“من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می مانم
من از اینجا چه می خواهم، نمی دانم
امید روشنائی گر چه در این تیره گیها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل بر می افشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید
سرود فتح می خوانم
و می دانم
تو روزی باز خواهی گشت”
《فریدون مشیری》
#فریدون_مشیری
@avayeqoqnus
بارگیری (5).jpeg
9.1K
☘هر چه با هر که کنی
☘بر تو همان می گذرد
☘مهربان باش که این عمر گران
می گذرد
☘قدر این لحظه بدان چرخ
زمان می گذرد
سلام دوستان،
صبح شنبه تون پر از حرکت و برکت و سلامت 🙏❤
@avayeqoqnus
🌸 دل آزردگی از یار به سبک وحشی بافقی 🌸
گر چه از خاطر وحشی هوس روی تو رفت
وز دلش آرزوی قامت دلجوی تو رفت
شد دلآزرده و آزرده دل از کوی تو رفت
با دل پر گله از ناخوشی خوی تو رفت
حاش لله که وفای تو فراموش کند
سخن مصلحتآمیز کسان گوش کند
#شعر
#وحشی_بافقی
@avayeqoqnus
fu5617.jpg
35.2K
فرقی نمی کند آغازِ هفته باشد یا پایانش …
صبح باشد یا شب … بذرِ امید ؛
نه وقت می شناسد ،
نه موقعیت …
هر وقت بکاری ؛
شبیهِ لوبیایِ سحر آمیز ،
با اولین طلوعِ آفتابِ خواستن ؛
جوانه می زند …
و تا آسمانِ موفقیت و توانستن ،
اوج می گیرد …
هرگز نا امید نباش … !!!
نا امیدی ، تیشه ی بی رحمی ست ؛
به جانِ ریشه ی شعور و خوشبختی ات …
پس تا دیر نشده ،
بذرِ جادوییِ امیدت را بکار ،
و معجزه هایت را درو کن … !
شب و روزتون پر از امید
لحظه هاتون همراه با لبخند دوستان جان ❤
@avayeqoqnus
سلام عزیزان روزتون بخیر 🖐
بچه ها جون امروز ۲۱ ام اسفندماه در تقویم روز بزرگداشت شاعر بزرگ نظامی گنجوی هست.👌🍀💮
بیوگرافی کوتاهی از این شاعر نامدار رو با هم بخونیم:
حکیم نظامی گنجوی شاعر و داستان سرای ایرانی قرن ششم هجریست.
او در شهر گنجه متولد شد و آرامگاهش هم در حاشیه غربی این شهر قرار دارد.
در آن روزگار شهر گنجه متعلق به ایران بود ولی الان جزئی از خاک جمهوری آذربایجان است. 😔
نظامی از دانش های رایج روزگار خود مثل علوم ادبی، نجوم، فلسفه، علوم اسلامی و فقه به خوبی مطلع بود.
نظامی گنجوی خالق منظومه ی مشهور لیلی و مجنون است که شهرتی جهانی دارد.
باقی آثار او عبارتند از مخزن الاسرار، هفت پیکر، خسرو و شیرین و ...
آثار نظامی روی شاعران بعد از او از جمله خاقانی، جامی و امیر خسرو دهلوی نیز تاثیر گذاشته است.
#نظامی
♦️این پست بفرست برای اون دوستی که به شعر و ادبیات علاقه داره 🙏🌸
@avayeqoqnus
♦️دعای زیبایی به سبک حکیم نظامی:
خداوندا در توفیق بگشای
نظامی را ره تحقیق بنمای
دلی ده کو یقینت را بشاید
زبانی کافرینت را سراید
مده ناخوب را بر خاطرم راه
بدار از ناپسندم دست کوتاه
آمین 🙏
#نظامی
@avayeqoqnus
پادشاهی در شهر گذر میکرد.
مردی را دید که بزغالهای با خود می برد.
شاه گفت : بزغاله را به چند خریدهای؟
مرد گفت : خانهای داشتم، سال پیش فروختم که خانهی بهتری بخرم. امسال با پول آن خانه توانستم این بزغاله را بخرم.
پادشاه گفت : خانهای دادی و بزغاله گرفتی؟
مرد گفت : به برکت پادشاهی شما، سال دیگر با پول این بزغاله مرغکی توانم خرید.
از مخزن الاسرار نظامی گنجوی
#حکایت
#نظامی
@avayeqoqnus
Road-profile-photo-13.jpg
100.4K
مرا بگیر و ببر تا سکوت و تنهایی …
مرا بگیر و ببر هرکجا که آنجایی
دلم هوای سفر کرده است، کاری کن
مرا بگیر و ببر تا شبی تماشایی…
تو باشی و من و جاده، تو باشی و من و عشق
منی که ماهیِ قرمز، تویی که دریایی …
بیا به رسم پریدن، تو آسمانم شو
بیا که اوج بگیرم به شور و شیدایی
تو انتهای وفایی، کسی شبیه تو نیست
دلم گرفته عزیزم، کجای دنیایی ؟
#نرگس_صرافیان_طوفان
♦️این پست برای دوستان علاقه مندتون بفرستید 🙏❤
@avayeqoqnus
📚 خانهی پنجره طلایی ⚜
پسر کوچکی در مزرعه ای دور دست
زندگی می کرد هر روز صبح قبل از طلوع
خورشید از خواب بر می خاست و تا شب
به کارهای سخت روزانه مشغول بود.
هم زمان با طلوع خورشید از نرده ها بالا
می رفت تا کمی استراحت کند.
در دور دست ها خانه ای با پنجره های طلایی همواره نظرش را جلب می کرد
و با خود فکر می کرد چقدر زندگی در آن
خانه با آن وسایل شیک و مدرنی که باید
داشته باشد لذت بخش و عالی خواهد بود.
با خود می گفت: اگر آنها قادرند پنجره های
خود را از طلا بسازند پس سایر اسباب خانه
هم حتما بسیار عالی خواهد بود.
بالاخره یک روز به آنجا می روم و از نزدیک
آن را می بینم...
یک روز پدر به پسرش گفت به جای او
کارها را انجام می دهد و او می تواند در
خانه بماند.
پسر هم که فرصت را مناسب دید غذایی
برداشت و به طرف آن خانه و پنجره های
طلایی رهسپار شد.
راه بسیار طولانی تر از آن بود که تصورش
را می کرد.
بعد از ظهر بود که به آن جا رسید و با
نزدیک شدن به خانه متوجه شد که
از پنجره های طلایی خبری نیست و در
عوض خانه ای رنگ و رو رفته و با نرده
های شکسته دید.
به سمت در قدیمی رفت و آن را به صدا
در آورد.
پسر بچه ای هم سن خودش در را گشود.
سوال کرد که آیا او خانه پنجره طلایی را
دیده است یا خیر؟
پسرک پاسخ مثبت داد و او را به سمت
ایوان برد.
در حالی که آنجا می نشستند نگاهی به
عقب انداختند و در انتهای همان مسیری
که طی کرده بود و هم زمان با غروب
آفتاب، خانه خودشان را دید که با پنجره
های طلایی می درخشید.
#داستان
#داستان_کوتاه
✨ @avayeqoqnus✨
🌱تا کی؟ 🌱
ای معدن ناز، ناز تا کی؟
بر من در تو فراز تا کی؟
در حسرت یک نظر بمردیم
چشم تو به خواب ناز تا کی؟
تو ابروی خویش می پرستی
در قبله کج نماز تا کی؟
شمعم خوانی و سوزیم زار
بر سوخته ها گداز تا کی؟
بس نیست هلاک من به زلفت
دیگر شب من دراز تا کی؟
تیری که بر سینه خورد محمود
در کشمکش ایاز تا کی؟
بخل تو برای نیم بوسی
بر خسرو پاک باز تا کی
《امیر خسرو دهلوی》
#دهلوی
@avayeqoqnus
بچه ها جون می دونستید که امیر خسرو دهلوی اهل هندوستان بوده؟
امیر خسرو دهلوی یکی از بزرگ ترین شاعران پارسی گوی هندوستان هست که به "سعدی هند" معروف بوده.
این شاعر نامدار قرن ۷ و ۸ هجری در پیتالی متولد شده و در دهلی چشم از جهان فرو بسته.
#آیا_میدانستید
@avayeqoqnus