eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
277 عکس
174 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔹السَّلامُ عَلَیْكَ یا عِصْمَةَ الْمُتَّقینَ..🔹 کسی که ماه شب چارده اسیرش بود سرِ تمامی افلاک، سر به زیرش بود کسی که دست خدا دستِ دستگیرش بود هزارچشمه ی جوشان پی کویرش بود بهشتِ حُسن، گل حُسنِ بی نظیرش بود صفات حضرت الله در ضمیرش بود ببین که خانه هادی چه محشری شده است بیا طلیعه ی میلاد عسگری شده است تمام پهنه ی عالم شکوفه بارانش فرشته ها و ملائک طلایه دارانش به وسعت دو جهان، خوان ریزه خوارانش فرشته های خداوند همجوارانش جحیم شعله کشان از فراق یارانش بهشت گشته بهشت از گل بهارانش به بارگاه سعادت، زمان هم عهدی است سرود اهل زمین، ذکر یا اباالمهدی است زعرش، حضرت جبریل بر زمین پُل زد ز فرش، دیده عالم به عرشیان زُل زد لبم به مدح گل فاطمه توسل زد دلم به مصحف آیات او تفال زد شکوفه های سرشکم یکی یکی گل زد مِیِ جنون ز خروش تحیرم غل زد دوباره خاص ترین بنده ی خدا شده ام کبوتر حرم امن سامرا شده ام کتاب نوکریم را مرور کردم باز شکسته های دلم را بلور کردم باز قیامتی به دل اهلِ نور کردم باز به ذهنِ خلوتِ شعرم خطور کردم باز ز صحن های حریمش عبور کردم باز نگاه، مثل سلیمان به مور کردم باز خمیده سرو قدم، در حریم هجرانش چه خوب می شد اگر می شدیم مهمانش به شوق و ذوق زیارت، دلم چه محزون شد مسیلِ کوثرِ چشمم شریعه ی خون شد فراق دیدم و قلبم دوباره مجنون شد کتیبه های حرم آه... سِرّ ِ مکنون شد کبوترم که غریبانه باز مدفون شد نگو که نوکرت از این حریم بیرون شد دلم گرفته در این روزها برای حسن خدا کند بشود باز، سامرای حسن رضا دین پرور✍ علیه لسلام .........________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ کیستم من؟-گوهر ده بحر نور کبریایم آفتاب سامره، روشنگر ملک خدایم آسمان معرفت را در زمین شمس‌الضحایم کعبه‌ام، رکنم، مقامم، مروه‌ام، سعیم، صفایم -منظـر حسـن خـدا مصباح انوارالهدایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم من همان دریای نور استم که نور از آن دمیده دین و دانش را خدا در موج موجم پروریده در درونم گوهر نابی چو مهدی آفریده انتهایم را به جز چشم خدا چشمی ندیده -بشنوید ای آسمانی‌هـا زمینی‌ها صدایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم چارده معصوم گل پیداست از باغ جمالم نیست آگه از جلالم، غیر ذات ذوالجلالم تشنگان چشمۀ توحید را آب زلالم بنده‌ام اما چو حی بی‌مثالم، بی‌مثالم -فیض‌بخش عالمی از شهر «سرّ من رآ»یم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم من علی بن جواد بن رضا را نور عینم پیشتر از عالم خلقت هدایت بوده دینم گر چه در سنّ شبابم پیر خلق عالمینم هم محمّد، هم علی، هم مجتبایم، هم حسینم -هم بوَد زهد و کمال و عصمت خیرالنسایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم پیشتر از خلقتم بر چشم عالم نور دادم بر همه شورآفرینان تا قیامت شور دادم پاسخ موسی بن عمران را به کوه طور دادم حاجت ارباب حاجت را ز راه دور دادم -همچو اجدادم ز خلق عالمی مشکل‌گشایم -من ابوالمهـدی امام عسکری ابن‌الرضایم من به شهر سامره خود کعبۀ اهل یقینم پر زند همچون کبوتر در حرم روح‌الامینم حاجت کونین می‌بارد چو باران زآستینم حضرت مهدی پذیرایی کند از زائرینم -مهر و مه گیرند نور از گنبد و گلدسته‌هایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم حضرت هادی از اوّل دید چون حُسن تمامم خنده زد بر روی زیبا و «حسن» بگذاشت نامم همچو قرآن بود روی سینۀ بابا مقامم خود امام ابن امام ابن امام ابن امامم -دختـر پـاکِ یشـوعا، همسـر پاکیـزه‌‌رایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم جلوۀ معلوم و نامعلوم را دیدند در من سرِّ هر مفهوم و نامفهوم را دیدند در من انتقام خون هر مظلوم را دیدند در من فاش گویم چارده معصوم را دیدند در من -چارده معصوم نورم، بلکه خود وجه خدایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم گرچه ویران کرد دست شوم دشمن تربتم را لطف حق افزود بین خلق عالم عزّتم را تا قیامت او نگهدار است عصر دولتم را بار دیگر دید دشمن قدر و جاه و رفعتم را -خشت خشت قبر ویران‌گشته‌ام گوید ثنایم -من ابوالمهـدی امام عسکری ابن‌الرضایم مهر ما در قلب ابناء بشر پایان ندارد هر که مهر ما ندارد، در حقیقت جان ندارد وآنکه شد بیگانه با آل علی ایمان ندارد درد بغض ما به جز خشم خدا درمان ندارد -ای خوشا آن‌کس که گوید مدح، چون میثم برایم -من ابوالمهـدی امـام عسکری ابـن الرضایم ‌ .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. چهارپایه میلاد امام حسن عسکری علیه السلام در سحرگاه لطف و زیبایی آفتابی برآمد از مشرق آفتابی که بوده انوارش یک به یک انعکاسی از خالق آسمان کرامت و اخلاق عشق یک شمِّه از فضائل او دشمنان جمله معترف باشند بر اُلوهیت خصائل او آفتاب حقیقت و ایمان چشمهایش تمام ، آیۀ نور شرح قرآن و مژدگانی عشق برلبانش ترانه های ظهور همچو بابای خود به حق باشد برتمام جهانیان هادی شاهدِ روز عهد و میثاق است درحقیقت مُبشِّر مهدی آفتابی دمیده در عالم از بلندای آسمان سلیل تا تداعی شود به اهریمن بازهم دست پر توان خلیل آن خلیلی که با حضور او مثل باغ اِرم شود زندان یوسفی که به عشق روی مهش می شود خود اسیر ، زندانبان ماه تابان صورتش باشد خَرَّ مُوسیٰ به هر دل آگاه همچو عیسی به روی گهواره نغمه اش شرح اِنّی عَبدُاللّٰه یَدِ بَیضای حضرت هادی جلوۀ پاک سرمدی دارد یاس گلزار حیدر و زهرا عطر ناب محمّدی دارد بر روی دامن سلیل امشب گوییا باز ، حیدری آمد یا پیمبر به این شمایل با صورت ماه عسکری آمد «ساده» دامان مهر او برگیر بر در لطف او بزن زانو لحظه ای بی ولایتش هیهات وَحْدَهُ لٰااِلَه اِلّا هُو ..___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. از درد زهر سوخته جان مطهرش محروم شد جهان ز جمال منورش آثار تشنگی به لبانش رسیده است می لرزد از شراره ی این درد پیکرش دارد برای هر نفسش درد می کشد تنها خداست با خبر از قلب مضطرش مهدی مگر بیاید و این درد کم شود مانده ست تا به شوقِ تماشای دلبرش سر را به زانوی پسرش تا گذاشت رفت تشویش و اضطراب ز سیمای انورش دارد یتیم می شود آقای کائنات در حال رفتن است_خدا_سایه ی سرش آقا یتیم می شود اما قرار نیست سیلی زند کسی به رخِ ماه منظرش دیگر قرار نیست که بعد از پدر کسی آتش زند به خیمه ی تنهای خواهرش اینجا پسر ندیده تن بی سر پدر اینجا پسر ندیده اسیری مادرش ✍ .
. خورشید بی فروغ و چراغ هدایتی لطفت شده است شامل ما قبل حاجتی تفسیر بی نظیر تو از آیه های وحی دارد برای عالم و آدم طراوتی «المنقبه»است مشق حلال و حرام ها نور است در «صحیفه» ی تو هر عبارتی مولای من اسارت و زندان مگر گذاشت؟ در طوف کعبه باشی و حتی زیارتی شش گوشه در جوار تو ،اما همیشه بود سهم تو از زیارت جدت نیابتی هر روز روزه بودی و زندان گواه بود شب تا به صبح گرم دعا و عبادتی از ظلم خسته بودی و در اوج درد ها هرگز ندید هیچ کس از تو شکایتی می خواست بی فروغ بماند جهان و رفت ظلمت به سمت خلقِ چه دهشت جنایتی مسموم زهر گشتی و از ما تو را گرفت غافل از اینکه حافظ نسل امامتی در انتظار دیدن منجی نشسته ایم برپا شود به وقت ظهورش قیامتی امید چشم غمزده های جهان بیا دیگر نمانده در دل ما صبر و طاقتی .