.
خودم را حذف کرده ام
از گذشته، از تجربه های تلخ و شیرینی
که داشتم،
اما از گذشته ام پشیمان نیستم.
تجربه ها، حتی تلخ ترینشان،
سنگ بنایی بوده اند برای ساختن
منی که امروز هستم.
خودم را حذف کرده ام
از زندگی خیلی ها،
از ارتباطات خوب یا بدی که داشته ام،
اما از هیچ رابطه ی تمام شده ای
پشیمان نیستم،
آدم ها حتی بدترینشان،
تلنگری بوده اند برای ساختن هویتی
که امروز دارم.
#دلنوشته
#نرگس_صرافیان_طوفان
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
زندگى شوق رسیدن به همان
فردایی است که نخواهد آمد!
تو نه در دیروزى،
و نه در فردایى…
ظرف امروز پر از بودن توست،
زندگى را دریاب! 🌿
صبح جمعه تون شاد و دل انگیز 🙏🌸
#سهراب_سپهری
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
جوانی با دوچرخه اش به پیرزنی برخورد کرد،
اما به جای عذرخواهی و کمک کردن به پیرزن، شروع به خندیدن و مسخره کردن او کرد و بعد راهش را کشید و رفت.
پیرزن صدایش زد و گفت: "چیزی از تو افتاده است."
جوان به سرعت برگشت و شروع به جستجو نمود.
پیرزن به او گفت: "مروت و مردانگی ات به زمین افتاد، هرگز آن را نخواهی یافت!"
زندگی حکایت قدیمی کوهستان است!
صدا می کنی و می شنوی،
پس به نیکی صدا کن تا به نیکی به تو پاسخ دهد ... 👌
#تلنگر
✨ @avayeqoqnus ✨
.
چه بی تابانه می خواهمت
ای دوریت آزمون تلخ زنده بگوری ! 🥀
#شاملو
☀️ @avayeqoqnus ☀️
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطانِ جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماهِ رخِ دوست تمام است
در مذهبِ ما باده حلال است ولیکن
بیروی تو ای سرو گلاندام حرام است
گوشم همه بر قولِ نی و نغمهٔ چنگ است
چشمم همه بر لعلِ لب و گردش جام است
در مجلسِ ما عطر میامیز که ما را
هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است
از چاشنی قند مگو هیچ و زِ شِکَّر
زان رو که مرا از لبِ شیرینِ تو کام است
تا گنجِ غمت در دلِ ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است
وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است
مِیخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است؟
با محتسبم عیب مگویید که او نیز
پیوسته چو ما در طلبِ عیشِ مدام است
حافظ منشین بیمی و معشوق زمانی
کایّام گل و یاسمن و عید صیام است
#حافظ
✨ @avayeqoqnus ✨
Homayoun Shajarian - Meye Eshgh 320 (MusicTarin).mp3
11.87M
.
🔸 آهنگ "می عشق"
با صدای همایون شجریان
گوش کنید و لذت ببرید عزیزان 🌸
#حافظ
#همایون_شجریان
#آهنگ
✨ @avayeqoqnus ✨
.
مادرم میگفت عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب؛
هزار شب است پشیمانم که چرا یک شب عاشقی نکرده ام 🥀
#دکتر_علی_شریعتی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
همیشه یک نفر در زندگی مان هست
که دوست داشتنش عجیب برکت دارد !
دور می شوی دوستش داری
نزدیک میشوی دوستش داری
قهر میکنی باز هم دوستش داری
همیشه یک نفر هست که حتی
در اشتباه ترین مسیر ممکن هم
قدم های دوست داشتنش را بر می داری!
کلا زنده هستی برای دوست داشتن
همان یک نفری که
خانه محکمی از عشق در قلبت ساخته است!... ❤️
نازیلا زارع
#دلنوشته
✨ @avayeqoqnus ✨
.
میتوان زیبا زیست
نه چنان سخت
که از عاطفه دلگیر شویم.
نه چنان بی مفهوم
که بمانیم میان بد و خوب
لحظهها میگذرند
گرم باشیم پر از فکر و امید
عشق باشیم و سراسر خورشید ❤️🌞
صبح شنبه تون پر از حرکت و برکت و سلامت رفقا 🙏🌹
☀️ به هفته جدید خوش آمدید ☀️
✨ @avayeqoqnus ✨
animation.gif
535K
.
در سراشيبي عمر نميدانم چگونه خواهم رفت
تنها ميروم يا نه …
الهي اين بي سرو پا را درياب
تا جادهي بندگي را بدون همراهي تو نپيمايم
الهى بسوى تو آمدم بحق خودت مرا بمن بر مگردان
آمین 🙏🌹
#مناجات
#خدا
✨ @avayeqoqnus ✨
.
چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
#سعدی
✨ @avayeqoqnus ✨
📚 ضرب المثل "طاقچه بالا گذاشتن"
در قدیم برخی از معماری های خانه ها طوری بود که دو نوع طاقچه می ساختند؛ یکی طاقچه کوتاه تر که دست همه به آن می رسید و معمولا لوازم دم دستی خانه را روی آن قرار می دادند.
و دیگری طاقچه ای بود که بالاتر از این طاقچه ها ساخته می شد و دست کسی به آن نمی رسید.
معمولا اشیاء ارزشمند و زینتی را در آن قرار می دادند.
حال وقتی کسی خیلی خودش را دست بالا می گیرد به او می گویند طاقچه بالا می گذارد؛ یعنی خودش را انقدر ارزشمند و قیمتی می داند که دوست ندارد کسی به او نزدیک شود.
🔸 طاقچه بالا گذاشتن کنایه از چیست؟
کنایه از این است که کسی خود را برتر از دیگران بداند و با رفتارش کاری کند که کسی به او نزدیک نشود.
گاهی اوقات کنایه از مغرور بودن است.
گاهی کنایه از شخصی است که خیلی ناز و افاده می کند و خودش را لوس می کند.
#ضرب_المثل
✨ @avayeqoqnus ✨
.
گرچه این شهر هراسان شده از بیماری
من پرستارم و عمریست خطر کرده دلم 🍃🥀
#مهرنوش_سهرابی
☀️ @avayeqoqnus ☀️
📚حکایت طنز
عربی را گفتند: تو پیر شدهای و عمری تباه کردهای. توبه کن و به حج رو.
گفت: خرج سفر ندارم.
گفتند: خانهات را بفروش و هزینه سفر کن. گفت: چون بازگشتم، کجا بنشینم؟ و اگر باز نگردم و مجاور کعبه مانم، خدایم نمیگوید که ای احمق، چرا خانه خود فروختی و در خانه من منزل گزیدی؟ 😀
🔸 برگرفته از گزیده طنز عبید زاکانی
#حکایت
#حکایت_طنز
☀️ @avayeqoqnus ☀️