eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
284 عکس
179 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. با نگاهی به سخنان سردار دلها ، شهید پیرامون الطاف سلام الله علیها در سال‌های دفاع مقدس . --------- اَلسلام ای مادر سادات ای بانوی نور اَلسلام ای کوثر قرآن و ای روح صبور اَلسلام ای فاطمه ، ای دختر بَدرُالدُجی اَلسلام ای فاطمه ، ای جان نثار مرتضی ای حمایت از ولایت کرده در اوج شرف می رسد از تربت پنهانت اکنون لا تَخَف ما تأسی بر تو داریم ای فروغ بی کران با ولایت بوده و هستیم تا ایثار جان مهرتان یا فاطمه چون گل به قلب ما شکفت لطف تان را دید بسیار و، سلیمانی که گفت: روزهای سخت جنگ آنجا که راه ما نبود غیر زهرا هیچ کس پشت و پناه ما نبود بر لب اروند وقتی دشمنان با تیرها می زدند آسیمه سر بر جسم و جان شیرها روبرو وقتی که دشمن می گرفت از ما نَفَس هر سلاح کارگر ، زهرای اطهر بود و بس کربلای پنج وقتی در غروب اضطرار داشتیم از هر طرف اندیشه های بیقرار داشتیم آنجا غروب مضطر اما بی نشان روی دژ سر ، دیده سوی آب های بوبیان وقتی از هر سو خطر یا که بلا شد سوی ما عاجزانه می زدیم ای عشق زهرا را صدا گفت این زیبا کلام خویش را با زمزمه دیده ام در هور مهر مادری از فاطمه من که در میدان مین الطاف زهرا دیده ام پای تا سر خاک پای فاطمه گردیده ام نور زهرا بر دل رزمندگان افتاده بود قدرت مادر به ما نیرو دو چندان داده بود ما به یاد حاج قاسم نام زهرا می بریم دیده ی خود را به سمت موج دریا می بریم فاطمه آن طایر خونین دل بی بال و پر فاطمه آن بانوی بشکسته پهلو پشت در فاطمه آن مادر افتاده طفلش با لگد فاطمه آن زن که مانده بین اعدا بی مدد ** محمود تاری «یاسر» ٢٢ آذر ١۴٠١ .................... آن مرد مخلص و چنین می گوید : هر وقت در سختی های جنگ فشارها بر ما حادث می شد هیچ کاری از ما بر نمی آمد ، پناهگاهی جز زهرا ( سلام الله علیها ) نداشتیم . وقتی که عراقی ها لب اروند ایستاده بودند و بچه های ما را با تیر می زدند آن زمان هم سلاح کارگر ما زهرا ( سلام الله علیها ) بود . در کربلای پنج وقتی در آن غروبی که اضطرار داشتیم ، مضطر بودیم ، نگاهی به آب های بوبیان می کردیم سرمان را بر دژ گذاشته ، عاجزانه او را ( حضرت زهرا س ) صدا کردیم . قدرت او را ، محبت مادری او را در هور دیدم - در غرب کانال ماهی دیدم - در وسط میدان مین دیدم . خطاب به مادر شهیدان ؛ وقتی شما مادرها نبودید و بچه هاتون در خون دست و پا می زدند ..... ، گریه ی مادران شهداء و ..... . یادواره ............................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. من خاکی‌ام بانو! تو اما آسمانی «ای خاستگاه جلوه‌های لَن تَرَانی» من در غل و زنجیر نفس خود اسیرم بر من نگاهی کن، نگاه مهربانی سِرّ خفی لیله‌القدری تو بانو من غافل از مهر تو ای سِرّ نهانی ای هل‌اتی وکوثر و تطهیر و طاها تو واژه واژه آیه‌های بی‌کرانی در رشته‌های چادرت نور هدایت وقتی که می‌داد آن یهودی را نشانی تو با عباداتت که رفته تا خود عرش هم‌پایه بلکه بهتر از پیغمبرانی من از غبار چادرت حاجت گرفتم «ای حضرت حوریه ای روح معانی» بر رشته‌های چادرت بستم دخیلی پس مطمئنم سائل خود را نرانی ای روضه‌ات مشگل‌گشای کل هستی نیلوفر سرخ و کبود و قد کمانی یاس سپید حضرت حیدر تو بودی اما شد از غربت وجودت ارغوانی ارکان هستی داشت می‌پاشید از هم وقت هجوم ضرب دستی ناگهانی در کوچه‌ای باریک چشمان حسن دید یک ضربه از دیوار و یک ضربه ز ثانی از ضرب دستش گوشوار افتاد بر خاک جان حسن شد مملو از دل ناگَرانی حالا حسن مانده وَ عقده در گلویش «ای خاستگاه جلوه های لَن تَرَانی» ✍ ............................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
صل الله علیکِ ایتها الصدیقه الشهیده می‌خواهم از بالا و بالاتر بخوانم می‌خواهم از جانان پیغمبر بخوانم می‌خواهم از تطهیر و از کوثر بخوانم می‌خواهم از صدیقه اطهر بخوانم ـــــــ می‌خواهم از بانوی افلاکی بگویم ـــــــ از وصله های چادر خاکی بگویم آن چادر خاکی همیشه پرچم ماست آری دلیل قلب زار و دَرهم ماست گریه برایش واجبات اعظم ماست این واجب اعظم قرار محکم ماست ـــــــ وقت قرار بی قراران فاطمیه‌ست ـــــــ ای چشم من باران بباران فاطمیه‌ست شکر خدا دست خدا زهرائی‌ام کرد دست خدای مرتضی زهرائی‌ام کرد لطف امام مجتبی زهرائی‌ام کرد یا رأس روی نیزه ها زهرائی‌ام کرد ـــــــ زهرائیم کردند تا آواره باشم ـــــــ تا روضه‌گرد چادری پاخورده باشم دارم میان روضه‌ها من سرپناهی احساس کردم بارها لطف نگاهی روضه بخوان ای روضه خوان هر جور خواهی از ضرب و شتم داغدارِ بی‌گناهی ـــــــ یک سو چهل نامرد و یک سو مادر من ـــــــ اصلاً به قصد کشت آنجا بود دشمن وقتی که دود و شعله‌ها پیچید آنجا یا خنده دجاله‌ها پیچید آنجا یا ازدحام سفله‌ها پیچید آنجا بعدش صدای ناله‌ها پیچید آنجا ـــــــ در گیر و دار دود و آتش رفت بالا ـــــــ صوت حزین و خسته و مظلوم زهرا کوچه شلوغ و درب خانه شعله‌ور بود منصوره بین شعله‌ها و در خطر بود اما دو دستش حائلی در پشت در بود هم فکر مولا بود و هم فکر پسر بود ـــــــ کم کم در آتش میخ آن در سرخ می‌شد ـــــــ در آن حرارت چشم مادر سرخ می‌شد یک ضرب پا آن صحنه را زیر و زبر کرد ضرب لگد آمد وَ بر آن در اثر کرد در باز شد زهرا خودش را جمع‌تر کرد در با شتاب آمد، چه کاری میخ در کرد؟ ـــــــ در آن کشاکش میخ سرخ بی‌مروّت ـــــــ آمد به سمت حضرت بانوی عصمت زهرای مرضیه در اوج بی معینی در بین دود و ناله با حال حزینی آمد ز سوی او ندایی این چُنینی کشتند محسن را بیا فضه خُذینی ـــــــ روضه زنانه می‌شود اینجای مقتل ـــــــ غم بی کرانه می‌شود اینجای مقتل بستند دستان یل خیبر گشا را با ریسمانی گردن شیر خدا را بردند از خانه ولی کبریا را بردند بی عمامه شاه اولیا را ـــــــ زهرا دوباره دیده‌اش را باز تا کرد ـــــــ قصد کمربند امیر لافتا کرد از یک طرف هم مرتضی را می‌کشیدند بر یاری‌اش جز فاطمه یاری ندیدند ثانی و قنفذ تا در این صحنه رسیدند وقتی دفاع حضرت صدیقه دیدند ـــــــ با یک اشاره تیغ قنفذ رفت بالا ـــــــ هی ضربه زد تا از نفس افتاد زهرا شمشیر بالارفت و قلب تو کجا رفت؟ قطعاً دلت تنگ غروب کربلا رفت تا بین جذر و مد تیغ و نیزه‌ها رفت وای از دمی که چکمه‌پوش بی‌حیا رفت ـــــــ رفت و به روی سینه جا خوش کرد آنجا ـــــــ سر را برید و قتلگه را کرد دریا دشت بلا شد لاله‌گون؛ ای وای زینب زخم تنش از حد فزون؛ ای وای زینب شد قتلگه دریای خون؛ ای وای زینب شمر آمد از مقتل برون؛ ای وای زینب ____ زینب تماشا می‌کند این صحنه‌ها را ____ دور و برش شادی کنان رقاصه‌ها را ✍ ............................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. سلام_الله_علیها _________ سپردم یاس پرپر را به دستان بقیع امشب شمـیم یاســمن دارد  گلســتان بقیع امشب چراغ خانه اش روشن شده خاک بقیع، زیرا شده آیات نور و قدر ، مهــمان بقیع امشب بریدم بعدِ تو زهرا ! دل از دنیای بی مهـری سـرم را می گذارم روی دامان بقیع امشب تمام آسـمان امشب ز داغـت غـصه می بارد شکسته بغض من هم زیر باران  بقیع ، امشب بقـیع می نالد از زخــمِ تنت، یاسِ کبــودِ من! منـم همـناله با حــالِ پریشــان بقـیع امشب مصیبات دلت بانو!بقدری تلخ و سنگین است که گویی لرزه افـتاده ، به ارکان بقیع امشب زمین میسوزد و چرخ زمان دیگرنمی چرخد از این آتش که افتادست بر جان بقیع امشب   سرودم در رثای گل ، غزل مرثیه ها تا صبح شدم در بزم غم ، تنها نواخوان بقیع امشب بنا شــدتربـت زهـــرا مزاری بی نشان باشد دلم قرص است براین عهد و پیمان بقیع امشب __________ ✍ ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. خداحافظ ای یاور نیمه جانم خدا حافظ ای همسر قد کمانم خدا حافظ ای قوت قلب خسته خدا حافظ ای یار پهلو شکسته خدا حافظ ای مادر خوب زینب خدا حافظ ای مادر خوب زینب خداحافظ ای زخم بر دل نشسته خداحافظ ای یار پهلو شکسته خداحافظ ای رونق آشیانم خداحافظ ای قوت زانوانم خداحافظ ای جسم بی جان زهرا خداحافظ ای مانده در کوچه تنها خداحافظ ای گریه های شبانه خداحافظ ای بانوی بی نشانه خداحافظ ای داغ در دل نهفته خداحافظ ای موی آتش گرفته خداحافظ ای خاطرات غم یار خداحافظ ای خون مانده به دیوار خداحافظ ای یار در خون تپیده خداحافظ ای یاور قد خمیده خداحافظ ای یاور مهربانم خداحافظ ای مادر کودکانم خداحافظ ای یاس صورت کبودم .............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. اى على صُوْلَت اى نبى جَلَوات اى خدائى جمال و جلوهء ذات اى كه هستى تو علّت خِلقت اى وجود تو مايهء بَرَكات سرِ سجّاده در دلِ شب ها بهر همسايه مى بَرى خِيْرات پدر و مادرم فداى تو باد كه پدر گفت: "جانِ من به فدات" فاطمه بر خصائل تو درود فاطمه بر فضائلت صلوات بى وجود تو ما همه مَعدوم با دَمِ تو گرفته ايم حَيات هر كه دنيا مُحِبِّ تو باشد كارِ او راحت است در سَكَرات هر كه در راه تو قدم برداشت پاىِ او مُحكم است در عَرَصات هر كه بر تو سلام مى گويد مى دهى پاسُخش به وقتِ مَمات اى شفاعت كنندهء فردا ألسّلامُ عَلَيْكِ يا زَهْرا فاطمه اى حبيبهء داور فاطمه اى بهشتِ پيغمبر بانوى بانوان هر دو جهان مُفتَخَر از كنيزى ات هاجَر اى كه معناى لَيْلَةُ الْقَدرى دَرْك كرده فقط تو را حيدر به حسين و به زينبين و حسن بهترين ، مهربانترين مادر اى به وصفِ تو سورهء انسان اى به مدحِ تو سورهء كوثر من گنهكارم و پشيمانم اى كه هستى شفيعهء محشر نَفَسِ پاكِ توست انسانْ ساز چادرت مى شود مسلمانْ ساز اى كرامت هميشه عادتِ تو اى به كُوْن و مَكان سِيادت تو به نمازت خداىْ فَخْر كند عرشيان عاشقِ عبادت تو اى تو تنها مُدافعِ مولا جانْ فداىِ تو و رشادت تو دستِ تو بوسه زد نبى و زَنى كور شد چشمش از حسادت تو من سِيَه پوشِ ماتمت هستم آمدم تا كه در شهادت تو بر غروبِ مدينه گريه كنم بر جراحاتِ سينه گريه كنم ياس بودى و أرغوان گشتى اى بهارِ على خزان گشتى اى رُخَت ماهِ آسمانِ على پُشتِ أبرِ سِيَه نهان گشتى اثرِ ضربه هاىِ قنفذ بود كه تو در كوچه نيمه جان گشتى قَدْرِ تو خاكيان ندانستند عازمِ روضهء جَنان گشتى صبر مبهوت مانده از صبرت سينهء عاشقان بُوَد قبرت .............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. اگر چه رو سیه و با گناه مانوسم اگر چه در دل زندان نفس محبوسم اگر چه غفلت بی حد من در این ظلمت زمین زده است مرا و شکسته فانوسم مرا‌ نگاه کریمانه‌ ات دهد تغییر منی که از همه جز رحمتِ تو مایوسم خیالِ مُردنِ در حالِ معصیت عمری است بریده خواب مرا و شده است کابوسم به سان ابر گذشت است فرصتم اکنون ببین که میگذرد عمر و غرق افسوسم چه میشود که مرا هم به کربلا ببری عجیب تشنه دیدار شاه و پابوسم سروده : ✍ ............................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. پایداری کند این دل به هواداری تو می رود بر سرِ دار این دل خونین سردار می شود سنگ رها از کف این رودِ مَهیب چقدر آه ، بود داغِ تو سنگین سردار داغ تو آه چه سنگین و چه گلگون باشد چشمِ هر لاله ز هجران تو در خون باشد پرِ پرواز تو در شعله ای از خون افتاد بال های تو ولی هیچ زمینگیر نبود آسمانی شدی ای آیه ی سرخِ ملکوت عشق را بهتر ازین معنی و تفسیر نبود آسمان از رخِ آئینه گل افشانی شد می رود تا ملکوت آن که سلیمانی شد تو چه کردی که در آغوش ملائک رفتی تو چه کردی که چنین عرش نشین گردیدی رفتی و تختِ سلیمانی حق را دیدی و در انگشتری عشق نگین گردیدی ای عقیق یمنی ، دُرّ نجف چشمانت پیشِ تیرِ ستمی گشت هدف چشمانت رفتی ای عشق ولیکن پس ازین گلگون تر کوچه ها عکس تو را در دلِ خود قاب کنند بیم از ظلمت شب نیست که از این جاده رهروانِ رهِ تو رویْ به مهتاب کنند چشمِ تو ناب ترین نور و ضیا را دارد نفست بوی گلِ کرب و بلا را دارد جگرت سوخت ولی عشق تو در سینه نسوخت عشق یارانِ جگر سوخته آئینِ دل است ای جگر سوخته از آتش ابلیس خبیث انتقام تو فقط مایه ی تسکینِ دل است ما به خونخواهی تو آمده و در پیشیم ما به جز عشق به چیزی که نمی اندیشیم عرصه خون و خطر حسّ یتیمی دارد مرو ای مرد که این جبهه پدر می خواهد سپرِ خویش مینداز ، که خود می دانی دست و بازوی علمدار سپر می خواهد تو در این عرصه ی ایثار مداوم بودی تو علمدارترین مردِ مقاوم بودی مثل آن میخ که می ریخت ز چشمانش خون قسمت چشم تو شد خون بچکاند قاسم باید آن کس که به دل حُبِّ ولایت دارد خویشتن را به امامش برساند قاسم ای که در معرکه ی سرخ رجز می خوانی وقتی از باب ولایت نروی ، می مانی باید از فاطمه آموخت ولایت داری نور او راهبرِ اهلِ هدایت باشد عاقبت نور شود ، جانبِ جنّت برود هر که سردارِ سرافرازِ ولایت باشد حق چو از فاطمه آید به گل افشانی ها نظر لطف کند سوی سلیمانی ها بولهب در همه جا قصد جنایت دارد ما بپا خاسته تا دست بِبُرّیم از او بیش ازین تا که نباشد سبب ظلمت ها آنچه در دسترسش هست بِبُرّیم از او ما به قرآن و ولایت همه پا برجاییم ما به راه و روش فاطمه پا برجاییم همه پر جوش و خروش آمده بودند آن روز روح اخلاص بر انگیخته حیرانی ها بیشه از شیر نباشد لحظاتی خالی هست در جبهه ی حق خیلِ سلیمانی ها گرچه با رفتنِ گل خون به جگرها داریم دلی آکنده تر از عشق به زهرا داریم فاطمه کوثر دلهاست همه می دانند ما همه تشنه لب کوثر زهرا باشیم چون سلیمانیِ عاشق ، به سراپرده عشق او بخواهد سرِ ما ، ما که مهیّا باشیم آمدیم این که فدایِ رهِ مادر گردیم او اگر حکم کند فانی حیدر گردیم نام زهرا به لب آمد ، جگرم می سوزد چون که آن آینه در شعله دشمن ها سوخت آسمان سوخت به یک باره دل غمگینش بین دیوار و در خانه که او تنها سوخت چیره گشتند بر او راهبران ظلمت بر چنین راهبران و رهِ ظلمت لعنت فاطمه بود و دل آشوبی آشوبگران فاطمه بود و دلی با غم و اندوه قرین پهلویی داشت که با ضربِ لگد بشکستند آن کسانی که نه دین داشته و نی آئین زخم برداشت ز کین چهره و بازوی بتول بود آیا ستمِ اهل جفا حکمِ رسول oo "یاسر"✍ ............................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. 🔹السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ...🔹 بعدزهرا قسمتم خون جگرشد،حیف شد همدم تنهایی ام اشگ بصرشد،حیف شد کاش باهم مرده بودیم،هردو راحت می شدیم فاطمه تنهامهیای سفرشد،حیف شد روزهای خوب من نُه سال با زهرا گذشت روزهای خوب حیدر زود سرشد،حیفد پیش چشمم همسر مظلومه ام را میزدند چادرش خاکی میان رهگذرشد، حیف شد بیحیاطوری لگدزد پهلوی زهرا شکست فاطمه از هوش رفت و بی پسرشد، حیف شد ضربه ها خیلی اذیت کردزهرارا. ولی ضربه ی قنفذبرایش دردسرشد،حیف شد فاطمه ازغصه ی هجرپیمبر پیر شد از غم‌تنهایی من پیرترشد،حیف شد فاطمه ازدردهای خودبه من چیزی نگفت تازه وقتِ غسل،حیدرباخبرشد،حیف شد هستیم رابا دودست خودنهادم بین قبر روزهای تیره ی من تیره ترشد،حیف شد حال،شبهامونس من خاکِ قبر فاطمه است هرشبم باگریه برزهرا سحرشد،حیف شد زینب و کلثوم میگریندو میگویند،آه... مادر ما کشته اینجا پشت در شد حیف شد یاعلی ! یک استخوان بشکست از زهرای تو استخوانهای حسین بشکسته ترشد، حیف شد یاعلی بااسب برجسم حسینت تاختند پیکرِ پاشیده اش پاشیده ترشد،حیف شد عبدالحسین میرزایی✍ ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. سلام‌الله‌علیها ✍ قرار بود که عمری قرار هم باشیم که بی‌قرار هم و غمگسار هم باشیم اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم غریبه نیست، بیا سوگوار هم باشیم... نگفتی‌ام ز چه خون گریه می‌کند دیوار مگر قرار نشد رازدار هم باشیم نگفتی‌ام ز چه رو، رو گرفته‌ای از من مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم به دست خستۀ تو دست بسته‌ام نرسید نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم شکسته است دلم مثل پهلویت آری شکسته‌ایم که آیینه‌دار هم باشیم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 رودخوانی ............................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ الْمَكْسُورَةِ ضِلْعُهَا راز آئینه رو برملا نکن خودتو این همه جابجا نکن الهی درد و بلات به جون من... در خونه رو تو دیگه وا نکن یعنی میشه دوباره صدام کنی از دل این همه غم رهام کنی این‌قَدَر به دنده‌هات فشار نیار... نفست در نمیاد سلام کنی زندگیمون داره زیر و رو میشه بودنت داره یه آرزو میشه زینبت رو تا میرم آروم کنم... گریه‌ی حسین تو شُرو میشه گرد غم نشسته روی دامنت چه بساطی شده جارو کردنت دیگه جون مرتضی زمین نخور بخدا داره میبینه حسنت بغض چشمای ترت کشته منو زخمای بال و پرت کشته منو اشکِ بندِ رختِ خونه دراومد شُستشوی بسترت کشته منو داغ حیدرِ تو غربتش شده همه جا نَقلِ مصیبتش شده دلِ رفتنِ به مسجد ندارم... قاتلت امام‌جماعتش شده زخم بازوت دلمو تکون میده عطر پیرهنِ تو بوی خون میده منو هرجا میبینه قنفذِ پست غلاف شمشیرشو نشون میده مگه حرمتت حریم حج نبود؟! کاشکی دشمن تو اهل لج نبود لااقل گیر نمی کردی پشت در... کاشکی میخِ گُر گرفته،کج نبود لب من باید خدا خدا بگه دردِ دل‌هاشو توو ربّنا بگه حسرتش علی رو داره میکُشه محسنم نشد یه بار بابا بگه دلمو عذابِ بی اموون نده به من اسباب‌بازیشو نشوون نده لالایی خوندتو عرش‌و سوزوند... این‌قَدَر گهواره‌اشو تکوون نده شاعر: ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. سلام اللّه علیها‌ اِعتقادم اِعتبارم اِفتخارم فاطمه آبرویم عزّتم دار ُو ندارم فاطمه سنگِ عشقِ مرتضی را می‌زنم بر سینه‌اَم جان‌نثارِ حیدرم آموزگارم فاطمه سائلی هستم سرِ خوانِ کریمِ اهلِ بیت پایِ خوانِ نان‌خورانَت ریزه‌خوارم فاطمه عمرِ خود را کرده‌ام وقفِ حسین و کربلا من بدم امّا حسین را دوست دارم فاطمه خوب و بد هر چه که هستم آمدم پایِ عَلم در عزایت بی‌قرارم اِی قرارم فاطمه از در وُ دیوار وُ میخ وُ کوچه‌یِ تنگ وُ غلاف شاکی‌اَم دارم گِله چشم‌انتظارم فاطمه می‌رسد روزِ تقاصِ یاسِ نیلیِ علی تو سفارش چون کُنی سربازِ یارم فاطمه   ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab