eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.6هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
4.5هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
هزینه واقعی اش یک میلیون و چهارصد و نود هزار تومنه✅ ولی با تخفیف ویژه فقط و فقط پانصد هزار تومان ان هم در دو قسط ثبت نام داریم✅✅
البته دوستانی که در دوره های قبل ما بودند تخفیف خواهند گرفت✅ و بین نفرات اولی که ثبت نام کنند قرعه کشی خواهیم کرد و یکی از دوره ها مون را می تونن رایگان شرکت کنند✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خالق عشق💞 💞رابطه عاطفی غذای روح است💞 و تنهایی فقط برای خداست 💖رابطه عاطفی لزوما بین همسران نیست. یا 👇 🔺رابطه عاطفی یعنی چه؟ 🔺ویژگی‌های یک رابطه عاطفی چیست؟ 🔺چگونه عشق به رفتار تبدیل شود؟ 🔺مهم‌ترین تصمیم زندگی ما چیست؟ 🔺عوامل مهم در تصمیم گیری ازدواج (انواع بلوغ‌ها) 🔺نکات مهم برای شروع رابطه عاطفی 🔺اصول محبت کردن در رابطه عاطفی 🔺منحنی عشق و رابطه عاطفی 🔺مجردی خوب چگونه است؟ 🔺دو چیز شکستنی خطرناک در رابطه عاطفی 🔺دو فاکتور مهم در رابطه عاطفی 🔺نکات خروج از رابطه عاطفی و کلی مطالب مهم و آموزنده جهت ساختن یک رابطه عاطفی و اصولی دقیق👌 شرکت در این دوره برای هر خانم و واجب است✅ برای شرکت در این دوره بسیار عالی حتما آماده باشید👏👇 جا نمونید😍👏 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
سرفصل های دوره👆👆👆 می تونید برای دوستان تان هم بفرستید تا استفاده کنند👏 آنچه بر خود می پسندی بر دیگران هم بپسند👏👏
به نام خالق عشق💞 💞رابطه عاطفی غذای روح است💞 و تنهایی فقط برای خداست 💖رابطه عاطفی لزوما بین همسران نیست. یا 👇 🔺رابطه عاطفی یعنی چه؟ 🔺ویژگی‌های یک رابطه عاطفی چیست؟ 🔺چگونه عشق به رفتار تبدیل شود؟ 🔺مهم‌ترین تصمیم زندگی ما چیست؟ 🔺عوامل مهم در تصمیم گیری ازدواج (انواع بلوغ‌ها) 🔺نکات مهم برای شروع رابطه عاطفی 🔺اصول محبت کردن در رابطه عاطفی 🔺منحنی عشق و رابطه عاطفی 🔺مجردی خوب چگونه است؟ 🔺دو چیز شکستنی خطرناک در رابطه عاطفی 🔺دو فاکتور مهم در رابطه عاطفی 🔺نکات خروج از رابطه عاطفی و کلی مطالب مهم و آموزنده جهت ساختن یک رابطه عاطفی و اصولی دقیق👌 شرکت در این دوره برای هر خانم و واجب است✅ برای شرکت در این دوره بسیار عالی حتما آماده باشید👏👇 ماه ساعت ۱۱ صبح ✅ جا نمونید😍👏 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
لطفا این بنر را حتما امشب برای دوستان تون بفرستید و در گروه هاتون بگذارید تا از تخفیف ویژه ثبت نام بهره مند بشید👏👏👏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باید زودتر می رفت. مادرش مرتب پیام می داد وسفارش می کرد که زود بیاید و دسته گل هم بگیرد. جز برای مناسبتها و مهمانی ها رفت و آمدی با عمو نداشتند. ولی مناسبت آن شب چه بود؟ حتی دلش نمی خواست بداند. تمامِ مسیر را با خود می اندیشید که با چه بهانه ای از رفتن، سر باز بزند. نه دلِ خوشی از پدر ومادرش داشت و نه میلی برای دیدارِ خانواده عمو حمید. تنها کسی که از خانواده پدری می شناخت و دیده بود. آیا فامیل دیگری هم داشتند؟ نمی دانست. هیج وقت ندیده بود ونپرسیده بود. به سفارش مادرش، دسته گلِ بزرگ و زیبایی گرفت. به خانه که رسید، اتومبیل پدرش را دید. با ناراحتی، واردِ سالن شد. کسی نبود. گل را روی میز گذاشت و به اتاقش رفت. خستگیش را به تنِ سرد و بی جانِ تختش سپرد. چشمانش را بست و دستش را روی آنها گذاشت. چهره خندانِ محسن در ذهنش نقش بست و نوای دلنشینِ مداح در گوشش پیچید. لبخند روی لبانش نقش بست. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
صدای در ، اورا از حال خوش بیرون کشید. صدای مادرش را شنید که صدایش می زد. از چند روز پیش که اول صبح به خانه خاله زری برده بودش و او دلیل رفتنش را مخفی کرده بود، از دستش شاکی بود. تمامِ دلخوشیش مادرش بود و حالا او هم مثلِ غریبه رفتار می کرد. دلش گرفته بود. خودش را به خواب زد. بعد از چند بار صدا کردن و ضربه زدن به در، بالاخره مادر، در را باز کرد و وارد شد. هنوز دستش روی چشمانش بود. پسرش را خوب می شناخت، از بچگی هر وقت چیزی را می خواست و به او نمی دادند، قهر می کرد. ولی اینبار برای چه قهر کرده؟ خوب از حال و روزش آگاه بود. می دانست که امیدش، در دل طوفانی دارد که به این راحتی فروکش نمی کند. اما آرامش طوفان، در گذر زمان اتفاق می افتد. امیدش باید صبور باشد و به مادر اطمینان کند. لبخندی از سر مهر مادرانه بر لبانش نشست. کنارش روی لبه تخت نشست و گفت:" خب! مهندس جان برای چی قهر کردی؟ می شه بدونم به چه جرمی محکوم شدم به ندیدنِ روی ماه پسرم؟" اما از امید صدایی در نیامد. معلوم شد که دلخوریش شدید است. دستش را نوازش گونه، بر سر پسرش کشید. "امید جان پاشو ببینم، چی شده؟ چرا قهری؟ چند روزه دارم رفتار هات رو تحمل می کنم. آسته میایی آسته می ری. دیروز از صبح تا شب کلی زنگ زدم و پیام دادم، جوابم را ندادی؟ نمی گی دلم هزار راه می ره. می دونم سر پروژه هستی و سرت شلوغه. حد اقل شماره دوستت را بده، که بتونم حالت را از اون بپرسم." ولی این حرف ها دیگر دردی از امید دوا نمی کرد. بغض گلویش را فشرد و آب دهانش را قورت داد. یاد حالِ دیروزش افتاد. تنها محسن کنارش بود. مادر خم شد و برروی پیشانیش بوسه کاشت. به معنای"دوستت دارم" کاش تمامِ دنیا طعمِ بوسه مادر را داشت. کاش زندگی برای همه و همیشه، پر بود از بوسه های مادر. در برابر این همه عشق ومحبت، دیگر تابِ مقاومت نداشت. دست مادر، که برسرش بود را با دو دست گرفت و بوسه بر آن گذاشت و بر روی چشمانش نهاد. دست پر مهر مادر، با مرواریدی که از مژگانش چکید، تر شد. دستش را کشید و با دوست، امیدش را در آغوش کشید. امیدی که برایش امید همه زندگیش بود. بعد از مدتها در آغوش هم اشک ریختند. "می چکد دانه های مهر از ابر بهاری می شود بر هر دوگونه همچو رودی جاری" 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام. مشاورم تمام شد. مثله همیشه عااالی. صحبت هاشون مثله قرص آرامبخش میمونه. آدم بعد از مشاوره باهاشون، احساس میکنه هیچ گونه مشکلی نداره و خوشبت ترینه. بسیااار دلسوز و مهربان و انرژی مثبت و از تهه قلبشون صحبت میکنند و راهنمایی میکنن. بسیاار با وجدان هستند و اصلا براشون اهمیت نداره که زمان مشاوره تموم شده،اگر وقت داشته باشن از صمیم قلب و با رضایت کامل ادامه میدن. هر چی بگم کم، به معنای واقعی کلمه، ایشون یکی از کارگزاران خدا روی زمین هستند. خدا انشاءالله سلامتی به خودشان و خانواده محترمشان بده. ازتون درخواست میکنم اگر امکانش هست نظراتم در کانال بیاد، تا همه از وجود چنین فرشته ای مطلع باشند. سپاس فراوان