eitaa logo
◉✿ازدواج آسان✿◉
1هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
... این نکتۀ مهم را فراموش نکنید که گاهی «تغافل» لازم است، به این معنا که شما از عیوب فرزندانتان آگاه باشید، اما کودک شما اطلاع نداشته باشد که شما از عیوب او آگاه هستید. آگاه بودن شما از عیوب فرزندانتان خوب است، اما آگاه بودن ایشان از این که شما عیوب وی را می دانید، خوب و به صلاح نیست. 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ تا می توانیذ غافلگیرش کنید درست در لحظه ای که فکرش را هم نمی کند؛ مثل باران وسطِ چله ی تابستان... 👇👇👇 🆔 @asanezdevag
۱۹ ⚜ برای آنکه کودکان ، مفهوم آغوش گیری را با هم آغوشی (که تنها مربوط به همسران است)، اشتباه نگیرند و از این نگرش مخدوش در امان باشند؛ آنان را مرتب به منظور ابراز عشق محبت و حمایت، در آغوش بگیرید و ببوسید. 🆔 @asanezdevag
تزیین غذا ماست عشقولی😍😜 🎉 ایده های همسرانه تون رو برای ما بفرستین🌹 🆔 @asanezdevag
💖 این رو فهمیدم که مردهای هنرمند نه ریش و سبیل متفاوتی دارن، نه اخلاق عجیبی و نه سعی می کنن حرف های گنده بزنن. اتفاقا بیشترشون آدم های ساده ای هستن و دست های زمختی هم دارن. چیزی که یه مرد رو تبدیل به یک هنرمند می کنه دوست داشتن واقعی یک زنه. به نظر من عشق بزرگترین اثر هنری هست که یه هنرمند می تونه خلق کنه! /روزبه معین +واقعا مردان و زنانی که عاشقانه هم رو دوست دارند و سختی‌های زندگی رو تحمل می‌کنند ‌و نمیذارن که سختی‌ها به محبت‌شون صدمه بزنه؛ هم هنرمند هم قهرمان‌ند هم دوست‌داشتنی اند... 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۹۰ من در شهر قم زندگی میکنم و توی یه دبیرستان واقعا خوب و نمونه از هر نظر درس میخوندم و
۳۹۱ سال ۶۸ بود که دوره راهنمایی رو تموم کردم و پدرم دیگه اجازه ندادند به دبیرستان برم چون دبیرستان محل زندگی ما چند تا معلم مرد داشت. بلافاصله به جای دبیرستان رفتم آموزشگاه خیاطی و در طول یک سال خیاطی و گلدوزی رو یاد گرفتم. ۱۵ سالم که شد ازدواج کردم و از خونه پدری رفتم و توی یک اتاق خونه مادر شوهر زندگی رو شروع کردیم (منزل مادر شوهرم یه خونه بود با دوتا اتاق خواب که یه اتاق مال مادر شوهرم و برادر شوهر کوچیکم بود، یه اتاق هم مال ما) همون سال غیر حضوری شروع کردم درسهای دبیرستان رو خوندن سال اول رو تو خرداد قبول شدم و سال دوم امتحانهای خرداد مصادف شد با ابتدای بارداریم خرداد و شهریور امتحانها رو دادم و زمستان اون سال خدا پسرم رو در آغوش من گذاشت. از سال بعد قانون دبیرستان شد ترمی واحدی و من ۴ سال طول کشید تا دبیرستان رو تموم کنم البته این وسط یه پسر ناز دیگه خدا بهمون داد. پسر دومم ۱ ساله بود که دیپلم رو گرفتم. نکته مهمی که یادم رفت بگم بعد از تولد پسر اولم خدا کمک کرد با پس انداز هامون یه قطعه زمین خریدیم و با تولد پسر دومم خدا رو شکر خونه مون ساخته شد و یک ماهگی پسرم به منزل خودمون اسباب کشی کردیم. بعد از اون به خاطر کار همسرم مجبور شدیم چند سالی دور از خانواده باشیم و من هر چند با شعار دوتا بچه کافیه موافق نبودم ولی به خاطر دوری از خانواده و زندگی تو غربت از این نعمت خودم رو محروم کردم و همچنان دوتا بچه داشتم (که اعتراف میکنم بسیار کار اشتباهی کردم) وقتی پسر کوچکم کلاس اول رفت منم رفتم دانشگاه و لیسانس گرفتم. پسر بزرگم راهنمایی رو تموم کرد و پسر دومم ابتدایی رو و منم دانشگاه و بالاخره بعد این مدت برگشتیم به شهر خودمون. حالا که برگشته بودم پییش پدر و مادرم و اقوام دیگه سال ۸۷ بود و من برای فرزند سوم اقدام کردم بالاخره بعد از ۲ سال در حالیکه دو پسر ۱۷ و ۱۴ ساله داشتم در سن ۳۵ سالگی خدا پسر سوم رو به من هدیه کرد. تصمیمم این بود که چون اون پسرها فاصله شون خوب بود، حالا هم با فاصله ۳ سال یک بچه دیگه بیارم به همین دلیل پسر سومم که دو و نیم سالش شد و از پوشک گرفتمش، اقدام به بارداری کردم، ولی متأسفانه تو ۸ هفته بودم که جنین به علت تشکیل نشدن قلب سقط شد. از اونجایی که دیگه خیلی وقت نداشتم با چند تا پزشک زنان مشورت کردم و بعد آزمایش‌های مختلف گفتند که من مشکلی ندارم و میتونم بعد از ۴ تا ۶ ماه دوباره اقدام به بارداری کنم. که منم اقدام کردم ولی متأسفانه اینبار هم جنین در هفته ۱۱ به همون دلیل قبلی سقط شد. بعد از اون از طرفی دلم بچه میخواست و میخواستم به ندای رهبرم لبیک بگم و از طرفی دیگه میترسیدم. از طرف دیگه هم پسرم با رفتن برادراش از خونه برا ادامه تحصیل خیلی تنها شده بود و کلی بچه م دعا کرد تا خدا لطف کرد و بالاخره در آستانه ۴۵ سالگی یه پسر کوچولوی دیگه به جمع خانواده ما اضافه شد. خدا رو به خاطر همه نعمتهاش شاکرم و دعا میکنم خودش همه عزیزانی را که تو آرزوی بچه هستند حاجت روا کنه ان شاء الله. من در بهترین سال‌های باروری از بارداری خودداری کردم حالا یا به خاطر دوری از خانواده بود یا اون شعار کذایی فرقی نمیکنه... اینو گفتم که دیگران اشتباه منو تکرار نکنن ولی اگرم این اتفاق برا کسی افتاد از فضل خدا ناامید نشه و جبران کنه، می‌بینید که من در سن ۴۵ سالگی الحمدلله خدا یه بچه سالم و ان شاء الله صالح خدا بهم داده. خانمها تا زمانی که تخمک گذاری دارن، میتونن بچه دار بشن. یه مطلب مهم دیگه به خواهرای گل خودم بگم که به خاطر درس و تحصیل ازدواجشون رو عقب نندازن من تا سوم راهنمایی بیشتر نرفتم مدرسه بعد از ازدواجم هم دیپلممو گرفتم، هم لیسانس دانشگاه دارم، هم لیسانس حوزه، ان شاء الله کوچولوم کمی بزرگتر بشه، برا ارشد اقدام میکنم. با آرزوی سلامتی برای همه دوستان. 🆔 @asanezdevag
👼 🤱🏻 تربیت عاطفی: تنظیم رابطه فرزند بزرگتر با نوزاد 🍃 بایستی در حضور نوزاد به کودک بزرگتر نیز توجه و رسیدگی کرد. دوستان و آشنایان، معمولا با هدایای زیادی به ملاقات نوزاد می آیند و به قدری از او تعریف میکنند که حسادت کودک بزرگتر تحریک می شود. برای رفع این حساسیت، بهتر است که همراه هدیه نوزاد، برای کودک بزرگتر نیز هدیه ای تهیه شود؛ اگر ملاقات کنندگان به این نکته توجه نمی کنند، والدین باید چند هدیه بسته بندی شده برای این منظور آماده داشته باشند. 📚 آمادگی برای زایمان و مراقبت از نوزاد، ویلیام سیرز، ص ۱۱۴_۱۱۶ 🆔 @asanezdevag
4_5980823194691437591.mp3
9.74M
🎼 کلیپ صوتی ⏲ثانیه‌های تربیت 🔰کی میخواد بچمون رو تربیت کنه؟ 🆔 @asanezdevag
💖 من و نامزدم فعلا باهم زندگی نمیکنیم. چند روز پیش که ازخواب بیدارشدم گوشیمو چک کردم شوهرجونم این پیغامو برام گذاشته بود. اون روز تا آخرشب پرازانرژی بودم: بـی شک " آغوش تو "  هشتمین عجایب دنیاست واردش که میشوی زمان بی معنا میشود هیچ بعدی ندارد بــی آنکه حسش کنم ...  روحم تازه میشود  تــمام ثروت دنیا را به یک وجبش خواهم بخشید!!! 🎉 منتظر ایده های شما هستیم☺️☺️ 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۹۱ #فرزندآوری #رزاقیت_خداوند #تحصیل #بارداری_بعداز_35_سالگی سال ۶۸ بود که دوره راهنما
۳۹۲ از سن نوزده سالگی خواستگاران زیادی داشتم اما هر کدام به دلایلی رد میشد یا مذهبی نبودند و یا از من چندین سال کوچیکتر بودن، به خاطر ظاهر من که جوان تر از سنم بود. تا سن بیست و سه سالگی همه خواستگاران تلفنی رد میشدن و اصلا به اومدن نمی رسید. ضمن این که من هم در خودم آمادگی ازدواج نمیدیدم تا این که برای بار دوم دانشگاه پذیرفته شدم هر خواستگاری زنگ میزد، میگفت باید درسش را رها کنه و من خیلی برای دانشگاه قبول شدن زحمت کشیده بودم تا این که با خودم فکر کردم با توجه به این که رشته من هنر بود و متاسفانه جو بسیار غیر مذهبی دانشگاه نتونست منو به اهدافم برسونه و با توجه به هدف خودم از تشکیل خانواده که هدفی بسیار مقدس و آخرتی بود، انصراف دادم و با مدرک فوق دیپلم از دانشگاه تهران روانه منزل پدری شدم و تمام سرزنش های معلمین و دوستان را با جان دل پذیرفتم و چون به هدف خودم ایمان داشتم کوچکترین شکی حتی الان که ۱۴ سال ازش میگذره به دلم نیفتاد. الحمدلله پدر و مادر عزیزم هم منو حمایت کردن... قسمت و امتحان خدا به این بود که بعد از انصراف، هر خواستگاری زنگ میزد میگفت باید درسش را ادامه بده و من که کاملا با تعقل راهم را انتخاب کرده بودم جواب رد می دادم و یا طبق معمول از من کوچیکتر بودن تا این که در سن ۳۰ سالگی برادرم از یک مشاور پرسیدن و جواب شنیدم که در حد دو سه سال اشکال نداره دختر از پسر بزرگ تر باشه به شرط تبعیت و به شرط این که تو سر همسر نکوبیم که این اشتباه تو بخاطر کوچکتر بودنت هست ... با راضی شدن من امتحان خدا هم جدید تر شد و هر خواستگاری زنگ میزد میگفت بزرگتر از خودم قبول نمیکنم تا این که با خدا صحبت کردم که اگر دوست داری من ازدواج کنم، مورد مناسبی به من عنایت کن و اگر ازدواج به صلاح من نیست منو راضی کن و من راضی شدم و دیگر منتظر ازدواج نبودم و واقعا به آرامش رسیدم. تا این که خواستگاری ۷ سال بزرگتر با قبول تمام شرایط سنی و تحصیلی و ... قرار بود بیاد اما خواهر خواستگار زنگ زدن منزل ما و با تحقیر به مادرم گفتن ببینم برادرم قبول میکنن با این سن... چون می دونید که دیگه این سن بچه دار نمیشن و ... دیگه تماس نگرفتن. مادرم بخاطر من خیلی ناراحت شدن ولی من گفتم ایشان به قدرت خدا شک داره و