eitaa logo
آوای ققنوس
8.2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
556 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 مردی سپری در دست گرفت و همراه سربازان به جنگ رفت. به پای دژی رسیدند. از بالای دژ سنگی بر سر مرد زدند و سر او را شکستند. مرد خشمگین شد و فریاد زنان به سنگ انداز گفت: «ابله، مگر کوری؟ سپر به این بزرگی را نمی‌بینی که سنگ بر سر من می‌زنی؟!» @avayeqoqnus
. گویند که هر چیز به هنگام بود خوش ای عشق چه چیزی که خوشی در همه هنگام 🌹 @avayeqoqnus
زندگی کوتاهتر از آن است که به خصومت بگذرد! و قلب‌ها گرامی‌تر از آنند که بشکنند آنچه از روزگار بدست می‌آید با خنده نمی‌ماند؛ و آنچه از دست برود با گریه جبران نمی‌شود فردا طلوع خواهد کرد حتی اگر نباشیم... @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعضی روزها خودت را به گل‌ها بسپار و ببین که گل‌ها چه معجزه ای می‌کنند در لحظه‌ها... صبح تون به طراوت گل‌ها رفقا 🌷🌞🌷 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا؛ نمی‌دونم آخرش چی میشه ولی من دلم به بودنت خوشه پناهم باش، ای مهربان‌ترین 🙏🌸 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📕 می دانم که می آیی ... دوست دیرینه اش زخمی در وسط میدان جنگ افتاده بود؛ می توانست بیزاری و نفرتی که از جنگ تمام وجودش را فرا گرفته بود کاملا حس کند. سنگر آنها توسط نیروهای دشمن محاصره شده بود و راه گریزی نبود. رو به مافوقش که یک ستوان بود کرد و پرسید که آیا می تواند برود و خودش را به منطقه مابین سنگرهای خودی و دشمن برساند و دوستش را که آنجا افتاده بود بیاورد؟ ستوان جواب داد: "می توانی بروی اما من فکر نمی کنم که ارزشش را داشته باشد، دوست تو احتمالا مرده و تو فقط زندگی خودت را به خطر می اندازی." حرف های ستوان را شنید ، اما تصمیم گرفت برود. به طرز معجزه آسایی خودش را به دوستش رساند، او را روی شانه های خود گذاشت و به سنگر خودشان برگرداند. ترکش هایی هم به چند جای بدنش اصابت کرد. وقتی سرباز و دوستش با هم روی زمین سنگر افتادند، فرمانده نگاهی به سرباز زخمی کرد و گفت: "من گفته بودم ارزشش را ندارد، دوست تو مرده و تو هم در این رفت و برگشت زخمی شدی." سرباز گفت: "ولی ارزشش را داشت." ستوان پرسید: "منظورت چیست؟ او که مرده." سرباز پاسخ داد: "بله قربان! اما این کار ارزشش را داشت ، زیرا وقتی من به او رسیدم او هنوز زنده بود و به من گفت: می دانستم که می آیی…" همیشه نتیجه کار مهم نیست. مهم آن شخصی یا آن چیزی است که باید به خاطرش کاری انجام دهیم، همین... @avayeqoqnus
🌿💐🌿 پدری به پسرش گفت: یک کیسه با خودت بیاور و در آن به تعداد آدم‌هایی که دوست نداری و از آنان بدت می‌آید پیاز قرار بده. پسر همین کار را کرد. پدرش گفت: هرجا که می‌روی این کیسه را با خود حمل کن. پسر بعد از چند روز خسته شد و به او شکایت برد که پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و مرا اذیت می‌کند. پدر پاسخ داد: وقتی تو کینه دیگران را در دل نگه داری همین اتفاق می افتد. این کینه، قلب و دلت را فاسد می‌کند و بیشتر از همه خودت را اذیت خواهد کرد... وقتی کینه کسی را در دل نگه نداریم، خودمان در آرامش بیشتری هستیم. 👌🌸 @avayeqoqnus
🌸🍀🌸 از هر چیزی مهم‌تر است، مهم‌تر از دوستی و خویشاوندی، حتی از عشق هم مهم‌تر است... @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرچه به جز خیالِ او قصد حریمِ دل کند در نگشایمش به رو از دَرِ دل برانمش @avayeqoqnus