#گندمزار_طلائی
#قسمت_252
نمی دونم چقدر با هم حرف زدیم.
احساس سبکی و آرامشِ خاصی داشتم.
به این فکر می کردم که اگر بابا همیشه کنارم بود، من هرگز به سمتِ سپهر کشیده نمی شدم و اون همه اشتباه نمی کردم.
دوباره روی موهام بوسه گذاشت و بعد من را از خودش جدا کرد و گفت:
_با تمام این حرفها مجبورم شوهرت بدم 😊
_اِه..... بابا.......
_چاره ای ندارم دخترم . باید بری و زندگیت را بسازی . درکنارِ یک مرد که بتونه ازت حمایت کنه و تا آخرِ عمر کنارت باشه.
سپهر با رفتار دیشبش نشون داد که مورد اعتماد نیست و فقط به خودش و خواسته خودش فکر می کنه .
ولی دخترم ؛ قادِر واقعا یه مرده .
توی این مدتی که برگشتم و وقتی مادرت برام تعریف کرد که در نبودن من خودش وخانواده اش خیلی هوای شما را داشتند؛ نظرم بهش جلب شد.
وقتی شرم را توی نگاهش می دیدم و متوجه رفتارش شدم ؛ هنگامی که تو رو می بینه، به علاقه اش به تو پی بردم.
به خاطرِ همین بیشتر بهش تو جه کردم و حتی امتحانش کردم.
توی این مدت هیچ رفتارِ بدی ازش ندیدم.
واقعا با ایمانه و مهربون و دلسوز .
گندم جان ؛ قادر یه مردِ واقعیه .
مطمئنم می تونه خوشبختت کنه . و برات تکیه گاه خوبی باشه.
ولی بازهم تصمیم با خودته . نمی خوام به خاطرِ ما قبول کنی . خواست وانتخاب خودت مهمه .
می دونم امروز هم که برم مزرعه ، باز مش حیدر ؛ ازم جواب می خواد.
ولی دلم می خواد بازهم فکرهات را کنی.
عصری قراره که همه باهم روی زمین مش حیدر کار کنیم.
بهتره با مامانت بیایید اونجا .
قادر هم میاد. یه گوشه باهم حرفهاتون را بزنید.
هر شرطی داری ؛ هر حرفی داری بگو.اگر به نظرت مردِ مناسبِ زندگیته ؛ اون وقت جواب بده .
من امروز هم جواب مش حیدر را نمی دم و می گم که باید صبر کنند.
دیگه نتونستم.چیزی بگم در برابرِ حرفهای منطقی بابا .
و البته از حرفهای اون روز قادر هم ؛ برای خودم سؤالهای زیادی پیش اومده بود و دلم می خواست با هاش صحبت کنم.
پس سکوت کردم و فقط سرم را به نشانه تأیید تکون دادم .
باید منتظر می شدم تاببینم سرنوشت چه تقدیری برای من در نظر گرفته .
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته 🌹
گویند مراکه،دوزخی باشد سخت
از رحمتِ حق که من شنیدم دور است
چون از کرمش بهشت وعده کرده
بر لطف و عنایتش دلی باید بست
اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
شبتون بهشت
در پناه خدا
التماس دعا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
آغاز سخن یاد خدا باید کرد
خود را به امید او رها باید کرد
ای با تو شروع کارها زیباتر
آغاز سخن تو را صدا باید کرد
الهی به امید تو💚
سلام صبحتون بخیر 🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮
#حدیث_نور
ابن شهر آشوب:
پیامبر خدا (ص) نه تندخوست و نه خشن و نه اهل جارو جنجال، در کوچه و بازار، بدی را با بدی جواب نمیدهد، بلکه میبخشد و گذشت میکند.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
#خانواده_متعالی 13 #جلسه_پنجاه_و_هفت 👇👇
ریپلی به جلسه قبل 👆👆🌹
✨🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺✨
✨افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد✨
در جلسات قبل گفتیم👇
اگر میخایید بچها
⬅ولایتمدار➡
باشند
باید پدر و مادر درست زندگی کنن
👌⬅️ گفتیم بچه باید بگیره⏬
⚜ امام ⚜
💠مثل مادر هست
💠مثل پدر هست
اینا رو باید کجا یاد بگیره❓