eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
910 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
707 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهدای_عملیات_نصر_1 #شهادت #منطقه_عمومی_سلیمانیه_عراق اول اردیبهشت 1366 #عملیات_مین_گذاری @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 سالگرد شهادت 7 تن از در گلزارشهدای بهشت زهرا سلام الله علیها با حضور خانواده شهدا و رزمندگان در روز ولادت امام حسین علیه السلام برگزار شد. در این مراسم برادر محمد رضا جعفری از چگونگی شهادت مظلومانه شهدای تخریب در در_شهر_فاو خاطراتی را بیان نمدند در تاریخ 25 فروردین ماه 1365و در شب میلاد علمدار کربلا ابالفضل العباس علیه السلام هفت تن از رزمندگان تخریبچی لشگر10سید الشهداء علیه السلام در عملیات مین گذاری مقایل دشمن برای دفع پاتک در با انفجار مین مظلومانه به شهادت رسیدند. این رزمندگان تخریبچی به مشهور هستند. تصاویر این مراسم👇👇👇👇👇👇 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد #تخریبچی_شهید_مجید_رضایی #شهادت #شهر_فاو #عملیات_مین_گذاری 25 فروردین 1365 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 شهادت.. شب شهادت علمدارکربلا فروردین 65 ✍✍✍ راوی : یک روزی در یک جمعی بودیم الان جایش و افرادی که توی آن جمع بودیم را یادم نمی آید. بحث بر سر بود. هر کسی حرفی می زد. گفت: من اصلا دوست ندارم با یه کوچیک و یا یه تیر شهید بشوم. برایم افت دارد. مثل این می ماند که توی خیابان یک دوچرخه به آدم بخورد و آدم بمیرد. من دوست دارم نحوه شهادتم در شان خودم باشد. دوست دارم با یک و یا یک تیکه تیکه شوم. وقتی در خبر و نحوه شهادت عزیزان هفت تن را دریافت کردیم من بی اختیار یاد حرف های مجید افتادم .. با یه انفجار مهیب به معراج رفت و همانطور که میخواست تیکه تیکه شد. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
الوارثین ؛ این چهارشنبه۲/۱۲ روز نیمه شعبان ۱۱صبح تا۱۳ منزل تخریبچی شهید رضا استاد، کرج، باغستان،بلوار امام خمینی ،گلستان ۲۱، پ۴۴
@alvaresinchannel
#سلام_بر_بدنهایی_که_بر_زمین_ماند بعد از 20 روز پیکر #تخریبچی_شهید_اعتصامی از خاک فکه برداشته شد و اینگونه اثرش بر زمین ماند. خرداد ماه 65 مصادف با نیمه ماه رمضان @alvaresinchannel
🌹?🌹?🌹?🌹?🌹?🌹?🌹?🌹? 🌹?🌹? 🌹 🌹 13 اردیبهشت 65 منطقه عمومی فکه ✍✍✍ راوی : در تیمی بودیم که (شهید اکبر عزیز زاده) دلاور فرمانده ما بود. دونفر . دو نفر ما را برای هر گروهان تقسیم کرد. ما در بودیم ... معبر قسمت شد . من و کاوه با هم بودیم که از آنها عبور کردیم و رفتیم تا خاکیزی که آخرین نقطه بود.... ولی و نیروهایش جلوتر هم رفته بودند تا دمار از دشمن دراورند.... به این علت در قسمتی که ما بودیم دیگر نباید کسی ارپی جی یا تیر بار می زد چون امکان داشت بچه های خودمان را بزنیم.... اسکندرلو و حسین گرجی و...علمداران آن شب بودند که آسمانی شدند.. و بعد گفتند همه برگردند. ما که باور برگشت نداشتیم.. پشت خاکریزی بودیم که از سه طرف می خوردیم یک منور زدند...... دیدم کل دشت به عقب بر می گردند ... فهمیدم که ایضایی بوده و باید برگردیم....... چیزی که از ۱۲اردیبهشت ۶۵ تا حالا مرا می رنجاند این است که به پشت افتاده بود و زخمی شده بود و کمک می خواست که هیچ رقم نمی شد کاری کرد .... او از درد فریاد می زد و کمک می خواست و اگر خودشان را می توانستند نجات دهند کاری بزرگ می کردند...... هنوز صدای کمک خواستن (احتمالا آن شهید) در گوشم طنین انداز است.... خدا کند اقلا الان را ادامه دهیم.. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel