eitaa logo
آوای ققنوس
8.5هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
548 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
. هنگامی که درِ شادی به روی انسان بسته می شود بلافاصله در دیگری باز می شود اما ما آنقدر به در بسته خیره می شویم که در باز شده را نمی بینیم.  @avayeqoqnus
🍂 وای اگر مَرد گدا ، یک شبه سلطان بشود 🌼 مثل این‌است که گرگی سگ چوپان بشود 🍂 هر کجا هُدهُد دانا برود کنج قفس 🌼 جغد ویرانه نشین مرشد مرغان بشود 🍂 سرزمینی که درآن قحط شود آزادی 🌼 گرچه دیوار ندارد خودِ زندان بشود 🍂 باغبانی که به نجار دهد باغش را 🌼 فصل‌هایش همه همرنگ زمستان بشود 🍂 ناخدا دلخوش این آبی آرام نباش! 🌼 وای از آن لحظه که هنگامه‌ی طوفان بشود @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وای اگر مَرد گدا ، یک شبه سلطان بشود مثل این‌ است که گرگی سگ چوپان بشود... @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحِ امید و پرتو دیدار و بَزمِ مهر ای دل بیا که این همه اجرِ وفای توست این بادِ خوش نفس به مراد تو می وزد رقص درخت و عشوه‌ی گل در هوای توست ... صبح بخیر و شادکامی 🌞🌻 @avayeqoqnus
🌿🍃🌺🍃🌿 الهی؛ مخلصان به محبت تو می‌نازند و عاشقان به سوی تو می‌تازند، کار ایشان تو بساز که دیگران نسازند، ایشان را تو نواز که دیگران ننوازند... @avayeqoqnus
. 📘 استادی با شاگردش از باغى مي‌گذشتند که چشمشان به يک کفش کهنه افتاد. شاگرد گفت گمان مي‌کنم اين کفش‌هاي کارگرى است که در اين باغ کار مي‌کند. بيا با پنهان کردن کفش‌ها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم و کمى شاد شويم ...! استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيم؛ بيا کارى که مي‌گويم را انجام بده و عکس العملش را ببين! مقدارى پول داخل کفش قرار بده. شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول، مخفى شدند. کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همينکه پا درون کفش گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى، پول ها را ديد. با گريه فرياد زد : خدايا شکرت! خدايی که هيچ وقت بندگانت را فراموش نمي‌کنى . مي‌دانى که همسری مريض و فرزندانی گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويی به نزد آنها باز گردم ... او همينطور اشک مي‌ريخت. استاد به شاگردش گفت: هميشه سعى کن براى خوشحالى‌ات ببخشى نه بستانی... 👌🌺 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گذشته‌ات را ببخش. زیرا آن همچون کفش‌های کودکی‌ات نه تنها برایت کوچک است، بلکه تو را از برداشتن گام‌های بزرگ باز می‌دارد. عصرتون زیبا و دلپذیر رفقا 🌹 ✨@avayeqoqnus
گفتند: چگونه ای؟ گفت: زخمی عظیم خورده ام. گفتند: بر کجا؟ گفت: بر جان و جگر... 🥀 🔻 برگرفته از تذکرة الاولیا عطار نیشابوری ✨@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🎍🌻🎍🍃 مرا تو راحتِ جانی و من تو را نگران گناهِ کیست که من با توام تو با دگران اگر بهشت، بهایش تو را نداشتن است جهنم است بهشتی که نیستی تو در آن به جست‌و جوی تو در چشم خلق خیره شدم غریبه‌اند برایم تمام رهگذران نهان چگونه نگه دارمت ز چشمِ رقیب چقدر راهزن اینجاست بین همسفران عجب ز عشق که هرکس روایتی دارد از این گدازه‌ی آتشفشان در فوران خموش باش که با دیگران نمی‌گویند رموز تجربه‌ی وحی را پیامبران... @avayeqoqnus
●♧◇♡♧● گنجشک از باران پرسيد: کارِ تو چيست؟ باران با لطافت جواب داد: تلنگر زدن به انسان‌هايي که آسمان خدا را از ياد برده اند. گاهي بايد کرکره‌ی زندگي را پايين بکشيم و با خود خلوت کنيم و به پيرامونمان با دقت بيشتري نگاه کنيم. شايد چيزهايي را از ياد برده باشيم. یک وقت‌هایی هست که جز خودمان چیزی را نمی‌بینیم. حتی خدا را ... @avayeqoqnus✨ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی کن ﺟﺎﻥِ ﻣﻦ ، ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ … رونق عمر جهان ، چندصباحی گذراست قصه بودن ما برگی از دفتر افسانه‌ایِ راز بقاست... صبح بخیر و شادکامی دوستان🌞🌸@avayeqoqnus
قلبت را به خدا گره بزن که او هیچ کس را نمی‌آزارد... 💙 @avayeqoqnus
