مشاور خانواده| خانم فرجامپور
السلام علیک یا فاطمه الزهرا(علیها السلام) #نذر_فرهنگی💐 #تربیت_جنسی فرزندان را از چه سنی شروع کنیم⁉
فقط چند ساعت تا پایان ثبت نام مانده👆👆
جا نمونید👏👏👏
ای دی ثبت نام 👇👇
@asheqemola
می تونید در دو قسط پرداخت کنید✅
#اعمال_مخصوص
#اعمال_شب_و_روز_اول_ماه_رجب
التماس دعا برای ظهور
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
●➼┅═❧═┅┅───┄
#میلاد_امام_باقر_ع
اوّل #ماه_رجب دنيای ما زيباتر است
چونكه ماه ديگری پا می گذارد بر زمين
#ولادت_امام_باقر_ع_مبارک_باد
#السلام_علیک_یا_باقرالعلوم_ع
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
══💝══════ ✾ ✾ ✾
@Maddahionlin4_5850373140852509125.mp3
زمان:
حجم:
4.15M
🌸 #میلاد_امام_محمد_باقر(ع)
شب اول رجب، دل من بیتابه
که شب تولدِ، نوهی اربابه
🎤 #سید_رضا_نریمانی
#ولادت_امام_باقر_ع_مبارک_باد
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
══💝══════ ✾ ✾ ✾
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
السلام علیک یا فاطمه الزهرا(علیها السلام) #نذر_فرهنگی💐 #تربیت_جنسی فرزندان را از چه سنی شروع کنیم⁉
فقط چند ساعت تا پایان ثبت نام مانده👆👆
جا نمونید👏👏👏
ای دی ثبت نام 👇👇
@asheqemola
می تونید در دو قسط پرداخت کنید✅
#سالها_در_انتظار_یار
#قسمت_151
دیگر درنگ جایز نبود. باید حرفش را می زد.
کمی تعلل کرد و گفت:" راستش من از قراری که بین پدرهامون گذاشته شده، بی خبر بودم. یعنی بدون اینکه نظر من رو بپرسند این قرار رو گذاشتند."
نیکی با تعجب به امید نگاه کرد و گفت:"یعنی چی؟"
امید سرش را بلند کرد و به نیکی نگاه کرد. آب دهانش را به زحمت قورت داد و گفت:" یعنی من اصلا خبر نداشتم."
نیکی گفت:" یعنی شما از بودن من اینجا راضی نیستی؟"
امید که دلش نمی خواست، دلِ این دختر بی گناه را بی دلیل بشکند، گفت:" راستش، من اصلا آمادگی برای ازدواج ندارم. متأسفم اینو می گم، ولی پدرِ من هرکاری خودش بخواد انجام می ده."
و سرش را پایین انداخت. نیکی از جا بلند شد و لیوان را روی میز گذاشت.
خواست برود که امید گفت:"خواهش می کنم شما کمکم کنید."
نیکی با تعجب نگاهش کرد وگفت:"من؟"
امید گفت:" بله شما. خواهش می کنم بنشینید."
نیکی دوباره روبرویش نشست.
امید کلافه دست لای موهایش کشید و نفسش را با حرص بیرون داد و گفت:"
می دونم توقع زیادیه. ولی ازتون خواهش می کنم منو از این وضعیت نجات بدید. من نمی تونم روی حرف پدرم حرف بزنم. ولی حرف شما را قبول می کنه."
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#سالها_در_انتظار_یار
#قسمت_152
نیکی با تعجب نگاهش کرد.
امید ادامه داد:" خواهش می کنم، از اینجا که رفتید، شما بگید که با این ازدواج مخالفید. یعنی جواب منفی بدید.
خواهش می کنم."
بعد کلافه به نیکی نگاه کرد.
نیکی سرش را پایین انداخت گفت:"با اینکه زیاد از حرفاتون سر در نمیارم.
ولی باشه. جواب منفی می دم."
امید نفس راحتی کشید و به پشتی صندلی تکیه داد و لبخند زدو گفت:"یه دنیا ممنون. "
بعد با خوشحالی لیوانش را پر از شربت کرد. ویه نفس سر کشید.
بعد از آن همه استرس و نگرانی، حالا می توانست، حس خوبی داشته باشد.
نیکی از جا بلند شد و گفت:" پس دیگه اینجا کاری نداریم. بهتره بریم."
امید هم از جا بلند شد و گفت:" باز هم ازتون تشکر می کنم. خیلی به من لطف می کنید."
بعد با دستش اشاره کرد تا نیکی بیرون برود و دنبالش راه افتاد.
نیکی به سرعت رفت. ولی امید در باغ ماند. دلش می خواست آن شب تا صبح نخوابد و این پیروزی بزرگ را جشن بگیرد.
از ذوقش به سمتِ گل های رز رفت.
خم شد و نفس عمیقی کشید. یک شاخه گل رز سرخ چید و بویید.
دور باغچه چرخید و ترانه مورد علاقه اش را زمزمه کرد.
سرمست و سبکبال بود.
صدای گوشی اش بلند شد.
احمد آقا بود." سلام... بله... خوبه.ِ...خوب.
میام تعریف می کنم.... چشم ...چشم..."
پیروزمندانه خنده ای از ته دل کرد.
وارد سالن که شد؛ بهرامی و خانواده اش در حالِ خدا حافظی کردن بودند.
جلو رفت و با بهرامی دست داد.
و با خوشحالی تا جلوی در بدرقه شان کرد. نیکی پشتِ سر مادرش در حالِ خارج شدن، نگاهی به امید انداخت و خداحافظی کرد.
شادی امشب و خوشبختی یک عمرش را مدیون این دختر بود. کاش می توانست برایش جبران کند.
بعد از رفتنِ مهمان ها، سریع پله هارا بالا رفت و کت و کیفش را برداشت و پایین آمد.
با عجله به سمتِ در ورودی رفت.
پدر و مادر تازه از بدرقه مهمان ها به سالن برگشته بودند.
پدرش پوزخندی زد و بدون اینکه چیزی بگوید به سمت اتاقش رفت.
مادر با نگرانی نگاهی به او کرد وگفت" خواهش می کنم گوشیت را خاموش نکن."
امید با خوشحالی خم شد و گونه مادر را بوسید و گفت:"چشم."
لبخند به لب مادرش نشست وگفت:"مواظب خودت باش."
بعد با تردید گفت:"چی گفتی بهش که دختره پدرو مادرش را برداشت و زود رفت؟"
امید پیروزمندانه لبخندی
زد وگفت:"بماند."
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
السلام علیک یا فاطمه الزهرا(علیها السلام) #نذر_فرهنگی💐 #تربیت_جنسی فرزندان را از چه سنی شروع کنیم⁉
فقط چند دقیقه تا پایان ثبت نام مانده👆👆
جا نمونید👏👏👏
ای دی ثبت نام 👇👇
@asheqemola
می تونید در دو قسط پرداخت کنید✅
┄┅─✵💖✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
سلام امام زمانم🌺
سلام صبحتون پر نور🌹
عیدتون مبارک🌺🌺🌺
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام محمد باقر علیهالسلام فرمودند:
خداوند عزوجل به وسيله تقوا، انسان را از آنچه عقلش به آن نمیرسد، حفظ میكند و كوردلى و نادانى را از او دور مینمايد.✨
#التماس_دعا_برای_ظهور
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💖✵─┅┄