خدا برای من مورد مناسبی کنار گذاشته. دو هفته بعد یا همین حدود، همسر خودم برای خواستگاری اومدن و در دهه کرامت تمام کارهای خواستگاری و آزمایش و ... تمام شد و هنوز یک ماه نشده سر سفره عقد نشستم. وقتی به همسرم راجع به خواستگار آخر گفتم، گفتن: ان شاءالله خدا به ما چهار فرزند عنایت کنه. فرزند اولم را ۵ ماه بعد از ازدواج باردار شدم و فرزند دومم با اختلاف سنی سه سال به دنیا آمد و الان که هنوز یک سال نشده دوست دارم فرزند سوم و چهارم و پنجم هم خدا بهم عنایت کنه تا قسمت چی باشه. ما مثل خیلی از دوستان که نوشتن، بعد از تولد بچه هامون، صاحب خونه و ماشین نشدیم، حتی گاهی دوماه دوماه حقوق همسرم را نمیدن اما برکت وجود دو فرزند صالح و سالم قابل قیاس با برکات مادی نیست و البته خدا هیچ وقت حتی در شرایطی که حقوق نداشتیم ما را نیازمند به کسی نکرده و با وجودی که دست تنها هستم و دور از خانواده، همیشه در شرایط سخت کمکم کرده... اما تنها مسئله ای که هست این که همسرم مخالف هستن زودتر از دو سال بچه دار بشیم چون میگن بچه باید کامل شیر بخوره اما من هنوز نمیدونم این درسته یا فرزند آوری در فاصله کم امیدوارم همه در زندگی شون به اصل رضایت و بندگی برسن چه مجرد و چه متاهل... 🆔 @asanezdevag
🌺 منتظر عکسهای ارسالی شما هستیم🌺 👌«فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» 🆔 @asanezdevag
👇👇 دوران دانشجویی، برای و در کنار مزایای آن، دارای معایب بسیاری نیز هست از جمله: 🔰-معمولاً ایجاد رابطه برای آشنایی در این دوران باعث ایجاد روابط عاطفی عمیق میان طرفین شده و به فرد اجازه رسیدن به یك شناخت درست و دقیق از فرد مقابل نمی دهد. 🔰 - بسیار اتفاق افتاده كه برخی از افراد سودجو به بهانه ازدواج با فرد مقابل رابطه برقرار می كنند و پس از ایجاد دوستی و رابطه عاطفی نه تنها رابطه به ازدواج ختم نمی شود، بلکه باعث ایجاد مشكلاتی چون افت شدید تحصیلی، برقراری ارتباط های غیراخلاقی، ابتلا به بیماری ها و اختلالات روانی مثل افسردگی های حاد، اقدام به خودكشی و... نیز می شود. 🔰- برخی دیگر به بهانه اینكه سالهاست فرد مقابل را در دیده و می شناسند از تحقیق و بررسی در مورد وی اجتناب می ورزند. 🔰 -و ... 📎 بررسی این مشكلات به این معنا نیست كه ازدواج دانشجویی از بیخ و بن اشتباه است. توجه به این نكته حائز اهمیت است كه حركت در هر مسیری هم می تواند فرد را به هدف نهایی و پیروزی و موفقیت برساند هم قادر است با كوچكترین انحرافی از مسیر درست او را به پرتگاه بیاندازد. 👌به بیان دیگر تا زمانی كه روابط افراد در دوران دانشجویی در قالب عرف و شرع اسلامی باشد هیچ اشكالی ندارد اما وقتی به هر دلیلی حتی به بهانه ازدواج، از حد خود خارج شود مشكل آفرین و دردسرساز خواهد شد. ✨ افراد برای موفقیت در ازدواج دانشجویی و تشكیل زندگی مشترك پایدار باید به برخی اصول توجه کنند: 🔑- مراقب باشند قبل از رسمی شدن قضیه یا عقد درگیر روابط عاطفی عمیق با فرد مقابل نشوند. 🔑- دوران آشنایی شان تحت نظر خانواده باشد تا از مسیر طبیعی خود خارج نشود. 🔑 -در دوران آشنایی به میزان تناسب خود با فرد مقابل در زمینه های مختلف اعتقادی، فرهنگی، ‌اجتماعی، سیاسی و...‌ توجه بسیار داشته باشد. 🔑 -مراحل گفتگو، تحقیق و بررسی را به صورت دقیق و اصولی انجام دهند و به شناخت سطحی شان اكتفا ننمایند. ________________ دانستنی های 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛 حاوی تصاویر و مطالب بسیار دلخراش است و تماشای آن به افراد زیر ۲۰ سال به هیچ وجه توصیه «نمیشود». 🔞 در غرب 🔞 ازعروسک‌های لولیتا چه می‌دانید⁉️ ❌جایگزین شدن انسان خانگی به جای حیوان خانگی با قطع اعضای بدن و شبیه کردن جسم انسان به حیوان... 🔞 بهره کشی جنسی از دخترانی که با دست و پایی قطع و زبانی از انتها بریده شده سرویس دهنده مردان هوس ران غربی و حتی حیوانات خانگی آنها می‌باشند... 1⃣حضرات فمنیست کلاهتان را بالاتر بگذارید این داستان همه گیر نیست اما یک مورد هم نیست،هزاران مورد در یک باند قاچاق فاش شد!! 2⃣ حجاب تنها مصونیت زن نیست مصونیت جامعه است 🆔 @asanezdevag
⭕چطوری پیرمرد؟! دلتنگی‌های شیرین بابابزرگ مامان بزرگ‌ها 🔻مامان بزرگم رفته تهران دکتر، بابابزرگمم که دلش تنگ شده بود بهم گفت بیا تصویری زنگ بزن صحبت کنیم😍 🔻وقتی زنگ زدم همون اول برا هم ذوق کردن و دیدم مامان بزرگم اشکاشو پاک کرد و بابا بزرگمم بغض نمیذاشت حرف بزنه 🔻55 سال کنار همن و هنوز هم دلتنگ هم میشن حتی بعد دو روز! 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۹۲ #ازدواج_جوانان #فرزندآوری از سن نوزده سالگی خواستگاران زیادی داشتم اما هر کدام به د
۳۹۳ من وقتی ازدواج کردم کلاس اول دبیرستان بودم، وقتی مسئولان مدرسه متوجه ازدواج من شدند از مدرسه اخراجم کردند و با این که پدرم اومدن و کلی خواهش کردند و تعهد دادند بازم قبول نکردند و منو با کلی بهانه ی الکی از تحصیل محروم کردند. من مجبور شدم مدرسه غیر حضوری درس بخونم و چهار سال دبیرستانم رو اینجوری گذروندم. البته الآن الحمدلله امسال کنکور دادم😍 و با رتبه ای خوب ❤️😍 رشته ی حقوق قبول شدم با وجود یه پسر شیطون سه ساله. این اتفاق ضربه روحی خیلی بدی رو به من وارد کرد چون من عاشق درس و مدرسه بودم به حدی که تا یکی دو سال شب ها خواب میدیدم که من به مدرسه برگشتم یا دارم درس میخونم. الحمدلله من با کمک همسرم این مشکلات رو پشت سر گذاشتم و الآن در کنار همسری و مادری به تحصیل مشغولم.😊🌺 در اون مدرسه بسیاری از بچه ها دوست پسر داشتند و این مسئله باعث افتخارشون بود و در این مورد باهم صحبت میکردند و خیلی موارد دیگه... اما من که دانش آموز آروم و مذهبی و درسخونی بودم به خاطر عمل به سنت پیامبر اونجوری باهام برخورد شد😔😒 امیدوارم مسئولان در این مورد تجدید نظر کنن و بیشتر از این باعث دور شدن جوون ها از دین و سوق دادن اون ها به سمت فساد نشن🌸🌸 برای من هم دعا کنید تا خدا بازم فرزند صالح و سالم بهم بدن. خیلی وقته منتظرم... اللهم صل علی محمد و آل محمد 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌«همدم امروز، یاور فردا» ✅ منتظر عکسهای ارسالی شما هستیم 🆔 @asanezdevag
🔴 کودکان کار در اینستاگرام!! حدوداً ۵ سال قبل بود که برای اولین بار پست‌های مادرانی را دیدم که عاشقانه!! عکس‌های خصوصی بچه‌هایشان را در اینستا منتشر می‌کردند. برخی از تصاویر و داستان‌هایشان آنقدر زشت و خجالت‌آور بود که مطمئن بودم اگر کودک در ۱۰ سالگی‌اش آن‌ها را ببیند، دچار مشکلات روانی خواهد شد! اما ظاهراً امروز اوضاع فاجعه‌بارتر شده، چون اگر کسی برای کودکش پیج اینستا یا کانال تلگرام درست نکرده باشد، حسابی از قافله عقب افتاده!! تصویر پسر بچه‌ی سه ساله‌ای که خودش را خیس کرده و مادرش داستان ترس آن روز کودکش را با ذوق و شوق نوشته یا پدری که کبودی‌های ران کودک پنج ساله‌اش را نشان می‌دهد و می‌گوید هنوز تکل زدن! بلد نیست یا پدر دیگری که کودکش را به دکتر برده و در صحنه‌ای که شلوار کودک پایین است و دارند به او آمپول می‌زنند، فیلم گرفته و با افتخار شجاعتِ پسرش را برای دیگران به نمایش می‌گذارد. بچه‌ها هنوز نمی‌دانند اینستا چیست که عکس و فیلم‌هایشان در تمام صفحات پخش می‌شود تا احیاناً خاله، عمه و دیگران!! قربان صدقه‌شان بروند و غبطه بخورند که چرا کودک خودشان اینطور نیست. آیا این والدین تا به حال فکر کرده‌اند که کودک‌شان قرار است بزرگ شود و اگر دوست نداشته باشد که عکس‌هایش همه جا منتشر شود، چه کار باید بکنند؟! بگذریم از بچه‌هایی که شیرین‌کاری‌هایشان منبع درآمد خانواده شده و این‌ها تقریباً کودکی نمی‌کنند، عروسک خیمه شب‌بازی پدر و مادرند و البته ما هم که صفحات آن‌ها را فالو کرده‌ایم قطعا مقصریم! 😯 . ✅ اما مسئله اصلی چیز دیگری است. ما خواسته یا ناخواسته داریم به کودک‌مان آموزش می‌دهیم که توجه، تأیید، احترام، اعتماد به نفس، عزت نفس و ... را نه از درونِ خودت بلکه از بیرون و جامعه باید دریافت کنی! تعداد ایموجی‌ها، لایک و دیس‌لایک، کامنت، فالوور و ... هستند که مهم‌اند چون این‌ها جایگزین عزت نفس واقعی و خوداتکایی شده‌اند و این اگر بزرگ‌ترین نیست، پس چیست؟! وقتی دچار بحران و هستیم یکی از علت‌هایش همین دریافت توجه از بیرون است. یعنی هر چقدر خاص‌تر باشی اقبال عمومی به تو بیشتر است و دهه هفتادی‌ها و هشتادی‌های امروز به شدت دنبال دیده و پسندیده شدن هستند، بدون اینکه درک درستی از تأثیر رفتارشان در جامعه داشته باشند! حالا تصور کنید چه اتفاقی برای کودک دهه نودی در پیش است؟! . 👈 بد نیست با این ملاحظات یک بار دیگر به برنامه‌هایی مثل ، و ... هم بنگریم. کاملاً در این پازل هستند. 📌 🆔 @asanezdevag
وقتی پای صحبت بعضی از جوونها بری و انگیزه شون رو برای ازدواج بپرسی،شاید از شنیدنش خیلی تعجب کنی😳 یکی میگه میخوام از خونه مامان و بابا راحت شم😩 یکی هم میگه میخوام پولدار تر شم🤑 به نظرت اگر کسی با این اهداف ازدواج کنه موفق میشه؟🤔 یه کم با خودت خلوت کن ببین واقعا هدفت از ازدواج چیه🙇‍♂ ‌🆔 asanezdevag
۲۰ 👈بگذارید فرزندانتان ببینند که والدین و عزیزانشان ، مرتب یکدیگر را در آغوش میگیرند. در غیر این صورت ، با این تصور غلط بزرگ میشوند که آغوش گیری فقط مختص عشاق است و فقط کسانی که قصد معاشقه دارند ، باید یکدیگر را در آغوش بگیرند. 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۹۳ من وقتی ازدواج کردم کلاس اول دبیرستان بودم، وقتی مسئولان مدرسه متوجه ازدواج من شدند
۳۹۴ من یک پسر ۴ ساله و دوقلوی دختر و پسر ۱ سال و ۹ ماهه دارم. اواخر مهرماه یک سقط ناخواسته برام اتفاق افتاد.(اصلا اطلاعی از بارداریم نداشتم). خودم و همسرم خیلی ناراحت شدیم. اما دوست صمیمیم که پزشکه بهم گفت بهتر که از بین رفت و خواهرشوهر و مادرشوهرم دائم میگن خدا رو شکر که از بین رفت، وای بسه دیگه، یه فکر جدی بکنین دیگه بچه دار نشین،چه خبره، تو رو خدا دیگه تمامش کنید. من دیگه خیلی ناراحت شدم و رفتم تو اتاق گریه کردم(مثلا مهمان خونه خواهرشوهرم بودیم) همسرم عصبانی شد و گفت ما قصد بچه دار شدن داریم و به خودمون مربوطه. چرا تو مسائل خصوصی ما دخالت میکنید؟! شما مگه خرج بچه هامو میدین یا نگه داریشون میکنید که غر میزنید؟ تمام بار مالیش رو دوش خودم و تمام نگهداری و تربیت به عهده همسرمه... خلاصه خیلی دلم شکسته. خانواده شوهرم همگی تحصیلات بسیار عالی و زمینه مذهبی دارن. از شوهرم حساب میبرن از اون موقع هی یواش به من میگه باردار نشیا. واقعا ناراحت هستم. به قول همسرم وقتی یه بچه داشتیم گاهی لنگ پول بنزین ماشین قراضه مون و پول پوشک بودیم. خدا رو شکر الان که ۳تا بچه داریم یه خونه بزرگتر و بهتر اجاره کردیم و الحمدلله یه ماشین خوب خریدیم و شکر خدای مهربون لنگ خرج و مخارج زندگیمون نیستیم و این نشون میده خدا روزی بچه ها رو با خودشون میفرسته. 🆔 @asanezdevag
💥قبل از همه... ✨ امام صادق(علیه السلام) فرمود: «بَادِرُوا أَوْلَادَكُمْ بِالْحَدِیثِ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَكُمْ إِلَیْهِمُ الْمُرْجِئَةُ»(كافى، ج۶، ص۴۷) زود بچه هایتان را حرف حق یادشان بدهید قبل از آنکه فکرهای انحرافی وارد مخ بچه‌تان شود. مغز بچه‌تان را با فکر صحیح پر کنید. البته حالا این فکر است. مسائل عاطفی هم همینطور است. ✅ اگر شما قبل از آنکه بچه‌های محله، بچه‌تان را گول بزنند ببرند با او بستنی بخورند و بعد هم چهار تا حرف زشت یادشان بدهند. خود شما برو با بچه بستنی بخور. قبل از آنکه آنها با بستنی منحرف کنند، خود شما بروید بگردید. از نظر فکری و کمبودهای عاطفی برسید تا آنها منحرف نشوند.  🆔 @asanezdevag
⚠️آقایان توجه کنند!👇 ❌یکی از اون حرفها که نباید باور کنید: 🔷 برایم مهم نیست که به زنهای دیگر نگاه کنی (بیشتر در دوران نامزدی گفته می شود). 🔶 اگرچه ممکن است همسرتان برای اینکه وانمود کند که زن خونسرد و روشن فکری است این دروغ را به شما بگوید اما او دوست ندارد که شما حتی به یک ماکت زن مو قرمز پشت ویترین مغازه نگاه کنید. او می خواهد که نگاه شما فقط به او باشد و نه دیگری. ✅ بنابراین اگر او به شما گفت که مهم نیست و اذیت نمیشود هیچگاه چشمان خود را به اطراف منحرف نکنید چون در غیر اینصورت با بهانه های مختلف منتظر یک جنگ داخلی باشید. 👇👇👇 🆔 @asanezdevag