♡بسم رب الشهدا
.
🍃دست برد سمت شبکه های #ضریح و دخیل بست. دلش مانند دستانش گره خورد به #شش_گوشه ای که قرار بود حاجت روایش کند ، بیقراری میکرد گویی در منجلابی فرو رفته که هیچ راه نجاتی ندارد.
و دقیقا حس میکرد در منجلاب #گناه فرو رفته و کسی نیست تا دست دلش را بگیرد و او را از این منجلاب نجات دهد و تا
منتهیٰ الیه آرزویش یعنی #شهادت برساند.
.
🍃دلش گرم بود به #ارباب ، اربابی که دلش نمیآمد نوکرش بیش از این عذاب بکشد که درخواستش را خواند و امضاء زد و نام #مهدی در زمره شهیدان ثبت شد.
به گمانم از همان اول مهدی ته قصه را خوانده بود که زبانش با کلمه "شهیدم من" باز شد و تا آخرین لحظه سعی کرد شهید باشد تا شهید شود...❤️
.
🍃مادرش اما نمیخواست شیرینی این #سعادت_ابدی را به کام پسرش تلخ کند که به همه سفارش کرد: این لحظه برای پسرم خیلی شیرین است، مواظب باشید این شیرینی را به کامش تلخ نکنید.😔
.
🍃شهد شیرین شهادت گوارای وجودت آقا مهدی...
سلام ما رو به ارباب برسون...🌹
.
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
.
به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مدافع_حرم_مهدی_عزیزی
.
📅تاریخ تولد : ۱ مهر ۱۳۶۱
.
📅تاریخ شهادت : ۱۱ مرداد ۱۳۹۲
.
📅تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱۳۹۹
.
🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۲۶
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
♡بسم رب الشهدا
.
🍃دست برد سمت شبکه های #ضریح و دخیل بست. دلش مانند دستانش گره خورد به #شش_گوشه ای که قرار بود حاجت روایش کند ، بیقراری میکرد گویی در منجلابی فرو رفته که هیچ راه نجاتی ندارد.
و دقیقا حس میکرد در منجلاب #گناه فرو رفته و کسی نیست تا دست دلش را بگیرد و او را از این منجلاب نجات دهد و تا
منتهیٰ الیه آرزویش یعنی #شهادت برساند.
.
🍃دلش گرم بود به #ارباب ، اربابی که دلش نمیآمد نوکرش بیش از این عذاب بکشد که درخواستش را خواند و امضاء زد و نام #مهدی در زمره شهیدان ثبت شد.
به گمانم از همان اول مهدی ته قصه را خوانده بود که زبانش با کلمه "شهیدم من" باز شد و تا آخرین لحظه سعی کرد شهید باشد تا شهید شود...❤️
.
🍃مادرش اما نمیخواست شیرینی این #سعادت_ابدی را به کام پسرش تلخ کند که به همه سفارش کرد: این لحظه برای پسرم خیلی شیرین است، مواظب باشید این شیرینی را به کامش تلخ نکنید.😔
.
🍃تولدت مبارک مدافع.
.
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
.
به مناسبت سالروز تولد #شهید_مدافع_حرم_مهدی_عزیزی
.
📅تاریخ تولد : ۱ مهر ۱۳۶۱
.
📅تاریخ شهادت : ۱۱ مرداد ۱۳۹۲
.
📅تاریخ انتشار : ۱ مهر ۱۳۹۹
.
🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۲۶
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
♡بسم رب الشهدا♡
🍃دست برد سمت شبکه های #ضریح و دخیل بست. دلش مانند دستانش گره خورد به #شش_گوشه ای که قرار بود حاجت روایش کند، بیقراری میکرد گویی در منجلابی فرو رفته که هیچ راه نجاتی ندارد. و دقیقا حس میکرد در منجلاب #گناه فرو رفته و کسی نیست تا دست دلش را بگیرد و او را از این منجلاب نجات دهد و تا منتهیٰ الیه آرزویش یعنی #شهادت برساند.
🍃دلش گرم بود به #ارباب، اربابی که دلش نمیآمد نوکرش بیش از این عذاب بکشد که درخواستش را خواند و امضاء زد و نام #مهدی در زمره شهیدان ثبت شد.
🍃به گمانم از همان اول مهدی ته قصه را خوانده بود که زبانش با کلمه "شهیدم من" باز شد و تا آخرین لحظه سعی کرد شهید باشد تا شهید شود...❤️
🍃مادرش اما نمیخواست شیرینی این #سعادت_ابدی را به کام پسرش تلخ کند که به همه سفارش کرد: این لحظه برای پسرم خیلی شیرین است، مواظب باشید این شیرینی را به کامش تلخ نکنید😔
#شهادتت_مبارک مدافع💔
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_مدافع_حرم_مهدی_عزیزی
📅تاریخ تولد : ۱ مهر ۱۳۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱۱ مرداد ۱۳۹۲
📅تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۲۶
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
♡بسم رب الشهدا♡
🍃دست برد سمت شبکه های #ضریح و دخیل بست. دلش مانند دستانش گره خورد به #شش_گوشه ای که قرار بود حاجت روایش کند، بیقراری میکرد گویی در منجلابی فرو رفته که هیچ راه نجاتی ندارد. و دقیقا حس میکرد در منجلاب #گناه فرو رفته و کسی نیست تا دست دلش را بگیرد و او را از این منجلاب نجات دهد و تا منتهیٰ الیه آرزویش یعنی #شهادت برساند.
🍃دلش گرم بود به #ارباب، اربابی که دلش نمیآمد نوکرش بیش از این عذاب بکشد که درخواستش را خواند و امضاء زد و نام #مهدی در زمره شهیدان ثبت شد.
🍃به گمانم از همان اول مهدی ته قصه را خوانده بود که زبانش با کلمه "شهیدم من" باز شد و تا آخرین لحظه سعی کرد شهید باشد تا شهید شود...❤️
🍃مادرش اما نمیخواست شیرینی این #سعادت_ابدی را به کام پسرش تلخ کند که به همه سفارش کرد: این لحظه برای پسرم خیلی شیرین است، مواظب باشید این شیرینی را به کامش تلخ نکنید😔
#تولدت_مبارک مدافع❤️
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_مدافع_حرم_مهدی_عزیزی
📅تاریخ تولد : ۱ مهر ۱۳۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱۱ مرداد ۱۳۹۲
📅تاریخ انتشار : ۱ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۲۶
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍂آقا جانم، به فدای شال سیاهت که هر گوشه اش غم است و #روضه و غربت. هنوز اشک های روضه ی #رقیه و اسیری زینب خشک نشده، هشتم ربیع رسید و داغ #شهادت پدرتان تازه شد.بمیرم برای غریبی ات آقاجان. برای دلت که داغدار پدری است که سالها در زندان تن، نفسش آزاد و ستایش خدا را می کرد.
🍂دلم غربت #سامرا را می خواهد. قدم بردارم در صحن و سرا و از صدای پایم سکوت غریب آنجا بشکند. وارد حرم شوم و کنار #ضریح امام شهید شده با زهر جفا دو رکعت نماز بخوانم. بغضم بترکد و به دنبال دلم که راهی #سرداب شده پله ها را یکی یکی پایین بروم. در جست و جوی نشانی از تو ناله زنم و #متی_ترانا_و_نراک را زمزمه کنم...
🍂اقاجانم، زمان به سرعت می گذرد و عمر هم همینطور. هنوز هم آرزوی دیدنت، گوشه نشین دلم شده. تو را به غربت روزهای غیبتت که تنهایی و یارانت در دنیا غرق شده اند و غافل. بیا، می ترسم روزی فرا برسد که ندای #انا_المهدی تو گوش جهان را کر کند و گوش من در انبوهی از خاک اسیر شده باشد. نگذار #منتظر دل خسته ات آرزوی دیدنت را به گور ببرد....
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
☆ #جمعههای_انتظار ☆
📅تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۴۰۰
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃حسرت واقعی یار #امام_حسین بودن در عاشورا در دل مدافعان حرم جا خوش کرده است که از صمیم قلب «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم» را زمزمه میکنند و حال که دست یاری به سویشان است کوتاهی نمیکنند. #جوانمردی و #غیرت آنان را گاهی به پای سیاست میگذارند و گاهی به پای پول و گاهی به پای تعصب بیجا...
🍃به گمانم اهل زمین، هنوز در شهر #عشق پا نگذاشتهاند و نبض محبت حسین و اهل بیت را در قلبشان حس نکردهاند. اما کاش بنشینند پای قصه منصورها و دست از قضاوت بردارند.
🍃حتی در لحظههایی که عرق جبین جمعشده از کار را پاک میکرد به یاد #خدا بود. #مناجاتهای شبانه و هقهقهای سحرگاه سبب شد از رزق الهی که صبحها ملائک تقسیمش میکنند بهترینش نصیبش شود. در برگهایی از تقویم زمان که خبر تهدید حرمهای خواهر و دختر ارباب بود، دلش هوایی شد.
🍃چشم بر هم گذاشت و ناگاه پای دلش، پای عقلش را راهی کرد. چشم باز کرد و خود را در حرم امام رضا دید. مگر میشود دل دخیلبسته به شبکههای #ضریح دست خالی برگردد؟
🍃در میان بیتابیهای کودکانش و دلنگرانی همسرش به #سوریه رسید.
همسرش گریه کرد و گفت برگرد. وقتی منصور از #حضرت_زینب و شرمندگی قیامت گفت، دست و پای همسرش لرزید و گفت: منصور بمان و دفاع کن.
🍃آرام کردن چهار کودک که دلتنگ پدرشان هستند سخت است؛ اما سختتر لحظهای است که بخواهی برایشان از شهادت بهترین تکیهگاه زندگیشان بگویی و چشمهای منتظرشان را ناامید کنی.
🍃منصور را خواهر #ارباب خرید اما به گمانم روضهی آتش پشت در، آنقدر دل او را گرفتار کرده بود که تن زخمیاش را در آتش انداختند و ذرهذره سوخت. شاید هم روضه آتش کشیدن خیمهها و سوختن معجرها کار دستش داد.
🍃هرچه که بود پیکرش سوخت و امان از دل همسرش که حسرت آخرین دیدار سیمای مرد زندگیاش بر دلش باقی ماند...
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_منصور_مسلمی_سواری
📅تاریخ تولد : ٢ خرداد ۱٣۶۰
📅تاریخ شهادت : ۲۰ آبان ۱٣٩٢
📅تاریخ انتشار : ۱٩ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : سوریه
🥀مزار شهید : قبرستان امام زاده هادی
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃زائر حرم #عمه_سادات شده بود. همان روزها که امنیت در سوریه برقرار بود و خبری از جنگ و تهدید نبود. دلش را دخیل بسته بود به شبکه های #ضریح و از خانم خواسته بود واسطه شود تا خدا دختری به او عطا کند.
🍃خواهر ارباب دست های خالی #زائرش را با حاجت های برآورده شده پر کرده بود و پس از مدتی خداوند #دختری به او هدیه کرد. #خیرالله برحسب ارادت به عمه سادات، نامش را زینب نامید.
🍃قرار بود یک سالگی #زینب را به رسم تشکر از خواهر ارباب به حرمش بروند اما زمزمه تهدیدها در گوش جهان پیچید و حسرت #زیارت سه نفره را قاب کردند و گوشه دلشان گذاشتند.
🍃دلتنگی هایشان را در حرم #امام_رضا تسکین دادند. هربار حاجتی می خواست اما در آخرین زیارتش توفیق #شهادت خواسته بود. امام رضا این بار هم حاجت دلش را داد و شهادت نامه اش امضا شد.
🍃زمزمه ها بیشتر شد و نوکر ارادتمند #ارباب راهی شد و مهر مدافع حرم بر قلبش حک شد. روزها با #دلتنگی گذشت و خانواده روزشماری می کردند برای برگشتنش. به همسرش گفته بود #عملیات مهمی پیش رو دارند، برایشان صدقه کنار بگذارد. بی تابی مونس همسرش شده بود و دست به دعا شده بود.
🍃۱۶۰ کیلومتر پیاده رفته بود عقب تا جایی بتواند عکس هایش را برای دخترش بفرستد و گفته بود زمان کمی تا #پیروزی باقی مانده و به زودی برمیگردد. چشم های زینب درانتظار دیدن قامت پدر به در خشک شد و با شنیدن خبر شهادت مسافرش، حسرت #آغوش پدر به دلش ماند.
🍃قصه دخترها بابایی اند را همه می دانند دلم شکست به یاد #سه_ساله حسین که چشم انتظار پدر بود و با #سر_بریده بابا امیدهایش ناامید شد و آنقدر ناله کرد که جان داد...
🍃آخرین وداع زینب ختم می شود به چهره پدر که با #تابوت پوشیده با پرچم سه رنگ قاب شده بود. زینب این روزها چادرش را محکم تر می گیرد می خواهد حافظ #خون پدرش باشد. چشم های بی تابش را با دیدن عکس های پدر آرام می کند و داغ دلش را با سنگ سرد مزار پدر...
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌹به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_خیرالله_صمدی
📅تاریخ تولد : ۲۷ مهر ۱۳۴۷
📅تاریخ شهادت : ۲۵ آبان ۱۳۹۶
📅تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : زنجان، گلزار شهدای بهشت زهرا
🕊محل شهادت : بوکمال سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی