eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
282 عکس
179 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔹السَّلامُ عَلَیْكَ یا عِصْمَةَ الْمُتَّقینَ..🔹 کسی که ماه شب چارده اسیرش بود سرِ تمامی افلاک، سر به زیرش بود کسی که دست خدا دستِ دستگیرش بود هزارچشمه ی جوشان پی کویرش بود بهشتِ حُسن، گل حُسنِ بی نظیرش بود صفات حضرت الله در ضمیرش بود ببین که خانه هادی چه محشری شده است بیا طلیعه ی میلاد عسگری شده است تمام پهنه ی عالم شکوفه بارانش فرشته ها و ملائک طلایه دارانش به وسعت دو جهان، خوان ریزه خوارانش فرشته های خداوند همجوارانش جحیم شعله کشان از فراق یارانش بهشت گشته بهشت از گل بهارانش به بارگاه سعادت، زمان هم عهدی است سرود اهل زمین، ذکر یا اباالمهدی است زعرش، حضرت جبریل بر زمین پُل زد ز فرش، دیده عالم به عرشیان زُل زد لبم به مدح گل فاطمه توسل زد دلم به مصحف آیات او تفال زد شکوفه های سرشکم یکی یکی گل زد مِیِ جنون ز خروش تحیرم غل زد دوباره خاص ترین بنده ی خدا شده ام کبوتر حرم امن سامرا شده ام کتاب نوکریم را مرور کردم باز شکسته های دلم را بلور کردم باز قیامتی به دل اهلِ نور کردم باز به ذهنِ خلوتِ شعرم خطور کردم باز ز صحن های حریمش عبور کردم باز نگاه، مثل سلیمان به مور کردم باز خمیده سرو قدم، در حریم هجرانش چه خوب می شد اگر می شدیم مهمانش به شوق و ذوق زیارت، دلم چه محزون شد مسیلِ کوثرِ چشمم شریعه ی خون شد فراق دیدم و قلبم دوباره مجنون شد کتیبه های حرم آه... سِرّ ِ مکنون شد کبوترم که غریبانه باز مدفون شد نگو که نوکرت از این حریم بیرون شد دلم گرفته در این روزها برای حسن خدا کند بشود باز، سامرای حسن رضا دین پرور✍ علیه لسلام .........________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. سلام‌الله‌علیها ✍ چنان‌ که دست گدایی شبانه می‌لرزد دلم برای تو با هر بهانه می‌لرزد... چه رفته است به دیوار و در که تا امروز به نام تو در و دیوار خانه می‌لرزد چه دیده در که پیاپی به سینه می‌کوبد؟ چه کرده شعله که با هر زبانه می‌لرزد؟ هنوز از آنچه گذشته‌ست بر در و دیوار به خانه چند دل کودکانه می‌لرزد دگر نشان مزار تو را نخواهم خواست که در جواب، زمین و زمانه می‌لرزد ز من شکیب مجو، کوه صبر اگر باشم همین که نام تو آرند شانه می‌لرزد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 بیت‌های بارانی ........________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. باران کرامت خدا می بارد نور از نفس فرشته ها می بارد صد دسته گل محمّدی باز امشب بر صحن و سرای سامرا می بارد تو آینه ی خدا نمایی آقا سوم پسر از نسل رضایی آقا می خوانمتان کریم زیرا که شما دوم حسن آل عبایی آقا این درد که مانده بی دوا را چه کنم؟ این سینه تحبس الدعا را چه کنم؟ این ها به کنار، یک نفر می گوید؟ این دوری راه سامرا را چه کنم؟ . تو آینه ی خدا نمایی آقا سوّم پسر از نسل رضایی آقا حق دارم اگر کریمتان می خوانم دوم حسن آل عبایی آقا این درد که مانده بی دوا را چه کنم این حالت تحبس الدعا را چه کنم این ها به کنار یک نفر می گوید؟ این دوری راه سامرا را چه کنم ....________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
از همان آغاز چشم مرتضی ما را گرفت از ازل نام علی بر روی لب‌ها جا گرفت این دل ویرانه‌ی ما را علی آباد کرد از همان روزی که عشقش در دل ما پاگرفت من گدای بی‌پناه و زار و بی‌کس بوده‌ام پنجه‌ی مشکل گشای یار دستم را گرفت شیعه در محشر ندارد غصه‌ی فردوس را چون ز دستان یل خیبر گشا امضا گرفت با تمام روسیاهی آمدم بیعت کنم بلکه دستان مرا هم همسرش زهرا گرفت فوق ایدیهم «یداللهِ» علی گردیده از... ...آن زمان که دست او را مصطفی بالا گرفت پیک حق بهر ادای احترامی آمد و بوسه‌ای از دست‌های حضرت مولا گرفت بی‌ولای مرتضی توحید هم پوشالی است تا علی شد مقتدا دینِ خدا معنا گرفت عاشق آن باشد که امشب از سر شوق وصال تا سحر با نام مولایش علی احیا گرفت کور می‌گردد دو چشم منکر مولای من تا ببیند فاطمه دست مرا فردا گرفت ........________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ کیستم من؟-گوهر ده بحر نور کبریایم آفتاب سامره، روشنگر ملک خدایم آسمان معرفت را در زمین شمس‌الضحایم کعبه‌ام، رکنم، مقامم، مروه‌ام، سعیم، صفایم -منظـر حسـن خـدا مصباح انوارالهدایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم من همان دریای نور استم که نور از آن دمیده دین و دانش را خدا در موج موجم پروریده در درونم گوهر نابی چو مهدی آفریده انتهایم را به جز چشم خدا چشمی ندیده -بشنوید ای آسمانی‌هـا زمینی‌ها صدایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم چارده معصوم گل پیداست از باغ جمالم نیست آگه از جلالم، غیر ذات ذوالجلالم تشنگان چشمۀ توحید را آب زلالم بنده‌ام اما چو حی بی‌مثالم، بی‌مثالم -فیض‌بخش عالمی از شهر «سرّ من رآ»یم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم من علی بن جواد بن رضا را نور عینم پیشتر از عالم خلقت هدایت بوده دینم گر چه در سنّ شبابم پیر خلق عالمینم هم محمّد، هم علی، هم مجتبایم، هم حسینم -هم بوَد زهد و کمال و عصمت خیرالنسایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم پیشتر از خلقتم بر چشم عالم نور دادم بر همه شورآفرینان تا قیامت شور دادم پاسخ موسی بن عمران را به کوه طور دادم حاجت ارباب حاجت را ز راه دور دادم -همچو اجدادم ز خلق عالمی مشکل‌گشایم -من ابوالمهـدی امام عسکری ابن‌الرضایم من به شهر سامره خود کعبۀ اهل یقینم پر زند همچون کبوتر در حرم روح‌الامینم حاجت کونین می‌بارد چو باران زآستینم حضرت مهدی پذیرایی کند از زائرینم -مهر و مه گیرند نور از گنبد و گلدسته‌هایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم حضرت هادی از اوّل دید چون حُسن تمامم خنده زد بر روی زیبا و «حسن» بگذاشت نامم همچو قرآن بود روی سینۀ بابا مقامم خود امام ابن امام ابن امام ابن امامم -دختـر پـاکِ یشـوعا، همسـر پاکیـزه‌‌رایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم جلوۀ معلوم و نامعلوم را دیدند در من سرِّ هر مفهوم و نامفهوم را دیدند در من انتقام خون هر مظلوم را دیدند در من فاش گویم چارده معصوم را دیدند در من -چارده معصوم نورم، بلکه خود وجه خدایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم گرچه ویران کرد دست شوم دشمن تربتم را لطف حق افزود بین خلق عالم عزّتم را تا قیامت او نگهدار است عصر دولتم را بار دیگر دید دشمن قدر و جاه و رفعتم را -خشت خشت قبر ویران‌گشته‌ام گوید ثنایم -من ابوالمهـدی امام عسکری ابن‌الرضایم مهر ما در قلب ابناء بشر پایان ندارد هر که مهر ما ندارد، در حقیقت جان ندارد وآنکه شد بیگانه با آل علی ایمان ندارد درد بغض ما به جز خشم خدا درمان ندارد -ای خوشا آن‌کس که گوید مدح، چون میثم برایم -من ابوالمهـدی امـام عسکری ابـن الرضایم ‌ .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. چهارپایه میلاد امام حسن عسکری علیه السلام در سحرگاه لطف و زیبایی آفتابی برآمد از مشرق آفتابی که بوده انوارش یک به یک انعکاسی از خالق آسمان کرامت و اخلاق عشق یک شمِّه از فضائل او دشمنان جمله معترف باشند بر اُلوهیت خصائل او آفتاب حقیقت و ایمان چشمهایش تمام ، آیۀ نور شرح قرآن و مژدگانی عشق برلبانش ترانه های ظهور همچو بابای خود به حق باشد برتمام جهانیان هادی شاهدِ روز عهد و میثاق است درحقیقت مُبشِّر مهدی آفتابی دمیده در عالم از بلندای آسمان سلیل تا تداعی شود به اهریمن بازهم دست پر توان خلیل آن خلیلی که با حضور او مثل باغ اِرم شود زندان یوسفی که به عشق روی مهش می شود خود اسیر ، زندانبان ماه تابان صورتش باشد خَرَّ مُوسیٰ به هر دل آگاه همچو عیسی به روی گهواره نغمه اش شرح اِنّی عَبدُاللّٰه یَدِ بَیضای حضرت هادی جلوۀ پاک سرمدی دارد یاس گلزار حیدر و زهرا عطر ناب محمّدی دارد بر روی دامن سلیل امشب گوییا باز ، حیدری آمد یا پیمبر به این شمایل با صورت ماه عسکری آمد «ساده» دامان مهر او برگیر بر در لطف او بزن زانو لحظه ای بی ولایتش هیهات وَحْدَهُ لٰااِلَه اِلّا هُو ..___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۱۳ - آمدن جبرئیل بیاری سالار جلیل   جبرئیل آمد شتابان بر زمین از فراز عرش رب العالمین دید صحرائی سراسر لاله زار ارغوان در وی قطار اندر قطار چهره های آتشین برگ گلشن زلفهای عنبر افشان سنبلش چوبها در وی روان اما ز خون سروهای برلب اما سرنگون غنچه های تاشده از آب سیر اندر و خندان ولی از زخم تیر چشم نرگس رفته از مستی ز هوش سوسنان باده زبان در وی خموش عندلیبان اندر آن بستان کده در فغان هر سو رَدَه اندر رده گفت کایفرمانده ملک وجود پیشت آور دستم از یزدان درود گفت بر گو ای برید کوی یار تا به پیغامش کنم صد جان نثار گفت فرمودت که ای سالار عشق ای ز تو بالا گرفته کار عشق گر نبودی بود تو عالم نبود امتزاج طینت آدم نبود خود توئی مقصود از خلق عباد بیتو عالم را بر کو خاک باد ما نکردیم این شهادت بر تو ختم ایجلال کبریائی بر تو ختم عزم تو بس در وفای عهد تو شد نیت قائم مقام عهد تو بس ترا در خون طپیدن اکبرت خون بجای شیر خوردن اصغرت خواه کش خه کشته باش ایشاه عشق هیچ کم تاید ترا از جاه عشق خواه جان بستان و خه جان میسپار یار آن یار است و مهر آن مهر یار گر کشی جان جهان نک زان تست گوش عزرائیل بر فرمان تست کشته گردی بر شهیدان شه توئی خون بپایت ما ذبیح الله توئی داد پاسخ شاه با روح الامین کای امین وحی رب العالمین بسته ایم عهدی من و شاه وجود من همانم عهد آنعهدیکه بود عاشق جانانه را با جان چه کار درد کز یار است با درمان چکار جبرئیلا اینکه بینی نی منم اوست یکسر من همین پیراهنم زو فرودم آنچه از خود کاستم من خود این آتش بجان میخواستم گر من از هر دو جهان بیگانه ام گنج پنهانی است در ویرانه ام گفت شاها خواهرانت بیکس است گفت او خود بیکسانرا مونس است گفت چشم دخترانت در ره است گفت عشق از دیدن غیراکمه است گفت ترسم زینبت گردد اسیر گفت بیماریش خوشدارد حبیب گفت بهرت آب حیوان آورم گفت من از تشنگی آنسوترم جبرئیلا من ز جو بگذشته ام آب حیوانرا در آنسو هشته ام گفت خواهد شد سرت زیب سنان گفت گو باش او چه میخواهد چنان گفت جان باشد متاعی بس گران برخسان مفروش یوسف رایگان گفت جانیرا که جانان خونبهاست جبرئیلا رایگان خواندن خطاست گفت آورد دستم از غیبت سپاه تا کنند این قوم کافر دل تباه گفت مهلاً خود ز من دارد مدد جبرئیلا این سپاه بیعدد هستی ایشان همه از هست ماست رشتۀ تدبیرشان در دست ماست آنکه با تدبیر او گردد فلک کی بود محتاج امداد ملک گر فشانم دست ریزم زاستین صد هزاران جبرئیل راستین جبرئیلا باب من بودت ممد که شدی حق را بپاسخ مستعد آنزمان کت آفرید از نیستی گفت برگو من کیم تو کیستی سالها ماندی تو حیران در جواب کرد تعلیمت در آخر بوتراب گفت بر گو تو خداوند جلیل من کمین عبد تو نامم جبرئیل جبرئیلا من خلیفه آن شهم وارث اسرار آن باب اللهم آن ستاره کت نمود آنمه جبین دیده بگشا در جبین من ببین جبرئیلا چشم دیگر بایدت تا که حال عاشقان بنمایدت جبرئیلا من خود از کف هشته ام دست جانانست تار رشته ام هشته طوق عشق خود بر گردنم میبرد آنجا که خواهد بردنم اینحدیث محنت ایّوب نیست داستان یوسف و یعقوب نیست صبر ایّوب از کجا و این بلا این حسین است و حدیث کربلا دورکش زینورطه رخت ایمحتشم تا نسوزد شهپرت را آتشم هین سپاهت دور دار از راه من که جهان سوز است برق آه من شد بسوی آسمان آن روح پاک که فرشتۀ آتش آمد سوزناک  ..___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. علیه‌السلام 🔹مسیح عترت🔹 بر او سلام که شایستۀ سلام است او که از سلالۀ ابن الرضا، بِنام است او که هاشمی نسب و فاطمی مرام است او که یادگار برومند ده امام است او به شهر سامره مصداق فیض عام است او به نور و جلوۀ رخسار ماه او، صلوات جمال گلشن توحید را تبسم اوست مسیح عترت اطهار را تجسم اوست کلیم با شجر طور در تکلم، اوست که دومین حسن، ابن الرضای سوم اوست ز حادثات جهان، جان‌پناه مردم اوست به هرکه راه برد در پناه او، صلوات خدای خوانده به حُسن جمال خود، حَسنش ستارۀ سحری، خوشه‌چين انجمنش شفای دیدۀ یعقوب، بوی پیرهنش که دیده ماه فلک، گل بریزد از دهنش؟ شمیم وحی خدا می‌تراود از سخنش به عطر و رایحۀ دل‌بخواه او، صلوات ستارگان همه شب شمع محفلش هستند فرشتگان به ادب در مقابلش هستند موالیان خداجوی سائلش هستند معاشران همه محو فضائلش هستند به آیه آیۀ قرآن که در دلش هستند شده‌ست سورۀ قرآن گواه او، صلوات نگاه او، به گل تازه چیده می‌ماند شمیم او، به گلاب چکیده می‌ماند لبش، به غنچۀ شبنم ندیده می‌ماند قدش، به سرو ز نور آفریده می‌ماند دلش به پاکی صبح و سپیده می‌ماند به سجدۀ سحر و صبحگاه او صلوات امام گفت که یک‌رنگ باش و یک‌رو باش برای سنجش اعمال خود ترازو باش برای خدمت و ایثار دست و بازو باش مباش در پی شهرت ولی خداجو باش همیشه یاد خدا و عنایت او باش به اوج و منزلت دیدگاه او، صلوات کسی که مهر و محبت مرام مهدی اوست کسی که قسط و عدالت پیام مهدی اوست کسی که فتح و ظفر در قیام مهدی اوست کسی که ختم امامت به نام مهدی اوست سلامت دو جهان، در سلام مهدی اوست به جذبه‌های بدیع نگاه او، صلوات . ..___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
علیه‌السلام 🔹بازار حُسن🔹 عرض حاجت با تو دارم یا امام عسکری ای خدایت داده بر خلق دو عالم برتری ای گدایت را به خیل شهریاران سروری خاک پایت زُهره و خورشید و ماه و مشتری ماه رویت احمدی و تیغ نطقت حیدری عید میلادت مبارک یا امام عسکری ای چراغ تابناک حُسن حیّ ذوالجلال یافته خورشید گردون از تجلاّیت کمال تا ابد ماه ربیع الثّانی‌ات محو جمال ماه حُسنت بی‌قرین و مهر رویت بی‌زوال آفتاب طلعتت را تا ابد روشنگری عید میلادت مبارک یا امام عسکری... دل اگر سینا بود طور تجلایش تویی موسی ار آوای حق بشنید آوایش تویی کیستم من عبد، آن عبدی که مولایش تویی آخرین دُرّ خدا مهدی‌ست دریایش تویی آن‌که بر عیسی کند روز ظهورش سروری عید میلادت مبارک یا امام عسکری خط حسن، خالت حسن، خُلقت حسن، خویت حسن پای تا سر حُسن در حُسن و گل رویت حسن کُنیه‌ات ابن‌الرّضا و نام نیکویت حسن موی و روی و قدّ و خدّ و چشم و ابرویت حسن حُسن‌ها گشتند در بازار حُسنت مشتری عید میلادت مبارک یا امام عسکری... هم تویی آیینۀ حُسن خدای ذوالمنن هم تویی در چارده وجه خدا دوّم حسن هم دهم مولای عالم بر جمالت بوسه زن هم به جسم سامره جان می‌دهی از فیض تن هم به عالم می‌کند فیض تو سایه‌گستری عید میلادت مبارک یا امام عسکری... سامره روشنگر دل کعبۀ جان من است سامره عطر نسیمش روح و ریحان من است سامره ریگ روانش دُرّ غلطان من است سامره دامان سبزش باغ رضوان من است سامره صحن و سرایش کرده از من دلبری عید میلادت مبارک یا امام عسکری... ذرّه بودم محو خورشید جهان‌آرا شدم قطره بودم وصل بر دریا شدم، دریا شدم کز سعادت ذاکر ذرّیۀ زهرا شدم عاشق قبر تو و سرداب سامرّا شدم خوش بود آنجا کنم در وصف مهدی شاعری عید میلادت مبارک یا امام عسکری .. ..___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. علیه‌السلام 🔹أفضل الاعمال🔹 دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را نگاهی باز می‌گیرد سر راه نگاهم را کدام آغوش بین خویش جا داده‌ست ماهم را که برگردانده امشب سوی دیگر قبله‌گاهم را من امشب حاجی این قبله، این قبله‌نما هستم من امشب بنده مولای «سُرَّ مَن رَءا» هستم وزیده از پگاه شهر پیغمبر نسیمی که... ...رسیده سال‌هایی قبل همراه شمیمی که... ...تمام شهر را پر کرد آن فیض عظیمی که... ...خبر داده‌ست باز از جلوه دست کریمی که... ...همان خُلق و همان خو در جمالش منجلی باشد وَ مثل آن حسن آرام جان یک علی باشد نگاهت چون مسیحایی‌ست که بر مرده‌ها جان است که گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است و یا ابری‌ست که در آسمان هم حکم باران است بگو این چشم انسان است یا از آن یزدان است تو هم جسمی و هم جانی، تو هم ابری و بارانی صفاتت گفت یزدانی، خدایی یا که انسانی؟ رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید حریمت کعبه آمال، قبرت قبله امید گدایان! هرکجا هستید، امشب هرچه می‌خواهید دخیل عشق بندید از همان جا بر در خورشید اگر که سائل شهر مدینه، مجتبی دارد کسی چون عسکری را هم گدای سامرا دارد می‌آیی و برای مهدی‌ات دلداده می‌سازی هزاران عاشق در دام عشق افتاده می‌سازی ز اشک دیده چشم انتظاران جاده می‌سازی برای امر غیبت شیعه را آماده می‌سازی میان پرده، اسرار خدا را بی‌صدا گفتی برای شیعیانت «أفضل الاعمال» را گفتی تو آن معنای پروازی که بی‌تو هیچ بالی نیست زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست به جز درد فراق مهدی‌ات آقا ملالی نیست یقیناً در کنار ماست امشب جاش خالی نیست دعا کن تا که من هم جمکرانی باشم آقاجان دعا کن تا ابد صاحب زمانی باشم آقاجان .. ..___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. اى آفتاب مهر تو روشنگر وجود در پیشگاه حکم تو ذرات، در سجود اى میر عسکرى لقب، اى فاطمى نسب آن را که نیست مهر تو از زندگى چه سود؟ علمت محیط، بر همه ذرات کائنات فیضت نصیب، بر همه در غیب و در شهود تاریخ تابناک حیاتت، گر اندک است بر دفتر مفاخر اسلامیان فزود عیسى دمى و پرتو رأى منیر تو زنگار کفر از دل نصرانیان زدود این افتخار گشته نصیبت که از شرف در خانۀ تو مصلح کل دیده برگشود اى قبلۀ مراد که در برکة السّباع شیران به پیش پاى تو آرند سر فرود قربان دیده‌اى که به بزم تو فاش دید جاى قدوم عیسى و موسى و شیث و هود قرآن ناطقى تو و قرآن پاک را الحق مفسّرى، ز تو شایسته‌تر نبود دشمن بدین کلام ستاید تو را که نیست در روزگار، چون تو به فضل و کمال و جود شادى به نزد مردم غمدیده نارواست جان‌ها فداى لعل لبت کاین سخن سرود مدح شما، ز عهدۀ مردم برون بود اى خاندان پاک، که یزدانتان ستود از نعمت ولاى شما خاندان وحى منّت نهاد بر همگان، خالق ودود... ✍ . ..___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .