تعاریف زیادی از عشق وجود داره
ولی ؛ واقعیترینش اینه که :
"اگه دوست داشته باشم برات
صبوری میکنم"
پذیرا میشوم مهر تو را از جان
هم اکنون باز میگویم میان انجمن با تو
وفادارِ تو خواهم بود، در هر لحظه،
در هر جا، برای زیستن با تو
تو هم با من چنان با مهر پیمان کن
که من با تو! 💞
#عاشقانه
✨@avayeqoqnus✨
.
به کدام کیش و آیین
به کدام مذهب و دین 🤍
ببری قرارِ دل را
به سراغ دل نیایی 🌹
#ادیب_نیشابوری
✨ @avayeqoqnus ✨
.
آن ها که چیزی نیاموخته اند
چیزی برای فراموش کردن ندارند...
📙 ضدخاطرات
✍ آندره مارلو
#بریده_کتاب
✨ @avayeqoqnus ✨
فقط صائب میتونه با تیغ و شمشیرم دلبری کنه اونجا که میگه 😉😍
هزار جانِ مقدس فدای تیغ تو باد
که در گشایش دلها عجب دمی دارد! ❤️
#صائب_تبریزی
✨ @avayeqoqnus ✨
چشم فروبسته اگر وا کنی
در تو بود هر چه تمنا کنی
عافیت از غیر نصیب تو نیست
غیر تو ای خسته طبیب تو نیست
از تو بود راحت بیمار تو
نیست به غیر از تو پرستار تو
همدم خود شو که حبیب خودی
چاره خود کن که طبیب خودی
غیر که غافل ز دلِ زارِ توست
بی خبر از مصلحت کار توست
بر حذر از مصلحت اندیش باش
مصلحت اندیشِ دلِ خویش باش
چشم بصیرت نگشایی چرا؟
بی خبر از خویش چرایی چرا؟
صید که درمانده ز هر سو شده است
غفلت او دامِ رهِ او شده است
تا ره غفلت سپرد پای تو
دام بود جای تو ای وای تو
رهی معیری
✨@avayeqoqnus✨
🌸 پيش از آنكه مرگ بر در بكوبد،
هر چه داري تقسيم كن!
🌼 آيا ميتواني ترانهاي زيبا بخواني؟
بخوان و آن را تقسيم كن.
🌸 آيا ميتواني تصويري را نقاشي كني؟
نقاشي كن و آن را تقسيم كن.
🌼 هر چه در كف داري…
و هرگز كسي را نديده ام كه چيزي براي
تقسيم كردن نداشته باشد.
#اوشو
✨@avayeqoqnus✨
آرامش یک احساس است.
شما نمیتوانید به زور این احساس
را ایجاد کنید.
کافی است منفی بافیها
و موانع را کنار بگذارید
تا با پای خودش به سراغتان بیاید
و خود به خود احساس آرامش کنید.
شبتون سرشار از آرامش 🌙🪴
✨@avayeqoqnus✨
آغاز، به هر شکلی که باشد
امید بخش و زیباست...
میتواند طلوع صبح باشد
میتواند آغاز یک فصل
و یا آغاز یکسال جدید باشد...
آغاز، نوید میدهد که سختترین ها،
تلخترین ها و تاریکترین ها
هم تمام می شود،
و همه چیز دوباره از نو شروع میشود ...
صبحتون بخیر و شادکامی رفقا 🌞🌹
✨@avayeqoqnus✨
خدایا؛
ما را بیشتر از طاقتمان امتحان نکن...
آمین 🙏🌸
#مناجات
✨@avayeqoqnus✨
افروختن و سوختن و جامه دریدن
پروانه ز من، شمع ز من، گل ز من آموخت 🥀
#طالب_آملی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
📜 پند روباه به بز
روباهی از بخت بدش به درون چاهی افتاد و
هرچه تلاش کرد نتوانست از آن بیرون آید.
کمی بعد، بزی از آنجا می گذشت و چون روباه را در چاه دید، پرسید که چه می کند؟
روباه گفت: مگر نشنیده ای که خشکسالی بزرگی در راه است؟ از این رو به این چاه آمده ام تا آب کافی در دسترسم باشد.
تو چرا به من ملحق نمی شوی!؟
بز اندرز روباه را پذیرفت و به درون چاه رفت.
اما روباه به آنی بر پشت بز پرید و پای بر شاخ های طویلش نهاد و از چاه بیرون جست.
آنگاه رو به بز کرد و گفت: خداحافظ دوست من! اما این را به خاطر بسپار:
هیچگاه اندرز کسی که به گرفتاری و مصیبت دچار است را نپذیر!
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨ @avayeqoqnus ✨
هميشه، افراد ساکت را دوست داشتهام.
هيچگاه نميفهمي که در حال رقصيدن
در روياي خود هستند،
يا دارند سنگيني بار هستي را به دوش
ميکشند.
📚 بخت پریشان
✍ جان گرین
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
حلقه 💍
دخترک خنده کنان گفت که چیست
راز این حلقه زر
راز این حلقه که انگشت مرا
این چنین تنگ گرفته است به بر
راز این حلقه که در چهره او
اینهمه تابش و رخشندگی است
مرد حیران شد و گفت
حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است
همه گفتند : مبارک باشد
دخترک گفت : دریغا که مرا
باز در معنی آن شک باشد
سالها رفت و شبی
زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه زر
دید در نقش فروزنده او
روزهایی که به امید وفای شوهر
به هدر رفته، هدر...
زن
پریشان شد و نالید که وای
وای این حلقه که در چهره او
باز هم تابش و رخشندگی است
حلقه بردگی و بندگی است 🥀💔
#فروغ_فرخزاد
✨@avayeqoqnus✨
.
🌿 ای یار غلط کردی با یار دگر رفتی
🌸 از کار خود افتادی در کار دگر رفتی
🌿 صد بار ببخشودم بر تو به تو بنمودم
🌸 ای خویش پسندیده هین بار دگر رفتی
🌿 صد بار فسون کردم خار از تو برون کردم
🌸 گلزار ندانستی در خار دگر رفتی
🌿 گفتم که تویی ماهی با مار چه همراهی
🌸 ای حال غلط کرده با مار دگر رفتی
🌿 گفتی که تو را یارا در غار نمیبینم
🌸 آن یار در آن غار است تو غار دگر رفتی
🌿 چون کم نشود سنگت چون بد نشود رنگت
🌸 بازار مرا دیده بازار دگر رفتی
#مولوی
#مولانا
✨ @avayeqoqnus ✨
Roozbeh Nematollahi - Ey Yar Ghalat Kardi (320).mp3
9.68M
🌿🌸🌿
🎼 آهنگ "ای یار غلط کردی"
🎙 با صدای روزبه نعمت اللهی
✍ شعر از مولانا
#آهنگ
#روزبه_نعمتاللهی
#مولانا
✨ @avayeqoqnus ✨
این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی که نیامدهست و روزی که گذشت
#خیام
✨@avayeqoqnus✨
حال خوب رو باید ذخیره کرد
واسه هجوم روزهای غصه دار
برای نبرد با دلتنگی و انتظار
حال خوب رو باید ذخیره کرد
مثل دو خط شعر ، برای یادگار
#حس_خوب
✨@avayeqoqnus✨
این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی که نیامدهست و روزی که گذشت
#خیام
✨@avayeqoqnus✨
برای زندگی فکر کنید اما غصه نخورید.
اگر زندگی را آسان بگیری، عمرت به
خوشی خواهد گذشت.
زندگی برای مردمِ حساس، غم انگیز
و برای اشخاصِ متفکر، خنده دار است.
دلگیر مباش.
دلت که گیر باشد، رها نمیشوی.
خداوند، بندگان خود را با آن چه به آن
دل بستهاند، می آزماید.
✨@avayeqoqnus✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بگفتم آفتابا
تو مرا همراه کن با تو
که جمله دردها را
تو شفا گشتی و تسکینی
بگفتا جان ربایم من
قدم بر عرش سایم من
به آب و گل کم آیم من
مگر در وقت و هر حِینی
صبح بخیر و سلامتی 🌞🌹
#مولوی
✨@avayeqoqnus✨
🤍 نِی از تو حیاتِ جاودان میخواهم
🍂 نی عِیش و تَنَعُّم جهان میخواهم
🤍 نی کامِ دل و راحت جان میخواهم
🍂 هر چیز رضای توست، آن میخواهم
الهی، راضی هستیم به رضای تو
ای حکیمترین 🙏🌸
#مناجات
#خواجه_عبدالله_انصاری
✨@avayeqoqnus✨
📜 عشق جوان گمنام به دختر پادشاه
جوان گمنامی عاشق دختر پادشاهی شد.
رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی
برای رسیدن به معشوق نمی یافت.
مردی زیرک از ندیمان پادشاه که
دلباختگی او را دید و او را جوانی ساده
وخوش قلب یافت ، به او گفت پادشاه
اهل معرفت است؛ اگر احساس کند که تو
بنده ای از بندگان خدا هستی ، خودش به
سراغ تو خواهد آمد.
جوان به امید رسیدن به معشوق ، گوشه
گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش
مشغول شد ، به طوری که اندک اندک
مجذوب پرستش گردید و آثار اخلاص در
او تجلی یافت.
روزی گذر پادشاه بر مکان او افتاد، احوال
وی را جویا شد و دانست که جوان، بندهای
با اخلاص از بندگان خداست.
پس در همان جا از وی خواست که به
خواستگاری دخترش بیاید و او را خواستگاری کند.
جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و
پادشاه به او مهلت داد.
همین که پادشاه از آن مکان دور شد،
جوان وسایل خود را جمع کرد و به مکان
نامعلومی رفت!
ندیم پادشاه از رفتار جوان تعجب کرد و به
جست و جوی او پرداخت تا علت این
تصمیم را بداند.
بعد از مدتها جستجو او را یافت. به او
گفت : "تو در شوق رسیدن به دختر
پادشاه آن گونه بی قرار بودی ، چرا وقتی
پادشاه به سراغ تو آمد و ازدواج با
دخترش را از تو خواست ، از آن فرار
کردی ؟"
جوان گفت : "اگر آن بندگی دروغین که به
خاطر رسیدن به معشوق بود ، پادشاهی
را به در خانه ام آورد ، چرا قدم در بندگی
راستین نگذارم تا پادشاه جهان را در خانهی خویش نبینم ؟"
#حکایت
✨@avayeqoqnus✨