#ورودیه #محرم
میرسد بر گوش بانگ قافله
نیست حرفی از جدایی فاصله
دست دختر وصله ی دست پدر
بی خبر از درد پا و آبله
لحظه زیبا میگذشت اما چه سود
دست هایی در کمین حیله بود
شوکت زینب مهیا بود و بس
سایه ی عباس بر پا بود و بس
شبه پیغمبر به روی مرکبش
در مصاف اربا اربا بود و بس
ناگهان بغضی گلویی را گرفت
رشته ی هر گفت و گویی را گرفت
با نگاهش دیده ای تر شد ولی
چهره ای حیران و مضطر شد ولی
شایدم راز نهان کودکی
بر غم این غصه بستر شد ولی
کربلا فصل کبود زینب است
درکی از عمق شهود زینب است
میرسد کم کم زمانی که کمان
میرود مردی به جان بازی جان
اکبرش کو اصغرش کو ناگهان
دیده شد هفتاد و دو سر بر سنان
خیمه بازاری مثال شام شد
هتک حرمت ها همه انجام شد
(مهرشاد واحدی)
#ورود_به_کربلا #ورودیه #محرم
گلهای اهل بیت به گلزار می رسند
موعودیان به موعد دیدار می رسند
اینجا زمان وصل چه نزدیک حس شود
دلدادگان وصل به دلدار می رسند
این حاجیان که نیمه شب از کعبه آمدند
آخر همه به کوچه و بازار می رسند
این کاروان به قافله سالاریِ حسین
دارند با امیر و علمدار می رسند
گاهی دم از شریعه و گودال می زنند
گاهی به تلّ خاکی و هموار می رسند
ناگاه با برادر خود گفت خواهری
این نخل ها به دیدۀ من تار می رسند
این باغهای کوفه چرا نیزه داده اند
این میوه ها چه زود سرِ بار می رسند
یک دختر جلیله به بابا خطاب کرد
این نامه ها که از در و دیوار می رسند
آن هیجده هزار نفر که نوشته اند
آقا بیا، کجا به تو ای یار می رسند
یک مادری به نغمه لالایی اش سرود
حتماً به داد کودک گهوار می رسند
ناگه سه ساله بر سرِ دوش عمو گریست
این خارها به پای من انگار می رسند
حالا حسین یک یکشان را جواب داد
اینجا به هم حقایق و اسرار می رسند
اینجا زمین قاضریه، دشت کربلاست
جایی که تیرهای هدف دار می رسند
اینجا به غیر نیزه تعارف نمی کنند
از شام و کوفه لشگر جرار می رسند
سر نیزه ها به پیکر من بوسه می زنند
شمشیرهای تشنه و قدار می رسند
ذبح عظیم پیش تماشای زینب است
شمر و سنان به قهقهه این بار می رسند
حلق علی و قلب من و سینة یتیم
این نقطه ها به حرمله انگار می رسند
اینجا ترحمی به یتیمان نمی شود
زیور فروش های تبه کار می رسند
سرهایتان به سنگ، همه آشنا شود
بس هدیه ها که از در و دیوار می رسند
جمعی برای بردن خلخال و گوشوار
جمعی برای غارت گهوار می رسند
محمود ژولیده
#امام_حسین_علیه_السلام
#ورود_به_کربلا #ورودیه #محرم
او تا رسید گریۀ دنیا شروع شد
سینه زنی عالم بالا شروع شد
این حس مادرانه كه دست خودش نبود
دلشوره های زینب كبری شروع شد
وقت مرور خاطره های گذشته شد
اشك حرم میانۀ صحرا شروع شد
ذكر حدیث پیرهن سرخ كودكی
حرف از لباس یوسف زهرا شروع شد
وقتی لباس حنجر او را خراش داد
صحبت ز طشت و حضرت یحیی شروع شد
"واللهِ هاهنا ذُبِح طفلُنا الرَّضیع"
دیگرلهوف خوانی آقا شروع شد
"واللهِ هاهنا سبِی...روضه خوان بس است"
شرمندگی حضرت سقا شروع شد
یك تیغ كند كار خودش را تمام كرد
غارت نمودن تنش اما شروع شد
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
با احتیاط لاله ي ما را پیاده کن
عباس جان، سه ساله ي ما را پیاده کن
با احتیاط بار حرم را زمین گذار
زانو بزن وقار حرم را زمین گذار
با احتیاط تا که نیفتد ستاره ای
می ترسم آنکه گیر کند گوشواره ای
چشم مخدرات به سمت نگاه تو
دوشیزگان محترمه در پناه تو
باحوریان رفته به زیر نقابها
یک لحظه روبرو نشدند آفتابها
این حوریان عزیز خدایند و بس، همین
این دختران کنیز خدایند و بس، همین
این دختر علی ست که بالش شکستنی است
ناموس اعظم است و وقارش شکستنی است
از این به بعد ماهِ حرم آفتاب باش
عباس جان مراقب این با حجاب باش
این دختران من که بیابان ندیده اند
در عمر خویش خار مغیلان ندیده اند
یک لحظه هم ز خیمه ي طفلان جدا نشو
جان رباب از دم گهواره پا نشو
توهستی و اهالی این خیمه راحتند
در زیر سایه ات همه در استراحتند
توهستی و به روز حرم شب نمی رسد
چشم کسی به قامت زینب نمی رسد
یک عده یوسف اند و یک عده مریم اند
احساس می کنم همه دلواپس هم اند
احساس می کنم که جوابم نمی دهند
با آب آب گفتنم آبم نمی دهند
اول مرا به نیزه ای از حال می برند
بعدا کشان کشان لب گودال میبرند
اینجا مکان نیزه به پهلو کشیدن است
از خیمه ها دویدن و گیسو کشیدن است
راضی ام و رضایت یزدانم آرزوست
از سنگها شکستن دندانم آرزوست
من راضیم به پای خدا دست و پا زنم
با صورتم به خاک بیفتم صدا زنم
باید به روي نی سر ِمن نیز رو شود
تا که مقام خواهر من نیز رو شود
جام بلا به دست گرفتیم ما دو تا
این جام را الست گرفتیم ما دو تا
می خواستیم عبد شدن را نشان دهیم
پیغمبر و علی و حسن را نشان دهیم
از آن همه به خواهر من ماتمش رسید
وارد شدن به مجلس نامحرمش رسید
با احتیاط لاله ي ما را سوار کن
زینب بیا سه ساله ي ما را سوار کن
با احتیاط خسته شدند این ستاره ها
این گوش پاره ها سر گوشواره ها
#ورود_به_کربلا #ورودیه #محرم
این قافله هرچه شتابش بیشتر شد
دلشوره های آفتابش بیشتر شد
جای تمام نخلها لشگر درآمد
باهر قدم یعنی سرابش بیشتر شد
یک محمل و هجده نگهبان دلاور
ماهی که هر منزل حجابش بیشتر شد
پایین که می آید ز محمل قاسمش هست
عباس هم آمد رکابش بیشتر شد
از اسم اینجا میشود حس عطش کرد
سقا رسید و مشک آبش بیشتر شد
چشم حسین افتاد بر سرنیزه هاشان..
