eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
281 عکس
178 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ مدح و مصیبت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام 🔻 سید حمید رضا برقعی نشستم گوشه ای از سفرهء همواره رنگینت چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت به عابر ها تعارف می کنی دار و ندارت را تو آن باغی که میریزد بهشت از روی پرچینت کرم یک ذره از سرشار ، سرشارِ صفت هایت حسن یک دانه از بسیار ، بسیارِ عناوینت دهان وا می کند عالم به تشویق حسین اما دهانِ خاتم پیغمبران واشد به تحسینت تو دینِ تازه ای آورده ای از دیدِ این مردم که با یک گل کنیزی می شود آزاد در دینت معزالمومنین خواندن مذل المومنین گفتن اگر کردند تحسینت اگر کردند نفرینت برای تو چه فرقی دارد  ای والتین و الزیتون که می چینند مضمون آسمان ها از مضامینت بگو با آن سفیرانی که هرگز بر نمی گشتند خدا واداشت جبراییل هایش را به تمکینت بگو تا آفتاب از مغربِ دنیا برون آید که سرپیچی نخواهد کرد خورشید از فرامینت بگو تاتیغ بردارد اگر جنگ است آهنگت بگو تا تیغ بگذارد اگر صلح است آیینت خدا حیران شمشیر علی در بدر و خندق بود علی حیران تیغ نهروانت تیغ صفینت بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارند محبت کن! قدم بگذار بر چشم محبینت تورا پایین کشیدند از سر منبر که می گفتند: چرا پیغمبر از دوشش نمی آورد پایینت درون خانه هم محرم نمی بینی تحمل کن که می خواهند، ای تنها ترین تنها تر از اینت تو غم های بزرگی در میان کوچه ها دیدی که دیگر این غمِ کوچک نخواهد کرد غمگینت از آن پایی که بر در کوفت بر دل داشتی داغی از آن دستان سنگین بیشتر شد داغ سنگینت سر راهت می آمد آنکه نامش را نخواهم برد برای آنکه عمری تازه باشد زخم دیرینت برای جاریِ اشکت سراغ چاره می گردی که زینب آمده با چادر مادر به تسکینت به تابوت تو زخمِ خویش را این قوم خواهد زد چه می شد مثل مادر نیمهء شب بود تدفینت صدایت می زند اینک یتیمت از دل خیمه که اورا راهی میدان کنی با دست آمینت هزاران بار جان دادی ولی در کربلا آخر در آغوش برادر دست و پا زد جان شیرینت کدامین دست دستِ کودکت را بر زمین انداخت؟ همان دستی همان دستی که روزی بوده مسکینت دعا کن زخم غم هایت بسوزاند مرا یک عمر نصیبم کن نمک از سفرهء همواره رنگینت   علیه السلام ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
✅ کریم اهل بیت علیهم السلام 🔻 مجتبی خرسندی گرچه در دنیا فراوان می شود پیدا کریم نیست مانند حسن اما در این دنیا کریم سائلیم و چشم بر دست سخاوتمند او غافل از این که می آید در پی ماها کریم این چنین امروز اگر روزی ما را می دهد بی گمان از ما شفاعت می کند فردا کریم روزی همسایه ها چندین برابر می شود تا که بین کوچه ی ما می گذارد پا کریم یک نفر می گفت : انسان ها حریص ذاتی اند گفتم : آری ای رفیق!الّا کریم الّا کریم من کرامات حسن را دوست دارم گرچه که کلهم هستند سادات بنی الزهرا کریم از کرامت های او ضرب المثل ها ساختند سخت آسان است مشکل های دنیا با کریم   علیه السلام ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
✅ روضه خوان طشت ♦️ نذر امام حسن علیه السلام 🔻 سعید نسیمی مقتل چو برد نام حسن (ع) با زبان طشت تاریخ خون گریست به وقت بیان طشت با خاطرات کوچه و دست غریبه ها یاسی کبود، حک شده بر دیدگان طشت از ردّ خون چادر خاکی مادرش جاری است خون تازه هنوز از لبان طشت افطار روزه دار غریب مدینه چیست؟ یک جرعه زهر، وقت غروب اذان طشت حالا میان اشک جگر سوز خواهرش می ریخت غربت جگرش در میان طشت این روز تیره رفت و گذشت و رسید شام زینب (س) ولی هنوز بود روضه خوان طشت این بار طشت، زر شد و قصه به سر رسید آتش ز خیزران زده شعله به جان طشت علیه السلام ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
✅ منظومه ی اشک 🔻محمود تارى شد سینه در نوا از هجر مصطفیٰ در ماتم حسن ، در ماتم رضا یثرب به سوز و آه شد تیره هر نگاه باشد خدا گواه سوزم در این عزا در ماتم نبی خون شد دلِ علی سوزد جهان ولی زین داغ جانگزا زهرا غم پدر دیده به چشم تر در این غم و شرر با غم شد آشنا یک سو غمِ حسن آتش زده به تن یک سو گلِ چمن پرپر شد از جفا زینب به ناله شد پژمرده لاله شد لبریزِ ژاله شد چشم به خون رها یک سو عجیب تر مردی غریب تر آتش نصیب تر می سوزد ای خدا در حُجره جان دهد جان بی امان دهد رو در خزان دهد این گُلبن وفا اکنون سه آفتاب در فصل التهاب با اشک همرکاب با درد همصدا در سوگ مصطفیٰ در هجر مجتبیٰ از ماتم رضا سوزم جدا جدا قلب زمان حزین سوزد دل زمین اهل ولا غمین از این غم و بلا گریان مَلک همه در آه و زمزمه همراه فاطمه دارند ناله ها زهر جفا چه کرد ، خصم خدا چه کرد درد و بلا چه کرد با قلبِ اولیا "یاسر" حزین شده با غم قرین شد یعنی غمین شده غمگین تر از شما                                    صلوات الله عليه عليه السلام عليه السلام ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
✅ پیمبران اولوالعزم در پی‌ات بودند ♦️ در شهادت پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله 🔻 شاعر: حسین صیامی همین که دست دعای زمان به سوی تو شد سیاه بود زمین و سپیدِ روی تو شد پیمبران اولوالعزم در پی‌ات بودند چقدر عُمر عزیزان به جست‌وجوی‌ تو شد که بوده‌ای تو که حتی مسافر شب جهل اسیر استدلالات خلق و خوی تو شد الا سپیدی مطلق! الا شمیم بهشت! جهان پس از تو گرفتار رنگ و بوی تو شد صدای شیرخدا بود و تو... شب معراج خدای آینه‌ها گرمِ گفت‌وگوی تو شد به جز گناه نبودیم و این دو قطره ثواب اگر قبول شد آری به آبروی تو شد چه خواستی تو به جز احترام اولادت؟ چه بود پاسخشان؟ بغض در گلوی تو شد تو شاهد همۀ غصه‌های زهرایی که هر چه شد وسط کوچه روبروی تو شد صلی الله علیه و آله ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
✅ حُسنِ حسن 🔻حسين صيامى بس که در مرتبه والاست کسی شک نکند نوکر خانه اش آقاست کسی شک نکند گفت از حُسن حَسن تا به خدا راهی نیست جاده عشق مهیاست کسی شک نکند درد هر چند زیاد است ولی غصه چرا؟ خاک پاهاش مداواست کسی شک نکند ما که دوریم ولی جلوه توحیدی او از همین فاصله پیداست کسی شک نکند هر کجا نام حسن برده شود می گویند حضرت فاطمه آنجاست کسی شک نکند ظاهر کوه اگر ساکت و بی همهمه است در دلش یکسره غوغاست کسی شک نکند خون دل خوردن و یک مرتبه هم دم نزدن جگرش شاهد معناست کسی شک نکند قاتلش البته  زهر است نه با این معنا قاتلش روضه زهراست کسی شک نکند گفت لایوم کیومک که بدانیم حسین! روز تو آخر دنیاست کسی شک نکند عليه السلام ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ز درد اندکِ خود، یاد غمهای تو می افتم ز شرمِ کوهِ غمهای تو بر پای تو می افتم غمِ ما و پریشانیِ تو! عیب از قیاسِ ماست چنین کاهی ز غم، گاهی به دریای تو می افتم نه آن مورم که از مُلکِ سلیمانی گریزانم من آن گَردم که بر گِردِ قدمهای تو می افتم ز هر کس خواستم امداد، خود نالان تر از من بود چه بهتر اینکه در دامانِ ماوای تو می افتم تو گفتی یادِ من باشید قدرِ جرعه ی آبی چقدر ای باوفا کم در تمنای تو می افتم تو را رنجانده ام از خویش، با انبوهِ عصیانم به هر غفلت، ز چشمانِ تماشای تو می افتم توقع کردی و من، بی توجه کارِ خود کردم اگر این است رفتارم، ز سودای تو می افتم بتو هر روز و شب، لبیک هایم را بدهکارم زبانم لال، اینسان از تولای تو می افتم ترا با اینهمه غم، باز تنها می گذارم من رَوَم گه، سوی خویش و از تسلای تو می افتم مرا تنهای بخود مگذار در تاریکیِ ایام ‌که من از طاعتِ امروز و فردای تو می افتم کنون ماهِ صفر را می گذارم پشتِ سر، اما چه دانم من، که دارم از قضایای تو می افتم میان کوچه های دردسر سازِ پریشانی بیاد کوچه ی پر دردِ غمهای تو می افتم صدای مادرت از کوچه می آید چرا، آقا در این ایام، یادِ لعنِ اعدای تو می افتم غمِ تو هیچ پایانی ندارد، هیچ شادی نیست مگر صبح فرج، روزی که در پای تو می افتم مرا هم با شهادت آشتی ده، یوسف زهرا خوش آنروزیکه، بی سر بر قدمهای تو می افتم شاعر: .............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ✍ میـان گریه ی حـسرت مـرا تماشا کن مرا که گـم شـده ام در گـناه ، پیدا کن تو با گـذشت تـرین ، فرد روزگارانی بــیا و بـا دل پـر غصـــه ام مدارا کن مرا که بنده ی خوبی نبوده ام ، یک بار به زور هم که شده جز ء نوکران جا کن چـقدر اشـک شمــا را درآورم ؛ اصلا وجود تار مـرا ، از ســر خودت وا کن کسی که گریه ندارد فقیر بالذات است کویر چــشم هـای مـرا مثـل دریا کن تو اشک چشم های مرا دوست داری پس هـمیشه دیده ی من را به اشک زیبا کن برای آنکه دل ِ سنگ هم شود بی تاب خودت صدای مرا بین روضه گیرا کن مـرا شبیـه شهیــد شکسته پهلویی شبــی مــسافـر قبـر کـبود زهرا کن خودت جواب و سئوال نکیر و منکر را درون قبـر ، به لب هـای خـسته القا کن حرم نرفته ام امسال عقده ای شده ام به حـق مـادرتان ، کــربلام امضـا کن بیـا درآوریم ، از تـنت لـباس عـزا تو در عوض به تن ما لباس تقوا کن رسـیده ، مـاه ربـیع و سـرور ِ آل الله بیا و غنچه ی لب های خسته ات وا کن مسـافر ِ حـرم کـربلا ؛ عـزیز بتول دو ماه روضه و اشک و عزایتان مقبول .
. ای کاش بگیرند دو چشمِ پسرش را تا در دلِ این طشت نبیند جگرش را بدجور غریبانه نفَس می‌زند آقا آتش زده با غربت خود دور و برش را خوب است که آغوش حسین است کنارش تا که نزد هِی به زمین بال و پرش را نه اُم‌ِبنین نه که ابالفضل توان داشت عباس گرفته است کنارش کمرش را تا خواهرش اینجا نرسیده است بگویید بر طشت نریزد جگرِ شعله‌ورش را از زهر نبود اینهمه خونابه که آمد آن کوچه نشان داد خدایا اثرش را صد شُکر سرش بر روی دامان حسین است تا بر روی حجره نکشد باز سرش را افسوس حسن نیست به گودالِ حسینش تا شمر نگیرد روی آن سر تبرش را (دکتر حسن لطفی )✍ ............................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. عليه السلام ✅ حجرهء در بسته نم نم کنار حجره دربسته میرسید کم کم به قتلگاه خودش خسته میرسید مانند شخص مار گزیده به پیچ و تاب فریاد یا جواد چه پیوسته میرسید پهلو بخاک حجره که از درد میگذاشت آهی بیاد پهلوی بشکسته میرسید از کام تشنه و جگر پاره پاره اش انگار حرف روضه سر بسته میرسید این جسم خسته زیر سم اسبها نرفت اما صدای حمله یک دسته میرسید خواهر نبود یار برادر شود ولی یک خواهری به مقتلی آهسته میرسید اینجا جواب زمزمۀ یابُنَیَّ از... یک نوجوان ز پشت در بسته میرسید اما صدای یا ولدی بی جواب ماند هرچند صوت یک پدر خسته میرسید ............................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. این گونه مشهد کربلای اهل ایران شد هر سائلی که سرد و مایوس از طبیبان شد شافی درد و مرهمش خاک خراسان شد قول سه جای بعد مرگش را به ما داده حتی کسی که در حرم یکبار مهمان شد وقتی شنیدم بعد مرگم مونسم هستی عجل وفاتی در قنوت من فراوان شد شاه و گدا فرقی ندارد در حرم حتی سگ هم به لطف واسعش جزء غزالان شد پروانه دور شمع آرامش نمیخواهد آرام دل درسوختن پای تو پنهان شد ما تا گره داریم دنبال شما هستیم هرکس که حل شد مشکلش مشمول خسران شد عقلی که من را از تو دورم میکند کفر است عاقل همانی شد که از عشقت پریشان شد حرف از شما شد باید از جد شما هم گفت این گونه مشهد کربلای اهل ایران شد آنقدر شاعر دارد این آقا که ابیاتم همچون مثال بردنِ زیره به کرمان شد ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. 🍃فداکاری و رنج های پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله وسلم)درشعر🍃 نشسته بود یکی روز خواجۀ دو سرا کنار تربت پاک خدیجۀ کبرا به یاد آن همه مهر و وفای آن بانو گرفته بود زاندوه در بغل زانو در آن میانه ابوجهل و دار و دستۀ او شدند حمله ور از کین به جسم خستۀ او عبا به گردن آن شهریار پیچیدند چنان که مرگ نبی را به چشم خود دیدند رخش کبود شد و بسته شد ره نفسش که خواست طایر جان پر بگیرد از قفسش به زعم آن که نبی رفت دیگر از دنیا گریختند زاطراف آن رسول خدا خدای عزّوجل زنده خواست احمد را نگاه داشت در آن عرصه ها محمّد را بدون آنکه شود از ستمگران خائف گرفت با بدن خسته اش ره طائف خبر رسید که از مکّه احمد آمده است به سوی مردم طائف محمّد آمده است به پیشباز نبی اهل شهر صف در صف به جای لاله گرفتند سنگ ها در کف زخون به آینۀ کردگار زنگ زدند بر آن وجود مقدس زکینه سنگ زدند شکست آینۀ وجه ذات ذوالمننش فتاد روی زمین، تاب رفت از بدنش چو گشت نقش زمین آن بزرگ آیت نور غلامی آمد و آورد بهر او انگور گشوده شد به تبسّم رسول، هر دو لبش غلام گشت مخاطب به یا اخا العربش صدای حضرتش از بس ملیح و زیبا بود به یا اخا العرب خود دل غلام ربود غلام گفت سرم باد خاک این درگاه اقولُ اشهد ان لا اله الاّ الله نبی گرفت ره مکّه با لبی خندان غلام گفت که ای جان عالمت قربان الا نگاه بد از آفتاب رویت دور چه شد که دست نبردی به جانب انگور رسول گفت که ای پای تا به سر همه شور مرا چه حاجت بر چند دانۀ انگور زمکّه آمده ام تا به طائف این همه راه که بشنوم زتو یک لا اله الاّ الله مرا به راه هدایت به دوش، دِین تو بود 🍃مراد من همه ذکر شهادتین تو بود الا کسی که به اسلام ناب پیوستی خدا گواست که مدیون این رسول استی به خاطر تو جبین نبی زسنگ شکست مباد آنکه دهی دین خویش را از دست پس از تحمّل یک عمر زحمت و محنت گذشت و اجر رسالت نخواست از امّت جواب تهمت و دشنام با متانت داد کتاب و عترت خود را به ما امانت داد پس از رسول به قرآن چه زجرها دادند به اهل بیت گرامیش اجرها دادند به داغدار مدینه ترحّم آوردند به جای لاله بر او بار هیزم آوردند ز باب خانۀ زهرا شراره گشت بلند غلاف تیغ به بازوش بست بازوبند به پاس اجر رسالت شکست پهلویش نشان غصب فدک ماند بر گُل رویش 🍃علی که جان نبی بود مثل شمع شد آب گرفت اجر رسالت به دامن محراب به سجده کرد ز زخم جبین گل افشانی گرفت رنگ خدایی زخون پیشانی گرفت اجر رسالت حسن پس از پدرش دوبار دست زجان شست و پاره شد جگرش یکی به کوچه که شد نقشِ خاک، مادر او یکی ز زهر که در کوزه ریخت همسر او چه احترام از او روی دوش یاران شد تن مقدّسش از تیر لاله باران شد پس از حسن که حیاتش گذشت در غربت گرفت اجر رسالت حسین از امّت زتیر و تیغ و سنان زخم ها به پیکر داشت نشان اجر رسالت ز پای تا سر داشت سلام ما به شهیدی که سیّد الشّهداست سلام باد به خونی که خونبهایش خداست سلام ما به حسین و به اشگ دیدۀ او سلام بر گلوی از قفا بریدۀ او سلام بر تن پاک خون نشستۀ او سلام باد به پیشانی شکستۀ او سلام باد به غمهای ناشمردۀ او سلام بر لب و دندان چوب خوردۀ او سلام بر جگری کز عطش چو آتش تافت سلام باد بر آن سینه ای که نیزه شکافت سلام بر مه افتاده زیر سمّ ستور سلام باد به خورشید روی خاک تنور سلام بر تن صد پاره ای که عریان ماند سلام بر سر ببریده ای که قرآن خواند سلام ما به قیام حسین و صبر حسن سلام «میثم» بر زائرین قبر حسن ******* 🔹نکات:1-شهادتین با دِین، هم قافیه نیست،زیرا «ین» جزء کلمه نیست. 2-درمصراع«علی که جان نبی بود مثل شمع شد آب» ع در شمع ،خارج از وزن عروضی است. ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab