eitaa logo
گرافیست الشهدا🎨
1.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
214 ویدیو
1.4هزار فایل
بنام 🍁خدا بیاد🌿 خدا برای🌹خدا کپی بدون تغییر با ذکر اللهم عجل لولیک‌الفرج حذف #لوگوی روی عکس و #اسم_نویسنده متن ها #حرام است حذف لینک و هشتک از #متن ها مانعی ندارد تبادل و تبلیغ نداریم خادم @Zare_art https://www.instagram.com/ammarabdi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌گفت: اگر ادعای ی حضرت زهرا(س) 🥀رو دارم ، باید از ناحیه سینه یا 😭 شهید بشم ، اگه یکی از این دو نشونه رو نداشتم .بدونید 😔 نیستم ، یه مرده‌ام مثل همه مرده های دیگه؛ فقط ادای شیعه ها رو در میارم همین..😞 . این اواخر ، دست به دامن 😓 شدی ؛که برای شهادتت🥀 دعا کند و او گفت : دعا میکنم که شهید نشی ، تو باید بمونی و بچه های مردم و سر و سامان بدی. . ولی تو بی‌تاب و بودی ، تشنه سعادت🕊 ، بی‌تاب ... . این حرف ها سرت نمیشد ، آدم ❤️ نمی‌تواند دوری معشوق را تحمل کند و تو عاشق😍 شده بودی ، عاشق 💚 ، بیقرار بودی برای ... . آرزو داشتی مانند پر بکشی🕊 یا از ناحیه سینه😭 یا پهلو... . و چه خوب مادر تو را خرید💐 ، شدی شیعه واقعی حضرت مادر همانطور که میخواستی. . بالاخره به معشوقت رسیدی ، راستی مادر را دیدی.😥 . اگر دیدی ما را هم برسان بگو که ایم😔 و بیقراریم .😞 . بگو که را کند این حضرت مادر.🥀 . نویسنده : . به مناسبت . 💚 تاریخ تولد💚: ۱۳۵۵/۲/۲۷ . 🖤تاریخ شهادت🖤: ۱۳۷۷/۱۱/۱۶ . 📇تاریخ انتشار طرح📇 : ۱۳۹۸/۱۱/۱۵ . ❣محل شهادت❣ : سیستان . 🥀محل دفن🥀 : بهشت زهرا تهران .
🍃در روضه ی مادر حرف از کوچه و که می شود ، از و غلاف شمشیر ، نوکرها بی تاب می شوند و دست هایشان مشت....😔 . 🍃در روضه ی ارباب ، وقتی روضه خوان از حمله به خیمه ها، و بی گوشواره می گوید ناله ها بیشتر می شود ...😭 . 🍃خادم الحسین هایی که در روضه بی تاب می شوند، نبض غیرتشان می زند اگر به خانمی شود.... . 🍃محمد محمدی، نوکری بود که درس را از بر بود. رگ غیرتش جوشید وقتی دید به ناموس مردم بی حرمتی می شود . نتوانست مثل رهگذرها کلاه بی تفاوتی بر سر بکشد و راه خودش را برود.ایستاد و به اش عمل کرد.وظیفه ای که خیلی از ما فراموشش کرده ایم. 😞 . 🍃برای از ناموس کشورش ، جانش را داد.دلم شکست وقتی فهمیدم از به او چاقو زده اند.گویی سرنوشت قسمت فرزندان است...😓 . 🍃آمر به معروف قصه ما شهید شد اما در تاریخ می درخشد وقتی اعضا بدنش به چند نفر جانِ دوباره بخشید .خوش به حال آن کس که شهید در سینه اش می تپد.قلبی که محبِّ است و با ذکر بی تاب می شود.❤️ . 🍃 قلم در دست میگیرم اما ذهنم سوی می رود. اویی که در راه جان داد اما حرف ها و ها دلش را بیشتر از جسمش زخم کرد.💔 . 🍃خلیلی ها و محمدی ها جان دادند تا قصه و بازار تکرار نشود .به بانویی نشود، پیش چشم مردی ناموسش..... . 🍃چشم می بندم بر دنیای اطرافم.بر آن هایی که شاید با غریبه شده اند .بی خیال تمام ها و ها، به یاد چادر خاکی مادرم و به حرمت خون ، چادرم را محکم تر می گیرم . زینبی می مانم پای حسین های زمان......🌴 . ✍نویسنده: . 🕊به مناسب شهادت . 📅تاریخ شهادت: ۲۷ مهر ۱۳۹۹ .
🍃نسیم نوازشگرانه موی سَرو را شانه میزند و صورتم را نوازش میکند، گلبرگ یاس باغچه مان میزبان قطرات بازیگوشی است که چندی پیش میهمانش شدند و ابرها کم‌کم خسته از بازی هرکدام گوشه‌ای از این جای میگیرند وَ عده ای‌شان همپای از این دیار کوچ میکنند. . 🍃پرستوی خیال من نیز بر بام مینشیند. آنجا نسیم پچ‌پچ کنان در گوش طبیعت از میگوید😓 . 🍃میشنوی پرستو؟! ندای یا زهرایش را شمیم زینبیه با خود به اینجا آورده، آنقدر است که سرو استوار خانه مان قد خم کرده یاس با طراوت دیروز ، امروز با همین شمیم در خود فرو رفته و رنگش به کبودی گراییده😞 . 🍃ببین پرستو! از پهلویش میرود و فریاد های یا زهرایش فضا را معطر میکند به عطر . نفس های آخرش با یا زهرا های خونینش به شمارش می‌افتد🥺 . 🍃تو هم می‌بینی؟ این دم آخری خانمی قد خمیده دست به به این سو می‌آید سرش را به دامن میگیرد و برای بار آخر زمزمه می‌کند سرم بر دامن زهراست مادر... . 🍃دیگر خبری از عطر یاس نیست، صدای یا زهرا نمی‌آید این همه ارادت یک جا او را به وصل کرد. . 🍃خوشا به حالت پرستو همسفر پرستوی مدافع شدی و با بال خونین به اوج آسمان رفتید، جایی هزاران فرسخ دورتر از اهل زمین به وصال شتافتید🕊 . 🍃آنجا جایی برای ما هم هست؟ صدایمان میرسد؟ سیم خاردار های بدجور به پاهایمان پیچیده برای آزادیمان کاری کن. لازمیم😔 . ✍نویسنده : . 🕊به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۲۵ فروردین ۱۳۷۱ . 📅تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۹۴.حلب سوریه . 📅تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : بهشت رضا .
🍃چشمانش زمین را در پی یار می‌کاود شاید نشانه ای بیابد که دل بیقرارش تسکین پیدا کند. از همسفرانش می‌پرسد ولی هیچکس خبر ندارد. . 🍃دیگر پاهایش یارای همراهی ندارد که زمین میخورد. نیست! نتوانست پیدایش کند. امید از وجودش رخت بر بسته بود و هر لحظه عرصه را به خود تنگ تر می‌دید😔 . 🍃شده بود دوباره در پی جرعه ای آب تا رفع عطش کند، آب حیاتش، یار یکدلش بود بیست و چهار سال با هم زندگی کردند و بنای را ساختند. دلش میخواست دست پر برگردد🌹 . 🍃دخترش چشم به راه بود و پسرش بی‌تاب و همه چشمشان به بود تا بلکه عزیز سفر کرده‌شان را برگرداند و حالا او یارش را در همین حوالی حس میکرد. عجیب بود عزیزش در حلب و خودش در ولی بوی او را حس میکرد❣ . 🍃چشم می‌گرداند کور سوی امیدی در دلش میدید. دست به زانو میگیرد و یا میگوید می‌بیندش همین نزدیکی برای زیارت آمده بود به گمانم، پیراهنی سپید به تن کرده. سرخی پهلویش تضاد عجیبی ایجاد کرده بود دست به به این سو می‌آید♡ . 🍃چشم هایش حالا او را بهتر میدید به سمتش می‌دود جوان تر شده سفر به جانش چسبیده که انقدر سر حال بود ولی دست به پهلو... را می‌بیند که دوباره متولد شده❤ . 🍃بغضی عجیب گلوگیرش شده آخرین بار با دخترش و پسرش ولادتش را جشن گرفتند و اینبار هردو با هم مفتخر به حضور تولد پاسدار حریم عشق را جشن میگیرند. عزیز سفر کرده💞 . ✍نویسنده : . 🌺به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۴ دی ۱۳۴۹ . 📅تاریخ شهادت : ۲۳ دی ۱۳۹۴ . 📅تاریخ انتشار : ۴ دی ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : بهشت زهرا(س) .
🍃چشمانش زمین را در پی یار می‌کاود شاید نشانه ای بیابد که دل بیقرارش تسکین پیدا کند. از همسفرانش می‌پرسد ولی هیچکس خبر ندارد. . 🍃دیگر پاهایش یارای همراهی ندارد که زمین میخورد. نیست! نتوانست پیدایش کند. امید از وجودش رخت بر بسته بود و هر لحظه عرصه را به خود تنگ تر می‌دید😔 . 🍃شده بود دوباره در پی جرعه ای آب تا رفع عطش کند، آب حیاتش، یار یکدلش بود بیست و چهار سال با هم زندگی کردند و بنای را ساختند. دلش میخواست دست پر برگردد🌹 . 🍃دخترش چشم به راه بود و پسرش بی‌تاب و همه چشمشان به بود تا بلکه عزیز سفر کرده‌شان را برگرداند و حالا او یارش را در همین حوالی حس میکرد. عجیب بود عزیزش در حلب و خودش در ولی بوی او را حس میکرد❣ . 🍃چشم می‌گرداند کور سوی امیدی در دلش میدید. دست به زانو میگیرد و یا میگوید می‌بیندش همین نزدیکی برای زیارت آمده بود به گمانم، پیراهنی سپید به تن کرده. سرخی پهلویش تضاد عجیبی ایجاد کرده بود دست به به این سو می‌آید♡ . 🍃چشم هایش حالا او را بهتر میدید به سمتش می‌دود جوان تر شده سفر به جانش چسبیده که انقدر سر حال بود ولی دست به پهلو..... . ✍نویسنده : . 🌺به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۴ دی ۱۳۴۹ . 📅تاریخ شهادت : ۲۳ دی ۱۳۹۴ . 📅تاریخ انتشار : ۲۳ دی ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : بهشت زهرا(س) .
‍ 🍃می‌گفت: اگر ادعای ی حضرت زهرا(س) رو دارم، باید از ناحیه سینه یا شهید بشم، اگه یکی از این دو نشونه رو نداشتم، بدونید نیستم، یه مرده‌ام مثل همه مرده های دیگه، فقط ادای شیعه ها رو در میارم همین😞 🍃این اواخر، دست به دامن شدی، که برای شهادتت دعا کند و او گفت: دعا میکنم که شهید نشی، تو باید بمونی و بچه های مردم و سر و سامان بدی. ولی تو بی‌تاب و تشنه بودی، تشنه سعادت، بی‌تاب . 🍃این حرف ها سرت نمیشد، آدم نمی‌تواند دوری معشوق را تحمل کند و تو عاشق شده بودی، عاشق ، بیقرار بودی برای ... آرزو داشتی مانند مادر پر بکشی یا از ناحیه سینه یا پهلو😓 🍃و چه خوب مادر تو را خرید، شدی شیعه واقعی حضرت مادر همانطور که میخواستی. بالاخره به معشوقت رسیدی، راستی مادر را دیدی🥺 🍃اگر دیدی سلام ما را هم برسان بگو که جا مانده ایم و بیقراریم... بگو که شفاعتمان را کند این . ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۲۷ اردیبهشت ۱۳۵۵ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ بهمن ۱۳۷۷. سیستان 📅تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱۳۹۹ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا تهران
🍃نسیم نوازشگرانه موی سَرو را شانه میزند و صورتم را نوازش میکند، گلبرگ یاس باغچه مان میزبان قطرات بازیگوشی است که چندی پیش میهمانش شدند و ابرها کم‌کم خسته از بازی هرکدام گوشه‌ای از این جای میگیرند وَ عده ای‌شان همپای از این دیار کوچ میکنند. 🍃پرستوی خیال من نیز بر بام مینشیند. آنجا نسیم پچ‌پچ کنان در گوش طبیعت از میگوید♡ 🍃میشنوی پرستو؟! ندای یا زهرایش را شمیم زینبیه با خود به اینجا آورده، آنقدر است که سرو استوار خانه مان قد خم کرده یاس با طراوت دیروز، امروز با همین شمیم در خود فرو رفته و رنگش به کبودی گراییده. 🍃ببین پرستو! از پهلویش میرود و فریاد های یا زهرایش فضا را معطر میکند به عطر . نفس های آخرش با یا زهرا های خونینش به شمارش می‌افتد🌷 🍃تو هم می‌بینی؟ این دم آخری خانمی قد خمیده دست به به این سو می‌آید سرش را به دامن میگیرد و برای بار آخر زمزمه می‌کند سرم بر دامن زهراست مادر... 🍃دیگر خبری از عطر یاس نیست، صدای یا زهرا نمی‌آید این همه ارادت یک جا او را به وصل کرد. 🍃خوشا به حالت پرستو همسفر پرستوی مدافع شدی و با بال خونین به اوج آسمان رفتید، جایی هزاران فرسخ دورتر از اهل زمین به وصال شتافتید🕊 🍃آنجا جایی برای ما هم هست؟ صدایمان میرسد؟ سیم خاردار های بدجور به پاهایمان پیچیده برای آزادیمان کاری کن. لازمیم🌺 ✍نویسنده : 💐به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۵ فروردین ۱۳۷۱ 📅تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۹۴.حلب سوریه 📅تاریخ انتشار : ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت رضا
‍ 🍃می‌گفت: اگر ادعای ی حضرت زهرا(س) رو دارم، باید از ناحیه سینه یا شهید بشم، اگه یکی از این دو نشونه رو نداشتم، بدونید نیستم، یه مرده‌ام مثل همه مرده های دیگه، فقط ادای شیعه ها رو در میارم همین. 🍃این اواخر، دست به دامن شدی، که برای شهادتت دعا کند و او گفت: دعا میکنم که شهید نشی، تو باید بمونی و بچه های مردم و سر و سامان بدی. ولی تو بی‌تاب و تشنه بودی، تشنه سعادت، بی‌تاب . 🍃این حرف ها سرت نمیشد، آدم نمی‌تواند دوری معشوق را تحمل کند و تو عاشق شده بودی، عاشق ، بیقرار بودی برای ... آرزو داشتی مانند مادر پر بکشی یا از ناحیه سینه یا پهلو... 🍃و چه خوب مادر تو را خرید، شدی شیعه واقعی حضرت مادر همانطور که میخواستی. بالاخره به معشوقت رسیدی، راستی مادر را دیدی... 🍃اگر دیدی سلام ما را هم برسان بگو که جا مانده ایم و بیقراریم... بگو که شفاعتمان را کند این 🌺 ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۷ اردیبهشت ۱۳۵۵ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ بهمن ۱۳۷۷. سیستان 📅تاریخ انتشار : ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا تهران
🍃نسیم نوازشگرانه موی سَرو را شانه میزند و صورتم را نوازش میکند، گلبرگ یاس باغچه مان میزبان قطرات بازیگوشی است که چندی پیش میهمانش شدند و ابرها کم‌کم خسته از بازی هرکدام گوشه‌ای از این آسمان جای میگیرند وَ عده ای‌شان همپای از این دیار کوچ میکنند. 🍃پرستوی خیال من نیز بر بام مینشیند. آنجا نسیم پچ‌پچ کنان در گوش طبیعت از میگوید♡ 🍃میشنوی پرستو؟! ندای یا زهرایش را شمیم زینبیه با خود به اینجا آورده، آنقدر است که سرو استوار خانه مان قد خم کرده یاس با طراوت دیروز، امروز با همین شمیم در خود فرو رفته و رنگش به کبودی گراییده. 🍃ببین پرستو! از پهلویش میرود و فریاد های یا زهرایش فضا را معطر میکند به عطر . نفس های آخرش با یا زهرا های خونینش به شمارش می‌افتد🌷 🍃تو هم می‌بینی؟ این دم آخری خانمی قد خمیده دست به به این سو می‌آید سرش را به دامن میگیرد و برای بار آخر زمزمه می‌کند سرم بر دامن زهراست مادر... 🍃دیگر خبری از عطر یاس نیست، صدای یا زهرا نمی‌آید این همه ارادت یک جا او را به وصل کرد. 🍃خوشا به حالت پرستو همسفر پرستوی مدافع شدی و با بال خونین به اوج رفتید، جایی هزاران فرسخ دورتر از اهل زمین به وصال شتافتید🕊 🍃آنجا جایی برای ما هم هست؟ صدایمان میرسد؟ سیم خاردار های بدجور به پاهایمان پیچیده برای آزادیمان کاری کن. لازمیم🌺 ✍نویسنده : 💐به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۵ فروردین ۱۳۷۱ 📅تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۲٧ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت رضا 🕊محل شهادت : حلب_سوریه