دید اکبرش را اضطرابش بیشتر شد
خیره به طغیان فرات است آه اما
دلواپسی های ربابش بیشتر شد
شش ماهه هم فهمید اینجا قتلگاه است
بی تابی هنگام خوابش بیشتر شد
راوی نوشته روز عاشورا که آمد
تیر سه شعبه پیچ و تابش بیشتر شد
بستند با هر زحمتی بر نی سرش را
بالای نی کار طنابش بیشتر شد
شرم رباب از چشمهای شیرخوارش
از رفتن بزم شرابش بیشتر شد
ده روز دیگر همسفر باشمر هستند
مجروح سیلی سنان یا شمر هستند
سیدپوریا هاشمی
هدایت شده از نوای مقتل
1_13557020.mp3
13.99M
هدایت شده از کانال اطلاع رسانی جلسات حضوری خادم الحسین محمد حسین تبع منش
لینک گروهها و کانالهای خادم الحسین ع تابع منش در ایتا
👇👇👇
گروه مقتل متضمن البکاء ، فاطمه الزهراء س
http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
کانال ضامن اشک، رفع شبهه
https://eitaa.com/zameneashk1
کانال زائر عرش ،شرح و تفسیر زیارات امام حسین ع
http://eitaa.com/joinchat/3725787156Cadcdabd35d
کانال قرآن و امام حسین ع
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
کانال الدوله الزهرائیه
http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
کانال کتابخانه مقتل امام حسین ع و معصومین ع
@zamenashkbook1
کانال اشعار حسینی و آموزش مداحی
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
کانال فرهنگ عاشقی
http://eitaa.com/joinchat/3374055438C78867d1480
#امام_رضا_علیه_السلام
#مناجات_امام_رضا_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام_و_عاشوراء
#زیارت_مخصوص
ای که چون من هزارها داری
آسمانی پُر از دعا داری
دست هایم دخیلتان هستند
بس که دستِ گره گشا داری
از گدا هم کریم می سازی
بس که اعجاز کیمیا داری
من هوای تو را به سر دارم
تو هوای دلِ مرا داری
هر چه بیمار هم بیاید باز
تو برایِ همه دوا داری
دل شکسته کسی به من می گفت :
خوش به حالت امام رضا داری
درِ این خانه را زدم عشق است
کفتر جلدِ مشهدم عشق است
ما ندیدیم بام از این بهتر
هیچ جا احترام از این بهتر
آهوی دامِ آهویت هستم
نیست صیاد و دام از این بهتر
از تهِ دل سلام همسایه
ای سلام اَلْسلام از این بهتر
با جُزامی ، غلام ، هم سفره
من ندیدم مرام از این بهتر
برتر از حاکمی ، سلیمانی ست
تو بگو که کدام از این بهتر
نوکر خانه ی تو باشم من
که نباشد مقام از این بهتر
غیر نوکر شدن چه می خواهم ؟
جز کبوتر شدن چه می خواهم ؟
باز دارم به سر هوای ضریح
دل من تنگ شد برای ضریح
دوست دارم رها شوم از خود
در میان سر و صدای ضریح
دست هایِ پر از تمنایی
می خورد رویِ حلقه های ضریح
می شود خوب تر خدا را دید
در همان یا رضا رضای ضریح
واجب است به هر عاشق
سجده ی شکر پیش پای ضریح
حرم ثامن الحجج رفتم
میلیون مرتبه به حج رفتم
اشک با من سرود غم با تو
نوحه ی گریه دار و دَم با تو
گفتن شعرِ روضه ها با من
جلوه دادن به محتشم با تو
ناله از دل زدن بُوَد با من
کربلا کردن دلم با تو
گذری کن شبی به روضه ی ما
چشم با این گدا ، قدم با تو
دست با من ، به سر زدن با من
زدنِ خیمه و علم با تو
روضه خواندن برای تو با من
گریه های مُحَرمم با تو
روضه خواندی تو ای امام غریب
جَدِّ ما تشنه بود یَابنَ شبیب
جَدِّ ما را سوارها کشتند
بین گودال بارها کشتند
جَدِّ ما یک نفر ولی او را
لشگری از هزارها کشتند
نعل ها گرد و خاک می کردند
جَدِّ ما را غبارها کشتند
خواهرش را پس از بریدن سر
خنده ی نیزه دارها کشتند
وای از عصرِ روزِ دهم
