📜 حکیم حاذقی که بدون دست زدن به بیمار او را درمان کرد! 😳
در زمان.های قدیم یک دختر از روی اسب
می افتد و استخوان لگن باسنش از جا در
می رود.
پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش
می برد، دختر اجازه نمی دهد کسی دست
به لگن بزند.
هر چه به دختر میگویند حکیمها بخاطر
شغل و طبابتی که میکنند محرم
بیمارانشان هستند، اما دختر زیر بار نمیرود و نمی گذارد کسی دست به
باسنش بزند.
به ناچار دختر هر روز ضعیفتر و ناتوانتر
می شود تا اینکه یک حکیم باهوش و
حاذق می گوید: به یک شرط من حاضرم
بدون دست زدن به باسن دخترتان او را
مداوا کنم.
پدر دختر با خوشحالی زیاد قبول می کند
و به حکیم می گوید: شرط شما چیست؟
حکیم می گوید: برای این کار من احتیاج
به یک گاو چاق و فربه دارم. شرط من این
است که بعد از جا انداختن باسن دخترت، گاو متعلق به خودم شود.
پدر دختر با جان و دل قبول می کند و با
کمک دوستان و آشنایانش چاقترین گاو
آن منطقه را به قیمت گرانی می خرد و گاو
را به خانه حکیم می برد.
حکیم به پدر دختر می گوید: دو روز دیگر
دخترتان را برای مداوا به خانه ام بیاورید.
پدر دختر با خوشحالی برای رسیدن به روز
موعود دقیقه شماری می کند.
از آن طرف حکیم به شاگردانش دستور
می دهد که تا دو روز هیچ آب و علفی به
گاو ندهند. شاگردان همه تعجب می کنند
و می گویند گاو به این چاقی ظرف دو روز
از تشنگی و گرسنگی خواهد مرد.
حکیم تاکید می کند نباید حتی یک قطره
آب به گاو داده شود. دو روز می گذرد و
گاو از شدت تشنگی و گرسنگی بسیار لاغر
و نحیف می شود.
خلاصه پدر دختر با تخت روان دخترش را
به نزد حکیم می آورد. حکیم به پدر دختر
دستور می دهد دخترش را بر روی گاو
سوار کند.
همه متعجب می شوند، ولی چاره ای
نمیبینند و باید حرف حکیم را اطاعت کنند. بنابراین دختر را روی گاو سوار
میکنند.
حکیم سپس دستور می دهد که پاهای
دختر را از زیر شکم گاو با طناب به هم
گره بزنند. همه دستورات مو به مو اجرا
می شود، حال حکیم به شاگردانش
دستور می دهد برای گاو کاه و علف
بیاورند.
گاو با حرص و ولع شروع می کند به
خوردن علف ها، لحظه به لحظه شکم گاو
بزرگ و بزرگ تر می شود، حکیم به
شاگردانش دستور می دهد که برای گاو
آب بیاورند.
شاگردان برای گاو آب می ریزند، گاو هر
لحظه متورم و متورمتر می شود و پاهای
دختر هر لحطه تنگ و کشیده تر می شود
و از درد جیغ می کشد.
حکیم کمی نمک به آب اضاف می کند،
گاو با عطش بسیار آب می نوشد.
حالا شکم گاو به حالت اول برگشته که
ناگهان صدای ترق جا افتادن باسن دختر
شنیده می شود.
جمعیت فریاد شادی سر می دهند.
دختر از درد غش می کند و بیهوش
میشود.
حکیم دستور می دهد پاهای دختر را باز
کنند و او را بر روی تخت بخوابانند.
یک هفته بعد دختر خانم مثل روز اول
سوار بر اسب به تاخت مشغول اسب
سواری می شود و گاو بزرگ هم مال
حکیم می شود.
نام آن حکیم حاذق ابوعلی سینا بود. 👏👏
#داستان
✨@avayeqoqnus✨
🍀🌸🍀
صیادِ بی روزی ماهی در دجله نگیرد
و ماهیِ بی اجل در خشک نمیرد.
مِسکینِ حریص در همه عالم همیرود
او در قَفای رزق و اجل در قفای او
🔻 از باب هشتم گلستان سعدی
#سعدی
#حکمت
✨@avayeqoqnus✨
•♡•
🔸 معیار دوستان دَغَل، روز حاجت است
🔸 قرضی به رسم تجربه از دوستان طلب
#صائب_تبریزی
✨@avayeqoqnus✨
🌼 نگذاریم "گوشهایمان"
گواه چیزی باشد
که چشمهایمان آن را ندیده....
🌼 نگذاریم زبانمان
چیزی را بگوید که
"قلبمان" آن را باور نکرده...
👈 صادقانه زندگی کنیم.
عصرتون خوب و خوش رفقا 🌹
✨@avayeqoqnus✨
📚 ضرب المثل "رگ خواب کسی را
به دست آوردن"
🖇 معنی و کاربرد:
🔻 یعنی از نقاط قوت و ضعف کسی
باخبر بودن.
🔻 به طور کلی یعنی آنقدر از جزئیات
رفتاری و شخصیتی کسی باخبر باشی که
بتوانی او را تحت تاثیر حرف ها و عقاید
خود قرار دهی.
🔻 همچنین، به معنای راه حل یافتن
برای مشکلات کسی نیز هست.
🔻 در معنای مجازی، میتوان ضرب
المثل فوق را به معنای "پی بردن به نقاط
ضعف کسی" به کار برد.
#ضرب_المثل
✨@avayeqoqnus✨
.
چشمی به تخت و بخت ندارم
مرا بس است
یک صندلی برای نشستن
کنار تو ❤️
#حسین_منزوی
✨ @avayeqoqnus ✨
به قول نظامی گنجوی:
همه عالَم تنست و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چونکه ایران، دلِ زمین باشد
دل ز تن بِه بود یقین باشد
زان ولایت که مِهتران دارند
بهترین جای بهتران دارند
پاینده باد ایران عزیزمون 🙏💚🌹
#نظامی
#وطنمپارهتنم
✨@avayeqoqnus✨
35.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایران...
فدای اشک و خندهی تو... 🥺❤️
🔻 کلیپ زیبایی از تاریخ، طبیعت و بزرگان سرزمین عزیزمون با صدای سالار عقیلی
✨ چشم بد از روی خوبت دور باد
ای وطن 🧿 🙏 🌺
#ایران
✨@avayeqoqnus✨
دوباره صبح شد
یک شروع تازه...
زمانی برای با هم بودن
مهرورزی را دوره کردن
از زندگی لذت بردن
گلِ خنده به یکدیگر هدیه دادن...
صبح جمعه بخیر و شادی رفقا 🌞🪴
✨ @avayeqoqnus ✨
خدایا؛ تمام اندوههایم را با چیزی زیبا
جایگزین کن...
آمین 🙏🤍🌹
#خدا
✨@avayeqoqnus✨
ای دوست برای دوست جان باید داد ❤️
در راهِ محبت امتحان باید داد
تنها نبود شرطِ محبت گفتن
یک مرتبه هم عمل نشان باید داد 💙
#فرخی_یزدی
✨@avayeqoqnus✨
.
📜 حکایت ملّا و نعمت الهی!
روزی باران شدیدی می بارید.
ملانصرالدین پنجره خانه را باز کرده بود و
داشت بیرون را نگاه میکرد.
در همین حین همسایه اش را دید که
داشت به سرعت از کوچه می گذشت.
ملا داد زد: آهای فلانی! کجا با این عجله؟ همسایه جواب داد: مگر نمی بینی چه
بارانی دارد می بارد؟
ملا گفت: مردک خجالت نمی کشی از
رحمت الهی فرار می کنی؟
همسایه خجالت کشید و آرام آرام راه
خانه را در پیش گرفت.
چند روزی گذشت و بر حسب اتفاق
دوباره باران شروع به باریدن کرد و این
دفعه همسایه ملا پنجره را باز کرده بود
و داشت بیرون را تماشا می کرد که یک
دفعه چشمش به ملا افتاد که قبایش را
روی سر کشیده است و دارد به سمت خانه
می دود.
فریاد زد: آهای ملا! مگر حرفت یادت رفته؟
تو چرا از رحمت خداوند فرار می کنی؟
ملانصرالدین گفت: مرد حسابی، من دارم
می دوم که کمتر نعمت خدا را زیر پایم لگد کنم. 😁
#حکایت
#ملانصرالدین
✨@avayeqoqnus✨
بعضیها مثل یک اتفاق
عجیب حالِ آدم را خوب میکنند
مثل هوایِ تازهاند ...
آدم دلش میخواهد در رویاهایش
دستشان را بگیرد و بگوید :
تو که باشی ،
مگر آرزویِ دیگری میماند ... 🌺
✨@avayeqoqnus✨
🌿🍁🌿
فقر آتشي است که خوبيها را مي سوزاند.
و ثروت پرده اي ست که بديها را مي پوشاند.
و چه بي انصافند آنانکه
يکي را ميپوشانند به احترام داشته هايش.
و ديگري را مي سوزانند به جرم نداشته هايش...
#تلنگر
✨@avayeqoqnus✨
عابدى را گفتند:
خداوند را چگونه میبینى؟
پاسخ داد:
اینگونه ڪه همیشه
مىتواند مچم را بگیرد
اما همیشه دستم را مىگیرد... 💚
#خدا
✨@avayeqoqnus✨
.
زندگی چیست ؟ عشق ورزیدن
زندگی را به عشق بخشیدن
زنده است آنکه عشق میورزد
دل و جانش به عشق میارزد …
صبح بخیر و شادکامی رفقا 🌞🌹
هفته پربرکتی داشته باشید 🪴
#هوشنگ_ابتهاج
✨ @avayeqoqnus ✨
.
الهی؛ ادای شکر تو را هیچ زبان نیست
و دریای فضل تو را هیچ کران نیست
و سر حقیقت تو بر هیچکس عیان نیست
هدایت کن بر من رَهی
که بهتر از آن نیست...
آمین 🙏🌸
#مناجات
#خواجه_عبدالله_انصاری
✨ @avayeqoqnus ✨
وقتی همهاش برای دیگران زندگی کردهایم
دیگر مشکل میشود خودمان را تغییر
بدهیم و برای خودمان زندگی کنیم و در
دامِ فداکاری نیفتیم.
📚 وانهاده
✍ سيمون دوبووار
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
📚 ضرب المثل "گوسفند به فکر جونه
قصاب به فکر دنبه"
💢 یعنی هرکس به فکر منفعت خویش
است و مصلحت دیگری را مد نظر قرار نمی دهد.
💢 در معنای ظاهری یعنی گوسفند تمام
فکر و حواسش به این است که از دست
قصاب جان سالم به در ببرد و هرگز به
این موضوع فکر نمی کند که گوشت او چه
فوایدی برای دیگران خواهد داشت!
💢 از طرف دیگر قصاب نیز هرگز به این
موضوع نمی اندیشد که گوسفند را گوشهای نگه دارد تا برای خودش بچرد و
کاری هم به کارش نداشته باشد؛ بلکه
برعکس با در نظر گرفتن منفعت خود،
گوسفند را ذبح می کند.
💢 به طور کلی این ضرب المثل را در
جایی به کار می برند که هرکس به فکر
رسیدن به منافع خویش باشد هرچند با
منافع دیگری در تضاد باشد.
#ضرب_المثل
✨@avayeqoqnus✨