هدایت شده از آوای ققنوس
. 📜 حکایت ابلیس و عابد در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:«فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند.» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را بر کند. ابلیس به صورت پیری ظاهرالصلاح، بر مسیر او مجسم شد و گفت: «ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!»  عابد گفت: « نه، بریدن درخت اولویت دارد.» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند. عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت:«دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است.» عابد با خود گفت: «راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت.  بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت. روز دوم دو دینار دید و بر گرفت. روز سوم هیچ نبود. خشمگین شد و تبر بر گرفت. باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت: «کجا؟» عابد گفت: «تا آن درخت برکنم» ابلیس گفت: «دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند.»  عابد و ابلیس در جنگ آمدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست!  عابد گفت: «دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟» ابلیس گفت: «آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد. ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی.» @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صلح، نوای سوگ است برای جوانی که سوراخ کرده قلبش را خال زنی، نه گلوله یا ترکشِ نارنجی...❤️‍🩹 🍂 @avayeqoqnus
يک بار آن وقت‌ها که خيلي کوچک بودم، از درختي بالا رفتم و از سيب‌هاي سبز کال خوردم، دلم باد کرد و مثل طبل سفت شد، خيلي درد مي‌کرد. مادرم گفت اگر صبر مي‌کردم تا سيب‌ها برسند، مريض نمي‌شدم. حالا هر وقت چيزي را از ته دل مي‌خواهم، سعي مي‌کنم حرف‌هاي او را در مورد "سيب کال" يادم باشد ... 📙 بادبادک ‌باز ✍ خالد حسيني @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. او همه عیب تو گیرد تا بپوشد عیب خود @avayeqoqnus
. طلوع می‌کند آن آفتاب پنهانی ز سمتِ مشرقِ جغرافیای عرفانی دوباره پلکِ دلم می‌پرد نشانه‌ی چیست؟ شنیده‌ام که می‌آید کسی به مهمانی کسی که سبزتر است از هزار بار بهار کسی شگفت، کسی آن چنان‌که می‌دانی کسی که نقطه‌ی آغاز هرچه پرواز است تویی که در سفرِ عشق خط پایانی تویی بهانه‌ی آن ابرها که می‌گریند بیا که صاف شود این هوای بارانی تو از حوالی اقلیم هر کجا آباد بیا که می‌رود این شهر رو به ویرانی کنارِ نام تو لنگر گرفت کشتی عشق بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی الهم عجل لولیک الفرج 🙏💚 @avayeqoqnus
. 🟢 اگر که قسمتت بارِ سبک نیست، برایت شانه‌هایی قوی، ⚪️ اگر که سهمت زندگی آسان نیست، برایت اراده‌ای محکم، 🔴 اگر که زمانه‌ات نامهربان است، برایت دلی مهربان، 🔵 و اگر که روزگارت کم مداراست، برایت سینه‌ای صبور آرزو می‌کنم. 🟠 به امید اینکه خیلی زود، باقی روز و شب‌هایت بی‌فکر و خیال بگذرد رفیق. 🙏💐 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نخفته ایم که شب بگذرد، سحر بزند که آفتاب چو قُقنوس، بال و پر بزند نخفته ایم که تا صبحِ شاعرانه ی ما ز ره رسیده و همراهِ عشق ، دَر بزند صبح بخیر و شادکامی رفقا 🌞🪴 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروردگارا؛ مرا به بزرگی چیزهایی که داده‌ای آگاه کن تا کوچکی چیزهایی که ندارم آرامشم را برهم نزند... آمین 🙏🌸 @avayeqoqnus
خری به درختی بسته بود. شیطان خر را باز کرد. خر وارد مزرعه همسایه شد و تر و خشک را با هم خورد. زن همسایه وقتی خر را در حال خوردن سبزیجات دید؛ تفنگ را برداشت و یک گلوله خرج خر نمود و کشتش. صاحب خر وقتی صحنه را دید، عصبانی شد و زن صاحب مزرعه را کشت. صاحب مزرعه وقتی با جسد خونین همسرش روبرو شد صاحب خر را از پای درآورد! به شیطان گفتند چکار کردی؟!!! گفت من فقط یک خر را رها کردم! @avayeqoqnus
جان و جهان ز عشق تو رفت ز دستِ کارِ من من به جهان چه می کنم چونک از این جهان شدم🤍 @avayeqoqnus