eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
907 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
705 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 🔹 در هفته گذشته اون هم آخر هفته دو تا تشییع خاص در بهشت زهرا سلام الله علیها انجام شد یکی تشییع جانباز عزیز فرمانده جبهه آسید ابوالفضل کاظمی راوی کتاب بود و یکی هم روز جمعه گذشته تشییع غریبانه مرد ایمان و عمل دکتر عباس شیبانی... برای هر دو تشییع رفتم به یکی رسیدم و یکی هم از دستم رفت. اعلام شده بود مرحوم شیبانی ساعت 2 بعد از ظهر در قطعه 70 تشییع و دفن میشه اما زودتر دفن شد و خیلی ها مثل من جاموندن... 🔹 مرحوم شیبانی رو بارها شب های جمعه یا روزهای جمعه مقابل گلزار شهدا دیده بودم با همون پیکان سفید رنگ و بدون خدم و حشم.... یک ظرف آب دستش بود و داشت زیر شیر که آب به سختی ازش آب میومد پر میکرد مزار یار و همراه زندگی اش در قطعه 70 و روبری شهدا بود و این مرد با وفا به رسم فاداری زائر مزار همسرش سیده نفیسه مفیدی بود.. روز جمعه ساعتی رو کنار مزارش بودم و به این فکر میکردم که شیبانی حتی برای سفر آخرت هم کسی رو به زحمت نیانداخت.... از بنرها و تاج گلهای آنچنانی خبری نبود...ماشین های پلاک دولتی و شیشه دودی به چشم نمیومد... حتی نشانی هم بر مزارش نبود... واقعا کلام نائب امام زمان(ع) برازنده این یار وفادار انقلاب است که فرمود " وی مؤمنی صادق و مجاهدی خستگی‌ناپذیر بود و در همه‌ی دورانها، چه دوران مبارزه با طاغوت و چه دوران انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، در صراط مستقیم، ثبات قدم نشان داد. " روحش شاد و با امام و شهیدان محشور باد. (جعفرطهماسبی) @alvaresinchannel
🌹☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ 🌹☘️ 1️⃣✍️✍️✍️✍️ راوی: به جهت ، حرف نداشت. آنچه باید فرماندهان و به آن توجه میکردند انجام شد. و اینطرف جبهه هم توسل های و ناله ها و عبادت ها شبانه و و.... همه مقدمات فراهم بود تا کمر دشمن شکسته شود. اما مقابل ما هم دشمن با همه توان خودش و اربابانش آماده بود. که با مواجه شد همه را دمق کرد .واقعا حق ما بود که خدا توی کاسه ما بگذاره.چون توکل فرمانده ها کم شده بود. فرمانده ها وقت توجیه عملیات برای نیروهاشون میگفتند.میریم...میزنیم...میگیریم...وتهش اگرفرصتی بود یک انشاءالله میگفتند.شاید جالبه بدونید.ما که خداییش هم سرشار از معنویت بودیم.برای اینکه بعد از عملیات بیرون همدیگر رو پیدا کنیم آنقدر با تکبر روی محل قرار رو به هم نشون میدادیم که در عملیات های قبل سابقه نداشت.حتی گردانهایی که قرار بود در مناطقی عملیات کنند که مردم هم زندگی میکردند به شوخی از گرفتن و حرف میزدند. من در عملیات کربلای 4 از مامور شدم به قاسم(ع) لشگر10 که قرار بود در به سمت عملیات کنه. کار ما در عملیات خیلی زیاد بود قرار بود جلوی گروهانها ، نخل ها رو با انفجار کمربندهایی که بدورش میبستند قطع کنند به نحوی که به صورت پل روی آبراهها سقوط کند و تردد نیروها به تندی صورت بگیرد و ما هم برای دقت در این ماموریت خیلی در آموزشها تلاش کرده بودیم.شب عملیات هم در مستقر بودیم که صدای تیر اندازی های پی در پی و آتش توپحانه و پدافندها نوید شروع عملیات رو میداد.من داخل خوابیده بودم و از ترس اینکه موش داخل کیسه خوابم نشه زیپ کیسه خواب رو تا زیر حلقم کشیده بودم وتازه چشمم گرم شده بود که با صدای انفجار مهیبی از خواب پریدم وبا کیسه خواب از جا بلند شدم.سرو صدای شیرجه هواپیما میومد و علی الظاهر بمب هواپیما مقابل داروخانه خیابونی که از به سمت لب شط میرفت وسط بلوار به زمین خورده بود و به اندازه یک ماشین وانت گود کرده بود. من از داخل هلال احمر بیرون اومدم و دیدم بچه هایی هم که تو مشغول استراحت بودند هم مقابل مسجد جمع شده بودند.هرچی فرمانده ها فریاد میزدند داخل ساختمونها برید کسی گوشش بدهکار نبود. دیگه از نگرانی کسی خوابش نمیبرد همه تجهیزات و حمایل ها رو بسته بودند و آماده دستور بودند که حرکت کنند.از بیرون خبر میومد که داخل آب توسط تیربارهای سنگین دشمن قلع و قم شده اند.من چون سابقه گذشتن از رو در سال گذشته و در داشتم و مجسم میکردم که غواص هنوز از بیرون نرفته زیر آتیش قرار بگیره چه اتفاقی میفته.!!!! @alvaresinchannel
مقابل درب مسجد جامع خرمشهر شب عملیات کربلای4 (ع) @alvaresinchannel
🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀 🌴🥀 🥀 خط قرمز... منطقه عمومی خرمشهر عملیات @alvaresinchannel
2️⃣بچه ها نگران بودند وخودشون رو با ذکر خدا آروم میکردند و بعضی ها هم مشغول خواندن شدند و از گوشه ای هم صدای زمزمه (ع) میومد که میخوند. شبهای دراز بی عبادت چکنم طبعم به گناه کرده عادت چکنم گویند کریم ما گنه میبخشد او می بخشد من از خجالت چکنم کنار من بود او هم داشت نماز شب میخوند و هم به مناجات گوش میداد..تو دلم گفتم این بچه، پاشو تو خط بگذاریم پریده!!!!. ریا نشه من هم برای اینکه حفظ ظاهر کنم وارد جرگه نمازشب خون هاشدم . شاید هنوز به نرسیده بودیم که یکی صدا زد برادرها راه بیفتید برای رضای خدا نماز شب تعطیل شد. از جا بلند شدیم به امید اینکه میریم برای عملیات . خودم رو به فرمانده گردان حضرت قاسم(ع) رسوندم تا برای عملیات کارها رو با ایشون چک کنم .که حاجی گفت دستور رسیده که تا هوا روشن نشده نیروها از خارج بشن . فرمانده یکی از گروهانها بود .شروع کرد سر وصدا کردن . و نیروهاش رو زود تر از بقیه گروهانها به خط کرد . گردان به ستون یک از کوچه های اطراف به سمت جاده اصلی اهواز خرمشهر حرکت داده شد و مقابل پمپ بنزین ورودی خرمشهر سوار بر تریلی به اهواز منتقل شدند. گردانهای لشگر سیدالشهداء(ع) اومدند اردوگاه کوثر در جاده سوسنگرد ،وبچه های تخریب واطلاعات عملیات هم رفتند زیر پل هفتی هشتی مستقر شدند.و خدا رو شکر که یگانها نیروها رو از خرمشهر واطراف اون تخلیه کردند.. صبح روز 4 دیماه سال 65 داخل خرمشهر جهنمی از آتش بود.از زمین هوا گلوله میریخت.در اطراف مسجد جامع خرمشهر جایی نبود که گلوله ای نخورده باشه. وقتی عقب اومدیم تا برای عملیات بعد آماده شویم. همه به هم میگفتند خدا ما رو تنبیه کرد؟؟؟!!! چون خیلی مغرور شده بودیم .یادمون رفته بود که خدا همه کاره است نه ماها. خدا حال ما رو کربلای 4 گرفت که کربلای 5 به ما حال بده!!!! 🌹☘️ 🌹☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 از روزهای دکتر محمد مرندی عضو هیات علمی و استاد دانشگاه تهران (س) در سال ۶۵ و در عملیات‌های کربلا ۴ و ۵ در گردان حضرت زینب(س) از لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع) غواص بودم. شب دو نفر از اطلاعات و عملیات آمدند روی نقشه ما را توجیه کنند… قرار شد برخی یگان‌های غواص جزایر را آزاد کنند و بعد یگان‌های دیگر از جمله دو گروهان غواص از (س)، به نام و ، از اروندرود عبور کنند و را آزاد کنند. به نظر بنده و برخی از غواصان دیگر نقشه عملیات خیلی سخت و پیچیده بود. آن دو عزیز از اطلاعات و عملیات احتمالاً حس ما را درک کردند و توضیح دادند که در این منطقه عملیاتی خیلی کار شده و نسبت به موفقیت بسیار امیدوار بودند. آن دو نفر در کنار نیروهای دیگر از اطلاعات و عملیات در آن منطقه عملیاتی خیلی کار کرده بودند و بارها مخفیانه از خطوط نیروهای صدام عبور می‌کردند. از طرف دیگر مخفیانه معبرهای لازم را برای عبور غواصان ایجاد کرده بودند. البته روشن است که همه این برادران عزیز اطلاعات و عملیات و همچنین نیروهای تخریب خودشان هم مثل ما غواص بودند. در هر حال از صحبت‌های این دو بزرگوار روشن بود که بسیار حرفه‌ای، تیزهوش، و نسبت به موفقیت عملیات امیدوار بودند. اتفاقاً یکی از این دو بزرگوار فرمودند که اینجا بهترین مکان برای عملیات است و ما روی منطقه دیگری هم خیلی کار کردیم و دژهای نونی شکل داشت که غیر قابل عبور بودند… شب عملیات بود و ما بیشتر مشغول نماز و دعا بودیم ولی حواسمان به آب و جزایر و ساحل مقابل هم بود. ما را شب و مخفیانه در کامیون‌های خاور به منطقه برده بودند و قرار شد اگر کسی سوال کرد خودمان را به عنوان نیروهای گردان مرزی قائم (عج) معرفی کنیم…وقتی که این بنزهای خاور در چاله‌ها می‌افتاد ما نیم متر می‌رفتیم هوا. واضح است که صدام می دانست می‌خواستیم عملیاتی در یکی از مناطق نزدیک به بصره انجام دهیم. مگر می‌شد با توجه به کمک گسترده اطلاعاتی غربی‌ها ایشان نداند که ۲۰۰ هزار نیروی بسیج و سپاه و ۵۰ هزار نیروی ارتش برای چه کاری در منطقه اردو زدند؟ ولی قطعاً نمی‌دانست کجا و کی… نیروهای ما فوق‌العاده حرفه‌ای بودند و برخی در عملیات‌های زیادی حضور داشتند. وقتی که غواصان عزیز موج اول وارد آب شدند و به سمت جزایر حرکت کردند فضا کاملاً ساکت و آرام بود. طبیعتاً اگر دشمن متوجه حضور نیروهای غواص می‌شد آنها بسیار آسیب پذیر می‌شدند. جا برای پنهان شدن یا عقب نشینی نبود. وقتی که بچه‌های موج اول توی آب بودند اصلاً درگیری نشد. عملیات موقعی افشا شد که برخی نیروها به ساحل جزایر رسیده بودند و درگیر شدند. به سرعت نبرد شدت پیدا کرد و ما کماکان منتظر دستور برای ورود به آب و حرکت به سمت ساحل غربی رودخانه بودیم. داوطلبان غواص می دانستند که کارشان پر مخاطره است و کلاً در نبرد متغیرهای زیادی وجود دارد و پیش بینی نتیجه نبرد در چنین مواقعی ممکن نیست. همگی آموزش‌های سخت را گذرانده بودند و احتمال زیاد می‌دادند که شهادت، مجروحیت سخت، یا اسارت در پیش هست…بعد از حدود ۲ ساعت درگیری فرماندهان… ...