eitaa logo
اختران علم و عمل
11.9هزار دنبال‌کننده
583 عکس
171 ویدیو
0 فایل
کانال مذهبی وسیاسی کپی آزاد و بلا مانع است. ایدی حقیر👇👇 @darmahzareolama کانال تبلیغات👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1707606947C7df93ecd6d
مشاهده در ایتا
دانلود
... استاد قرائتی می فرمودند: «در خیابانهای مدینه قدم میزدم که یکی از ایرانی ها نظرم را به خود جلب کرد. او با یکی از کاسبهای مدینه حرفش شده بود. بحث بر سر جنگ ایران و عراق بود. مرد کاسب می گفت: قرآن می گوید: «والصلح خیر» حالا که صدام پیشنهاد صلح داده، چرا شما صلح را نمی پذیرید؟ زائر ایرانی نمی توانست او را قانع کند. زائران ایرانی نگاهشان که به من افتاد،گفتند: آقای قرائتی بیا جواب این آقا را بده! من به یکی از ایرانی ها گفتم: یکی از طاقه های پارچه را بردار و فرار کن! او همین کار را کرد. صاحب مغازه خواست فریاد بزند، گفتم: «والصلح خیر»! گفت: پارچه ام را بردند! گفتم: حرف ما هم با صدام همین است. دزدی کرده و خسارت زده،می گوئیم جبران کند، بعد صلح کنیم. گفت: حالا فهمیدم. خاطرات استاد قرائتی ص۷۶ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
عربی خشن و بی سواد به محضر ایت الله سید ابو الحسن اصفهانی امد و با تندی از ان حضرت طلب کمک کرد، انجناب با کمال متانت به او فرمود: اکنون چیزی در بساط من برای کمک به تو نیست. عرب به انحضرت پرخاش کرد و ناسزا گفت و در عین خشم و غضب خانه سید را ترک کرد. چند روزی از این ماجرا گذشت، سید در شب تاریک ودر حال تنهایی به خانه عرب رفت و دق الباب کرد.همسر عرب به پشت در آمد و گفت: کیست؟سید فرمود: ابو الحسنم! اگر اقای شما در خانه هست به او بگوئید چند لحظه ای با او کار دارم،زن پیغام ان مرد بزرگ را رساند عرب به در خانه آمد و باسید با تند خویی برخوردکرد!سید اجازه ورود خواست، عرب به تلخی و اکراه به سید اجازه ورود داد،سید پس از چند لحظه کمک قابل توجهی به او نمود و از نداشتن پول در ان روز عذر خواهی کرد. عرب از خواب غفلت بیدار شد ، خنجری اورد و به سید گفت: یا با پای کفش دار بر صورتم بگذار یا با این خنجر سینه ام را می شکافم، سید انچه اصرار کرد که عرب از این خواسته صرف نظر کند عرب نپذیرفت .سید برای حفظ جان عرب اهسته به صورتش پای گذاشت انگاه از خانه او رفت. منبع:عرفان اسلامی حسین انصاریان ص۲۶۰_۲۵۹ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
فرزند حاج شیخ عباس قمی از مرحوم سلطان الواعظین شیرازی - مولف کتاب گرانسنگ شبهای پیشاور - نقل می کند که گفته بود در ایامی که مفاتیح الجنان تازه منتشر شده بود روزی در سرداب سامرا آن را در دست داشتم و مشغول زیارت بودم دیدم شیخی با قبای کرباس و عمامه کوچک نشسته و مشغول ذکر است. شیخ از من پرسید :این کتاب کیست؟ پاسخ دادم :از محدث قمی اقای حاج شیخ عباس است و شروع کردم به تعریف کردن از آن کتاب. شیخ عباس قمی گفت: این قدر هم تعریف ندارد و بی خود تعریف می کنی من با ناراحتی گفتم : اقا برخیر و از این جا برو. کسی که کنارش نشسته بود دست زد به پهلویم و گفت:مؤدب باش، ایشان خود محدث قمی هستند . من برخاستم و با ان مرحوم رو بوسی کردم و عذر خواستم و خم شدم که دست ایشان را ببوسم ولی ان مرحوم نگذاشت و خم شد دست مرا بوسید و گفت:شماسید هستید. منبع:شیخ عباس قمی مرد تقوی و فضیلت ص۶۴_۶۲ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
