#سالها_در_انتظار_یار
#قسمت_226
با چشمانِ اشکبار به امید نگاه کرد وگفت:"اگر مجبور نمی شدم هیچ وقت این حرفها رو بهت نمی گفتم. ولی مجبورم. چون نمی خوام یک عمر من رو
مقصر بدونی. نمی خوام فکر کنی من نفهمیدم، توی دلت چی می گذره. پیش خودت خیال نکنی من معنی عشق و دوست داشتن را نمی دونم. من می فهمم تو داری چی می کشی. من می دونم چقدر زهرا رو دوست داشتی. باید بگم تا بفهمی من ظالم نیستم. سنگدل نیستم.
یه عمر دارم خونِ دل می خورم. هر وقت نگات می کنم بغض گلوم رو فشار می ده. باید همه چیز رو بگم تا بتونم بقیه عمرم رو راحت باشم. البته اگه عمری باقی بمونه. خسته شدم امید جان از همه چیزخسته شدم. بریدم از همه دنیا. درست از همون موقعی که محمد رفت. دنیا برام تیره وتار شد. کاش منم باهاش رفته بودم. موندم و عذاب کشیدم.
درد کشیدم. درد کشیدنِ تو رو تحمل کردم."
به اینجا که رسید دیگه طاقت نیاورد و دستهاش رو جلوی صورتش گرفت و های های گریه کرد.
مادر بزرگ از جا بلند شد. دوباره دخترش را در آغوش گرفت. نوازشش کرد و اورا دلداری داد. امید کلافه دستش را در صورتش کشید. با حرص نفسش را بیرون داد. هیچ سر در نمی آورد. محمد چه ربطی به او دارد؟ بعد از گذشت این همه سال، چرا باید یادآوری خاطره اش اینگونه مادر را به هم بریزد؟
چرا این همه سال از او پنهانش کردند؟
دوباره به عکس خیره شد.
چه رازی در این عکس نهفته؟
مادر که کمی آرام شد. مادر بزرگ روی صندلی نشست و گفت:"اگه سختت نگو مادر. بذار برای بعد."
مادر اشکش را پاک کرد و گفت:"نه مادرجون باید امروز تمومش کنم. این بچه حق داره که از همه چیز مطلع بشه."
بعد رو کرد به امید گفت:" من از یک خانواده مذهبی بودم. وضع پدرم خوب بود. خواستگار زیاد داشتم. پدرت چند بار برای خواستگاری اومد. ولی پدرم راضی نبود. وحید جوان خوبی بود. ولی خودش و خانواده اش زیاد مقید نبودند. آقا جونم روی این مسائل حساس بود.
خودم هم ترجیح می دادم با یک مرد مؤمن ازدواج کنم. وقتی محمد برای خواستگاری با مادرش به خونه مون اومد. همون بار اول که دیدیمش، به خودم گفتم، مرد رؤیاهام رو پیدا کردم. خیلی زود قرارِ عقد و عروسی رو گذاشتیم. پدرت هم ول کن نبود. مرتب پیغام می فرستاد. اما پدرم روی حرفش موند.
همون روز بله برون محمد گفت که نمی تونه اینجا بمونه و باید بره جبهه. منم قبول کردم.
با چه ذوقی زندگی مون را ساختیم. خیلی مهربون تر از اون چیزی بود که فکر می کردم. خیلی مؤمن تر از اون چیزی بود که تصور داشتم. مثلِ محمد هیچ کس رو نه دیده و نه شنیده بودم. چند هفته از ازدواجمون نگذشته بود که گفت می خواد بره جبهه. دلم هُری ریخت. با اینکه قبول کرده بودم ولی برام خیلی سخت بود. چاره ای نداشتم. پذیرفتم و اون رفت."
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#نظر_شما
#مشاوره_تلفنی
#نظر_شما
باعرض سلاموخداقوتخدمتدکتر
« فرجاپور» ومنشیعزیز🌺
من چند سالی بودازبیخوابیرنجمیبردم
کلشبانهروز« ۳» ساعت میخوابیدم
وروزهادرزندگیمکممیاوردم
بابچههادعوامیکردم،دکترهاهمشقرص
خواب» میدادندخانهامکثیفبودوشوهرم
ازدستمناراحت، باهمدعوامیکردیم
ولیبهلطفخداوباکمکخانمدکترومشاورهاش،توانستمباشوهرمخوببشم
اصلاحتغذیهکردم،
حالاخوابیارام،« نمازاولوقت»؛
باخانوادهامخوب.شدم،بهشوهرم
گیرنمیدم،چونخانمفرجاپورراهکارهای
رایادمدادکه« درکشکنم»
امیدوارم خدایمهربونخودشاجرتونرا
بده« بینهایت سپاسگزارم» ❤️🌺💐
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
خدا را شکر 🌹
هر چه هست لطف خداست🌺
ای دی منشی جهت هماهنگی مشاوره تلفنی👇
@asheqemola
┄┅─✵💝✵─┅┄
به نام خداوند
لــــوح و قلم
حقیقت نگـــار
وجود و عـــدم
خـــــدایی که
داننده رازهاست
نخســــــتین
سرآغاز آغازهاست
باتوکل به اسم اعظمت
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی به امید تو💚
سلام امام زمانم🌺
سلام صبحتون پر نور🌺
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند:
زيرا پا گذاشتن هوا و هوس، دل را زنده مى كند و زنده دلى، سبب استقامت است.✨
#التماس_دعا_برای_ظهور
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄
#انگیزشی💪
خوشبختی شاید تو صفحه بعدی باشه
کتابو زود نبند ...
الهی به امید خودت❤️
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
یاد خدا ۳۲.mp3
10.33M
#یاد_خدا ۳۲
#استاد_شجاعی | #استاد_عالی
√ چگونه میتوان برای خدا، در قلب فضاسازی کرد؟
این فضاسازی با توجه به اینکه زندگی همهی ما پر از مشغلهها و کارهای روزمره و واجب است غیرممکن بنظر میرسد!
@ostad_shojae | montazer.ir
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
34.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 عشق، آدم را کور میکند؟!
#بخاطرعشق
🎙#شهرام_اسلامی
#همسرداری
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#خانمها_بدانند
🔹 مردان، لذت بردن همسر خود را دوست دارند. خوشحالی و شادابی یک زن برای همسرش بسیار بااهمیت است.
🔸 یک مرد تا زمانی که همسرش در مورد احساسش صحبت نکند از آن باخبر نمیشود، بنابراین بهتر است احساسات و خواستههایتان را بیان کنید.
✅ خواستهی خود را صریحا بگویید، زیرا مردان طفره رفتن را دوست ندارند. اگر خواستهی خود را واضح بیان کنید، نه تنها گوش میکند، بلکه از خشنود شدن شما احساس خوبی خواهد داشت.
#همسرداری
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
◽️اصول خوشبختی در زندگی زناشویی
▪️آراسته باشید اما زیاده روی نکنید.
▫️برخی از افراد هستند که تنها به ظاهر خود اهمیت داده و اخلاق و رفتار خوبی ندارند. لازم است بدانید که ظاهر همیشه مهم بوده اما همه چیز نیست . در یک ازدواج موفق نه تنها ظاهر بلکه چیزهای دیگری اهمیت دارد.
▫️بی شک شما برای همسر خود جذاب بوده اید که شما را انتخاب کرده است، در نتیجه عمل های مختلف در صورت و یا بدن او را خوشحال نکرده و یا باعث ماندن او نخواهد شد. این به معنای آن نیست که به ظاهر خود اهمیت ندهید ، شما باید همیشه آراسته باشید اما زیاده روی نکنید.
#همسرداری💞
آقایان بدانند
مردانى كه عشق را در بيرون از اتاق خواب نيز به همسرشان نشان ميدهند او را به احساس و باورِ دوست داشته شدن وا ميدارند💞
مثل شاخه #گل، #پیامک عاشقانه و...❤️
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#همسرداری
#دلبرانه😍💞
آغوش "تُـــــو" آرامش دنیای منه دلبر...😍💞
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💞✵─┅┄