فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحِ امید و پرتو دیدار و بَزمِ مهر
ای دل بیا که این همه اجرِ وفای توست
این بادِ خوش نفس به مراد تو می وزد
رقص درخت و عشوهی گل در هوای توست ...
صبح بخیر و شادکامی 🌞🌻
#هوشنگ_ابتهاج
✨@avayeqoqnus✨
🌿🍃🌺🍃🌿
الهی؛ مخلصان به محبت تو مینازند
و عاشقان به سوی تو میتازند،
کار ایشان تو بساز که دیگران نسازند،
ایشان را تو نواز که دیگران ننوازند...
#خواجه_عبدالله_انصاری
#مناجات
✨@avayeqoqnus✨
.
📘 #داستان_کوتاه
استادی با شاگردش از باغى ميگذشتند
که چشمشان به يک کفش کهنه افتاد.
شاگرد گفت گمان ميکنم اين کفشهاي
کارگرى است که در اين باغ کار ميکند.
بيا با پنهان کردن کفشها عکس العمل
کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم
و کمى شاد شويم ...!
استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيم؛
بيا کارى که ميگويم را انجام بده و عکس
العملش را ببين!
مقدارى پول داخل کفش قرار بده.
شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن
پول، مخفى شدند.
کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود
مراجعه کرد و همينکه پا درون کفش
گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد و
بعد از وارسى، پول ها را ديد.
با گريه فرياد زد : خدايا شکرت!
خدايی که هيچ وقت بندگانت را فراموش
نميکنى .
ميدانى که همسری مريض و فرزندانی
گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با
دست خالى و با چه رويی به نزد آنها باز
گردم ...
او همينطور اشک ميريخت.
استاد به شاگردش گفت:
هميشه سعى کن براى خوشحالىات
ببخشى نه بستانی... 👌🌺
#داستان
#داستان_آموزنده
✨@avayeqoqnus✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گذشتهات را ببخش.
زیرا آن همچون کفشهای کودکیات
نه تنها برایت کوچک است،
بلکه تو را از برداشتن گامهای بزرگ
باز میدارد.
عصرتون زیبا و دلپذیر رفقا 🌹
✨@avayeqoqnus✨
گفتند: چگونه ای؟
گفت: زخمی عظیم خورده ام.
گفتند: بر کجا؟
گفت: بر جان و جگر... 🥀
🔻 برگرفته از تذکرة الاولیا عطار
نیشابوری
✨@avayeqoqnus✨
🍃🎍🌻🎍🍃
مرا تو راحتِ جانی و من تو را نگران
گناهِ کیست که من با توام تو با دگران
اگر بهشت، بهایش تو را نداشتن است
جهنم است بهشتی که نیستی تو در آن
به جستو جوی تو در چشم خلق خیره شدم
غریبهاند برایم تمام رهگذران
نهان چگونه نگه دارمت ز چشمِ رقیب
چقدر راهزن اینجاست بین همسفران
عجب ز عشق که هرکس روایتی دارد
از این گدازهی آتشفشان در فوران
خموش باش که با دیگران نمیگویند
رموز تجربهی وحی را پیامبران...
#فاضل_نظری
✨@avayeqoqnus✨
●♧◇♡♧●
گنجشک از باران پرسيد:
کارِ تو چيست؟
باران با لطافت جواب داد:
تلنگر زدن به انسانهايي که
آسمان خدا را از ياد برده اند.
گاهي بايد کرکرهی زندگي را
پايين بکشيم
و با خود خلوت کنيم
و به پيرامونمان با دقت بيشتري
نگاه کنيم.
شايد چيزهايي را از ياد برده باشيم.
یک وقتهایی هست که جز
خودمان چیزی را نمیبینیم.
حتی خدا را ...
#تلنگر
✨@avayeqoqnus✨