به این نتیجه رسیدند که نیروهای دشمن را با هزینه قابل قبول نمی‌شود در این منطقه شکست داد، اگر چه برخی از یگان‌های غواص با موفقیت به اهداف مورد نظر رسیدند. شاید حدود ساعت سه یا سه و نیم صبح بود که دستور عقب نشینی فوری را دادند و ما قبل از طلوع آفتاب از منطقه خارج شدیم. نشان می دهد که آنان درک واقعی از این اعداد را ندارند. از طرفی به هیچ وجه قبل از عملیات آسمان پر از منورهای چلچراغی نبود، بلکه فضا بسیار تاریک بود. اگر اکثر قبضه‌ها منهدم شدند، چطور بعد از دو هفته توانستیم از دژهای مستحکم نونی شکل با موفقیت عبور کنیم؟ در مورد کربلا ۵ بعداً خواهم نوشت. خداوند به ایثارگران و خانواده‌های شهدا و جانبازان صبر دهد. ان‌شاءالله شهدا از ما ناراضی نباشند و ما در زبان و قلم و عمل انصاف داشته باشیم. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
گردان حضرت زینب(س)لشگر10 زمستان سال 65 اولین نفر از سمت چپ دکتر محمد مرندی @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 با کلاه آهنی مخصوص به فرماندهی ماموریت (ع) این بود که حوالی ساعت 4 صبح ، بعد از گذشتن از خط با دشمن درگیر بشه و زمین منطقه ماموریت ما بود . و روبروی ما بود و قرار بود که به فرماندهی وارد شهر ابوالخصیب شوند و برای این منظور هم روی کلاه آهنی گونی سبز رنگ کشیده بودند که هم دیگه رو توی درگیری پیدا کنند 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 ✅ از نگاه نائب امام عصر ارواحنا فداه به‌مناسبت سالگرد 4 دیماه سالگرد عملیات کربلای 4 🔴 یاد و خاطره شهدای را گرامی میداریم @alvaresinchannel
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶 🔶🔶 🔶 ✅ پیروزی در عملیات کربلای پنج، پس از شکست در نسبتِ میان عملیات کربلای چهار با کربلای پنج در سال 1365 را باید در بررسی علت شکست در کربلای چهار و چگونگی تبدیل شکست به پیروزی در عملیات کربلای پنج تعریف کرد. عملیات کربلای چهار با فرض غافلگیری آغاز شد، چنانکه سایر عملیاتها با همین فرض آغاز می شد. اما واکنش دشمن نشان دهنده هوشیاری دشمن بود لذا نحوه مواجهه دشمن با پیشروی نیروها در همان ساعات اولیه موجب طرح این نظر از سوی فرمانده وقت سپاه مبنی بر لو رفتن عملیات از رده بکلی سری شد. در واکنش به این ادراک از هوشیاری دشمن روند تحولات با تصمیم گیری فرمانده وقت سپاه تغییر کرد و شکت در کربلای چهار بعنوان «عملیات سرنوشت ساز» به پیروزی در عملیات کربلای پنج تبدیل شد. بنابراین علت شکست عملیات را باید در علت هوشیاری دشمن و دسترسی به اطلاعات جستجو کرد. اما علت تبدیل شکست به پیروزی چند موضوع بود که به آن اشاره خواهم کرد: 1- شهامت و درایت فرماندهان سپاه در ارزیابی صحنه عملیات و ضرورت توقف آن که قبل از روشن شدن هوا این تصمیم گیری شجاعانه برای جلوگیری از افزایش تلفات، از سوی فرمانده سپاه اتخاذ شد. 2- انتخاب زمین مناسب برای عملیات و تعیین تاکتیک عملیاتی، همچنین تأکید بر زمان برای انجام عملیات، با تلاش آقامحسن صورت گرفت. اینجانب بعنوان راوی این عملیات بر صدق این نوشتار، خدا و خون شهدا را گواه می گیرم. این در حالی بود که بر اساس مشاهداتم و اسناد موجود که برخی منتشر شده است، مرحوم آیت الله هاشمی با همه جسارت و شهامتی که در پیشبرد امور انقلاب و کشور داشت، به نظرم قادر به تصمیم‌گیری در عملیات کربلای پنج نبود و سرانجام این تصمیم گیری از سوی آقامحسن اتخاذ شد. حداقل بیش از 30 نفر از فرماندهان و مسئولین که در آن جلسه سرنوشت ساز حضور داشتند و بعدها گزارش آن تحت عنوان «تصمیم گیری در عملیات کربلای پنج» در فصلنامه مطالعات جنگ منتشر شد، قابل مشاهده است. آقامحسن با تجزیه و تحلیل عملیات کربلای چهار به این نتیجه رسید که موفقیت لشکر 19 فجر و تیپ 57 حضرت ابوالفضل(ع) در محور شلمچه به دلیل پیشروی برخلاف آرایش و استحکامات دشمن است. براساس این تحلیل، برای اقناع سازی فرماندهان درباره تاکتیک عملیات از عبارت «سُر خوردن» در پشت مواضع دشمن استفاده و نهایتاً نتیجه این تدبیر و تلاش برای آماده سازی عملیات، موجب تبدیل شکست به پیروزی شد. @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاد در شهادت بی بی بخیر یا دخت یغمبر حافظ این انقلاب مادر نام تو در جبهه ها غوغا به پا (س) (س) @alvaresinchannel
◾️جبهه ما مدیون عنایات حضرت زهرا سلام الله علیها بود و خیلی از عملیاتهای موفق ما در دفاع مقدس با مدد گرفتن از نام بی بی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها به فتح الفتوح رسید 🔸فاطمیه جبهه از ولادت حضرت زینب سلام الله علیها در ینجم جمادی الاول شروع میشد و تا پنجم جمادی الثانی ادامه داشت و در حقیقت رزمندگان ، سه دهه برای حضرت زهرا سلام الله علیها عزادار بودند. ✅واحد ها و گردانهای مختلف در شبهای مختلف در سنگرها و چادرهاشون که با نام حضرت سیاه پوش شده بود روضه برپا میکردند. وهمه این خیمه ها یک شور مشترک داشتند و آن هم این بود که: کشتند زهرا را ..............ام ابیها را. 🔴ایام فاطمیه در ۸ سال دفاع مقدس به شرح زیر بود. سال ۵۹ از ۲۰ اسفند ۵۹ لغایت ۲۱ فروردین ۶۰ سال ۶۰ از ۱۰ اسفند سال ۶۰ لغایت ۱۱ فروردین ۶۱ سال ۶۱ از ۲۹ بهمن سال۶۱ لغایت ۲۹اسفتد سال ۶۱ سال ۶۲ از ۱۸بهمن سال ۶۲لغایت ۱۸اسفند سال ۶۲ سال ۶۳ از ۷بهمن سال ۶۳لغایت ۷اسفند سال ۶۳ سال ۶۴ از ۲۶دی سال ۶۴لغایت ۲۶بهمن سال ۶۴ سال ۶۵ از۱۵ دی سال ۶۵لغایت ۱۵بهمن سال ۶۵ سال ۶۶ از ۵دی سال ۶۶ لغایت ۵ بهمن سال ۶۶ سال ۶۷ از ۲۳آذر سال ۶۷لغایت ۲۳دی سال ۶۷ @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 در شب شهادت حضرت صدیقه سلام الله علیها ◾️یاد را گرامی میداریم @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 شب اول زمستون بود میهمان (ع) بودیم. مقرشون اطراف قرارگاه کربلا در اطراف سه راه صاحب الزمان علیه السلام بود. اونجا همه در سوله هایی که با خاک پوشانده بود ساکن بودند.. ابتدا ما برای استراحت به حسینه بچه های تخریب که سوله بزرگی بود رفتیم و بعد از نماز و نهار یه سوله بزرگ برای استقرار ما دادند. بعد از نماز و نهار با فرمانده مون رفتیم برای پیدا کردن یه مقر مناسب برای . چون عملیات در پیش بود باید مقری پیدا میکردیم که نزدیک منطقه درگیری باشه. با ماشین رفتیم سمت سه راهی صاحب الزمان و جاده روبروی سه راهی رو چند کیلومتری جلو رفتیم تا به یک جاده شنی متروکه و چند تا خاکریز رسیدیم. شهید سید محمد از ماشین پیاده شد و قدری اطراف رو وارسی کرد و گفت: همین جا خوبه برای استقرار بچه ها و چند روز بعد به این مقر اومدیم و اینجا شد . برگشتیم به مقر تخریب لشگر 40 صاحب الزمان(ع) .. یکی دوساعت به غروب مانده بود که آقا سید همه بچه ها رو داخل یه سوله جمع کرد و سخنرانیش رو با این جملات آغاز نمود دنیا چو حباب است. آن هم چه حباب. حباب بر روی آب نه بلگه بر روی سرآب آن هم چه سراب. که بیند در خواب. آن هم خواب آدم بد مست خراب. من تا حالا این کلمات موزون رو نشنیده بودم و برای اولین بار که از زبان فرمانده میشنیدم آقا سید چند دقیقه ای صرف شرح کلمات بالا کرد و بعدش شروع کرد از سختی ها عملیاتی که در پیش بود برای بچه ها گفتن. گفت: قرار نیست ما خط بشکنیم ..لشگر ما قراره از لشگر دیگری عبور کنه و از طریف جزیره ام الرصاص به سمت و عملیات کنه. ماموریت ما هم به عنوان بچه های تخریب سرعت بخشیدن به عبور رزمنده ها برای حمله به دشمن است و موانع سر راه رو ما باید برداریم. صحبت های آقا سید که تموم شد اسامی یه تعداد رو خوندن برای مامور شدن به گردان های عملیاتی لشگر... و تیم ما هم مامور شد به . 36 سال از اون روز میگذره یاد اون روزهای خوب بخیر جیهه بودیم و جنگ میکردیم در سکوت شبانه سنگر درد دل با تفنگ میکردیم ✍️✍️✍️ راوی: 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ ☘️🌹 روایت 4 دیماه 65 ✍️✍️✍️ به روایت: روز 4 دیماه و روز نزدیک های ظهر بود که با ماشین رفتیم سمت . هنوز به پمپ بنزین ورودی خرمشهر نرسیده بودیم که بمباران هواپیماها شروع شد. هواپیماها ، اسکلت آهنی مقابل پمپ بنزین رو با بمب زدند. هواپیمای دیگری بمبش رو رها کرد و مسیر ورودی به شهر رو تا مسیر طولانی مورد هدف بمب های خوشه ای قرار داد. خیلی وحشتناک بود آسمان پر بود از هواپیما. از به سمت خط رفتیم. مسجدی سمت چپ جاده نرسیده به بود که شده بود . داخل مسجد از سیاهی میزد.همه توی جهنمی از سرو صدا آروم خوابیده بودند.اکثر شهدا از سر و سینه هدف گلوله قرار گرفته بودند.و مدام هم به جمعیت شهدا در مسجد اضافه میشد. با بچه ها رفتیم به سمت که روبروی گمرک کنار بود. آتش پرهجم دشمن همه رو زمین گیر کرده بود. همه کلافه بودند و فرماندهان اصرار داشتند که نیرویی توی منطقه نمونه تا که تلفات بالا نره. منتظر بودیم بمباران هواپیماها تموم بشه و به عقب برگردیم که شنیدم داشت برای بقیه تعریف میکرد: داخل که شدیم دشمن آمادگی کامل برای درگیری با ما داشت. افراد قوی هیکل دشمن دنبال ماها میکردند. حتی جایی رسیدیم که دیدم یکی از اونها روی یکی از افتاده بود و میخواست چشم هاش رو در بیاره که من با گلوله زدمش. روایت این غواص از نیروهای دشمن داخل برای من قابل لمس بود چون سال گذشته که ما هم به جزیره ام الرصاص حمله کردیم موقع درگیری توی کانال این رو دیده بودم که وقتی به سمت ما میومدند تمام عرض کانال رو هیکلشون پرمیکرد. شهدا را یاد کنیم با صلوات ☘️🌹 🌹☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ @alvaresinchannel
شب مقابل مسجد جامع خرمشهر ✅حاج آقا فضلی و شهید کلهر بین رزمندگان لشگر_10 @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ستند (بچه های تخریب) روایتی از مجاهدت رزمندگان گردان تخریب 🔸کاری از گروه رسانه های میقات 🔸امروز ششم دی ماه حوالی ساعت 23:15 شبکه سه سیما @alvaresinchaanel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 (رزمندگان تخریب لشگر10) 🔸 مکان : 🔶زمان : جمعه 9 دیماه 1401 ساعت 19 بلوارابوذربین پل 5و6خیابان وحدت بوستان ۱۲(شهید تابش) 🌟🌷 @alvaresinchannel