✨یا ارحم الراحمین
🍃نه نظامی بود، نه س.پ.ا.ه.ی! تراشکار ساده ای که دل در گرو عشقِ اولاد #امیرالمومنین داشت. دل را تراشکاری کرده و قصری ساخته بود بهر خاندانِ محمد(ص). در یکی از شب های مهتابیِ خدا به سمت همسرش رو کرد و از بی تفاوت بودنش نسبت به حرم و اوضاع #سوریه گله کرد. همان شب گلچین شد! لباس رزم پوشید و عزم جهاد کرد. به #عراق که رسید آرام گرفت؛ نفس میکشید و هر نفس، راه قلبش را طی میکرد؛ به جانش مینشست و جگر سوخته از فراقش را تسکین میداد.
🍃به همه گفته بود در آشپزخانه کار میکند تا مبادا دل نگران شوند، اما خانواده اش نیز میدانستند حمیدرضا آدمِ یکجا نشستن نبود. همین هم شد، رفت و آمد هایش زیاد شد و سیمش به آن بالایی وصل تر. لباس تک سایز #شهادت، در تن حمیدرضا جای گرفت و مهر #عاقبت_بخیری به پیشانی اش خورد...
🍃 سه ماه دیگر قرار بود برای دومین بار پدر شود اما میان سیم های خاردار نفسش اسیر نشد و کودک ندیده اش را به سه ساله ی #ارباب سپرد. پس از شهادت به خواب مادرش رفته و گفته بود: "فرزندم را به شما میسپارم، مواظبش باشید." از آن پس بود که مادربزرگ یادگار پسرش را همنام #پدر کرد تا او هم افتخاری شود پیشکش عمه ی سادات(س) ...
🍃بار آخری هم که به حلنا، دختر بچه اش، زنگ زده بود قول #عروسک داده بود؛ حال هر که برایش عروسک میخرد چشم برهم میگذارد و با ناز دخترانه اش میگوید: "من #عروسک نمی خوام بابام قول داده وقتی برگرده برام عروسک میاره". صبور باش حلنا! با حمیدرضا برادرت، راه پدر را در پیش بگیر و منتظر روزی بمان که پدر دست در دست #مهدیِ_فاطمه (عج) به #صلح برمیخزد. صبور باش دختر جان، پدرت در راه است...
✍نویسنده: #اسماء_همت
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حمیدرضا_زمانی
📅تاریخ تولد : ٧ اسفند ۱٣۶۵
📅تاریخ شهادت : ٣ آبان ۱٣٩٣
📅تاریخ انتشار : ۴ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : کربلا
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃قدم به حرم گذاشتی. میدانستی حاجتت را باید از این خانومِ مطهر بگیری و او را میان خود و خدا واسطه قرار دهی. خواهر #شاه_خراسان؛ مادری میکند برای نوکرهایش و میداند زواری که می آیند همه عاشق و دلباخته ی برادر غریبش هستند.
🍃همانجا اذن دفاع از حرم را از خواهر ابالجواد گرفتی و همسرت نیز عهد بست تا بیقراری نکند. میان دلنوشته اش می گوید که فدای توسل جمکرانی ات بشود؛ فدای همان امامی که غایب است و پدرت تورا نذر او کرده بود.
🍃نامت را هم به همین سبب #مهدی نهادند تا تورا فدایی راه عزیز نرجس خاتون(س) بکنند. یقین دارم که تو خود نیز پسرانت را فدایی این راه میکنی تا آن ها نیز قدم بر جای #پدر بگذارند و راه حسینی وار زیستن را ادامه دهند.
🍃روانه ی #سوریه شدی تا نگذاری حریم عباس بن علی خدشه دار شود و غیرتت محال بود طاقت بیاورد؛ محال بود بی تفاوت باشی و همین بود که دعوت #جهاد را لبیک گفتی و دلاورانه میان میدان نبرد کردی. #ولی_فقیه تمام وجودت بود و نگران تنهایی نایب #امام_زمان بودی؛ خود سرباز او بودی و فرزندانت را نیز سفارش کردی تا مبادا لحظه ای از یاریش دست بردارند.
🍃 مادرت بیقراری میکند از فرط دلتنگی اما میداند نهایت این راه ختم میشود به نگاه رضایتمندانه دختر پیامبر(ص) و سعی میکند با شنیدن صدایت #دلتنگی هایش را سرپوش بگذارد هرچند هنوز هم حسرت یک خداحافظی با پیکرت بر دلش مانده.
🍃حرف زدن آسان است؛ نوشتن آسان است اما عمل؛ مرد میخواهد. مردی استوار همچون تو، همچون تمامی #مدافعین_حرم که نوای "نحن صامدون" آنها لرزه بر اندام دشمن می اندازد. قدم هایمان را استوار کنید؛ دعایمان کنید تا برسیم به قافله ی #کربلا و در زیر این علم جان بدهیم برای دست بی جان #علمدار کربلا.
✍نویسنده: #اسماء_همت
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_مهدی_طهماسبی
📅تاریخ تولد : ۱۴ آبان ۱٣۶٢
📅تاریخ شهادت : ۱۶ خرداد ۱٣٩۵
📅تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : حلب_سوریه
🥀مزار شهید : قم_گلزار شهدای علی بن جعفر علیه سلام
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃هزار و چهارصد و اندی سال پیش، میثم ها را به تاوانِ عشق و محبت #علی (ع) آویزِ نخل ها میکردند. امروز هم مقدر است میثمی متولد شود تا جُرمَش #عشق به علی(ع) و آلِ علی(ع) باشد!!
🍃بیست و سومین روزِ اردیبهشت ۶۳ سربازی از لشکرِ عاشورایی در آغوش #دنیا چشم گشود...نامش را #میثم نهادند تا نمونه عینی میثمِ تَمّاری شود، کشته به عشقِ علی(ع)❤
🍃برادر شهید بود و عاشق اهل بیت(ع) و دست پرورده مادری که با شیره جان، عشق #حسین(ع) را به کامِ شیر پسرش میداد🙂
🍃به واسطه پدر پایش به #مسجد و #هیئت و #بسیج باز شد تا اینکه در سال ۸۰ لباسِ مقدس پاسداری را به تن کرد. زمزمه جسارت به #حرم_آل_الله(علیهم السلام) آرامش را از جانش ربود.
🍃بابایِ مهربان، فاطمه زهرا و فاطمه کوثر را به بانوی #زینبیاش میسپارد و خود راهی دیار #عشق میشد. از #حضرت_زینب(س) خواسته بود شرمنده حضرت سقّا (غیرت الله) نشود که نشد.
🍃بعد از مقاومت بسیار، حین برگرداندن #پیکر همرزمش، خود نیز شهد شیرین #شهادت را نوشید. تیری که سرِ میثم را به پای #نگارَش انداخت...
🍃روزی که در #معراج پیکرش را به آغوش برادرانش سپردند، دستی در بدن نداشت. میثم، بر نخلِ عشقش به علی(ع) آویز شد و میثم وار، نه زبان و دست که #سر و دست هایش را در راه معشوقش فدا کرد😔
🍃وصیت کردی مزارت سنگ نشود و تنها "کلنا عباسک یا زینب"رویش نقش بزنند. حالا مزارت جاییست که حسِ "سرد نبودت" را به "گرمی حضورت" تبدیل میکند تا دخترها طعمِ شیرینِ داشتنت را به کام بکشند و دلگرم باشند به حضورِ #پدرِ آسمانی خود🌺
♡ #شهادتت_مبارک،بابا میثمِ فاطمه ها♡
✍تویسنده : #زهرا_قائمی
🍃به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_میثم_مدواری
📅تاریخ تولد : ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۳
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار : قطعه ۲۹ بهشت زهرا
🕊محل شهادت :حلب
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃 چشم #پدر دلگرم به لبخند #مادر و چشم مادر خیره به #اشک شوق پدر شد و بار دیگر #جوانمردی پا به عرصه هستی گذاشت.
.
🍃پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی که راه ورسم مردانگی رابه اوآموخت.
.
🍃 محمدرضا شیفته ی مردانگی #سید_الشهدا و غیرت #ابوالفضل شد . رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از #جوانان را شیفته مرام و خوشرویی خود کند،ردپایی که عطر #ایمان در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش می کند.
.
🍃در گفت و گوهایش با مادر گفته بود.
«قول میدهم مادر که #شهید شوم آخر»
سر را فدای #حرم عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد.
غیرتش باعث شد جانش را #فدا کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد.
.
🍃چه #عاشقانه پر کشید و جام شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که #عشق به وصالِ #معشوق دارند و آرزوی نوشیدن جام #شهادت در #دل....
.
✍️نویسنده: #بنت_الهدی
.
🌸به مناسبت سالروز شهادت #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
.
📆تـاریخ تـولـد: ۲۶ فروردین۱۳۷۴.تهران
.
📆تـاریخ شـهادت: ۲۱ آبان ۱۳۹۴.حلب
.
📅تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۴۰۰
.
🥀مـحل مـزار: گلزار شهدای علی اکبر چیذر
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #محمد_رضا_دهقان_امیری #کربلا #مشهد #اربعین #ابووصال
#یک_روز_بعد_از_حیرانی
🍃چشم های یک دختر هرروز صبح به امید دیدن تکیه گاه زندگی اش باز می شود اما آنانی که یک تصویر کوچک در گوشه ذهنشان از #پدر به جا مانده و در دنیای بدون او می خواهند نفس بکشند و زندگی کنند، #غم بزرگی را به جان می خرند. به گمانم غم بزرگتر وقتی است که جاده انتظار مقابل چشم های #مضطر دختری باشد و فقط خبر مفقود شدن امید زندگیش را بشنود...
🍃شاید دعاهای #زهرا و خواهرش سبب شد تا بعد از چند سال انتظار پیکر پدرش برگردد و کمی طعم آرامش را بچشند. یک سنگ مزار با نام #داوود_امامی مامن دلتنگی های زهرا و مادرش شد...
🍃فکر می کرد پایان سختی هاست اما هرکه در این بزم مقرب تراست جام #بلا بیشترش می دهند. شاید هرگز در رویاهایش به این باور نرسیده بود که پایان زندگی اش با #همسرش در یک تابوت و یک پرچم سه رنگ که گوشه ای از آن نام #شهید نوشته شده خلاصه شود اما عمر زندگی مشترکش با محمد حسین مرادی هفت سال بیشتر نشد.
🍃دل نگرانی هایش برای شریک زندگی اش که راهی دفاع از حرم شده بود بی دلیل نبود. آخر #محمد_حسین رفته و همان روزها دخیل بسته بود به حرم #حضرت_زینب تا نامه عاقبت بخیری اش امضاشود.
🍃اصلا خودش رفته بود پرچم حرم را عوض کرده بود. و مگر می شود خواهر #ارباب کسی را دست خالی از #حرم برگرداند. شاید مادر ارباب هم برایش مادری کرده بود که همچون او بازو و #پهلویش مجروح شد و پس از چند روز شهد شهادت نصیبش شد.
🍃حال یک زهرا مانده و یک دنیا #دلتنگی... گاهی با دو رکعت نماز کنار مزار پدر دلش را آرام می کند و گاهی با یک سوره #یس کنار مزار همسرش. آقا محمد حسین شهادتت مبارک باشد.
مبارک زهرایت...💔
♡برایمان دعا کن♡
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمدحسین_مرادی
📅تاریخ تولد : ۲۰ شهریور ۱۳۶۰
📅تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۹۲
📅تاریخ انتشار : ۲٧ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای امام زاده علی اکبر چیذر
🕊محل شهادت : سوریه، حرم بی بی زینب(س)
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃خبر رسید که قافله #عشق توقف کوتاهی داشته و سبک بالان عاشق پیوسته اند به #قافله و عاقبت بخیر شده اند.
🍃گفتند مثل همیشه جان بر کف، عَلَم #غیرت بر دوش راهی شده اند. گفتند درگیری شده و دو روز طول کشیده. گفتند #شهید داده ایم. چیز دیگری نمیدانم از برادرهای #مظلوم و غریبم جز نامشان.
🍃به این می اندیشم که دو روز چه گذشته بر خانواده هایشان. چند نفر بی تابی کرده اند و چند دور تسبیح #صلوات نذرکرده اند. چند جفت چشم به در خیره مانده. چند امید #ناامید شده است. چند کودک #منتظر، با لالایی انتظار به خواب رفته، کابوس دیده و با گریه بیدار شده اند و بهانه #پدر را گرفته اند.
🍃در بدرقه پیکر #شهدا اشک هایی دیدم که کاسه آب شد و بدرقه راه تابوت ها به سوی #منزل_ابدی. کمرهایی دیدم که #خمیده شده بود از شنیدن خبر و زمزمه می کرد کاکام کجایی و ناله میزد. شانه هایی دیدم که از درد #فراغ دوستان شهید، افتاده شده و در حسرت #شهادت می سوختند. دل هایی دیدم که #خلوت کرده بودند کنار تابوت و با رفیق دیروزی که امروز شهید شده بود #وداع می کردند.
🍃چشم هایم بارانی شده اند برای #شهدایی که تا آخرین قطره خون خود را برای #امنیت و #آرامش این مرز و بوم فدا کردند و بسیار مظلوم اند. در آرامشی که تنمان نمی لرزد و بهایش #خون_شهیدان است، شاید هنوز عده ای از شهادت سبک بالان عاشق بی خبرند اما کاش قدر بدانیم #امنیتی را که اتفاقی نیست...
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🕊به مناسبت #شهادت شهدای ناجا
#شهید_احسان_شیرخانی
#شهید_مهدی_توسنگ
#شهید_امیرحسین_خدادادی
📅تاریخ شهادت : ۲۵ آبان ۱۴۰۰
📅تاریخ انتشار : ۲۸ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهیدان :
گلزار شهدای ماهان( شهید توسنگ)
گلزار شهدای بم( شهید شیرخانی)
گلزار شهدای بافت(شهید خدادادی)
🔰علت شهادت : درگیری با کاروان اشرار و قاچاقچیان مسلح
🕊محل شهادت : دشت سمسور ( مرز استان های کرمان و سیستان بلوچستان )
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃میگن بابا شهید شده، عمو.
#شهید چیه؟
چه شکلیه؟
این اولین سوال دو یادگارش، محمد جواد و محمد صادق بود. و #عمو ماند که چه جواب بدهد؟ چه بگوید به این دو طفل که فقط کنجکاو بودند ببینند شهید کیست و چه شکلیست. نمیتوانست شهید را توصیف کند هرکاری کرد نتوانست. چشمان مالامال #اشک اطرافیانش زمین خشک را #دریاچه کرد. #چشمانش آرام بسته بود، آرام خوابیده بود، آرام و زیبا.
🍂خواهر با صدایی آغشته به #بغض در گوش برادر نجوا میکند: "گلم را به #حضرت_زینب«س»سپردم."
🍃خواهرم غم مخور که اورا به خوب کسی سپردی! به #عمه_ساداتمان که در اوج بی کسی اش چگونه زیبا همه کَس #عاشوراییان شد،چگونه همدم غم زده های حسین شد،چگونه مرحم زخم هایشان شد،خیالت راحت باشد.
🍃#یدالله آرام خوابیده، اطرافیان به این آرامشش غبطه میخورند. شاید فرزندانش حالا معنی شهید را فهمیدند، حالا دیدند شهید چه شکلیست، #پدر با آن قامت رعنا و چهره نورانی اش در #تابوت آرام گرفته بود و به جگر گوشه هایش فهماند شهید کیست؟ و چه شکلیست؟فکر کنم خوب در ذهن بچه ها ماند...
🍂راستی با هر #جمعه همسر و فرزندانت چشم انتظار #صاحب_الزمانند، چشم هایشان دریایی میشود، دلشان دیدن قامتت را میخواهد،همان وقت که در رکاب صاحب الزمانی...!
🍃#عاشقی دردسری بود نمی دانستیم
حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم
نگرانم که پس از مردن من برگردی
پای تابوت،سرِ بُردن من برگردی
✍نویسنده :#مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_یدالله_قاسم_زاده
📅تاریخ تولد : ۱٨ اسفند ۱٣۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱ آذر ۱٣٩۵
📅تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۳
🕊محل شهادت : حلب
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡
🍃امروز میخواهم از #شهیدی بگویم که شهادتش مهر تایید #وحدت بین #شیعه و سنی شد. #عمر_ملازهی از برادران #اهل_سنت است وقتی فهمید خطر، مسلمانان سوریه را تهدید میکند و #داعش به کودک ها هم رحم نمیکند از خانواده اش گذشت و برای #دفاع از مسلمانان راهی شد. جنگید و شهد #شهادت نصیبش شد.
🍃پدرش در مراسم #تشییع جوانش گفت: راضی ام به رضای #خدا و به فرزندم افتخار میکنم که شهید شد و شهادتش سبب شد #باورهای_غلط بی اعتبار شود و همه فهمیدند که داعش فرقی بین شیعه و سنی نمیگذارد و هدفش نابودی #مسلمانان است.
🍃حال از او یک #مزار باقی مانده که خانواده اش #دلتنگی هایشان را آنجا تسکین میدهند. فرزندانش دور مزار پدر میگردند و شانه تک پسرش تکیه گاه بی قراری های دخترانش است. از عمر ۴ فرزند به یادگار مانده است که بی قراری های دخترانش برای #پدر با هیچ مرهمی آرام نمییابد و اشک ها، شاهد قصه #دخترها_بابایی_اند هست.
🍃عمر، یکی از اولین شهدای مدافع حرم اهل سنت است، به این میاندیشم که کشتی نجات #حسین در جریان است و هنوز هم #یار میطلبد.
✍️نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_عمر_ملازهی
📅تاریخ تولد: ۵ فروردین ۱۳۶۳
📅تاریخ شهادت:۳ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید: سیستان و بلوچستان
🕊محل شهادت: حلب ، سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃راوی قصه های #شام قاصدکی ست که معرکه عاشقی را به نظاره نشسته و پایان سرنوشت #رزم_آوران را در دل تاریخ حک میکند♡
🍃از آن روزی که پیکِ عدرا* برایش از #هتک_حرمت گفت آغاز قصه رقم خورد، رزم #فاطمیون و #زینبیون را به تصویر کشید و ضمیمه کرد: بعضی از مردم جان خود را به خاطر خشنودی خدا میفروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.* و اینبار قرعه به نام دو یار افتاده بود #ذکریا و #الیاس.
🍃به هنگام نماز که تماشایشان میکردی اللهم الرزقنا هایشان رنگ #شهادت و نیتشان بوی #خلوص داشت. #یالطیف_إرحَم_عَبدِکَ_الضَعیفِ سجده آخر نمازشان روادید آسمان را به دستشان داد و بلیط رفتِ بدون برگشت را، حداقل برای الیاس اینگونه بود.
🍃حلب مشتاقانه #پیکر او را به آغوش کشیده بود. همسر و فرزندانش چشم انتظارش بودند و غروب هایی که چشم #مادر به قاب در خشک میشد.
🍃فاطمه #سه_ساله زانوی غم بغل گرفته بود و بغضی میهمان گلویش شده بود لحظهای #آسمان چشمانش آرام نمیگرفت و ابرهای #دلتنگی همچنان میبارید، برای قاصدک از پدرش سخن میگفت تا بلکه به گوشش برساند.
🍃یادم به خرابهی #شام افتاد، دختری سه ساله که بهانه #پدر را میگرفت میخواست از #خار_مغیلان و درد سیلی به پدر شکایت کند. به انتظار پدر نشسته بود بی رمق با خدای خود نجوا میکرد و پدر را میخواست.
🍃ذکریا، سه ساله اش را تنها گذاشت تا مدافع سه ساله #حسین(ع) شود و چه غمگین است قصه فرزندان #شهدا، چه #فاطمه هایی که دلتنگ مهر پدریاند و چه محمد صدراهایی که پدر را فقط در یک قاب عکس دیدند.
🍃حالا بعد از پنج بهار ذکریا با هفت شقایق دیگر برگشت و الیاس هنوز هم #مهمان سرزمین #حلب است.
🍃میگویم بهار چون به قول شاعر: #پاییز بهاری ست که عاشق شده و دلتنگ است برای عاشقانی که از سرزمین دور ماندهاند همچون الیاس. #بغض میکند و برگ هایش را سنگفرش خیابان ها میکند به امید اینکه الیاس ها برگردند.
◇پروازتان مبارک عباس های زینب(س)◇
پ.ن: * مرج عذراء که امروز عدرا نامیده میشود شهری است در #سوریه که در آنجا حجر بن عدی به خاک سپرده شده است.
پ.ن:*سوره بقره آیه ۲۰۷
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🕊به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_ذکریا_شیری
#شهید_الیاس_چگینی
📅تاریخ شهادت : ۴ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۳ آذر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : حلب العیس
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃باد که میوزد، عطر لالههای خفته در خاک میان شهر میپیچد. و چشمهای منتظر، هشیار میشوند که شاید عزیزشان در راه است.
🍃این انتظار سالیانِ سال طول میکشد حتی شاید #پدر و مادری در میان این انتظار با وصال فرزندشان برسند و برای همیشه ساکن آسمانها شوند.
🍃سید سجاد هم از همان لالههای خفته میان خاک بود که دوسال مهمان #سوریه ماند و تمام این دوسال را پدر و مادرش در انتظار سپری کردند.
🍃جوانِ رشیدشان، در راه دفاع از ناموس آلالله_علیهمالسلام_ و میان #جبهه حق علیه باطل به سوی آسمان پر گشود. پسری دلیر و شجاع که از ابتدا عشق #اهل_بیت را در سینه داشتو همین عشق او را به قتلگاهِ عاشقان رساند. همان جایی که سر بر دامان #ارباب، به دیدار معبود میروند.
🍃اما انتظار همیشه ماندنی نیست و سید سجاد بازگشت. آمد برای روشنیِ چشم مادرش و برای قوتِ قلب پدرش. آمد تا شهر بویِ #کربلا گیرد و همگان بدانند هنوز هم هستند عباسهایی که برایِ دفاع از زینب_علیهالسلام_ جان را سپر کنند♥️
#تولدت_مبارک؛ فدایی حرم🕊
✍نویسنده: #زهرا_قائمی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_سجاد_خلیلی
📅تاریخ تولد : ۱۵ آذر ۱۳۷۰
📅تاریخ شهادت : ٢۱ فروردین ۱٣٩۵
📅تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت فاطمه
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🍃هربار که قلم را به دست میگیرم زمزمه ای در گوشم میپیچد، کسی سوره #عشق را در گوشم تلاوت میکند و هر آیه اش مأمن گرمابخشی میشود برای دل که سرمایش به نسیم گرم و التیام بخشی بند است که از آیههای جنون برمیخیزد.
🍃به آیه بیست و هشت سوره عشق که میرسد مجنونی متولد میشود از خاکی که سیراب شده از خون #جوانانش و هزاران سرباز به خود دیده که مجنونوار بهر رزم به #قتلگاه شتافتند.
🍃و سربازی دیگر یا شاید هم #عباسی دیگر برای #بانوی_کربلا، حیات یافت. در کالبدش روح دمیدند و شرح عشق گفتند که روا نباشد عاشق #غیرتش را به دیوار خانه قاب کند و تماشایش کند، اصلا عاشقان را ساختند بهر فدا شدن برای عشق، برای دین، برای #حریم_حرم.
🍃سجاد از آنها بود که رسم عشاق را به
فراموشی نسپرده بود و غیرت #عباسبنعلی در رگهایش میجوشید که همین را هم سرمشق شاگردانش کرد تا بعد خودش #سجاد های دیگری باشند که عَلم را بردارند و برای #اسلام سربازی کنند.
🍃او زیبا گذشتن را در #مکتب_مولا آموخته بود و چه پایانی دلپذیرتر از پرواز به سوی آسمان آن هم از شام سرزمین #بانوی_صبر برای چون اویی که شفیع و دست گیر دوستانش بود، دوستانی که هم کلاس او در مکتب مولا بودند و همرهش در نبرد حق علیه #باطل🌹
🍃وحالا #فاطمه_زهرایش به رسم دختری سی و هفتمین بهار زندگی پدر را جشن میگیرد بر سنگ سرد مزار که آخرین یادگاری پدر است و قاب عکسی که در آن #پدر لبخند میزند♡
#شهادتت_مبارک سرباز❣
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_سجاد_مرادی
📅تاریخ تولد : ۲۸ دی ۱۳۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلستان شهدای اصفهان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃بند دلم پاره شد و عکس های سنجاق شده به آن می رقصند و از مقابل چشمانم رد می شوند. عکس #فاطمه با پدرش، همان روزها که تنها فرزند خانواده بود و به قول #آقامهدی، مادرِ بابا بود. آنقدر محبت این دختر در دل پدر ریشه زده بود که مرهم #دلتنگی های پدر برای مادرش بود.
🍃صدای ترک های #دلم را می شنوم و این بار عکس #زهرا و پدر به من لبخند می زند. پرنسس بابا بود و عاشق پدر؛ اینکه #دخترها_باباییاند را همه می دانند. زهرا هم با دستهای کوچکش برای آرزوی پدر دعا می کرد. اشک هایم سرازیر میشوند و چشمان تارشده از #اشکم، به عکس #محمدجواد و آقا مهدی روشن می شود همان لحظه وداع، محمد جواد در خواب بود، پدر با یک بوسه و یک نوازش که هنوز گرمایش بر تن پسر مانده، از او دل کند.
🍃اشک هایم از هم سبقت گرفته اند اما عکس #همسر_شهید، قصه جدیدی است. نذر کرده بود این بار خودش همسرش را راهی دفاع از حرم #حضرت_زینب کند. رفت پیش فرمانده و خواهش کرد که همسرش بازهم راهی شود. نشست و تمام لحظه های باقی مانده از حضور همسرش را نظاره کرد و بخاطرش سپرد. عکس هایی که شریک زندگی اش آماده می کرد برای #شهادتش، وصیت نامه ای که برای روز های نبودنش می نوشت. در ظاهر می خندید اما خدا می داند که در دلش چه می گذشت. اشک هایش این بار به دادش رسیدند.
🍃بدرقه کرد #همسرش و به یک چشم بر هم زدنی خود را در #معراج دید، در بالای سر پدر بچه هایش. فاطمه پنج ساله به چهره بابا نگاه می کرد و گریه می کرد. زهرای سه ساله چقدر شبیه #سهساله_ارباب شده بود و سر بابا را نوازش می کرد. و اگر محمد جواد لب می گشود و بابا می گفت چه میشد. نسیمی می وزد و این بار آخرین عکس را می بینم. دل داغدار فاطمه و زهرا با سنگ سرد #مزار مرهم می یابد. همسر شهید درد و دل می کند با شهیدش از روزی که محمد جواد تب کرده بود و در خواب فقط سراغ #پدر را می گرفت....
✨ #شهادتت_مبارک آقا مهدی، به حرمت نازدانه هایت دعایمان کن🤲
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_مهدی_قره_محمدی
📅تاریخ تولد : ٢٨ شهریور ۱٣۵٨
📅تاریخ شهادت : ٢۱ آذر ۱٣٩۶
📅تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : دیرالزور_سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی