.
🌿 ای یار غلط کردی با یار دگر رفتی
🌸 از کار خود افتادی در کار دگر رفتی
🌿 صد بار ببخشودم بر تو به تو بنمودم
🌸 ای خویش پسندیده هین بار دگر رفتی
🌿 صد بار فسون کردم خار از تو برون کردم
🌸 گلزار ندانستی در خار دگر رفتی
🌿 گفتم که تویی ماهی با مار چه همراهی
🌸 ای حال غلط کرده با مار دگر رفتی
🌿 گفتی که تو را یارا در غار نمیبینم
🌸 آن یار در آن غار است تو غار دگر رفتی
🌿 چون کم نشود سنگت چون بد نشود رنگت
🌸 بازار مرا دیده بازار دگر رفتی
#مولوی
#مولانا
✨ @avayeqoqnus ✨
Roozbeh Nematollahi - Ey Yar Ghalat Kardi (320).mp3
9.68M
🌿🌸🌿
🎼 آهنگ "ای یار غلط کردی"
🎙 با صدای روزبه نعمت اللهی
✍ شعر از مولانا
#آهنگ
#روزبه_نعمتاللهی
#مولانا
✨ @avayeqoqnus ✨
حال خوب رو باید ذخیره کرد
واسه هجوم روزهای غصه دار
برای نبرد با دلتنگی و انتظار
حال خوب رو باید ذخیره کرد
مثل دو خط شعر ، برای یادگار
#حس_خوب
✨@avayeqoqnus✨
این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی که نیامدهست و روزی که گذشت
#خیام
✨@avayeqoqnus✨
برای زندگی فکر کنید اما غصه نخورید.
اگر زندگی را آسان بگیری، عمرت به
خوشی خواهد گذشت.
زندگی برای مردمِ حساس، غم انگیز
و برای اشخاصِ متفکر، خنده دار است.
دلگیر مباش.
دلت که گیر باشد، رها نمیشوی.
خداوند، بندگان خود را با آن چه به آن
دل بستهاند، می آزماید.
✨@avayeqoqnus✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بگفتم آفتابا
تو مرا همراه کن با تو
که جمله دردها را
تو شفا گشتی و تسکینی
بگفتا جان ربایم من
قدم بر عرش سایم من
به آب و گل کم آیم من
مگر در وقت و هر حِینی
صبح بخیر و سلامتی 🌞🌹
#مولوی
✨@avayeqoqnus✨
🤍 نِی از تو حیاتِ جاودان میخواهم
🍂 نی عِیش و تَنَعُّم جهان میخواهم
🤍 نی کامِ دل و راحت جان میخواهم
🍂 هر چیز رضای توست، آن میخواهم
الهی، راضی هستیم به رضای تو
ای حکیمترین 🙏🌸
#مناجات
#خواجه_عبدالله_انصاری
✨@avayeqoqnus✨
📜 عشق جوان گمنام به دختر پادشاه
جوان گمنامی عاشق دختر پادشاهی شد.
رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی
برای رسیدن به معشوق نمی یافت.
مردی زیرک از ندیمان پادشاه که
دلباختگی او را دید و او را جوانی ساده
وخوش قلب یافت ، به او گفت پادشاه
اهل معرفت است؛ اگر احساس کند که تو
بنده ای از بندگان خدا هستی ، خودش به
سراغ تو خواهد آمد.
جوان به امید رسیدن به معشوق ، گوشه
گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش
مشغول شد ، به طوری که اندک اندک
مجذوب پرستش گردید و آثار اخلاص در
او تجلی یافت.
روزی گذر پادشاه بر مکان او افتاد، احوال
وی را جویا شد و دانست که جوان، بندهای
با اخلاص از بندگان خداست.
پس در همان جا از وی خواست که به
خواستگاری دخترش بیاید و او را خواستگاری کند.
جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و
پادشاه به او مهلت داد.
همین که پادشاه از آن مکان دور شد،
جوان وسایل خود را جمع کرد و به مکان
نامعلومی رفت!
ندیم پادشاه از رفتار جوان تعجب کرد و به
جست و جوی او پرداخت تا علت این
تصمیم را بداند.
بعد از مدتها جستجو او را یافت. به او
گفت : "تو در شوق رسیدن به دختر
پادشاه آن گونه بی قرار بودی ، چرا وقتی
پادشاه به سراغ تو آمد و ازدواج با
دخترش را از تو خواست ، از آن فرار
کردی ؟"
جوان گفت : "اگر آن بندگی دروغین که به
خاطر رسیدن به معشوق بود ، پادشاهی
را به در خانه ام آورد ، چرا قدم در بندگی
راستین نگذارم تا پادشاه جهان را در خانهی خویش نبینم ؟"
#حکایت
✨@avayeqoqnus✨