eitaa logo
آن سوی مرگ
105.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2هزار ویدیو
1 فایل
🌱یاد مرگ و باور به معاد، زندگی را متحول، سرشار از لذت و آرامش و استقامت می‌کند. مدتی با ما همراه باشید کاملا متوجه خواهید شد. سفارش ختم صلوات: @khatm_ansuiemarg تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1542980287Ce13ea53958
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺 امیرالمؤمنین علیه السلام: یاد خدا عقل را آرامش می‌دهد، دل را روشن می‌کند و رحمت او را فرود می‌آورد. 🔹تصنیف غرر، ح۳۶۳۳ ➥@ansuiemarg_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ماجرای گریه عمروعاص در بستر مرگ! 🎙 حجت‌الاسلام رفیعی ➥@ansuiemarg_ir
🤍 پرواز روح! 🤍 🔸پس از چند ساعت یا بیهوشی دوباره به کما رفتم، بار دیگر روح آزاد شد و تجربه ای منحصر به فرد ایجاد شد این را کاملاً میشدم این حالت با خواب یا توهم کاملاً تفاوت داشت. چون درد من برطرف شده و من کاملاً آزاد میشد و در بیمارستان و بیرون از آن به هر کجا اراده میکردم می کرد. 🔹در همان وضعیت احساس دلتنگی عجیبی برای به من دست داد. دوست داشتم پس از مدتها ایشان را ببینم. یکباره دیدم که در یک جاده خلوت ایستاده‌ام. من از فاصله ای حدود ده متری، زمین در هوا حرکت میکردم شاید به حساب یکی دو ساعت مسیر را طی کردم مسیر کاملاً خلوت و اطرافم بیابان بود. 🔸در جاده این قدر جلو رفتم تا به یک رسیدم چندین منزل روستایی در آنجا قرار داشت. مستقیم به سمت آخرین منزل در انتهای خیابان رفتم. درب خانه سبز بود و مشخص بود تازه رنگ شده وارد خانه شدم پدرم نشسته بود، از دیدنش خیلی شدم و دلتنگی ام بر طرف شد. خواستم بیشتر بمانم که یکباره دیدم در هستم. 📚کتاب شنود ➥@ansuiemarg_ir
🌏 قسمت شانزدهم 🔻برای استراحت وارد حجره شدم، حوریه‌ای به روی نشسته بود که نور صورتش حجره را روشن و چشم را خیره میساخت. گفت: این حوریه از وادی‌السلام بخاطر تو آمده است و به عقد تو درامده است. این را گفت و از بیرون شد. 🔻نشستیم و به آن گفتم حسب و نسب خود را و سبب این که مال من شده ای بیان کن. گفت به خاطر داری که در اوج شب جمعه ای زنی را نمودی؟ گفتم: بلی. گفت خلقت من از آن قطرات آب تو است. 🔻گفتم آیا میدانی که از چه جهت بر عمل متعه این همه ، مترتب و محبوب عندالله شده است؟ گفت: از آن جهت که همه مردم قادر بر ادای حقوق دائمی نبودند و در صورت نبودن این حکم بسیاری مرتکب میشدند و مفاسدی زیاد داشت. 🔻شب سپری شد و هادی آمد و گفت که باید حرکت نمود. برخاستم اسب را سوار شدم و را به دست گرفتم و سپر را به پشت آویختم و هادی تذکره و جواز راه به من داد و نمودیم... ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب ❌ کپی داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز می‌باشد.@ansuiemarg_ir
⛔️ حق الناس در قیامت گردنه ای هست که کسی حقی از مردم بر گردنش باشد، نمیتواند از آن بگذرد؛ یا باید از حسناتش به کسی که حق او را پایمال کرده ، بدهد یا... بالاخره تا مردم در آنجا از همدیگر راضی نشوند نمی توانند از آنجا بگذرند. ✍آیت الله بهجت ره ➥@ansuiemarg_ir
🔹هر روز یک صفحه قرآن 🔸صفحه ۴۷۰ قرآن کریم🌷 ➥@ansuiemarg_ir
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 امیرالمؤمنین علیه السلام: بهره هر کدام شما از زمین، به اندازه طول و عرض قامت شماست. 📚نهج‌البلاغة ، خطبه۸۳ ➥@ansuiemarg_ir
🌏 قسمت هفدهم 🔻حرکت نمودیم و از حدود شهر که خارج شدیم، به زمین های گِل و رسیدیم و در دو طرف راه تا چشم کار میکرد جانورانی بودند به شکل ولی همه آدم بودند، بدنشان مو نداشت و دم نداشتند ولی به شکل بوزینه، و از فرج‌هاشان چرک و جوشیده بیرون میشد. 🔻از پرسیدم این زمین چه زمینی و این جانوران چه کسانی‌اند که از دیدن تعفن و کثافتشان دل آدم به شورش می‌آید و قطع میشود. گفت: زمین زمین شهوت است و اینها زناکارانند و از راه بیرون نشوی که گرفتار میشوی. مرا گرفت، افسار اسب را محکم گرفتم که مبادا از جاده مستقیم بیرون رود و اگرچه راه مستقیم و بود ولی پر گِل و لجن، و گاهی اسب تا ساق فرو می رفت. 🔻با خود میگفتم چه خوب شد که اسبی در این به من داده شد و خدا رحمت کند عیالم را که او برایم فرستاد، صدقه الله من تزوج فقد احرز نصف دينه (راست گفت خداوند که هرکس کند نصف دین خود را حفظ کرده است.) و خدا فرموده است: هنَّ لِباسُ وَأَنتُم لِباسُ لَهُنَّ (زن و شوهر لباس و حافظ و یکدیگرند). 🔻و میدیدم که بعضی از این را با سر از دار آویخته‌اند و آلتشان با میخ های آهنین به دار شده است و بعضی‌ها را علاوه بر این با شلاقهای سیمی می زنند و آنها صدای سگ میدهند و آن زننده‌ها میگویند: "إخسَئُوا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونَ" (دور شوید و ساکت باشید). (کلمه إخسئو در زبان برای دور کردن سگ استفاده می‌شود...) ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب ❌ کپی داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز می‌باشد.@ansuiemarg_ir
آیت‌الله بهجت ره: وداع از این دنیا برای ما بسیار نزدیک است؛ ولی ما آن را بسیار دور می‌بینیم؛ وگرنه این‌قدر باهم نزاع نداشتیم. 📚در محضر بهجت، ج۲، ص۲٠۹ ➥@ansuiemarg_ir