eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
282 عکس
178 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
جلسه مقتل خوانی حضرت زینب س امشب با حضور استاد تابع منش برگزار می شود جهت هماهنگی و دریافت آدرس با آیدی زیر تماس بگیرید👇👇👇 @m_h_tabemanesh
. زخمش عمیـق بود و غمش انتها نداشت بعد از وقوع حـــادثه دردش دوا نداشت خون می چکید روز و شب از چشم باورش بغضش شکسته بود، ولیکن صدا نداشت بار امانتـش نکــشید آســـــمان ، بحـــق این ثقل اکبریست،که جا در سما نداشت سنگــینی غمـش کــمر کــــوه را شکست امـا خــــودش میــان بلا اعـتـنا نداشت درطول عمر گرچه غمش بی حساب بود باغش بغیر میوه ی صـبر و رضا نداشت هفت آسمان نظاره گر صــبر زینب است عشقش حسین بودوجز این ادعانداشت بحــر عنـایـتـش بخــــدا بیکــرانه اسـت بر لب (شقایقش)بجـز از این ثنا نداشت ( شقایق)✍ ................................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. "یا صاحبَ الصَّبر" قلم از شرحِ صدرش گفت و دفتر باز پرپر شد شبِ تاریکِ طبعِ شاعران ‌، صُبحی مُنَوّر شد به وقتِ خطبه ها حیدر ...به وقتِ صبرها کوثر برایِ روزِ بی مانند ، این دختر پیمبر شد همان دختر که بابایش، میان دردهایِ خویش صدا می کرد زینب جان! بیا بابا مُکَدَّر شد هما ن دختر که در خانه، به پای مکتبِ مادر گرفته درس آخر را ،که بینِ آتش و در شد برایش نام بسیار است امّا او پسندیده که بر انگشترِ ارباب ،نقشش نقش خواهر شد به ظهرِ سرخِ عاشورا ، امانت داده بر اهلش ...لباس دست دوز و بوسه ای که نذر حَنجر شد به رویِ تَل رسیده "مارَاَیتِ الّا جَمیلا"یَش که خورشید است در گودال ،گویا صبح محشر شد میان فتنه ی میدان، غُباری سمتِ مَقتَل رفت غبار از نور بر می خاست...زینب بی برادر شد اَمان از آن امانت ها ...که دستِ ناکَسان افتاد لباسِ کهنه یک سو رفت..حَنجر سوی دیگر شد خطاب از حضرتِ خواهر، به هر زن بود در میدان سلاحِ خویش بردارید... چادر رویِ هر سر شد میان شعله و خیمه هزاران امتحان دارد از آن درسی که پشتِ در ، برایش درس آخر شد. ✍ .................................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. . السلام علیک یا جبل الصبر ------------------------------- یا حضرت عقیله برایم دعا کنید لطفی نموده خاک مرا کیمیا کنید حتی اگر که لایق احسانتان نِیَم این لطف را بخاطر خیرالنسا کنید من از قدیم نوکر این خانواده ام حاشا که دست نوکر خود را رها کنید چشمم به گریه بر غمتان خو گرفته است اشک مرا ذخیره ی روز جزا کنید بیچاره آن کسی که ندارد غم شما بیچاره تر کسی که غمش را دوا کنید بی بی سفر به کرب و بلا پا نمی دهد گویا گره به کار من افتاده، وا کنید کم کم بساط نوکری اَم جور می شود اشکی اگر به دیده ی خشکم عطا کنید من را که پای داغ شما پیر گشته ام با گوشه ای ز ماتمتان آشنا کنید گفتند خوانده اید نشسته نماز را یعنی که ایستاده نمی شد ادا کنید؟ پُر شد فضای قتلگه از ناله ی شما : "دیگر بس است هستی من را رها کنید شرمی اگر ز خون خدا نیست لااقل از مادری که آمده اینجا حیا کنید ما خاندان عصمت و ناموس حیدریم کمتر نگاه بر من و این بچه ها کنید باید برای پیکر صدپاره ی حسین یک بوریا بجای کفن دست و پا کنید" امشب دگر ز غصه رها می شوید، آه مهمان شاه کرب و بلا می شوید، آه ................................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. السلام علیك يا شريكة الحسين تو حضرتِ زینب "سَلامُ الَّه عَلیهایی" تو زینتِ نَفْس نبی، مرآتِ مولایی ای خواهرِ خون خدا! اَنتِ بِحَمدِ اللّه... در مُنتهای فهمی و در اوج دانایی وقتی که گفتی " اُسکُتو... " مسخ تو شد کوفه طوری سخن گفتی تو که انگار، طاهایی تو بعدِ عاشورا شدی پیغمبر امّت کردی هدایت، خلق را با شور زهرایی تو از حسینیّ و حسین از توست ای بانو! نابود کردی حیله ها را تو به تنهایی غَدّار ها را تو ذلیل عصمتت کردی با استقامت کردن و نُطقی تماشایی از بَرکَتِ صبر و جهاد و انقلاب تو سهم ابوسفيانيان گردید رسوایی مردان، غلام غیرتت تا به ابد هستند تو حضرت زینب ( سَلامُ الَّه عَلیهایی ) دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ ................................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. شهادت (س) دیگر بیا که دیده به راه تو مانده ام دیگر بس است دوری من با تو یا حسین مانند قتلگاه تو در زیر آفتاب جان می دهم به یاد تو ای سر جدا حسین جانی که روی پای بمانم نمانده است گشتم شبیه دخترک ناز دانه ات بی تو نفس کشیدن زینب تمام شد یعنی خموش مانده صدای ترانه ات پیراهنت دهد هنوز بوی قتلگاه آنجا که شمر آمد و بر سینه ات نشست دیدم هجوم گله ی گرگان کوفه را دیدم که بند بند تن تو ز هم گسست ای که به زیر سمّ ستوران شکسته ای آیا هنوز سینه ی تو درد می کند؟ لب های من به یاد لبت مانده پر ترک تا یاد چوب خیزر نامرد می کند دیدم که سنگ، بوسه به زخم تو می زند من هم زدم به چوبه ی محمل سرم شکست مُردم، نشد که زخم تو را مرهمی نهم با تو شدم همین که مقابل سرم شکست ای بی کفن تو فکر کفن کن برای من هر چند چیزی از تن زینب نمانده است یک دسته گل برای مزارم تهیه کن دیگر گلی به گلشن زینب نمانده است شاعر:جواد حیدری✍ .................................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. گریه کارم بود هرشب تا سحر یک‌سال‌ونیم ریخت از چشمان من خون جگر یک‌سال‌و‌نیم آه! من هرچند کوه محکم صبرم، ولی از نفس انداختم داغ تو در یک‌سال‌ونیم از تو و آن روز با من یادگاری مانده است صحنه‌هایی که نمی‌رفت از نظر یک‌سال‌ونیم یک‌نظر از روی تل دیدم که قاتل زد تو را یاد آن صحنه به قلبم زد شرر یک‌سال‌ونیم واژه‌ها بعد از تو با من روضه‌خوانی کرده‌اند اسب و نعل و تیر و شمشیر و سپر، یک‌سال‌و‌نیم سر به سر سرنیزه و سرهای روی نیزه است خواهرت با روضه‌هایت کرده سر یک‌سال‌و‌نیم آتش این داغ تا روز قیامت با من است گرچه شد بعد از تو عمرم مختصر یک‌سال‌و‌نیم .................................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. بسم الله الرحمن الرحیم رئوف با دست‌خالی آمدم، سلطان رئوف است این میزبان هم‌واره با مهمان رئوف است پرسیدم از علامه‌ای درباره‌ی او یک‌جمله فرمودند که؛ "ایشان رئوف است" آهو گواهی می‌دهد این‌مصرعم را این مرد با انسان و با حیوان رئوف است شعری که در مدح امام مهربانی‌ست حتی ردیف‌و‌قافیه در آن "رئوف است" آنقدر رأفت دیده شد در این حرم که حتی رواق و گنبد و ایوان رئوف است فرقی ندارد خوب و بد در محضر او وقتی برای زائران یک‌سان رئوف است از بس رئوفی می‌کند، انگار تنها او در تمام عالم امکان رئوف است ضرب‌المثل‌ها پیش او تغییر کردند؛ "هرچه گدا کاهل بود، سلطان رئوف است" .................................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. علیه‌السلام . چشمم به اشک غم شده مفروش یا رئوف دنیا مرا فروخت تو مفروش یا رئوف... حاشا اگر بگویی از این آستان برو... از آستان نه میروم از هوش یا رئوف! گریان به سوی تو بغلش را گشوده است این طفل را بگیر در آغوش یارئوف... گردد سبک به شانه ی دیوار امن تو، این سر، سر گران شده بر دوش یا رئوف شب گنبد تو را خبری از غروب نیست خورشید پای آن شده خاموش یا رئوف! گفتی سه جا ولی همه ی لحظه ها مرا لطفت نکرده است فراموش یا رئوف... ✍ .................................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. خانه ی چوبی پدرجانم یاد شورِ قدیم افتادم روضه ی ساده ی شبِ جمعه خاطراتی که مانده در یادم . زن و شوهر از آن زمان قدیم دلشان وصل روضه ها شده بود قاب عکس کنار ساعتشان عکس زیبای کربلا شده بود . دور تا دورِ سالن کوچک همه جایش کتیبه آویزان دم در روی میز چوبی بود شیشه ای از گلاب و یک قرآن . باز این چه شورش و چه غم است محتشم روضه ی دلی میخواند هر که رد میشد از کنار و گُذَر قدر یک چای خوردنی می ماند . خودِ بابا بزرگ قصه ی ما روضه ها را تماماً از بَر بود روضه از کربلا شروع میشد ختم مجلس مصیبتِ در بود . دو سه تا شعر و مرثیه میخواند شعرهای قدیمی از بهجت شعرهای وصال شیرازی ای شه تشنه..ای قَدَر قدرت . روضه قتلگاهی اش یک خط آه از آن تنی که عریان شد با همین جمله مادری غش کرد در زنانه چه شور و طوفان شد ‌. با همین جمله بر سرش میزد با همین جمله گریه ها کردند سالن کوچک پدرجان را بخشی از خاک کربلا کردند . اشک مادربزرگ آن خانه پای دیگ غذا و کتری بود قیمه ی ساده ی پر از برکت با برنجی که گرم و عطری بود . پای کتری به سینه اش میزد یاد دستِ بریده ی سقا هم نوایش چه روضه ای میخواند قُل قُل قوری و سماور ما . حال اما چراغ آن خانه رفته و خاطرات و غم مانده از تمام حکایت و قصه فقط آن عکس در حرم مانده ‌. چه قَدَر غبطه میخورم من به صافی و سادگی آن محفل کاش میشد دوباره برگردد صافی و سادگی آن منزل . کاش میشد‌ خلوص آن مردم ذره ای در حساب من باشد کاش میشد ثواب یک روزش سهم قلب خرابِ من باشد . ✍ ................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab