eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.2هزار دنبال‌کننده
288 عکس
179 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. با موضوع علیه السلام تنها مقیم خاک غریبان ولی عصر ای زائر دیار حبیبان ولی عصر یک گو‌شه ی بقیع شده خیمه ی عزات خاک بقیع، گِل شده از اشک ندبه هات نه گنبدی ست تا که شود سایه ی سرت نه گریه کن که لطمه زند پای منبرت حرف از ضریح و مرمر پای مزار نیست حق می دهم که چشم ترت را قرار نیست با اشک ِ شرم، از تو نوشته چنین قلم قبر رییس مذهب شیعه ست بی حرم شیخ الائمه ای که هزاران بلا کشید از کینه های دشمن ظالم شده شهید از چه شده ست بی حرم وصحن و بارگاه پیش مزار خاکی او روضه شد گناه روضه برای حمله ی دشمن به خانه اش شعله زدن به راز و نیاز شبانه اش او را عدو بدون عبا برده با غضب خیلی جفا کشیده از او نیمه های شب او را کشانده روی زمین، خصم بی ادب با ناسزای او شده هر لحظه جان به لب در کوچه ها دویده و اشکش روان شده با یاد داغ روز دوشنبه کمان شده روز دوشنبه ای که به زهرا کتک زدند بر زخم قلب حضرت حیدر نمک زدند روز دوشنبه ای که حسن دید مادرش افتاده بین کوچه و بشکسته یک پرش کم کم گریز روضه شده کوچه های شام ناموس اهل بیت و گذر بین ازدحام بودند عمه ها سپر سنگ بغض بام سنگی رسیدو نقش زمین شد سر امام در بین کوچه قامت عمّه شده کمان عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ۰۰═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
🌹بوی عطر سر امام حسین ع هنگام ورود به مجلس یزید لع و في المناقب عن ابي‏مخنف في رواية: لما دخل بالراس علي يزيد کان للراس طيب قد فاح [3] علي کل طيب [4] . [3] اي انتشر ريحها بحيث فاق کل طيب «منه». [4] المناقب 61 /4. 🌹 چون سر مطهر امام حسین ع را وارد مجلس یزید لع کردند چنان بوی عطری از سر مطهر استشمام شد که بر هر عطری غلبه داشت. السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در پیام رسان ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk آی دی برای پرسش مقتل و ارسال مطلب @m_h_tabemanesh ❤️ مبلغ امام حسین ع باشید
. برای وصف تو باید قلم صاحب قدم باشد همیشه نام تو بر سر در خانه علم باشد جهان ما را به نامت می شناسد وای بر ما که تو‌ را «شیخ الائمه» شیعه نشناسد، ستم باشد «حنیفه» می کند شاگردیت را چون «مفضَّل» ها هنر آموز درگاهت ،«هشام بن حکم» باشد علی با ذوالفقارش حافظ اسلام احمد شد و مکتب خانه ات مثل همان تیغ دو دم باشد شدی صادق که از کذاب ها باشی جدا مولا برای حفظ دین اما دلت لبریز غم باشد چه می ترسند بعضی ها ز قال الباقر و صادق و می خواهند نسل پر فروغ شیعه کم باشد تویی فرزند ابراهیم و در آتش نمی سوزی اگر نمرود های این زمان صدها رقم باشد به کوری دو چشم دشمنان اثنی عشر هستیم اگرچه مرقد «شیخ الائمه» بی حرم باشد... ۰۰═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. (ع) ما پیروان مذهب و آئین جعفریم از عاشقان حیدر و زهرای اطهریم در موسم عزای امام غریب خود گریان ز داغ صادق آل پیمبریم ✍ ۰۰═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. چهار پاره مرثیه علیه السلام دل دوباره به غم فرو رفته یادِ غم های حضرت صادق می نویسم من از غمِ آقا می نویسم چنان دلِ عاشق با غم و رنج و آه می گویم از همه سر شکستگی هایش از رئیس و مؤسس مکتب از غم پَر شکستگی هایش نه ضریحی به روی قبرش هست نه حرم در مدینه اش دارد او که شاگرد پروری می کرد غصه و غم به سينه اش دارد باید از حال بی قراری گفت باید از ناله های او بنوشت باید از زهر و سوزش جگرش باید از غصه مو به مو بنوشت شاید از بی کَسیش باید گفت مثل حیدر میان کوچه ی تار آن زمانی که بی عبا و رِدا پشت مرکب دویده او بسیار وای من شایدم زِ بزم شراب یا که از طعنه های دشمن ها یا که زآن حرفا که می گفتند در اِزای سلامِ آن آقا... وای من شاید از شراره کین که به جانش فِتاده دشمن او که دلش را به تاب اَفکنده پُر زِ خاک و شراره شد تن او یا که از بچه هاش باید گفت که غمین و چه دل شکسته شدند زانوی غم بغل گرفته همه، گوشه‌ی خانه زار و خسته شدند گر چه آتش به خانه اش اُفتاد گر چه شد موسفید شهرِ غریب کِی ولی دخترش اسارت رفت؟ کِی شده قتل او فجیع و عجیب می نویسم که او کفن شده است می نویسم که پیکرش شد خاک کِی شده جسم او به طرزِ قفا؟ کِی شده پیکرش به خنجر چاک؟ نوحه خوانِ حسین بود اما.. بدنش چون حسین پاره نبود گفت نوحوا علی الحسینِ شهید زخمِ او کمتر از ستاره نبود نوحه خوانِ حسین بود اما.. رأس او روی نیزه ها نشده دستِ آخر غروب خواهر او از اسیرانِ کربلا نشده ۰۰═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. . هم گرفتاره امام صادقیم هم عزادار امام صادقیم وقتی‌روضه‌شعبه‌ای‌ازحرمه ماها زوّار امام صادقیم شیعه از اهل سقیفه بِریه شیعه فاطمی‌ِ و حیدریه شُبهه‌هاراهشو کج نمیکنن هرکسی‌که‌مذهبش‌جعفریه شیعه‌تن‌نمیده‌به‌حُکم غلط پا نمیزاره تو هرجمعی وسط شیعه اونیه که از آل علی اعتقاداتشو میگیره فقط ماکه‌میمیریم‌برای‌اهل‌بیت‌ عشقمونه‌روضه‌های‌اهل‌بیت قربون‌‌ خدا‌ برم‌ که‌آفرید مارو تسلیم‌رضای‌اهل‌بیت وقتی‌توحیدوبه‌مانشون‌دادن برا بندگی‌به‌ما جنون‌دادن بااحادیثی‌که‌نوره‌ تک‌تکش کربلا رفتنو یادمون دادن به‌ماگفتن‌که‌چجور‌،کجا برید تشنه و گرسنه کربلا برید برای‌ادای‌حقّ‌مون مُدام واسه‌گریه‌توی روضه‌ها برید بشنوه هرکسی که گریه کُنه این دعای شب آقای منه *خدارحمت‌کنه‌اون‌کسی‌روکه برا ما بلند ضجّه میزنه ضجّه‌میزنم‌براشاه‌غریب برا داغ قتلگاه‌و‌بوی سیب برااون‌شاهی‌که‌باصوت‌ضعیف ناله‌زد:اَین‌َزهیر،اَینَ‌حبیب؟ ضجه میزنم برا پیرهنش برا نیزه‌ای‌که خورد تو دهنش ضجه میزنم برا ساعتی که درآوردن پیرهنش رو از تنش * "مَن بَكىٰ اؤ اَبكىٰ او تباکی وَجَبَت لَهُ الجَنَّه" ۰۰═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. شکر خدا که دست به دامان صادقیم یعنی همیشه بی سر و سامان صادقیم بی راهه نیست اینکه بگویم تمام ما سلمان حیدریم و مسلمان صادقیم از تشنگیِّ روز قیامت هراس نیست تا لحظه‌ای که تشنه‌ی باران صادقیم با دیدنِ صلابتِ ایوانِ کربلا فکرِ درست کردن ایوان صادقیم مثلِ فرشته‌های به دُور مزار او در حسرت مزارِ چراغان صادقیم ✍ .
. سروده ای دیگر در مرثیت امام صادق (ع) --------- در غم نشست سینه ی لبریز آذرش در شعله سوخت قلب شریف و مطهرش با آن که داشت موی سپید و قد کمان رحمی نکرد خصم لعین ستمگرش در خانه دید دشمن خود را شبانه او آمد به یاد غربت جانسوز مادرش در پیش چشم پر از اشک کودکان بستند دست او به طنابی چو حیدرش بردند سر برهنه برون آن امام را آتش زدند قلب لبالب ز اخترش یک سو پسر گریست به اندوه این پدر یک سو فغان و ناله به لب داشت دخترش خونش نریخت خصم ستم پیشه اش ز کین با آن که دید تیغ عدو را برابرش گرچه غریب بود و ستم دید از عدو دیگر ندید خنجر دشمن به حنجرش شد عاقبت ز زهر جفا بی قرار آه کشتی شکست در دل امواج لنگرش باید گریست در غم جانسوز آن امام کز زهر کینه گشت خزانی صنوبرش دارد بقیع سینه ی پر خون ز داغ او شد لاله گون تراب ز اشک مکرّرش آخر فتاد بهر عزای امام نور شال عزا به گردن موسی بن جعفرش " یاسر" ز داغ خونِ جگر داشت آسمان تأثیر درد آمد و بشکست شهپرش ،،،،،،،،،،، استاد «یاسر»✍ ۰۰═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ای سبز پوش عشقِ تو را سرخ قامتیم ای پادشاهِ حُسن نگاهی که رعتیم فکری به روزگارِ بدِ حالِ ما بکن جان حسین تشنه‌ات ای ابر رحمتیم ما زائر سه شنبه و شبهای جمعه‌ایم آواره‌ایم  دربه‌درِ یک زیارتیم ما با غبارِ کرببلا هم‌نفس شدیم یعنی بیا که خاک تو هستیم تربتیم ما را ببخش اگر که اسیر معیشتیم ما را ببخش اگر که کمی کم محبتیم هر روز آمدیم و بدهکارتر شدیم تقصیر لطف توست عزیزم بد عادتیم بر روی ما حساب کن آقا که سالهاست چشم انتظارِ آمدنت اشک حسرتیم حرف امام صادق ما هست این حدیث درکت کنیم اگر همه‌ی عمر خدمتیم* ما را هزار بار جهان آزموده است هربار دیده است فقط استقامتیم این جمله‌ی بزرگ از آوینی است گفت : ما راست قامتانِ جهاد و شهادتیم هر روز می‌رسد خبری از شهادتی شکر خدا که باز بر این راه دعوتیم از نسل جبهه است همه‌ی نسل‌های ما نسل خمینی است اگر عین غرتیم این بچه‌ها‌ی ما چقدر جمکرانی‌اند مدیون مِهرِ حضرت زهرای عترتیم * * * آورده‌ایم باز بدی‌های خویش را پیشِ کریم نابلدی‌های خویش را در امتحان راه تو هرچند رد شدیم لطفت قبول کرد ردی‌های خویش را انگار نا امید شدی از بزرگ‌ها دیدم صدا زدی نودی‌های خویش را عطر ظهور می‌رسد و کرده‌ای خبر نسل هزار و چهار صدی‌های خویش را ما را ببخش جای بصیریت بجای فهم آورده‌ایم بی خردی‌های خویش را ما تا ابد برای حسین تو سوختیم آقا نگاه کن ابدی‌های خویش را قلب حسین پیش علی‌اکبر آب شد وقتی که گفت یا ولدی‌های خویش را خلاد بن صفار می‌گوید: از امام صادق(ع) سؤال شد: آیا قائم به دنیا آمده است؟ حضرت فرمود: «لا وَ لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی»؛ (خیر! اگر دوران او را درک می کردم، همه‌ی زندگی ام را در خدمت به او می گذراندم) ۰۰═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. شهادت امام صادق علیه السلام السلام ای دل و دلدار اباعبدالله ششمین سید و سالار اباعبدالله همه با دیدن تو یاد حسین افتادند ای حسینیه سیار اباعبدالله ما حسینی شدگان ِ نفس گرم توایم به تو هستیم بدهکار اباعبدالله کار تو داده نتیجه چه قیامت کردند اربعین لشکر زوار اباعبدالله در و دیوار مدینه ز غم بی کسیت می زند تا به ابد زار اباعبدالله مادری بودی و کوبید در ِ بیت ِ تو را آتش آن در و دیوار اباعبدالله یعنی از آن همه شاگر در آن شب آقا یک نفر با تو نشد یار اباعبدالله ؟! تا که بستند دو دستان تو را شد زنده غربت حیدر کرار اباعبدالله تو علی گشته ای و ابن ربیع هم قنفذ وای از این همه تکرار اباعبدالله این چه سری است که شد ذکر لبت وا اماه با زمین خوردنت هر بار اباعبدالله سر ِ پیری گذر ِ تو به چه جاها افتاد وای از آن همه آزار اباعبدالله هر چه هم بر سرت آمد دم آخر ز عطش چشم های تو نشد تار اباعبدالله خواهر تو نشد ای شاه برای پسرت در دل شعله پرستار اباعبدالله کفنت خار بیابان نشد و بی تو نرفت دخترت بر سر بازار اباعبدالله محمد حسین رحیمیان✍ .
. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاٰ جَعفَر بْنِ محمّدٍ الصّادِق ......... در حقیقت نگری آینه ای صادق بود آنچه می داشت ز ایزد همه را لایق بود این که باید به ولایش همه عاشق باشیم پیر عشق است بیا عاشق صادق باشیم عاشق آن است که از نسل شقایق باشد شجری میوه رسانده ست که لایق باشد ششمین شمس سپهر ازلی آن مولاست خط سِیْرِ افق چشم علی آن مولاست جعفرش نام نهادند که جانش نور است ظلمت از ساحتِ قدسی ش ، همانا دور است عشق در دایره ی چشم سبو می گردد عِلْم در حیطه ی اندیشه ی او می گردد مدفنش عینِ بهشت است اگر ویران است گنج در گوشه ی ویرانه فقط پنهان است کاش دل زائر آن تربت بی زائر بود کاش بر گِرد حریمش دل من حائر بود کاش چشمان منِ خسته کبوتر می شد بال و پر می زد و در اشک شناور می شد اگر آن مدفن ویرانه رواقی می داشت لااَقل داغِ دل آینه کمتر می شد آه ای شهر نبی شاهد این قصّه تویی که چه با زاده ی آزاده ی حیدر می شد بوی گلچین به گلستان ولایت پیچید باغی از اشک در آن مرحله پرپر می شد خانه ی فاطمه می گشت تداعی آری داشت آن حادثه ی تلخ مکرّر می شد آه آن روز اگر دست علی را بستند لیک این بار چنین حضرت جعفر می شد در دل شب به نماز آمده بود آن مولا بود در زمزمه ، در حال سجود آن مولا ناگهان خصم هجوم از در و بامش آورد تلخی اهل ستم باز به کامش آورد دست او بسته و از خانه برونش بردند شعله بر جان زده و با دل خونش بردند بعد ازین حادثه آسوده نبود آن مولا داشت از خون جگر چشم کبود آن مولا حالتی داشت که غم بود همی دنبالش گرچه بودند همه فارغ ازین احوالش همه بودند در اندیشه ی خود آسوده جگری سوخت ز انگور به زهر آلوده جگری سوخت و آتش به همه عالم زد نفسی شعله شد و کار جهان بر هم زد آتشی بود که بال و پر پروانه بسوخت آتشی بود که آئینه و گلخانه بسوخت داغ گل مشتعل و جلوه ی محشر دارد "یاسر" از آتش آن شعله به پیکر دارد oo ،،،،،،،،،،، استاد «یاسر»✍ ۰۰═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. علیه‌السلام 🔸صبح صادق🔸 کوچه کوچه مدينه لبريز از عطر و بویِ محمّدی شده است به تن شهر باز گشته حيات غرق در رفت و آمدی شده است دم به دم با دم مسيحایی منتشر می‌کنی حقايق را به ديار مدينه می‌بخشد چشم‌های تو صبح صادق را با شکوه تو تا هزاران سال سرفراز است رايت شيعه که به «قال الامامُ صادق»‌ها زنده مانده هويّت شيعه لحظه لحظه زُراره‌پرور بود يابن‌طاها! نبوغ چشمانت شده صدها مفضّل و جابر ريزه‌خوار فروغ چشمانت در عروج الهی‌ات هر دم جان تو شوق بندگی دارد نيمۀ شب قنوت دستانت درس عشق و پرندگی دارد يک شب بی‌قرار و بارانی که تو بودی انيس سجاده از غم تو فراتِ خون می‌شد زمزم چشم خيس سجاده آن شبی که در آتش کينه باغ ياس و شقايقت می‌سوخت هيزم و تازيانه آوردند چقَدَر قلب عاشقت می‌سوخت اي محاسن سپيد آل الله! دست بسته تو را کجا بردند تن تو در مدينه بود اما دلتان را به کربلا بردند قلب تو مثل اين حسينيه‌ها شب جمعه هميشه هيأت داشت داغ هفتاد و دو گل پرپر در دو چشم ترت اقامت داشت گريه بر داغ سيد الشهدا شده بود افضل العباداتت وقت روضه دل تو زائر بود گوشۀ قتلگاه ميقاتت مجلست روضه‌خوان نمی‌خواهد در حضورت اشاره‌ای کافی‌ست تا شود حجرۀ تو کرب‌وبلا گريۀ شيرخواره‌ای کافی‌ست آن شبی که سه مرتبه آمد خاتم الانبيا به ياری تو از غروب غريب عاشورا ياد می‌کرد اشک جاری تو اين طرف بی‌کسی اهل حرم آن طرف ازدحام و هلهله بود اين طرف يک امام بی‌ياور آن طرف يک سپاه حرمله بود ديگر از کاروان عاشورا چشم در خون نشسته‌ای مانده تکيه‌گاهی به غير غربت نيست آه نيزه شکسته‌ای مانده يک نگاهش به غربت زينب يک نگاهش به سوى جانان است لحظه‌های تلاطم عرش و لحظه‌های عروج قرآن است ضربۀ تيغ‌ها رقم می‌زد غرق خون،‌ اعظم مصائب را «أم حسبت...» به روى نی بردند سر گلگون نجم ثاقب را... .