eitaa logo
◉✿ازدواج آسان✿◉
985 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
👼 🤱🏻 راههای افزایش بهره ی هوشی نوزاد: شش ماهه نخست تولد 🍃 در سنین ۴ تا ۷ ماهگی، ارتباطاتی در مغز کودک شما شکل می گیرد که در رفتار او منعکس می شود؛ مثل وابستگی به شما یا کسانی که مرتبا از او نگهدار میکنند، گریه کردن در زمانی که شما اتاق را ترک می کنید یا هنگام برخورد با افراد غریبه و.... در این زمان او به دنیای اطرافش بیشتر علاقه مند شده است و بهتر می تواند احساساتش را ابراز کند و در حال پیشرفت توانایی هایی مثل گرفتن، غلتیدن و نشستن نیز هست. سعی کنید فعالیت هایی که در پست های بعد بیان می شود را بدون تحریک بیش از حد کودک برای قدرت بخشیدن به ارتباطات در حال رشد مغز او انجام دهید. 📚 مراقبت از کودک از تولد تا ۵ سالگی، رامین ایرانپور و دیگران، ص ۱۶۳. 🆔 @asanezdevag
💜💛💜 💛💜💛 💜💛💜 ✔️نکته های فراموش شده در ازدواج 🕋اعتقادات و باورها ✔️دختری که تمام هم و غمش توجه به لباس و تـــ👘ـــــــــــــــجملات است تحمل مردی که تمام اوقات خود را به مـــــــــ📒ــــــــــطالعه می گذراند را ندارد. ✔️در زندگی هر فردی ارزش ها و ضد ارزش های فرهنگی نقش مهمی دارد. باید توجه داشت که کدام ارزش و عقیده خوب یا بد است . ✔️👈🏼این موضوع باید قبل از ازدواج مورد توجه قرار گیرد و فرد ،همسری را انتخاب کند که اعتقادات و باورهایش به اعتقادات و باورهای او نزدیــــــــــ💕ـــــک باشد . 📚برگرفته از کتاب سین جین های خواستگاری ✍🏼نویسنده استاد مسلم داودی نژاد 🆔 @asanezdevag
16.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنان استاد دهنوی در مورد غیرت بخش دوم علت ویژگی غیرتمندی در مرد 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خیلی از مجردها بارها و بارها از طرف خانواده و دوست و آشنا و حتی گاهی غریبه‌ترها با همچین سوالات یا فشارهایی مواجه میشن. اما تجربه نشون داده نه تنها اصلا تاثیر مثبتی تو طرف مقابل نداره و بدتر آزاردهنده‌ست، بلکه از یه جایی به بعد دیگه اصلا اهمیتی هم نداره و حتی بهش فکر نمی‌کنن که بخوان اذیت شن. چه‌کاریه خب؟! اگه دلسوز و به فکر ازدواج جوون‌هایید، مطمئن باشید این راهش نیست! 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ بذر خرزهره، گل محمدی نمی‌ده! 🎧 گفتاری از مرحوم آقا مجتبی تهرانی (ره) درباره اثر وضعی حرام و ! 🆔 @asanezdevag
✍ نوشتار تربیتی "کودک و نوجوان" 💠 |قسمت دوم‌| ✅ حالات لجبازی 🔰نشانه‌های بچه‌های لجباز چیست؟ 1⃣ سرکشی است. (سرکشی می‌کنند)؛ 🔸والدین نمی‌توانند این‌گونه فرزندان را تحت چهارچوب تربیتی خود قرار بدهند. 2⃣ عصبانیت (عصبانی می‌شوند)؛ 🔸در مراحل اول، ارادی است ولی بعدها می‌بینیم که نهادینه می‌شود. 3⃣ دلیل تراشی؛ 🔹مثال: 🔸والدین به فرزند که شب می‌شود میگویند: تلویزیون را خاموش کن و بخواب. فرزند پاسخ می‌دهد: خوابم نمی‌آید! 🔸فرزند از صبح چیزی نخورده است و وقتی به او می‌گوییم: بیا و نهار بخور، او می‌گوید: نمی‌خورم، سیر هستم! 🔻و یا برای کارهایی که نمی‌خواهد انجام بدهد، دلیل می‌آورد. ✅ علت‌های لجبازی؛ 🔰چرا بچه‌ها لجبازی می‌کنند؟ 1⃣ به فرزند و نیازهای او؛ 📌محدودیت سنی هم ندارد و فقط ممکن است که نیازها، متفاوت باشد. ▫️گاهی اوقات ما به نیاز‌های فرزندانمان، بی‌توجهی می‌کنیم و او لجباز می‌شود. 🔹یک زمانی فرزندمان نیاز به هم‌بازی دارد. اهمیتی به هم‌بازی نمی‌دهیم و می‌بینیم که بچه بیکار در منزل، لجباز می‌شود. 🔹یک موقع نیاز فرزند این است که بیرون برود و تفریح کند. در خانه او را حبس می‌کنیم و بیرون نمی‌بریم و در نتیجه لجباز می‌شود. 🆔 @asanezdevag
💞 💃💃💃💃👌 ❇️ابراز محبت یک درمانگر قدرتمند است. 🔰«دکتر برنیز سیگل» در کتاب خود می نویسد: «اگر من به بیمارانم بگویم که سطح خون گلوبین های ایمنی خود را بالا ببرند، هیچ یک نمی دانند چگونه باید این کار را انجام دهند❗️ ☝️ اما اگر به آنها یاد بدهیم که خود و دیگران را دوست بدارند، در حقیقت بطور ناخودآگاه همین تغییرات در بدن آنها رخ خواهد داد.» 📢هنگامی که فرد ابراز محبت می کند، سیستم ایمنی بدن او این قدرت را پیدا می کند که در برابر بیماری ها بایستد. محبت، محل عبور مواد شیمیایی مغز را تغییر می دهد و این امر بر مقاومت بدن تأثیرگذار است.😊 👩 بانو! 🔴به خاطرِ کودکت,صدایت را در خانه بالا نَبَر, مردانگیِ همسرت پیشِ چشمانِ فرزند حفظ شود, در خلوت موضوع را حتما با او حل کن. فرزندت پرخاشگر نمی شود.✅ 🌀برای ِهمسرت که خسته از کار برگشته, نوشیدنی تهیه کن. وقتی آمد با تشکر و خسته نباشید استقبالی گرم داشته باش. فرزندت سپاسگزاری را یاد می گیرد.🍃 🌺برای بداخلاقی هایِ همسرت, مهربانی هدیه بخر. کودکت گذشت را می آموزد...🌟 💑دنیا را تا بوده,زنان گرم نگه داشته اند, جهانِ امروزِمان سرد است. بانو کمک کن...👉 💃💃💃
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۲۲ ✅ اگه بخوان، می تونن... #سزارین_زودهنگام #تاریخ_رُند 🆔 @asanezdevag
۴۲۳ اوایل سال تحصیلی ۸۸ بود و من دختری ۱۶ ساله، پر شور و شیطون بودم. یه روز پاییزی که از مدرسه برگشتم، دیدم مادرم تند تند داره ناهار آماده میکنه، منم شیطنتم گل کردو سر به سر مادرم گذاشتم😅 (وای مامان هنوز ناهار نذاشتی! حالا ما هیچی الان شوهرت میاد خونه میبینه هنوز ناهار نذاشتیا🤭ما بچتیم، شوهرت چی خسته و کوفته الان از مدرسه میاد ناهار نداری) مادر منم از کوره در رفت که همش تقصیر توعه دیگه، منو میگی شدم این شکلی😯 گفتم والا من از صبح رفتم الان دارم میام، دیدم با قیافه زیرکانه (که آره حالا نوبت منه اذیتت کنم گفت) یه خانومه زنگ زد یه ساعت حرف زد ناهارم دیر شد، راستش تا اون موقع هیچ کس حق نداشت جلو من حرف از خواستگار بزنه، چون یکی یکدونه بودم با دو برادر که یکی بزرگتر بود و یکی کوچیکتر، هر وقت هم بین فامیل حرف ازدواج دختر پیش می اومد پدرم میگفت من دخترم رو تا ۲۵ سالگی شوهر نمیدم. وقتی با دختر های فامیل جمع میشدیم بهم می گفتن بابات قراره ترشی بندازتت و شروع میکردند تعریف از خواستگارهای رنگ و وارنگ شون و من غصه میخوردم که حتی یه خواستگار هم ندارم. غافل از این که سرنوشت چیز دیگه ای بود و من از همشون زود تر رفتم خونه بخت😅 خلاصه از قصه دور نشیم، اون خانم چون از اقوام دور بودن هرچی مادرم گفته بود بابا این دختر داره درس می خونه، راه دور شوهرش نمیدیم، اون خانم قبول نکرده بود و بالاخره اومدن خواستگاری و من با شرط ادامه تحصیل در تیر ماه سال ۸۸ به خانه بخت، یعنی تهران اومدم، دوری از خانواده و حتی دوری از شهری که از بچگی توش بزرگ شده بودی واقعا سخت بود. شغل همسرم مدیریت و برنامه ریزی پروژه های عسلویه بود و باید مدتی بعد از ازدواج بر می گشت عسلویه و این فراق برای منی که در شهر غربت بودم و هنوز با پدر و مادر و خانواده ایشون احساس نزدیکی نمی کردم خیلی سخت بود، اما خودم رو با درس مشغول کرده بودم، کنکور دادم و در رشته تربیت معلم قبول شدم اما دیگه نتونستم دوری همسر رو تحمل کنم و همسر هم همین طور، درس و دانشگاه رو بوسیدم و کنار گذاشتم، یه اتاق ۱۲ متری با لوازم و وسایل ضروری اجاره کردو ما اونجا ساکن شدیم. زن صاحب خونه خیلی مهربون و با محبت بود. ان شاءالله خدا دامن اون رو هم سبز کنه، منو هر جا که میرفت میبرد دیگه با همه اقوامش آشنا بودم، بعد از یک سال یه خونه بزرگتر از طرف شرکت دادند و ما از اون اتاق ۱۲ متری به یه واحد تقریبا ۸۰ متری نقل مکان کردیم. یک سال هم اونجا ساکن بودیم، تو این دو سال که عسلویه بودم خیلی انتظار بچه رو می کشیدیم اما خبری نبود تا این که در شب ولادت امام حسین علیه السلام فهمیدم که باردارم😍 البته خیلی دکتر میرفتم و امید های زیادی به من می دادند و حالا نتیجه صبر و بردباری که اونها می‌ گفتند رو می دیدم. خیلی خوشحال بودم، اما نگران هم بودم چون خیلی کار های خطر ناک که موقع بارداری نباید انجام داد از جمله بلند کردن اجسام سنگین، مصرف قرص، هایلایت کردن موها رو انجام داده بودم. اما به خدا توکل کردم. بعد از یک ماه چون به دکتر های اون جا اطمینان نداشتم تو تهران به یک سونوگرافی مطمئن رفتم. وقتی خانم دکتر شروع به حرف زدن کرد واقعا شوکه شده بودم و نمیدونستم باید چه عکس العملی نشون بدم. دکتر گفت: جنین ها سالم سلامت هستند و قل اول پسره😶 👈ادامه دارد... 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا