eitaa logo
این عماریون
325 دنبال‌کننده
260.3هزار عکس
72هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ سلام علیکم 🌸پیامبر اکرم(ص)فرمودند: مؤمنان هرجمعه به آسمان دنیا می‌آیند؛ و روبروی خانه ها می‌ایستند؛ و هر یک با آوای حزین در حالی که می‌گریند؛ می‌گویند: کسان من، ای ، ، ، ، به ما کنید*. *خدا شما را بیامرزد.* *با پولی یا نانی و یا در حق ما رحم کنید؛ که خدا به شما از لباس های بهشتی بپوشاند.* 📗مستدرک الوسائل ج 2 👈 ما بودند و هستند. هم اکنون چشم انتظار و نیازمند محبت و خیرات ما هستند. پس به شکرانه اینکه عمری داده شده تا توفیق بیشتری برای عبادت وبندگی خدا داشته باشیم؛ عزیزان مان را که دستهایشان از این دنیا کوتاه است را یاد کنیم؛ تا آن عزیزان هم طبق روایات وارد شده ما را یاد کنند. و در حق ما دعا گو باشند؛ و ان شاءالله بواسطه دعای آنها، توفیق درک عبادت وبندگی خدا بر ما عطا گردد. 🌸اموات بد وارث و بی وارث و منتظران و محبین امام زما(عج) ، قاسم عزیز را نیز فراموش نفرمائید. 💢💥💢آب ریختن برمزاراموات چه تأثیری به حال اموات دارد؟ 💢💥💢 🔶️✏️ امام صادق(علیه السلام) فرمود: "تا وقتی که خاک های قبر بر اثر پاشیدن آب نم داشته باشد؛ عذاب از میّت برداشته می شود. لذا مستحب که رو به قبله بایستی و از طرف سر میت دور تا دور قبر را آب بریزی، و بقیة آب را به وسط قبر بریزی.
✨﷽✨ سلام علیکم 🌸پیامبر اکرم(ص)فرمودند: مؤمنان هرجمعه به آسمان دنیا می‌آیند؛ و روبروی خانه ها می‌ایستند؛ و هر یک با آوای حزین در حالی که می‌گریند؛ می‌گویند: کسان من، ای ، ، ، ، به ما کنید*. *خدا شما را بیامرزد.* *با پولی یا نانی و یا در حق ما رحم کنید؛ که خدا به شما از لباس های بهشتی بپوشاند.* 📗مستدرک الوسائل ج 2 👈 ما بودند و هستند. هم اکنون چشم انتظار و نیازمند محبت و خیرات ما هستند. پس به شکرانه اینکه عمری داده شده تا توفیق بیشتری برای عبادت وبندگی خدا داشته باشیم؛ عزیزان مان را که دستهایشان از این دنیا کوتاه است را یاد کنیم؛ تا آن عزیزان هم طبق روایات وارد شده ما را یاد کنند. و در حق ما دعا گو باشند؛ و ان شاءالله بواسطه دعای آنها، توفیق درک عبادت وبندگی خدا بر ما عطا گردد. 🌸اموات بد وارث و بی وارث و منتظران و محبین امام زما(عج) ، قاسم عزیز را نیز فراموش نفرمائید. 💢💥💢آب ریختن برمزاراموات چه تأثیری به حال اموات دارد؟ 💢💥💢 🔶️✏️ امام صادق(علیه السلام) فرمود: "تا وقتی که خاک های قبر بر اثر پاشیدن آب نم داشته باشد؛ عذاب از میّت برداشته می شود. لذا مستحب که رو به قبله بایستی و از طرف سر میت دور تا دور قبر را آب بریزی، و بقیة آب را به وسط قبر بریزی.
💠کرامت شهدا 🔰 از زبان مادر شهید ❣✨بعد از شهادت غلامرضا خیلی بی تابی میکردم😭 دلم میخواست هر طــور شده به دیدار بروم و یادبودی از ایشان داشته باشم. ❣✨غلامرضا زیاد به خوابم می آمد و از دلم خبر داشت. خلاصه اینجور که یک قاری لبنانی نقل میکند: "یک عصر کنار مزار شهید لنگری زاده🌷 بودم، آخه به این شهید خیلی خیلی داشتم. بعد از ذکر توسل و درد دل با او از کنارش پا شدم و گلزار را به قصد رفتن ترک کردم🚶‍♂ ❣✨همون شب به آمد. باغ بزرگ و سرسبزی بود، یک سر باغ او بود یک سر باغ من. با همون خنـ😍ــده ی همیشگی ش بهم گفت: -امروز شما ما هستید، اعظم سادات در تدارک نهار هستن(در صورتی که خدا میداند اصلا من نام ایشون رو نمی دانستم) +آقا غلام رضا از حضور شما شرمنده ام، متاسفانه نمیتونم بمونم😔 باید برگردم، عذر بنده را بپذیرید. -حالا که میروی صبـر کن دلم میخواد اون شال سبزی که به گردنته به بدهی. بهش بگو از طرف ماست اینم 💝 +تا که این جمله رو گفت از خواب پریدم خواب عجیبی بود، آخه غلام رضا درست میگفت: این شال همان شالی بود که در دیداری که با ایشون در مسابقات قرآنی داشتم به بنده هدیه🎁 داده بودند و حالا این شهید از من میخواست آن را به مادرش بدهم. ❣✨بله عزیزان "پسرم حاجت من را از طریق یک و آن هم به واسطـه ی یک برآورده کرد. و طولی نکشید که شال سبز این فرد لبنانی از طریق واسطه ها به دست من رسید و اکنون دست من است. 🌷
خيلي بود و به خودش خيلي مي‌كرده و و بوده ، وبه مي‌داده. 🍃🌷🍃 دو هفته پيش خيلي دلم براي پدرم تنگ شد و دو بيت شعر برايش گفتم. «بقاي عمرم بدون پدر عدم معني است/ سال‌ها با تكه سنگي مأنوسم.»💔😭😭😭 🍃🌷🍃 گلزار و هرجا كه دفن است مي‌روم تكه از است. جايي است كه انسان آرميده كه مي‌تواند به ما مثبت بدهد.  🍃🌷🍃 و 😔 دراین سال ها هم برای ما وهم# مادر😔 خانمی  ۲۶ با بچه و...... 🍃🌷🍃
خيلي بود و به خودش خيلي مي‌كرده و و بوده ، وبه مي‌داده. 🍃🌷🍃 دو هفته پيش خيلي دلم براي پدرم تنگ شد و دو بيت شعر برايش گفتم. «بقاي عمرم بدون پدر عدم معني است/ سال‌ها با تكه سنگي مأنوسم.»💔😭😭😭 🍃🌷🍃 گلزار و هرجا كه دفن است مي‌روم تكه از است. جايي است كه انسان آرميده كه مي‌تواند به ما مثبت بدهد.  🍃🌷🍃 و 😔 دراین سال ها هم برای ما وهم# مادر😔 خانمی  ۲۶ با بچه و...... 🍃🌷🍃
✨﷽✨ سلام علیکم 🌸پیامبر اکرم(ص)فرمودند: مؤمنان هرجمعه به آسمان دنیا می‌آیند؛ و روبروی خانه ها می‌ایستند؛ و هر یک با آوای حزین در حالی که می‌گریند؛ می‌گویند: کسان من، ای ، ، ، ، به ما کنید*. *خدا شما را بیامرزد.* *با پولی یا نانی و یا در حق ما رحم کنید؛ که خدا به شما از لباس های بهشتی بپوشاند.* 📗مستدرک الوسائل ج 2 👈 ما بودند و هستند. هم اکنون چشم انتظار و نیازمند محبت و خیرات ما هستند. پس به شکرانه اینکه عمری داده شده تا توفیق بیشتری برای عبادت وبندگی خدا داشته باشیم؛ عزیزان مان را که دستهایشان از این دنیا کوتاه است را یاد کنیم؛ تا آن عزیزان هم طبق روایات وارد شده ما را یاد کنند. و در حق ما دعا گو باشند؛ و ان شاءالله بواسطه دعای آنها، توفیق درک عبادت وبندگی خدا بر ما عطا گردد. 🌸اموات بد وارث و بی وارث و منتظران و محبین امام زما(عج) ، قاسم عزیز را نیز فراموش نفرمائید. 💢💥💢آب ریختن برمزاراموات چه تأثیری به حال اموات دارد؟ 💢💥💢 🔶️✏️ امام صادق(علیه السلام) فرمود: "تا وقتی که خاک های قبر بر اثر پاشیدن آب نم داشته باشد؛ عذاب از میّت برداشته می شود. لذا مستحب که رو به قبله بایستی و از طرف سر میت دور تا دور قبر را آب بریزی، و بقیة آب را به وسط قبر بریزی.
✨﷽✨ سلام علیکم 🌸پیامبر اکرم(ص)فرمودند: مؤمنان هرجمعه به آسمان دنیا می‌آیند؛ و روبروی خانه ها می‌ایستند؛ و هر یک با آوای حزین در حالی که می‌گریند؛ می‌گویند: کسان من، ای ، ، ، ، به ما کنید*. *خدا شما را بیامرزد.* *با پولی یا نانی و یا در حق ما رحم کنید؛ که خدا به شما از لباس های بهشتی بپوشاند.* 📗مستدرک الوسائل ج 2 👈 ما بودند و هستند. هم اکنون چشم انتظار و نیازمند محبت و خیرات ما هستند. پس به شکرانه اینکه عمری داده شده تا توفیق بیشتری برای عبادت وبندگی خدا داشته باشیم؛ عزیزان مان را که دستهایشان از این دنیا کوتاه است را یاد کنیم؛ تا آن عزیزان هم طبق روایات وارد شده ما را یاد کنند. و در حق ما دعا گو باشند؛ و ان شاءالله بواسطه دعای آنها، توفیق درک عبادت وبندگی خدا بر ما عطا گردد. 🌸اموات بد وارث و بی وارث و منتظران و محبین امام زما(عج) ، قاسم عزیز را نیز فراموش نفرمائید. 💢💥💢آب ریختن برمزاراموات چه تأثیری به حال اموات دارد؟ 💢💥💢 🔶️✏️ امام صادق(علیه السلام) فرمود: "تا وقتی که خاک های قبر بر اثر پاشیدن آب نم داشته باشد؛ عذاب از میّت برداشته می شود. لذا مستحب که رو به قبله بایستی و از طرف سر میت دور تا دور قبر را آب بریزی، و بقیة آب را به وسط قبر بریزی.
شنبه ها به می رفتیم. یک روز صبح از خواب بیدار شد و گفت : دیدم به رفته ام. قبل از راجمع کرد وگفت لازمش . میخوام ببرم و به مسجد   بدم.😭😭 🍃🌷🍃 صدای گریه یک نفر را شنیدم . صدا زدم و پرسیدم که  چه کسی دارد گریه می کند؟ در جواب گفت: من# محمد احمدی هستم (شماره مزارش را هم گفت) 🍃🌷🍃 به من گفت از ام بطلب و به بگو من را حلال کند .من در دوران کودکیم خیلی شیطنت کرده ام ... 🍃🌷🍃 همان روز به رفتیم تا از شویم . به همان که گفته بود رفتیم . کاملا بود.😭 🍃🌷🍃 به علت ای و که داشت به سر بزند ولی به من کرد که به بروم و بطلبم. 😭 🍃🌷🍃 را پیدا کردم و را به آنها دادم. گفتند به علت که دارد سال است به نرفته است.   این بوده.😭 🍃🌷🍃
🍃🌸🍃🌸 🍃🌸 🍃 ✍روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها داشتند. 🔸پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟" پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس 🔹راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ گفت نام دیگرم "صدیق" است. راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز" پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست. 🔸ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد من با جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات ما را پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم. 🔹ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید به من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس. ▪️راهب سه سوالش را مطرح کرد: 1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟ چه چیزاست که از آن خدا نیست؟ 2)ما هو شئ لیس عندالله؟ چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟ 3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ آن چیست که خدا آن را نمیداند؟ 🔸پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند. 🔹راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم . 🔸سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. 🔹پس امام علی علیه‌السلام با پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند. 🔸ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس! راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسید نامت چیست؟ 🔹امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان "" نزد مسیحیان "" نزد پدرم "" و نزد "حیدر" است. پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟ امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم. 🔸پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی. پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد. امام علی (ع) پاسخ دادند: فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله ظلم لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک 🔹آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است. 🔹آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است 🔹و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است 🔸پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة" ✅به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد. ✍عزيزان (ع) توفيقيست كه نصيب هركسي نميشود. ⬅️ پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از ان نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند ) ✅ 📚منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی ره ، ج۱ ص: ۲۰۵ تا ۲۰۷
اما چند روز پیش که من موضوع به اجرا درآمدن قصاص قاتل را به اطلاعشان رساندم، تأکید کردم که هر کاری می‌خواهید بکنید الان وقتشه، منظورم این بود که تصمیمتان را الان یکسره کنید.😔 دیدم خیلی گریه می‌کند. علتش را که پرسیدم گفت: فکر آن جوان (قاتل) را می‌کنم که او هم باید مثل ما درد فقدان عزیزش را بکشد. همان شب من به خود شدم. شب به خوابم آمد.😔 🍃🌷🍃 دیدم آماده است به جایی برود. گفتم: داداش کجا می‌روی؟ گفت: می‌خوام با مادرم برویم خانه‌ای را که دارد خراب می‌شود آباد کنیم.😭😭 🍃🌷🍃 صبح ماجرای را برای تعریف کردم. گفت: تعبیرش این است که راضی به قصاص قاتل نیست. در واقع خود قاتلش را بخشیده بود😭. همان روز با مادرم رفتیم و دادیم.😭😭 🍃🌷🍃
◾️چرا مجید رضا رهنورد که بچه مذهبی بود قاتل شد❓ ♦️ خبر اعدام را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم ‏دست داد نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بودکه از زندگی او تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود این مطلب از زبان ایشان است. مادرش به امام رضا علیه السلام نامش را ‏مجیدرضا گذاشت از کودکی و هیئتی بود همیشه تلاش میکرد صف اول خودش را جاکند حتی برای ثواب بیشتر نماز، عبا بر شانه می انداخت از 15 سالگی که وارد شد کم کم تحت تاثیر قرار گرفت آنچنان شست و شوی شد که نماز را می کند و اعتقادات مذهبی و عشق به امام ‏حسین ع و حضرت فاطمه س را کنار گذاشته و حتی می کند: خودش میگوید ۸ سال رسانه من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود، روز حادثه با دیدن آن گروه اغتشاش در خیابان آن جرقه زده شد اول در خانه نامه اش را می نویسد که برای من نکنید ‏سر قبرم نخوانید، هر که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته، او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما و تکه تکه اش میکنند برای همین موقع دستگیری میگوید مرا اعدام کنید اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را می بیند که ‏با دینی با او تعامل می کنند تمام ذهنی اش به هم می ریزد بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه ا‌ش بدهند، با او می کنند از زندگیش می پرسند برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او می دهند بخواند و خلاصه مجرم و بازجو باهم میکنند. آخر تازه ‏فهمیده که این ۸سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این بزند، به مادرش می گوید، با مادران صحبت کن، طلب نکن فقط طلب کن من مثل یک برادرم را کشتم، مجید رضا میگوید چند به دلم مانده، یک بار دیگر دست را ببوسم به مادرم کادو بدهم: بعداز ۸ ‏سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام برسد(این حرف را با گریه و زجه میزند و باز جو هم همراهش گریه و زجه میزند) او بسیار پشیمان و شکسته شده بود. در حقیقت می شود گفت دوتا جوان ما را شهید نکرد بلکه دوتا جوان را شهید کرد ویک جوان را ، دشمن از طریق همین مجازی که ما ساده از کنارش رد میشیم و مسئولین ما بی خیالش شدند ؛ یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان "عج" باشد ‏را تبدیل به یک کرد. این تجربه تلخ برای هرکدام از ما یا فرزندانمان ممکن است تکرار شود. پس عبرت بگیریم و مراقب باشیم و مراقبت کنیم❗️❗️❗️ مراقب خود، اطرافیان و مان در فضای مجازی باشیم. «دکتر اصغری روانشناس و دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