بیانات و خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی بهجت، به مناسبت شهادت سیدحسن نصرالله رضوان‌الله تعالی علیه ▪️ ایشان سال‌ها حافظ حدود و ثغور مسلمین بود، در دوردست‌ها، در لبنان، سردار عزت، شجاعت و نجات بود. و باعث آزادی مسلمان‌ها از کفر و یکی از سدهای عدم سلطه کفار بر مسلمین بود. ▪️ ایشان از سنین جوانی مورد عنایت حضرت آیت‌الله بهجت بود، [و با ایشان] ارتباط داشت. حتی خود ایشان برای من نقل کردند که: «پذیرفتن این سمت (دبیر کلی حزب‌الله) از اولش با استخاره خود آقا (آیت‌الله بهجت) بود و [چون آیت‌الله بهجت] صلاح ندانستند، نپذیرفتم. بعد از مدت‌ها و چند سال بعد [مجدد محضر ایشان] استخاره کردم، خوب آمد و پذیرفتم»... 🔸 ادامه بیانات فرزند معزز آیت الله العظمی بهجت از لینک ذیل، به همراه فایل تصویری: https://bahjat.ir/fa/content/14774 https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
جلسه تا ساعت یک نیمه شب طول کشید. دکتر هم تصمیم گرفت با فرزندش همان جا در فرمانداری دزفول استراحت کند. شرایط جنگی بود.با این حال داشتم تلاش میکردم تا دو پتو برایشان آماده کنم.اما مانع شد و نپذیرفت. از عمامه به جای بالش و از عبا به جای پتو استفاده کرد و همان جا تا سحر خوابید، ظاهراًعادت داشت و حرفه ای شده بود. ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ ساعت جلسات ۲ تا ۴ بعد از ظهر بود. دکتر ده دقیقه زودتر در دفتر سیاسی حزب حاضر میشد تا روی چند صندلی که کنار هم می چید، اندکی استراحت کند. مقید بود که حتماً لباسش را در آورد. تا چروک نشود. همین ده دقیقه، کل زمان استراحت روزانه دکتر بود. https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
شخصی با شیطان شرط بندی کرد و قرار شد بعد از یک هفته، معلوم شود چه کسی برده است. آن شخص با زبانش سخن چینی کرد و از این قبیله، به آن قبیله سخنی برد.بین دو قبیله درگیری شد و ششصد هزار نفر به واسطه ی سخن چینی او کشته شدند.شیطان هم، مرد و زنی را که به هم حرام بودند به عمل منافی عفت وادار کرد و آنها زنا کردند. بعد از یک هفته، آمدند ببینند، کدام یک بیشتر کار کردند و بردند. آن شخص گفت:«من با این زبانم، ششصد هزار نفر را به کشتن دادم. تو چه کار کردی؟» شیطان گفت: «من باعث زنای زن و مردی شدم.» آن شخص گفت: «پس من بردم. چرا که من ششصد هزار نفر را کشتم. تو که کاری نکردی فقط یک زنا» شیطان گفت: «تو نمیفهمی، من بردم.» پرسید: «چطور؟» شیطان جواب داد: «من باید کاری کنم که یک نطفه ی حرام منعقد شود و یک نفر مثل تو حرام زاده به وجود بیاید، که برود با یک سخن چینی ششصد هزار نفر را به کشتن دهد.پس من بردم.» منبع:طریق دوست ص۵۵،۵۶ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
⭕️ 500 صلوات برای سلامتی نذر کردن شما چند صلوات؟ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
حاج مولی هادی سبزواری،این حکیم الهی هر شب در زمستان و تابستان و بهار و پاییز ثلث آخر شب را بیدار بود و در تاریکی شب عبادت می کرد تا اول طلوع آفتاب و اول شب چند ساعت درتاریکی عبادت میکرد. دلا بسوز که سوز تو کارها کند نیاز نیمه شبی دفع صد بلا بکند. https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
استاد قرائتی حفظه الله می گوید: در نوفل لوشاتوکه در خدمت امام بودم،برای تجدید وضو بلند شدم.آن جا دو،سه تا دستشویی بود به یکی از ان ها که وارد شدم دیدم خیلی کثیف است. رغبت نکردم و صبر کردم که به دستشویی دوم بروم. در این فاصله متوجه شدم اقایی که عرقچین به سر داشت از کنارم رد شد، و به همان دستشوئی وارد شد که من نرفته بودم،بعد متوجه شدم خود امام بود که در توالت را بازکرده آستین، قبا و دامن را بالا زده بود و دستشویی را با شیلنگ تمیز می کرد و می شست. منبع:گنجینه معارف ج۱ص۲۶۹ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
استاد الهی و عارف ربانی، مرحوم حاج شیخ جواد انصاری همدانی میفرمود: یکی از مؤمنان«احتمالا خود ایشان بوده است» شبی که برای نماز شب بیدار شده بود مشاهده کرد که حدود پانصد خانه از خانه های همدان نور افشانی می کنند.به او الهام شده بود که در این خانه ها نماز شب خوانده می شود،در نقطه ای از زمین عمودی از نور دیده بود که تا آسمان کشیده شده است و به او الهام شده بود که در آن مکان وجود مقدس حضرت مهدی هست که به نماز ایستاده است. منبع:در کوی بی نشانها ص۱۱۵ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
. آیت الله قاضی در سفری که جهت معالجه به اسپانیا داشتند، چند روز در بیمارستان بستری بودند و در آن مدت توانستند چند تن از پرستاران را شیعه کنند. از میان آن افراد سرپرست پرستاران که یک خانم بود، مسلمان نمیشد و شرط شیعه شدنش را ازدواج با آقا قرار داده بود. آقا با لبخندی توأم با مهربانی به ایشان فرمودند:من این شرط شما را نمی پذیرم چون همسری فداکار و وفادار دارم که در همه سختیها و مشکلات زندگی من صبور بوده واین بی وفایی است که من در کنار او شما را به عقد خود درآورم. وقتی آقا این جریان را در جلسه ای با حضور برخی از مسئولین مملکتی از جمله رییس جمهور وقت - آیت الله خامنه ای_ تعریف کردند ایشان به مزاح به آقا گفتند: حاج آقا شما این کار خیر را برای شیعه شدن آن خانم انجام میدادید جمع حاضر خندیدند ولی بلافاصله رهبر انقلاب اضافه فرمود: جوانان ما باید وفاداری را از این روحانی با تقوا فرا بگیرند. منبع:مجد دین ص۱۷۰_۱۶۹ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 💠یکی از چاره‌جویی‌های شرعی برای استجابت دعا و برآورده شدن حاجت خود، این است که: شخصی که حاجت یا گرفتاری دارد، دعا کند و از خدا بخواهد که تمام گرفتاری‌های مشابه گرفتاری او را از تمام مؤمنین و مؤمناتی که گرفتار هستند برطرف کند؛ و یا هر حاجتی نظیر حاجت او دارند، برآورده شود؛ ✨زیرا دراین‌صورت مَلَک برای خود انسان دعا می‌کند و دعای مَلَک مستجاب می‌شود. 📚 بهجت‌الدعا، ص٢۸ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
حجت الاسلام نظام رشتی از منبری های با اخلاص شهر تهران بود. آیت الله مجتهدی تهرانی فرمودند:نظام رشتی را در خواب دیدند از احوال ایشان پرسیدند ایشان فرمودند: شکر خدا را که در پناه حسینم عالم از این خوبتر پناه ندارد. بعد پرسیدند در آن عالم چه چیز به درد ما می خورد ایشان فرمودند: دو چیز:۱- تقوا ۲- امام حسین. منبع:آداب الطلاب ص۴۳۸ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
آية الله العظمی مرحوم آخوند ملا علی معصومی همدانی وقتی که به مشهد مقدس مشرف شدند خدمت عالم ربانی و عارف بزرگ حضرت آیة الله مرحوم حاج شیخ حسن علی اصفهانی (نخودکی) میرسند و از ایشان تقاضای موعظه میکنند. مرحوم آیة الله نخودکی می فرمایند: مرنج و مرنجان، آیة الله آخوند می فرمایند: مرنجان را می فهمیم و میتوانیم کاری کنیم که مردم از ما رنجش و آزرده خاطر نشوند ولی در مورد مرنج این کار خیلی مشکل است، چطور می شود وقتی کسی که اهانت کرد،یا اسباب ناراحتی به وجود آورد، انسان خود را کنترل کند و ناراحت نشود، به طوری که هم ناراحتی رابروز ندهد و هم خودش نرنجد؟ مرحوم آیة الله نخودکی فرمودند: اگر انسان همواره خودش را کسی نداند، هیچ وقت رنجش پیدا نمی کند. منبع:آداب الطلاب ص۴۴۱_۴۴۰ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
سلام رفقا این کلید طلایی، که آیت الله مکارم شیرازی فرمودند را در زندگی پیاده کنید ،سن ایشان در حال حاضر ۹۸سال است. حضرت آیت الله مکارم شیرازی:من به مسئله حرکت جسمانی و پیاده روی سخت پای بندم، صبح هاحتماً باید با حرکات مخصوص بدنی،نرمشهایی انجام بدهم. درباره فواید پیاده روی مطالب بسیاری دیده ام و لذا مقیدم همه روز به یک جای خلوت و بی سر و صدا بروم و پیاده روی کنم و این کار، جزء زندگی من شده که اگر انجام ندهم بیمار می شوم. این کار، کمک زیادی به من می کند به طوری که در حال حاضر که بیش از هشتاد سال دارم« آینده با خداست نمیدانم» ناراحتی جسمانی خاصی در خودم احساس نمیکنم، گاهی فکر میکنم مثل سن چهل سالگی کارهایم را ادامه و برنامه هایم را در زمینه مطالعه و نوشتن و امثال اینها ادامه میدهم. رمز موفقیت،ص۱۰۸ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
1️⃣آب زمزم و تربت سید الشهداء را با هم مخلوط کنند و هر روز یک قاشق چای خوری به مریض بدهند. 2️⃣صدقه دادن به افراد متعدد و زیاد ولو مقدارش اندک باشد. ولو به این که گوسفند بکشید و گوشت آن را صدقه بدهید. 3️⃣هفتاد حمد به آب خوانده شود و به مریض بدهند. https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
روزی شخصی از ثروتمندان مقداری برگه هلو یا زردآلو یا از این قبیل چیزها به رسم هدیه برای معظم له آورد. آقا هدیه را قبول کرد،اما مصرف نکرد و به اهل خانه نداد، بلکه در گنجه اتاقش پنهان کرد. چند روزی گذشت و همان شخص که هدیه آورده بود، آمد و درباره اختلاف خویش با دیگری، استفتایی که نوشته بود، خدمت آقا داد که پاسخ آن را دریافت کند. آقا اول برخاست، برگه ها را از گنجه آورد و در مقابل صاحب نامه گذاشت و فرمود: این برگه ها خدمتتان باشد،آنگاه من درباره اختلاف شما با دیگری حکم می کنم و فتوا می دهم. منبع:اختران قم ص۲۵۴ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
شیخ رجبعلی خیاط، دوستان و شاگردان خود را از همکاری با دولت حاکم (پهلوی) و به خصوص از تعریف و تمجید آنان بر حذر می داشت. یکی از شاگردان شیخ از وی نقل کرده است که فرمود: «روح یکی از مقدسین را در برزخ دیدم محاکمه می کنند و همه کارهای ناشایسته سلطان جائر زمان او را در نامه عملش ثبت کرده و به او نسبت می دهند. شخص مذکور گفت: من این همه جنایت نکرده ام. به او گفته شد: مگر در مقام تعریف از او نگفتی: عجب امنیتی به کشور داده است؟ گفت: چرا!به او گفته شد، بنابراین تو راضی به فعل او بودی، او برای حفظ سلطنت خود به این جنایات دست زد.» درنهج البلاغه آمده است که امام علی (ع) فرمود:«الراضی بفعل قوم کالداخل فیه معهم»... «هر که به کردار عده ای راضی باشد،مانند کسی است که همراه انان،ان کار را انجام داده باشد.» منبع:چه بگوییم ص۲۴۷ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
مرحوم حاج شیخ عباس قمی رضوان الله تعالی علیه - در دم مرگ ناراحت بود که من در طی عمرم گفته ام و آن این بود که در مکه معظمه از یک نفر عالم معروف سنی اجازه حدیث میخواستم. وی گفت: شنیده ام شما روافض به ام المؤمنین عایشه بد میگوئید. از راه توریه گفتم: خیر. اکنون اگر خدای تعالی از من بازخواست فرماید چه جواب بدهم. منبع:اختران قم ص۲۹۵ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
آقای کریمی جهرمی درباره آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی می نویسد: «دریکی از روزها شرف یاب حضورشان بودم. ایشان احساس کسالت داشتند. یکی از نزدیکان وارد شد و احوالپرسی کرد. آقا فرمودند: «شب گذشته خواستم حمام بروم، همه خواب بودند حوله و لباس [هم] نبود. نخواستم خانواده را از خواب بیدار کنم. لذا با همان بدن تر لباس پوشیدم و بیرون آمدم و چون هوا سرد بود، احساس کسالت و ناراحتی کردم، به طوری که نمازهایم را با کمترین کیفیت به جا آوردم و خوابیدم.» این درسی است برای دیگران تا بنگرند که این مرجع بزرگ، در سنین متجاوز از ۹۰ سالگی حاضر نبودند کسی را از خواب بیدار کنند و تا این حد ملاحظه خانواده خویش را میکردند که حاضر نمی شدند آنها را بیدار کنند تا حوله و لباس به ایشان بدهند و این درس را باید در مکتب ایشان آموخت. منبع:نوری از ملکوت ص۱۵۴،۱۵۵ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
1️⃣شخصی از آیت الله پرسید: برای ازدیاد به چه دعایی ملتزم باشیم؟ فرمودند: کسی که می‌خواهد روزیش فراوان شود بعد از نماز صبح ذکر(( اللَّهُمَ‏ أَغْنِنِی‏ بِحَلَالِکَ‏ عَنْ‏ حَرَامِکَ‏ وَ بِفَضْلِکَ عَمَّنْ سِوَاک))را زیادتکرار کند و قبل و بعد آن هم صلوات بفرستد. 2️⃣یکی از شاگردان حضرت آیت الله العظمی نجفی مرعشی نقل میکردند: :روزی خدمت مرحوم آیت الله مرعشی رسیدم. ایشان فرمود :چرا اینقدر گرفته و محزونی؟ عرض کردم : آقا مقروضم، از فشارقرض شب ها خوابم نمی برد و برخی اوقات نمازصبحم نیز قضا می شود فرمودند: این ذکر را بعد از هر نماز یک بار بگو:«اللَّهُمَ‏ أَغْنِنِی‏ بِحَلَالِکَ‏ عَنْ‏ حَرَامِکَ‏ وَ بِفَضْلِکَ عَمَّنْ سِوَاکَ» عرض کردم :برای این قرضی که دارم کافی است؟ فرمودند :بعد از نمازصبح 110 مرتبه بگو، چون به سفارش ایشان عمل کردم چندی نگذشت که تمام این قرضهایم برطرف شد. 3️⃣آقا سید ابوالحسن علی رضوی کشمیری گفت :عموزاده ام آیت الله سید عبدالکریم کشمیری فرمود:یخچال نداشتم، به حرم مطهر حضرت معصومه رفتم و از آن حضرت یخچال خواستم، به منزل که برگشتم دیدم درب منزل گاری ایستاده و یخچال آورده است. گفتم: از کجا آورده ای؟ گفت مامور نیستم بگویم. آقا سید ابوالحسن علی رضوی کشمیری گفت:از ایشان ذکری برای رفع تنگدستی خواستم. فرمود :روزی 110 بار بگو :«اللَّهُمَ‏ أَغْنِنِی‏ بِحَلَالِکَ‏ عَنْ‏ حَرَامِکَ‏ وَ بِفَضْلِکَ عَمَّنْ سِوَاکَ» ✨امام_رضا (ع) این ذکر عجیب را (110 مرتبه) در تعقیب نماز صبح به آخوند ملا زین العابدین گلپایگانی سفارش کردند. https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
روزی حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی پس از پایان درس به همراه یکی از شاگردان خود به راه افتاد. سر راه، به حجره یکی از طلبه ها در مدرسه دارالشفا رفت. اندکی آنجا نشست، سپس برخاست و حجره را ترک کرد. همراهش با دیدن این ماجرا با تعجب پرسید: «حاج میرزا!هدفتان از سرزدن به حجره این طلبه چه بود؟» میرزا در پاسخ فرمود: «شب گذشته هنگام سحر، فيض الهی شامل حالم شد و فهمیدم این از ناحیه خودم نیست. وقتی دقت کردم، پی بردم این طلبه در نماز شبش،در حال دعا کردن در حق من است و فیضی که به من رسیده بر اثر دعای اوست. از این رو برای سپاس گزاری به حجره اش رفتم. منبع:رساله لقاء الله مقدمه،صفحه ه‍ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
این مرد بزرگ خدا فرموده اند: «دورانی که در بروجرد بودم، چشمانم کم نور شده بود و به شدت درد می کرد. تا این که روز هنگامی که دسته های عزاداری در شهر به راه افتاده بود، مقداری گل از روی سر یکی از بچه های عزادار دسته - که به علامت عزاداری گل به سر خود مالیده بود - برداشتم و به چشمان خود کشیدم، و در نتیجه فوراً چشمانم دید و نور خود را باز یافت و دردش تمام شد.» منبع:چه بگوییم ص۸۷۶ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
💐 به‌مناسبت سالروز ولادت مبارک حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام، ۴ ربیع‌الثانی ١٧٣ق؛ 🔸 مرز مهران بسته شده بود و بعد از چند روز سرگردانی، کربلا ندیده، برگشتند. ☘️ حضرت آیت‌اللّٰه بهجت ، به ایشان پیغام داده بود: «بگویید قبل از اینکه برگردند قم، اول بروند زیارت حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام که ثواب زیارت امام حسین علیه‌السلام را بگیرند.» 📚 به شیوه باران، ص۵٣ (جلد سوم از مجموعه ۵ جلدی داستانهایی کوتاه از سیره و زندگانی حضرت آیت‌الله بهجت قدس سره) https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
حفظه الله می فرمایند: «انسان نباید خود را با افراد تبهکار و فاسق و منافق بسنجد و بگوید: الحمدلله خوشا به حال ما که در این راه آمدیم و به دام کفر و نفاق نیفتادیم. امام مجتبی می فرماید: هرگز خود را با بدان و اهل دنیا نسنجید و گرنه ضرر کرده اید. خود را با شهدای کربلا و یاران پاک ابا عبدالله الحسین، بسنجید، با آنان که چهل سال با وضوی نماز عشای خود نماز صبح را خواندند.» منبع:چه بگوییم ص۸۱۳ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد عابدی، از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه و از شاگردان حضرت آیت الله العظمی بهجت و آیت الله شیخ مرتضی حائری هستند. https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
آدم می میرد،می گویند فلانی راحت شد. این یک خیال واهی و سست و بی پایه است، مرگ اول ناراحتی است،برای آن کسانی که جواب ندارند،کسانی که عملشان روی ملاکی نبوده و روی هوای نفس بوده است. https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
هیچ گاه خود را بر دیگران مقدم نمی داشت . در مجالس و محافلی که وارد میشد زیر دست همه می نشست ، و هنگام بیرون آمدن به دنبال همه راه می افتاد. اگر کسی از وی می نمود خواهش می کرد ادامه ندهد. در خانه به احدی تحمیل نمی کرد و از کسی خواهش انجام کاری نمی کرد. اگر به او محبتی می شد سپاسگزاری می نمود. از سخنان و لغو همان طور که در تألیفاتش مکرر نکوهش کرده است،سخت پرهیز داشت. هرگز در فکر و گفتن خلاف واقع نبود. از عجب و غرور و خودپسندی به دور بود و راستی چنان بود که تعالیم عالیه اسلام دستور داده و سیره پیغمبر اکرم و ائمه طاهرین بود. منبع:اختران قم ص۳۰۳،۳۰۴ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
به گزارش خبرگزاری رضوی، آیت‌الله‌ وحید خراسانی می‌فرمودند: وقتی‌که قضیه شفا دادن بیماران را از شیخ حبیب‌الله گلپایگانی عالم با تقوا و زاهد حوزه علمیه خراسان را پرسیدم، در جواب فرمود: مدت چهل سال تمام همیشه نماز شب را پشت درب‌های بسته حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام می‌خواندم و همه‌روزه هنگامی‌که درب‌های حرم را باز می‌کردند، اولین کسی بودم که قبر مطهر آن حضرت را زیارت می‌کردم. یک‌بار یک هفته مریض شدم، به‌طوری‌که توان رفتن به حرم را نداشتم؛ یک‌شب از پنجره خانه چشمم به گلدسته‌های حرم امام رضا علیه‌السلام افتاد. رو کردم به حرم و عرض کردم: آقا! خودت می‌دانی که مدت چهل سال همه‌روزه اوّل زائر تو بودم ولی یک هفته است که مریضم؛ معذرت می‌خواهم که نتوانستم به زیارتت بیایم! شیخ حبیب‌الله می‌گوید: یک‌باره خوابم برد؛ در عالم رؤیا دیدم امام رضا علیه‌السلام بر روی صندلی نشسته و گل قشنگی در دست دارد و دو خادم جلوی امام ایستاده‌اند. امام گل را به دست یکی از خادمین داد و فرمود: آن را به من بدهد. همین‌که گل را به دستم داد، احساس بهبودی کردم. ناگهان از خواب بیدار شدم. اتاق پر از بوی عطر بود و همان دسته‌گلی که امام در خواب به من داده بود، در دستم بود و کاملاً بهبود یافتم. بلند شدم طبق معمول همیشه، به جلوی حرم آمده و مشغول عبادت شدم تا اینکه درب حرم باز شد و مثل همیشه، اوّل زائر بودم. بعد از زیارت برای اقامه جماعت به مسجد گوهرشاد رفتم. بعد از نماز دیدم عده‌ای از بیماران جواب کرده دورم را گرفته و می‌گفتند: «شیخ حبیب‌الله! از آن گل که امام علیه‌السلام به تو داده، به بدن ما بمال تا خوب شویم!» متوجه شدم که این افراد که در جریان نبودند حتماً امام رضا علیه‌السلام آن‌ها را پیش من فرستاده است. از برگ گل‌ به‌سر و صورت آن‌ها مالیدم؛ متوجه شدم که بیماری آن‌ها خوب شده، از آن زمان به بعد فقط همین دستم که با آن گل را گرفته بودم، مریض‌ها را شفا می‌دهد. به شیخ حبیب‌الله گفتم: این گل را امام رضا علیه‌السلام به یکی از خادمین داد تا آن را به تو بدهد؛ از آن زمان به بعد دستت، مریض شفا می‌دهد. اگر خود امام رضا علیه‌السلام گل را به دستت می‌داد، چه‌کار می‌کردی؟ یک‌وقت شیخ حبیب‌الله چهره‌اش دگرگون شد و فرمود: «والله اگر امام رضا علیه‌السلام خودش گل را به دستم می‌داد و دست مبارکش با بدنم تماس می‌گرفت بعدازآن، مطمئن بودم دستم اگر به مرده می‌خورد، آن را زنده می‌کرد.» منبع:کانال تلگرامی سیره علما https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea