 ساله، او هم سن شما بود رفت جبهه و در جبهه ماندگار شد. در میان گردان‌های گوناگون حاضر در ، شاید با جرات بتوان گفت که بیشتر از همه به شهادت نزدیک بودند. آنها هر لحظه باید خود را برای رفتن به معراج آماده می‌کردند. رسول مثل بعضی‌ها برای جبهه نرفت بلکه برای جبهه رفت. او در جبهه دنبال کمال بود و سعی می‌کرد در جبهه جایی که نوک پیکان سختی‌هاست باشد. پس رسول «تخریب‌چی» شد. همه وجودش در سوز و گداز بود و اگر خنده و شوخی هم می‌کرد دنبال رد گم کردن بود. بخشی از دل نوشته شهید «فیروزبخت»: معلوم نیست که چه کسی از برادرانی که با ما هستند تا آخر جنگ زنده بمانند. شاید من جزو یکی از آنها باشم که توفیق شهادت را نداشته باشم و زنده بمانم نمی‌دانم آن موقع چه حالتی به من دست می‌دهد. الان که دارم فکر آن موقع را می‌کنم سینه‌ام درد می‌گیرد و از خدا می‌خواهم .... خوشا آنانکه جانـان می‌شناسند طریق عشق و ایمان می‌شناسند بسی گفتیم و گفتند از شهیدان شهیدان را شهیدان می‌شناسند یک هفته قبل از شهادتش، من و رسول توی چادر لشکر 10 توی ، تنها شدیم او با خودش خلوت کرده بود دیدم صورتش خیسه، انگار گریه کرده تا منو دید با آستین لباسش اشک هاشو پاک کرد. دیدم حال و حوصله شوخی رو نداره، یه خورده با هم درد دل کردیم. رسول بدون مقدمه با نگرانی گفت: نمی‌دونم چرا کار ما درست نمیشه. همه رفقای ما یکی یکی رفتند و داره جنگ تموم میشه و ما هنوز زنده‌ایم. تورو خدا بیاییم یه کاری کنیم. یک عده هنوز تو گردان نیومده پرواز می‌کنند. دیدم حال خوبی داره گفتم بذار تو حال خودش باشه و بدون خداحافظی ازش جدا شدم. بخت در پاک‌سازی به همراه همرزم شهیدش در 10 آبان 66 بر اثر انفجار آسمان پر کشید. 🌿🌸 🌸🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 گلزار شهدای امام زاده محمد کرج در سی و سومین سالگرد شهادت 10آبان 99 @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 جانشین تخریب لشگر10 هنگام دفن فرمانده گردان تخریب لشگر10 درتیرماه 66 در گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها. @alvaresinchannel
کماکان منتظر خاطرات شما از هستیم با تشکر از برادر علی بیگی و حسین خانی به جهت ارسال خاطرات
@alvaresinchannel👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿
0016363.m4a
5.95M
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 25 مرداد 64 جانشین گردان تخریب لشگر10 🔴 در آموزش ها به ما آموخته بودند که وقتی معبر لو رفت باید بزنید روایت حاج محمد عدالتی معاون گردان علی اصغر(ع) از معبری که شهید اصغری باز کرد شنیدنی است او روایت میکند: برادر اصغری در حالیکه تیربار دشمن در فاصله سه متری سمت چپ معبر او شلیک میکرد معبری به عرض دو نیم متر باز کرد. نکته جالب روایت او این است که او هم نمیداند که شخصی که خود را روی سیم خاردار انداخت و رزمندگان برای حمله به دشمن از روی او عبور کردند همان تخریبچی بود که معبر زد. با این روایت های مستند دیگر جای هیچ اما و اگر نیست. 🔴 این روایت برای اولین بار بعد از 35 سال منتشر میشود این حماسه مستند را برای همه ی عاشقان فرهنگ دفاع مقدس ارسال نمایید @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 جانشین گردان تخریب لشگر10 آبانماه سال 1366 شهرستان قدس ✅ فرازی ازوصیت نامه شهید ........خدایا شرمسار و خجلم که مدتی ازعمرم به زشتی گذشت چگونه می توان در آن دنیا سر بلند کرد در صورتی که جز معصیت و گناه کوله بار دیگری نداریم شکر خدای را که باز چند صباح از عمرمان در کنار برادران عزیز و مخلص دین بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جبهه های نور علیه ظلمت گذشت در کنار شهدای بزرگوار و گران قدر گردان در کنار معلولین و مجروحین و مفقودین گذشت .خدا خود بهترین شاهد است و می داند که این حقیر عاصی به هیچ وجه من الجوه صلاحیت آمدن به این منطقه پاک و مقدس در کنار این عزیزان و سروران را نداشته ام .......و امیدوارم که بنده را مدیون خون شهدا نکرده باشد و شما هم غافل نباشبد بشتابید که وقت جبران زیان ها هم نیست .قاسم اصغری والسلام 66/5/18 @alvaresinchannel
34.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ ☘️☘️☘️ ☘️ 🍀 مبارکباد مدح ولادت در جوار مزار شهدای استان البرز شهید حاج رسول فیروزبخت تابیده خدا به اهل ایمان جلوات بر کام همه چشانده امشب حلوات برمقدم صادق(ع) و محمد (ص)اینک بفرست به آوای جلی یک صلوات @alvaresinchannel
با خبر شدیم همسنگر تخریبچی آقا مرتضی رسولی در بیمارستان بستری شدند برای شفای این جانباز عزیز و همه ی بیماران در این شب ولادت خاتم الانبیاء(ص) و امام صادق(ع) حمد شفاء قرائت بفرمایید. @alvaresinchannel
audio_2020-11-02_21-55-57.mp3
11.38M
با نوای حاج جعفر طهماسبی سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد ✅ تقدیم به همراهان کانال الوارثین. @alvaresinchannel