eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
1.2هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
981 ویدیو
74 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀 🌴🥀 🥀 خط قرمز... منطقه عمومی خرمشهر عملیات @alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🍃🌹 اونی که از هزاران کیلومتر فاصله با جبهه ، قلبهای رزمندگان رو تسخیر کرده بود. یادش بخیر برای و بچه هایی که قرار بود به گردان ها مامور شوند فرمانده ما شهید زینال حسینی(فرمانده گردان تخریب لشگر10) سخنرانی کرد. ابتدا کلیتی از عملیات و سختی هاش گفت گفت : با توجه به عملیات قبل( ) که با مشکل مواجه شد احتمال زیاد داره که دشمن هوشیار باشه و مجبور باشیم زیر نور منورها و آتیش های سنگین با دشمن روبرو شویم سید حسابی دل ها رو خالی کرد و این هم به این خاطر بود که اگر کسی آمادگی رزم نداشته باشه از جمع خط شکنان بیرون بیاد. اون شب آخرین جمله ای که امیدها رو به جمع برگرداند این بود. گفت برادرها!!! نقل قولی از به ما رسیده ایشون فرمودند به بگویید که... من هم می آیم و آنجا با هم نماز میخوانیم این جمله ای که سید فرمود همه رو به وجد آورد و اونجا با همه وجود شعار دادند خدایا خدایا تا انقلاب حتی کنار رو نگهدار. ✍️✍️راوی : ✔️🔻🔹 نکته: خاطره بالا رو جایی نقل کردم و سردار جعفر اسدی فرمانده لشگر33 المهدی (ع)هم بودند. ایشون فرمودند نقل قول از امام تا مستند نشده جایی نقل نکنید. بنده گفتم این رو از قول فرمانده مون نقل کردم و اون هم در جلسه فرمانده هان لشگر شنیده بود. دیدم ایشون قانع نشد عرض کردم ما در سلسله مراتب فرماندهی در جبهه امر فرمانده را امر امام و امام عصر(ع) و در نهایت دستور خدا میدانستیم و اطاعت از امر فرمانده رو واجب میدونستیم و این نقل و قول رو هم از فرمانده به این دلیل بدون سند قبول کردیم. خیلی گشتم یک تصویر از این جمله امام که در اردوگاه کوثر چند روز قبل از بر روی پارچه ای نوشته و مقابل میدان صبحگاه نصب شده بود پیدا کنم که میسر نشد تا اینکه در بازبینی فیلمی از فضای اردوگاه کوثر قبل از کربلای 5 این جمله را دیدم و از روی فیلم تصویر گرفتم. 🍃🌹 🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
برای و بچه هایی که قرار بود به گردان ها مامور شوند فرمانده ما شهید زینال حسینی(فرمانده گردان تخریب لشگر10) سخنرانی کرد. ابتدا کلیتی از عملیات و سختی هاش گفت گفت : با توجه به عملیات قبل( ) که با مشکل مواجه شد احتمال زیاد داره که دشمن هوشیار باشه و مجبور باشیم زیر نور منورها و آتیش های سنگین با دشمن روبرو شویم سید حسابی دل ها رو خالی کرد و این هم به این خاطر بود که اگر کسی آمادگی رزم نداشته باشه از جمع خط شکنان بیرون بیاد. اون شب آخرین جمله ای که امیدها رو به جمع برگرداند این بود. گفت برادرها!!! نقل قولی از به ما رسیده ایشون فرمودند به بگویید که... من هم می آیم و آنجا با هم نماز میخوانیم این جمله ای که سید فرمود همه رو به وجد آورد و اونجا با همه وجود شعار دادند خدایا خدایا تا انقلاب حتی کنار رو نگهدار. ✍️✍️راوی : ✔️🔻🔹 نکته: خاطره بالا رو جایی نقل کردم و سردار جعفر اسدی فرمانده لشگر33 المهدی (ع)هم بودند. ایشون فرمودند نقل قول از امام تا مستند نشده جایی نقل نکنید. بنده گفتم این رو از قول فرمانده مون نقل کردم و اون هم در جلسه فرمانده هان لشگر شنیده بود. دیدم ایشون قانع نشد عرض کردم ما در سلسله مراتب فرماندهی در جبهه امر فرمانده را امر امام و امام عصر(ع) و در نهایت دستور خدا میدانستیم و اطاعت از امر فرمانده رو واجب میدونستیم و این نقل و قول رو هم از فرمانده به این دلیل بدون سند قبول کردیم. خیلی گشتم یک تصویر از این جمله امام که در اردوگاه کوثر چند روز قبل از بر روی پارچه ای نوشته و مقابل میدان صبحگاه نصب شده بود پیدا کنم که میسر نشد تا اینکه در بازبینی فیلمی از فضای اردوگاه کوثر قبل از کربلای 5 این جمله را دیدم و از روی فیلم تصویر گرفتم. 🍃🌹 🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
ساعت حدود 12 شب بود که رمز پشت بیسیم اعلام شد (س) بود. هنوز با موانع پرحجم مقابل کمین های کلنجار میرفتند که درگیری از سمت راست و از طرف آبگرفتگی شروع شد و منورها بود که به آسمان میرفت وهمه جا مثل روز روشن شد. آتش کینه دشمن سینه رو شکافت. و خونشان آب شلمچه را رنگین کرد. سلام الله علیها قفل شد. همه در قرارگاه به تکافو افتادند و نگران تکرار دوباره. اما حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها به امداد آمد و با حمله برق آسای از معبری که با هدایت بی بی دوعالم گشوده شد کمر دشمن شکست. یاد همه شهدای این نبرد عاشورایی بخیر @alvaresinchannel
در انتخابات ریاست جمهوری سال های 96 و 1400 به نفع کنار رفت این متن رو سال 1396 در قدر شناسی از حاج باقر نوشتم 🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🍃🌹 امروز کاری کرد کارستان... او در یکی از بزنگاهها خوش درخشید و عرصه را برای خدمتگذاری دیگر فراهم کرد. حاج باقر مرد این میدونه. فرق حاج باقر و فرماندهان جبهه و جنگ که منصبی رو قبول میکنند با دیگران این است که اون ها به توصیه مولایشان علی(ع) حکومت رو میخوان برای اینکه مظلومی به حقش برسد و ظلم ظالم دفع شود. و این از عجایب این دور وزمانه است که متاسفانه فرمانده هان جنگ ومدیران حماسه های خون وشهادت ومردانگی این کشور رو متهم به نظامی گری میکنند که این اوج نامردی است. فرماند هانی که درامر و نهی شان خدا را حاضر و ناظر میدیدند. در استفاده ازحداقل های جبهه دیگران را بر خود ترجیح میدادند. فرماندهانی که شب عملیات جلوتر از نیروهایشان به دل دشمن میزدند. اون ها وقت هدایت نیرو ها از "برو" استفاده نمیکردند خود جلو دار بودند ونیروهاشون را با "بیا" خطاب میکردند. اون ها برای خود چیزی طلب نمیکردند و خدا طلب بودند. . همون باکری که گفت خون برادر من که ازدیگرشهدا رنگین تر نیست اگر پیکر سایر شهدا از جزیره مجنون عقب آمد برادر من هم می آید و حمید ماند تا قیام مولایش. حاج باقر هم امتحان داده این معرکه است. او برادرش را برسایرین ترجیح نداد وقت رفتن به مصاف دشمن در فقط برای لحظاتی به نیابت از پدر قد وبالای دردانه مادرش را بر انداز کرد او خودش گفت: من هم فرمانده لشگر بودم و دوست داشتم برادرم را در بغل بگیرم ولی نمی توانستم و سزاوار نبود باید با همه خداحافظی می کردم که به خاطر شرایط خط امکانش نبود نمی دانم بگویم تلخ، شیرین، چه بگویم این برادرم (حسن) اینقدر مرا نگاه کرد که من او را یک لحظه در آغوش بگیرم ولی برایم خدا شاهده اصلا به خاطر بچه هایی که آنجا بودند و من فرمانده لشگرشان بودم، امکانش نبود. امروز نقل این روایت ها بیشتر شبیه افسانه سرایی است. امروز فرمانده هان"بخوانیدمدیران" با برادران خود اینگونه رفتار میکنند. اون فرمانده هان"بخوانید مدیران" این مجسمه های اخلاص و مردانگی را متهم به نظامی گری میکنند و نداشته را به رخ میکشند. برادر که چه عرض کنم آبا و اجدادشون رو دورسفره بیت المال جمع میکنند وسهمشون رو از بیت المال میلیاردی عطا میکنند وبا کمال وقاحت پز میدهند که این درایت وشایسته سالاری بود. اما حاشا که مردان دامان خود را آلوده کنند. آخر قصه حاج باقر و رفتار با برادرش خوش است بخوانید روایت را: "حسن" شب عملیات کربلای 4 با به آب زد و شهید شد و مدتی از پیکرش خبری نبود. به من اطلاع دادند که جنازه برادر شما پیدا شده است من رفتم و گفتم حداقل آن موقع که نشد همدیگر را ببینیم حالا شهید شده جنازه اش را ببینم رفتم معراج شهدای اهواز ، دیدم حدود دویست تا سیصد نفر از خانواده های شهدا آنجا جمع شده اند همه منتظر جنازه های شهدای خودشان هستند به همه گفتند این آقای است حالا شما تصور کنید جنازه برادرم را آوردند بیرون و همه آرزوی من این بود که یکبار او را ببوسم ولی وقتی دیدم آن خانواده های شهیدی که جنازه ای ندارند و من را نگاه می کنند نتوانستم برای آخرین بار...» برادر حاج باقر کجاست وبرادر"بخوانید مدیران" این جرثومه های فساد کجا هستند. برادر حاج باقر کجاست واونها کجا هستند. چه کسی عزت داره .. عزت و ذلت دست خداست واگر همه ی عالم جمع شوند نمیتونند جلوی عزت خدا داده رو بگیرند. عزت "حاج باقر" هدیه خداست به این فرمانده سالهای سربلندی این مملکت. پس باید گفت: حاج باقر: عزت زیاد خاک پای همه مردان غیوردفاع مقدس 🍃🌹 🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
تدبیرها از سوی صورت گرفت.. اما اینگونه شد... هر دو نامزد مورد تایید نظام بودند و در رقابت انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفتند. اقبال ، یار دکتر پزشکیان بود و به ریاست رسید. یادمون باشه..که خداوند عالم هم است و هم .... 🔷 یادمون نرفته و شیرینی پیروزی و گشایش در سال های دفاع مقدس. 🔶 برادر دکتر پزشکیان رئیس جمهور منتخب ایران اسلامی است و برای او آرزوی توفیق داریم و از خدای علی اعلی مسئلت میکنیم کسانی که به ما رحم نمیکنند بر ما مسلط مفرما (الهی آمین) @alvaresinchannel
✅شرح عملیات ✅خاطرات و.................. 🔶در @alvaresinchannel
🌹☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ 🌹☘️ عملیاتی که فریب دشمن شد روایتی از رزمندگان لشگر10 ✍️✍️✍️✍️ راوی: به جهت ، حرف نداشت. آنچه باید فرماندهان و به آن توجه میکردند انجام شد. و اینطرف جبهه هم توسل های و ناله ها و عبادت ها شبانه و و.... همه مقدمات فراهم بود تا کمر دشمن شکسته شود. اما مقابل ما هم دشمن با همه توان خودش و اربابانش آماده بود. که با مواجه شد همه را دمق کرد .واقعا حق ما بود که خدا توی کاسه ما بگذاره.چون توکل فرمانده ها کم شده بود. فرمانده ها وقت توجیه عملیات برای نیروهاشون میگفتند.میریم.میزنیم.میگیریم.وتهش اگرفرصتی بود یک انشاءالله میگفتند. ما که خداییش هم سرشار از معنویت بودیم.برای اینکه بعد از عملیات بیرون همدیگر رو پیدا کنیم آنقدر با تکبر روی محل قرار رو به هم نشون میدادیم که در عملیات های قبل سابقه نداشت.حتی گردانهایی که قرار بود در مناطقی عملیات کنند که مردم هم زندگی میکردند به شوخی از گرفتن و حرف میزدند. من در عملیات کربلای 4 از مامور شدم به قاسم(ع) لشگر10 که قرار بود در به سمت عملیات کنه. کار ما در عملیات خیلی زیاد بود قرار بود جلوی گروهانها ، نخل ها رو با انفجار کمربندهایی که بدورش میبستند قطع کنند به نحوی که به صورت پل روی آبراهها سقوط کند و تردد نیروها به تندی صورت بگیرد و ما هم برای دقت در این ماموریت خیلی در آموزشها تلاش کرده بودیم.شب عملیات هم در مستقر بودیم که صدای تیر اندازی های پی در پی و آتش توپحانه و پدافندها نوید شروع عملیات رو میداد.من داخل خوابیده بودم و از ترس اینکه موش داخل کیسه خوابم نشه زیپ کیسه خواب رو تا زیر حلقم کشیده بودم وتازه چشمم گرم شده بود که با صدای انفجار مهیبی از خواب پریدم وبا کیسه خواب از جا بلند شدم.سرو صدای شیرجه هواپیما میومد و علی الظاهر بمب هواپیما مقابل داروخانه خیابونی که از به سمت لب شط میرفت وسط بلوار به زمین خورده بود و به اندازه یک ماشین وانت گود کرده بود. من از داخل هلال احمر بیرون اومدم و دیدم بچه هایی هم که تو مشغول استراحت بودند هم مقابل مسجد جمع شده بودند.هرچی فرمانده ها فریاد میزدند داخل ساختمونها برید کسی گوشش بدهکار نبود. @alvaresinchannel
جزیره مجنون عملیات شناسایی بچه های اطلاعات عملیات لشگر10 شهادت: شهادت: شهادت: برادر آزاده ابراهیم فلاح @alvaresinchannel
🔹 ساعت حدود 12 شب بود که رمز پشت بیسیم اعلام شد (س) بود. هنوز با موانع پرحجم مقابل کمین های کلنجار میرفتند که درگیری از سمت راست و از طرف آبگرفتگی شروع شد و منورها بود که به آسمان میرفت وهمه جا مثل روز روشن شد. آتش کینه دشمن سینه رو شکافت. و خونشان آب شلمچه را رنگین کرد. سلام الله علیها قفل شد. همه در قرارگاه به تکافو افتادند و نگران تکرار دوباره. اما حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها به امداد آمد و با حمله برق آسای از معبری که با هدایت بی بی دوعالم گشوده شد کمر دشمن شکست. یاد همه شهدای این نبرد عاشورایی بخیر @alvaresinchannel