eitaa logo
دست خط (اشعار علی گلی حسین آبادی)
230 دنبال‌کننده
191 عکس
50 ویدیو
3 فایل
ارتباط با مدیر کانال علی گلی حسین آبادی @aligoli1365
مشاهده در ایتا
دانلود
آیینه بود و خواست که آیینه‌تر شود میخواست انعکاس نگاه سحر شود آن لحظه آسمان لب بامش نشسته بود تا با نگاه روشن او همسفر شود شب کاسه کاسه پشت سر او ستاره ریخت شاید مسیر رفتن او بی خطر شود او رفته زنده‌تر بشود وای بر شما از لحظه ای که داغ دلش شعله ور شود پیراهن سفید به تن کرد و ابر شد تا غزه از طراوت او پر ثمر شود تا عشق هست نام هنیه همیشه هست ای قاصدک بگو که جهان با خبر شود کانال اشعار در ایتا 👇 https://eitaa.com/ashare_ali_goli/510
او بر فراز نیزه سلامی دوباره بود او را جهان شنید، پیامی دوباره بود منزل به منزل از پی او رفت آسمان بر روی نیزه نیز امامی دوباره بود با لشکری ستاره و ماه از فراز نی خورشید در هوای قیامی دوباره بود انگار نهر علقمه دلتنگ و بی‌قرار چشم انتظار ماه تمامی دوباره بود قرآن، به نیزه خواند خودش را به چند لحن روی لبش همیشه مقامی دوباره بود او در شکوه تازه به داد جهان رسید آری حسین فیض مدامی دوباره بود کانال اشعار در ایتا https://eitaa.com/ashare_ali_goli
هرچند که آرامی و غم پیدا نیست آیینه بگو که در نگاهت غم کیست؟ میخواست دوباره غزه زیتون بدهد ابری که در آسمان چشم تو گریست کانال اشعار در ایتا 👇 https://eitaa.com/ashare_ali_goli/513
http://aligoli.blogfa.com اشعار حقیر را در گوگل با این آدرس میتوانید مطالعه بفرمایید
علیه‌السلام 🔹مهمان‌نواز🔹 آسمان را پهن می‌کردی به هنگام نماز تا که باشد کهکشان با خاک پایت هم‌تراز دست‌هایت سفره‌ای بود از سخاوت بیشتر می‌پذیرفتی جهان را روز و شب با روی باز کوهی و توهین جمعی سنگ‌ریزه هیچ نیست ای مُعزّ المؤمنین! ای تا قیامت سرفراز! قطره قطره می‌چکید از چشمت اقیانوس‌ها آه از بس داشتی در سجده‌ات سوز و گداز با وضو پشت سرت می‌ایستادند ابرها هر زمان دنیا تو را می‌دید در راز و نیاز گوشه‌ای از سفره‌ات همواره می‌آمد بهشت ای که بودی مثل آغوش خدا مهمان‌نواز... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5758@ShereHeyat
نگاهت زنده می‌ماند اگرچه زیر آواری در این خاک پر از غم دانه‌ای لبخند می‌کاری پتویی را که موشک‌ها برایت دوختند از خاک بکش روی سرت هنگام مرگ ای داغ تکراری تریبون‌های عالم لال و چشم دوربین‌ها کور... تویی ای ماه در آوای رود و چشمه‌ها جاری نسیم صبح لالایی کنان پلک تو را بوسید بخواب ای گل که در قاموس طوفان‌ها گنهکاری عروجت را ملائک جشن می‌گیرند با لبخند عزیز غزه می‌دانم که از این خاک بیزاری هوای کودکی‌هایت در آغوش زمین مانده‌ست نمی‌خواهی غمت را از دل این خاک برداری؟ جهان سهمی نبرده از حلاوت‌های آغوشت نشد ای گل شمیمت را به جان دشت بسپاری تبسم می‌کنی یعنی برایت مرگ هم زنده‌ست که داغ گریه‌ات را بر دل کفار بگذاری نگاهت رو به آینده‌ست محو انتقامی سخت که خواهی زد به جان مرده دلها زخم بیداری نگاه تو پر از تصویرهای ممتد خشم است تو مثل صاعقه بر سنگهای سرد می‌باری تو ای ماهی به آزادیِ اقیانوس پیوستی و ما در این جهان، این تُنگ غم غرق گرفتاری... لینک کانال اشعار در ایتا 👇 https://eitaa.com/ashare_ali_goli/517
آمدم تا چون نسیم از این حوالی بگذرم با تو از خیر جهان لاابالی بگذرم از مسیری که تمام چشمه‌ها ساقی شدند دوست دارم مثل احساس زلالی بگذرم شوق دارم سوی «طبتم فادخلوها خالدین» هم نفس با مردمان این اهالی بگذرم آسمان برداشت مشتی از غبار راه را گفت: می‌میرم اگر با دست خالی بگذرم جز تو از هرچه به دل رنگ تعلق می‌زند دوست دارم در کمال بی‌خیالی بگذرم کانال اشعار در ایتا 👇 https://eitaa.com/ashare_ali_goli/176
پهن کردم خستگی‌های دلم را بر زمین ایستادم رو به لبخند امیرالمومنین صف کشیدند اشک‌ها، مأموم لبخندم شدند رو به سوی این جهان زنده‌ی شور آفرین بوسه بودم پر کشیدم سوی آغوش ضریح شد پر و بال من آن شب خنده‌ی روح الامین از ترنم تا تبسم راه من آغاز شد در نفس‌هایم دمید احساس عطری دلنشین اشک‌های روضه‌خوان و نبض‌های سینه‌زن زمزم شوقیم پای کعبه‌ی اهل یقین از تبسم‌های دشت و جنب و جوش خاک‌ها دیده بودم زندگی را در جهان اربعین چای تلخی با حلاوت گفت با لبهای من لذت بی انتهای زندگی یعنی همین کانال اشعار در ایتا 👇 https://eitaa.com/ashare_ali_goli/518
سلام و احترام خدمت دوستان شاعر، مداح، نوحه‌نویس و تمام دغدغه‌مندان این عرصه، مطالبی که در ادامه از استاد عزیزم سید مهدی حسینی رکن آبادی براتون میذارم رو با دقت و وسواس بخوانید.