◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۲۵۹ #فرزندآوری #سبک_زندگی #رزاقیت_خداوند #قسمت_هفتم خیلی ها تا میفهمند من چهارتا بچه د
#تجربه_من ۲۵۹
#مادری
#فرزندآوری
#سبک_زندگی
#فعالیت_اجتماعی_اقتصادی
#قسمت_پایانی
یک روز در حال مطالعه بودم که به حدیثی از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله برخوردم به این مضمون که سه زن فشار قبر ازشون برداشته میشه و در بهشت با حضرت زهرا سلام الله علیها محشور میشن. "یه عده زنانی که با فقر همسرشان بسازند و قناعت کنند، دوم زنانی که بر بداخلاقی و بدغیرتی همسرانشان صبر کنند، و سوم زنانی که مهریه خودشون رو به همسرشان ببخشند." دیدن این حدیث برام مثل پیدا کردن گنج بود. من که جزو دسته ی اول و دوم نمیشدم چون همسرم الحمدلله وضع مالی متوسط داره و خوش اخلاقه، پس میتونستم به بهایی بسیار اندک و ناچیز ارزشمندترین گنج خدا رو به دست بیارم. همسرم اول که شنید قبول نکرد اما دست به دامنش شدم و حدیث رو براش خوندم، گفتم تو رو خدا قبول کن و بذار مهریه ام رو بهت ببخشم و به این گنج بزرگ برسم، این رو که شنید قبول کرد.
یک سوال دیگه هم که ازم زیاد پرسیده میشه اینه که کی به کارهای دیگه ات میرسی؟ خب من وقتی بچه دار شدم، و حتی با بچه ی دوم هم هنوز توی شوک بودم و از فعالیتهای اجتماعی ام تا حد زیادی کم شد، نتونستم زود خودم رو جمع و جور کنم و از این بابت خیلی احساس خلاء میکردم. مخصوصا من که همیشه خیلی پر انرژی بودم و همیشه چندتا کار اجتماعی و علمی با هم داشتم که انجام بدم.
کم کم با به دنیا اومدن فرزند سومم و همبازی شدن دو تا پسر اولم، تونستم خودم رو جمع کنم و کارهام رو شروع کنم. مهمترین کاری که بعد از آمدن به ایران با کمک دوتا برادرام انجام دادم، شروع یک کار اقتصادی در زمینه تولید محصولات خانگی و عرضه مواد غذایی طبیعی بود. هم به خاطر اینکه آقا فرموده بودند امروز جهاد اقتصادی واجبه، هم به خاطر کسادی کار و اوضاع که این روزها همه کم و بیش درگیرش هستند.
بیشتر کارهای تولید محتوا و بازاریابی رو من انجام میدم که از خونه قابل انجام دادن باشه، برادرها هم کارهایی که بیرون از منزل هست رو انجام میدن.
علاوه بر این داریم با همسرم و خانواده ی ایشون هم استارت تهیه و تولید کتاب داستان برای کودکان رو میزنیم، من هم مسئول داستان پردازی و نوشتن قصه هایی هستم که ایده اش رو سایر اعضای خانواده میدن و هم مدیریت کار عمدتا به عهده ی من خواهد بود.
و خیلی فعالیت های پراکنده ی دیگه که الان همه با وجود ۴ تا بچه داره انجام میشه. پس شدنیه، مخصوصا الان با وجود اینترنت و وسایل دیگه خیلی کارها رو میشه از داخل خونه کرد. فقط کافیه انسان ذهنش رو باز کنه و از چهارچوبی که برای خودش تعیین کرده بیاد بیرون و فعالیتهای جدید و متفاوتی رو امتحان کنه، کاری که با شرایط و تواناییهاش سازگار باشه.
و اما قصه ی من و «نقش خاص خاصی» که یک عمر دنبالش بودم. نقشی که خدا برای من تعیین کرده و باید پیداش میکردم، نقشی که در تاریخ هیچ کس به جز من نمیتونه بازی کنه و قراره دنیا رو تکون بده. یعنی به چیزی کمتر از این راضی نبودم. امروز که در این نقطه از زندگیم ایستادم، هیچ وقت به این اندازه، انقدر از صمیم قلب و اعماق وجودم مطمئن نبودم که دارم همون نقشی رو ایفا میکنم که باید.
منی که یک روز میخواستم با طرح تئوری حقوق بینالملل جدید دنیا رو متحول کنم و آماده ی ظهور آقا امام زمان، کی فکرش رو میکرد که به این نتیجه برسم که امروز نقش من باید در خانه ایفا بشه و با همسرداری و فرزندآوری!! یقین دارم که هیچ کس به جز من نمیتونه بچه هایی مثل بچه های من به دنیا بیاره و هیچ کس به جز من نمیتونه اونها رو مثل بچه های من تربیت کنه.
این «من» که عرض میکنم «من» نوعی هست و هر مادری میتونه اسم خودش رو جای اون بذاره. چون به نظرم، امروز این بزرگ ترین نقش تاریخی هستش، که به تک تک ما مادران شیعه و ایرانی تحویل داده شده، مثل اعطای مهمترین فرمان تاریخی از دست مهمترین فرمانده دوران به کلیدی ترین سربازهای خودش.
واقعا به نقش خودم و نقش همه ی مادران عزیزی که به نیت ازدیاد نسل شیعه و به فرمان رهبر عزیزمون دارن جهاد میکنند و سربازی به ارتش امام زمان عج اضافه میکنند ایمان دارم. از خدا میخوام در این راه به هممون کمک کنه.
🆔 @asanezdevag