.
آنچنان کَز رفتن گُل خار میماند به جا
از جوانی حسرت بسیار میماند به جا 🍂
آه افسوس و سِرشکِ گرم و داغِ حسرت است
آنچه از عمر سبکرفتار میماند به جا 🍁
#صائب_تبریزی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
شمع شبها
به جز خیال تو نیست
باغ جانها
به جز جمال تو نیست ❤️
#خاقانی
✨ @avayeqoqnus ✨
زِهی صبحی که او آید،
نشیند بر سر بالین
تو چشم از خواب بگشایی،
ببینی شاه شاهانی...
صبح شنبه پر از خیر و برکت باشه
براتون رفقا 🙏🌹
#مولوی
✨@avayeqoqnus✨
الهی؛ ای دور نظر و ای نیکو حِضر
و ای نیکوکارِ نیک منظر...
ای دلیل هر برگشته،
و ای راهنمای هر سرگشته...
ای چاره سازِ هر بیچاره
و ای آرندهی هر آواره،
ای جامعِ هر پراکنده و ای رافعِ هر افتاده...
دست ما گیر ای بخشنده بخشاینده...
آمین 🙏🌺
#خواجه_عبدالله_انصاری
#مناجات
✨@avayeqoqnus✨
📜 #حکایت
به بهلول گفتند که فلانی هنگام تلاوت
قرآن چنان از خود بیخود میشود
که نقش بر زمین شده و غش میکند!
بهلول گفت: او را بر سر دیوار بگذارید
تا تلاوت کند،
اگر غش کرد در عمل خود صالح است.
✨@avayeqoqnus✨
تا به کی باید رفت
از دیاری، به دیاری دیگر
نتوانم، نتوانم جُستن
هر زمان عشقی و یاری دیگر...
کاش ما آن دو پرستو بودیم
که همه عمر سفر میکردیم
از بهاری به بهاری دیگر...
#فروغ_فرخزاد
✨@avayeqoqnus✨
"دل آدم عين يک باغچه پر از
غنچه است، اگر با محبت غنچه ها را
آب دادي باز ميشوند؛ اگر نفرت ورزيدي
غنچه ها پلاسيده ميشوند."
📚 سو و شون
✍ سیمین دانشور
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
📚 چند ضرب المثل در مورد پرسش کردن:
🔸 پرسش کلید دانش است
🔹 چو دانی و پرسی ، سوالت خطاست
🔸 دانا هم داند و هم پرسد ، نادان
نداند و نپرسد
🔹 پرسیدن عیب نیست ، ندانستن
عیب است .
#ضرب_المثل
✨@avayeqoqnus✨
.
در دل بینوای من
عشق تو چنگ می زند
شوق به اوج می رسد،
صبر فرود میکند 🌹
#هوشنگ_ابتهاج
✨ @avayeqoqnus ✨
.
سلام بر آنان
که در ما چیزی را دوست داشتند
که خودمان آن را ندیدیم
و دوست نداشتیم... ❤️🥀
#محمود_درویش
✨ @avayeqoqnus ✨
#حکایت
گویند در عصر سليمان نبی پرنده اى براى نوشيدن آب به سمت بركه اى پرواز كرد،
اما چند كودک را بر سر بركه ديد، پس آنقدر انتظار كشيد تا كودكان از آن بركه متفرق شدند.
همين كه قصد فرود به سوى بركه را كرد، اينبار مردى را با محاسن بلند و آراسته ديد كه براى نوشيدن آب به آن بركه مراجعه نمود.
پرنده با خود انديشيد كه اين مردى باوقار و نيكوست و از سوى او آزارى به من مُتصور نيست.
پس نزديک شد، ولی آن مرد سنگى به سويش پرتاب كرد و چشم پرنده معيوب و نابينا شد.
شكايت نزد سليمان برد.
پیامبر آن مرد را احضار کرد، محاكمه و به قصاص محكوم نمود و دستور به كور كردن چشم داد.
آن پرنده به حكم صادره اعتراض كرد و گفت:
چشم اين مرد هيچ آزارى به من نرساند،
بلكه ريش او بود كه مرا فريب داد!
و گمان بردم كه از سوى او ايمنم
پس به عدالت نزديكتر است اگر محاسنش را بتراشيد
تا ديگران مثل من فريب ريش او را نخورند...
📚 برگرفته از چرند و پرند دهخدا
✨@avayeqoqnus✨
يكديگر را دوست بداريد ، اما از عشق
زنجير مسازيد،
بگذاريد عشق همچون دريايي مواج
ميان ساحلهاي جانتان در تموج و اهتزاز
باشد.
جامهاي يكديگر را پر كنيد اما از يك جام
منوشيد.
از نان خود به يكديگر هديه دهيد اما هر
دو از يك قرص نان تناول مكنيد.
با شادماني با هم برقصيد و آواز بخوانيد
اما بگذاريد هر يك براي خود تنها باشيد.
همچون سيمهاي عود كه هر يك در مقام
خود تنها است ، اما همه با هم به يك
آهنگ مترنمند.
دلهايتان را بهم بسپاريد اما به اسارت
يكديگر ندهيد؛
زيرا تنها دست زندگي است كه مي تواند
دلهاي شما را در خود نگاه دارد.
در كنار هم بايستيد اما نه بسيار نزديك؛ از آن جهت كه ستونهاي معبد به جدايي
بار بهتر كشند و بلوط و سرو در سايه هم
به كمال رويش نرسند.
#جبران_خلیل_جبران
✨@avayeqoqnus✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
پدیدار از تو آمد صبحِ عالم
خوشا عالم،
خوشا صبح و
خوشا من...
صبح بخیر رفقا 🌞 🌹
#حمید_رها
✨@avayeqoqnus✨
🤍 ای ذات و صفاتِ تو مُبرّا ز عیوب
🌷 یک نام ز اسماءِ تو علّامِ غیوب
🤍 رحم آر که عمر و طاقتم رفت به باد
🌷 نه نوح بود نام مرا، نه ایوب
🔻 رباعیات نقل شده از ابوسعید اباالخیر
#مناجات
✨@avayeqoqnus✨
کافران را دوست میدارم، از این وجه که
دعوی دوستی نمیکنند،
میگویند: آری، کافریم، دشمنیم.
اکنون دوستیاش تعلیم دهیم، یکانگیاش بیاموزیم.
اما اینکه دعوی میکند که من دوستم
و نیست، پرخطر است...
🔻 برگرفته از مقالات شمس تبریزی
#حکمت
✨@avayeqoqnus✨
📗 بیسکویتهای سوخته
📌 روایتی از همدلی و عشق در خانواده
زمانی که من بچه بودم، مادرم علاقه
داشت گهگاهی غذای ساده صبحانه را
برای شب هم آماده کند.
یک شب را خوب یادم مانده که مادرم
پس از گذراندن یک روز سخت و طولانی
در سر کار، شام ساده ای مانند صبحانه
تهیه کرده بود.
آن شب پس از زمان زیادی، مادرم بشقاب
شام را با تخم مرغ، سوسیس و بیسکویت
های بسیار سوخته، جلوی پدرم گذاشت.
یادم می آید منتظر شدم ببینم آیا او هم
متوجه سوختگی بیسکویتها شده است!
در آن وقت، همه کاری که پدرم انجام داد
این بود که دستش را به طرف بیسکویت
دراز کرد، لبخندی به مادرم زد و از من
پرسید که روزم در مدرسه چطور بود.
خاطرم نیست که آن شب چه جوابی به
پدرم دادم، اما کاملاً یادم هست که او را
تماشا می کردم که داشت کره و ژله روی
آن بیسکویتهای سوخته می مالید و
لقمه لقمه آنها را می خورد.
یادم هست آن شب وقتی از سر میز غذا
بلند شدم، شنیدم مادرم بابت سوختگی
بیسکویت ها از پدرم عذر خواهی می کرد
و هرگز جواب پدرم را فراموش نخواهم
کرد که گفت: «اوه عزیزم، من عاشق
بیسکویتهای خیلی برشته هستم.»
همان شب، کمی بعد که رفتم پدرم را
برای شب بخیر ببوسم، از او پرسیدم که
آیا واقعاً دوست داشت که بیسکویت هایش سوخته باشند.
او مرا در آغوش کشید و گفت: «مامان تو
امروز روز سختی را در سرکار گذرانده و
خیلی خسته است. به علاوه، بیسکویت
کمی سوخته هرگز کسی را نمی کشد!»
#داستان
#داستان_کوتاه
✨@avayeqoqnus✨
در زندگی
غصه از دست دادن
هیچ چیز رو نخورید
این قانون طبیعته
که وقتی چیزی رو از شما می گیره
حتما از قبل جایگزینی برای اون داره
روزای خوبت تو راهه
فقط توکلت به خدا رو
از دست نده رفیق 🤌 🌺
عصرتون بخیر و شادی 🥧☕️
✨ @avayeqoqnus ✨
.
در این بازار اگر سودیست
با درویشِ خرسند است
خدایا مُنعِمَم گردان
به درویشی و خرسندی
#حافظ
✨ @avayeqoqnus✨