۱۳ مهر ۱۴۰۰
۱۳ مهر ۱۴۰۰
4_5782913755981547622.mp3
6.65M
🔳 #شهادت_حضرت_پیامبر(ص)
🌴چشمای مرتضی ابر بهاره
🌴از چشم فاطمه لاله میباره
🎤 #محمود_کریمی
⏯ #زمینه
👌بسیار دلنشین
۱۳ مهر ۱۴۰۰
مداحی_آنلاین_چهکنم_سیّدی_زیارتت_مشکل_است_محمود_کریمی.mp3
7.35M
🔳 #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع)
🌴حرم خلوت تو در بقیع دل است
🌴چهکنم سیّدی، زیارتت مشکل است
🎤 #محمود_کریمی
⏯ #واحد
👌بسیار دلنشین
#آبادے_بقیع_نزدیڪ_اسٺ💚
۱۳ مهر ۱۴۰۰
۱۳ مهر ۱۴۰۰
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
🌺🔸🌺🔸🌺
۱۳ مهر ۱۴۰۰
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
#عناصر_انتظار #جلسه_هجدهم ما اگر بخوایم ولايت آقا امام زمان رو توضيح بدیم ابتدا باید با کارکردش
#عناصر_انتظار
#جلسه_نوزدهم
بله امام زمان، انسانها رو نجات میده.✨
اما کيا رو شمشير میزنه❓
آدمهای بد رو⁉️
آقا امام زمان اگه آدمهای بد
رو شمشير بزنه؛ پس فقط براى آدمهای بهشتى میخواد بياد⁉️
اين هنر نيست!
يه امام بايد آدمهای بد
تو حکومتش خوب بشند!☝️
نه اينکه بياد همه بدها رو گردن بزنه.❌
صورت مسئله رو پاک کنه برای خودش!
۱۳ مهر ۱۴۰۰
آقا امام زمان هيچ وقت گنهکارها رو
گردن نمى زنند.🚫
اين تشويق اجتماعى نيست براى آدمهای گنهکار...
👈اين يک فلسفه هست؛
براى حکومت دينى.✅
اکثر فسادى که در جامعه بشرى هست؛
به زور داره تحميل میشه.😔
يا زور پول... يازور قانون!
يازور تبليغات... يا زور مستقيم!
به واسطه اين اجبارها داره فساد تزريق میشه.💉
جهالت تزريق میشه در جامعه بشرى.⚠️
۱۳ مهر ۱۴۰۰
و اینطوره که جامعه بشرى اسيره!
آقا امام زمان عدالت نميارند...❌❗️
#آزادى ميارند...
که نتيجهش #عدالت خواهد بود.✅
اما همه ى آزادى رو میارن ، از جمله آزادى "روانى ".😌
که امروزه اصلا بشر اين مفهوم رو
باهاش آشنا نيست!😔
آقا امام زمان گردن آدمهای بد رو نمى زنند ؛☝️
گردن کسانى که آدمها رو اسير کردند مى زنند.✅
آقا امام زمان کرامت انسان رو بهش برمیگردونن.
اينجورى میشه که آدمها خوب میشن و درواقع به فطرت پاک خودشون برمیگردن!✅
۱۳ مهر ۱۴۰۰
در اون زمان آیا کسى میتونه بد باشه❓
بله!
در زمان حضرت يه آدم میتونه بد باشه!
ولى دیگه نمیتونه ديگران رو فاسد کنه.❌
چون لازمه ی اين که بتونه به سهولت
ديگران رو فاسد کنه
اولش اينه که ديگران رو به بردگى بکشه👿
و در زمان حضرت دیگه سلطه طاغوت و بردگی وجود نداره.✅
والسلام علیکم و رحمة الله
۱۳ مهر ۱۴۰۰
۱۳ مهر ۱۴۰۰
هدایت شده از میوه دل من
¨‘°ºO✰┈•✦⚘﷽⚘✦•┈✰Oº°‘¨
#داستان_کودکانه
#در_کار_خوب_اول_بود🌹
آفتاب سوزان خاک کوچه را داغ کرده بود.
انگشت پای یاسر از صندلش بیرون زد.
نوک انگشت پایش از داغی خاک کوچه سوخت.
آخی گفت و پایش را در صندلش جا به جا کرد.
دوباره از پشت دیوار، ته کوچه را نگاه کرد.
ابراهیم پرسید:
-چی شد؟
یاسر دستش را به علامت اینکه عقب بایست، تکان داد.
صدای باز شدنِ در چوبی، از ته کوچه آمد.
بعد از آن صدای تشکر کردن و بدرقه کردن اهل خانه را شنیدند.
یاسر خودش را به دیوار چسباند و گفت:
-بیا کنار، دارند از عیادت بیمار می آیند. الان می رسند.
ابراهیم که داشت، با تکه سنگی به دیوار میکوبید، زود سنگ را زمین انداخت.
خودش را پشت دیوار مخفی کرد.
یاسر نفس عمیقی کشید.
صدای بسته شدن در آمد.
ابراهیم به پهلوی یاسر زد و گفت:
-چی شد؟
یاسر انگشت روی بینیاش گذاشت و گفت:
-هیس، صدای پایش میآید.
همان موقع صدای اذان از مسجد بلند شد.
نفسهایشان را در سینه حبس کردند و به صدای پایی که نزدیک میشد گوش دادند.
وقتی صدا نزدیکتر شد، یاسر به ابراهیم اشاره کرد و دستش را تکان داد و گفت:
-الآن....
هنوز از پشت دیوار بیرون نیامده بودند که با صدایی که شنیدند، سر جا خشکشان زد.
صدای آرام و مهربانی گفت:
-سلام علیکم.
یاسر بریده بریده گفت:
-سلام علیکم.
ولی ابراهیم پایش را به زمین داغ زد و گفت:
-وای، باز هم نشد.
پیامبر با مهربانی نگاهشان کرد و لبخند زد.
دستی به سرشان کشید و به سمت مسجد رفت.
یاسر رفتن او را نگاه می کرد.
ابراهیم اخم کرد و گفت:
-دیدی اشتباه کردی؟ این نقشهات هم خراب شد.
هر بار نقشه میکشی که ما زودتر به پیامبر خدا سلام بدهیم، ولی نمیشود.
یاسر دستش را روی شانه او گذاشت و گفت:
-پدرم میگوید، خداوند به خاطر همین اخلاق خوبش او را به پیامبری انتخاب کرده.
ناراحت نشو. بهتر است ما هم به مسجد برویم.
ان شاءالله دفعه بعد...
❁ فرجامپور
#داستان_کودکانه
#تولد_تا_هفت_سالگی
#میوه_ی_دل_من
╭┅──🏴—🏴—🏴——┅╮
@tavalodtahaftsalegy
╰┅──🏴—🏴—🏴——┅╯
¨‘°ºO✰┈•✦⚘⚘✦•┈✰Oº°‘¨
۱۳ مهر ۱۴۰۰