وای از ضربه ی دوازدهم
#امام_رضا
...........__________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#امام_رضا_علیه_السلام_شهادت
#مناجات_امام_رضا_علیه_السلام
#زیارت_مخصوص #مدح #روضه #زمزمه
خوشم از رعایای شمس الشموسم
گرفتار عشق انیس النفوسم
کجا بی پناهم در این وادی عشق
پناهنده ی لطف سلطان طوسم
اگر بدترین بنده باشم که هستم
میان حریمش سراپا خلوصم
شفا می دهد خاک روی لبانم
اگر خاک صحن رضا را ببوسم
ز بس با شراب محبت عجینم
بدون محبت خمارم، عبوسم
دهان وا نکردم به مدح بزرگی
فقط حرف سلطان شود، چاپلوسم
امیر عطوفم سلامٌ علیکم
امام رئوفم سلامٌ علیکم
چه خوب است پشت و پناهم تو هستی
همیشه فقط تکیه گاهم تو هستی
اگر رو سپیدم غلام تو هستم
امیدم اگر رو سیاهم تو هستی
چه پیوند خوبی است بین من و تو
منم رعیت و پادشاهم تو هستی
کسی که برایم نموده همیشه
بساط دعا را فراهم، تو هستی
نمی خواهم از تو به غیر از خودت را
تمنای اشک نگاهم تو هستی
جنون من از حد گذشت و پس از این
تمام ثواب و گناهم تو هستی
خودت تا به مشهد دلم را کشاندی
غبار دلم را به لطفت تکاندی
به این دل که پر زد سویت عاشقانه
بده گوشه ای از حرم آشیانه
رضاجان، رضاجان، رضاجان، رضاجان
شده ذکر تسبیح مان دانه دانه
رسیده به ما عشق، سینه به سینه
کشیدیم این بار، شانه به شانه
نوای مرا می خری از کرامت
میان نواهای نقاره خانه
ز بس جامعه خوانده ام، هر فرازش
شده بین آب و گلم جاودانه
رئوفی و طاقت نداری ببینی
شود اشک چشم گدایی روانه
به من دل بریدن نمی آید اصلا
به تو راندن من نمی آید اصلا
دلت را شکسته گناه زیادم
ولی آمدم، پشت باب الجوادم
زمین خورده ام من، ولی با نگاهت
به شوق طواف حرم ایستادم
همیشه زدم بوسه بر آستانت
سرم را به خاک سرایت نهادم
بزرگانِ خدامِ صحنِ شمایند
خلیل و سلیمان و یعقوب و آدم
تو عیسی دمی؟! نه... به قرآن قسم که
مسیح است در معجزاتش رضا دم
زمانی که جان می رسد بر دهانم
بیا و برس آن دقیقه به دادم
چه کم می شود از تو من را بخوانی؟
مرا مثل سلمانی خود بدانی؟
امان از دمی که مصیبت چشیدی
زمین خوردی اما زمین را ندیدی
اباصلت بر صورتش زد همین که
عبا را به روی سر خود کشیدی
چه تکرار سختی است در بین کوچه
نشستی... دویدی... نشستی... دویدی...
الا ای امیری که شمس الشموسی
چه خاکی شدی تا به حجره رسیدی
لبت تشنه بود و چنان اشک شمعی
به یاد غریبی جدت چکیدی
خودت روضه خواندی که ای شمر ملعون
لبِ تشنه جد مرا سر بریدی
چه خوب است در لحظه ی احتضارت
جواد الائمه رسیده کنارت
#محمد_جواد_شیرازی
#امام_رضا
...........__________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#مناجات_امام_رضا_علیه_السلام
#زیارت_مخصوص
(هر بار کارم زار شد
گفتم علی موسی الرضا)
وقتی گره در کار شد
گفتم علی موسی الرضا
آهویم و در دام تن
وقتی به گرداگرد من
غم حلقه ی پرگار شد
گفتم علی موسی الرضا
ای بضعه ی مدفون به طوس
ای آسمانت خاک بوس
نامت امان از نار شد
گفتم عای موسی الرضا
باب حرم اذن دخول
اادخل یاابن الرسول
تا فرصت دیدار شد
گفتم علی موسی الرضا
بر زائرانت ای صنم
گفتی سه جا سر می زنم
من نیز بختم یار شد
گفتم علی موسی الرضا
ای شاهد بزم ازل
ای نامت احلی من عسل
چه لذتی تکرار شد
گفتم علی موسی الرضا
صد رنگ و بو دادی مرا
تو آبرو دادی مرا
یک بار چون اظهار شد
گفتم علی موسی الرضا
دیوارها شد پنجره
با اشک خود بستم گره
چشمم پر از گفتار شد
گفتم علی موسی الرضا
ای عرش از تو منجلی
ای اسم اعظم یا علی
مکشوف این اسرار شد
گفتم علی موسی الرضا
هر بار با یاد غریب
با روضه ی ابن شبیب
این دیده گوهر بار شد
گفتم علی موسی الرضا
(مصرع اول از آقای غفور زاده شفق است)
#میثم_مومنی_نژاد
#امام_رضا
...........__________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#امام_رضا_علیه_السلام_شهادت
#روضه
روضه شد مُجمل و كوتاه"نشست و برخاست"
رفـت در قـصـر به اكـراه نشـست و برخاسـت
وقتِ برگشت ، سـرش زيرِ عـبا پنهـان بـود
بـاز با يك غم جانكاه نشست و برخاست
ياد آن لحظه كه مادر به زمين افتـاد و---
پـسري ديد كه با آه نشست و برخاست
تا رسـد بر درِ خـانه ز جـفاكاريِ زهـر
بارها در وسـط راه ، نشـست و برخاسـت
وسط حجره ي خود گاه به خود مي پيچيد
و به شوق پسرش گاه نشست و برخاست
مـثلِ خورشيد ، روان جانب مغرب مي شُد
آنكه پيش قـدمش ماه ، نشست و برخاست
غبطه بر شـأن اباصلت ، مـسيحا مي خورد
داشـت چون با ولي الله ، نشست و برخاست
كس نديده ست سرِ خوان كـسي سائل را
كه سرِ سفره ي اين شاه نشست و برخاست
#محمد_قاسمی
#شهادت_امام_رضا
#امام_رضا
...........__________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#امام_رضا_علیه_السلام
#زیارت_مخصوص
شکسته آمده در رأس ساعتی مخصوص
دوباره زائری و عرض حاجتی مخصوص
به چشم اشک و به دل خنده و به لب شِکوه
رسیده است به وقت زیارتی مخصوص
برای توست که با خشت قلب ساخته اند
شمال شرقی ایران عمارتی مخصوص
به روضه خوانی نقاره و به گریه ی حوض
گرفته اند در این صحن هیئتی مخصوص
رسیده ام که بگویند مشهدی هستم
به روی من بگذارند قیمتی مخصوص
امام من تویی و شرح کاملی دادی
امام را تو خودت در روایتی مخصوص
تو نیز طعم خوش منحصر به خود داری
حسینی و حسنی،طعم غربتی مخصوص
برای گرگ هم این مرتبه قرار بده
میان این همه آهو ضمانتی مخصوص
#مهدی_رحیمی_زمستان
#امام_رضا
...........__________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#امام_رضا_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام_و_عاشوراء
#زیارت_مخصوص
یابن الشبیب گریه کن از غربت حسین
در کربلا شکسته شده حرمت حسین
شد زخم از مصیبت او پلک چشم ما
خنده رود ز لب چو شود صحبت حسین
بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب
یابن الشبیب ذکر لبش بود آب آب
٭٭٭
یابن الشبیب نیزه به حلقوم دیده شد
چون گوسفند سر ز تن او بریده شد
یابن الشبیب پیکر جد غریب ما
در زیر نعل اسب به هر سو کشیده شد
یابن الشبیب چکمه به پهلوی او زدند
در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند
٭٭٭
یابن الشبیب جد غریبم کفن نداشت
یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت
از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند
یک جای سالمی به تمام بدن نداشت
یابن الشبیب تَر َک روی آئینه دیده ای؟
جای سم ستور به یک سینه دیده ای؟
٭٭٭
یابن الشبیب گریه به جز داغ او مکن
این حرف را به پیش کسی بازگو مکن
ناموس جد ما روی تل با اشاره گفت
ای بی حیا حسین مرا زیر و رو مکن
یابن الشبیب تیغ به حنجر کشید شمر
رگها وگوشتهای گلو را برید شمر
٭٭٭
یابن الشبیب آتش قلبم زبانه زد
نامحرمی به عمه ی ما تازیانه زد
هر دختری بهانه ی بابا گرفته بود
دشمن حیا نکرده و باهر بهانه زد
یابن الشبیب لاله ی پژمرده دیده ای ؟
یابن الشبیب طفل کتک خورده دیده ای ؟
#محمود_اسدی_شائق
#امام_رضا