eitaa logo
آوای ققنوس
8.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
546 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📚 ضرب المثل "آش شله قلمکار است!" 🖇 معنی و کاربرد: هر کاری که بدون نظم و ترتیب انجام شود و آغاز و پایان آن معلوم نباشد، تشبیه می‌شود به: آش شله قلمکار. این مثل، نشان از هرج و مرج و ریخت و پاش آن کار دارد. 🖇 داستان: این مثل داستانی دارد؛ می‌گویند ناصرالدین شاه قاجار، نذر داشت که سالی یک روز- آن هم در فصل بهار- به شهرستانک یا سرخه حصار (از نواحی خوش آب و هوای اطراف تهران) برود؛ در این روز خاص، به دستور او، دوازده‌ دیگ آش بار می‌گذاشتند. مواد این آش، شامل چهارده رأس گوسفند و مقدار زیادی حبوبات،سبزی‌ها و ادویه‌های مختلف بود. هنگام پختن این آش، نزدیکان شاه به اتفاق اهل خانواده خود، تلاش بسیاری می‌کردند که در تهیه مقدمات این آش نذری، از دیگران جلو بزنند و نهایت خدمت و ارادت خود را به این وسیله به شاه نشان دهند. مخارج و تدارکات تهیه آش و ریخت و پاش‌های مالی و جشن و سرور پخت این آش، معروف بوده است. اما مراسم پختن این آش، آنقدر شلوغ و بی‌نظم بوده که بعدها برای بی‌نظمی و شلختگی، ضرب‌المثل شده است. @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 عابدی را پادشاهی طلب کرد. اندیشید که دارویی بخورم تا ضعیف شوم، مگر اعتقادی که دارد در حقِّ من زیادت کند. آورده‌اند که داروی قاتل بخورد و بِمُرد. 🍂🌿🍂🌿🍂 آن که چون پسته دیدمش همه مغز پوست بر پوست بود همچو پیاز پارسایانِ رویْ در مخلوق پشت بر قبله، می‌کنند نماز چون بنده خدایِ خویش خوانَد باید که به جز خدا نداند 🔻 برگرفته از باب دوم گلستان @avayeqoqnus
زندگی‌ست دیگر، تکه تکه‌ات می‌کند و در انتها میان تکه‌هایت نوری از امید می‌تاباند... عصرتون سرشار از نور و امید 🌹 ✨@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شما ممکن است بتوانید گلی را زیر پا لگدمال کنید، اما محال است بتوانید عطر آن‌ را در فضا محو سازید. 👌🌹 (نویسنده و فیلسوف فرانسوی) ✨@avayeqoqnus
📜 عابدی را پادشاهی طلب کرد. اندیشید که دارویی بخورم تا ضعیف شوم، مگر اعتقادی که دارد در حقِّ من زیادت کند. آورده‌اند که داروی قاتل بخورد و بِمُرد. 🍂🌿🍂🌿🍂 آن که چون پسته دیدمش همه مغز پوست بر پوست بود همچو پیاز پارسایانِ رویْ در مخلوق پشت بر قبله، می‌کنند نماز چون بنده خدایِ خویش خوانَد باید که به جز خدا نداند 🔻 برگرفته از باب دوم گلستان @avayeqoqnus
. دلتنگم دلتنگ همه‌ بهانه‌های کوچک برای هم صحبت شدن با تو دلتنگ یکی از آن چای‌های قند پهلویی که همیشه برایم کنار تو خیلی بیشتر از یک نوشیدنی ساده بود… 🍁🧡 @avayeqoqnus
. ما سال ها اندوه را بر دوش کشیدیم و صبح طلوع نکرد ... 🍁🍃 @avayeqoqnus
🌿🌹🌿 دل زود باورم را به کِرشمه‌ای ربودی چو نیاز ما فُزون شد تو به ناز خود فزودی به هم اُلفتی گرفتیم ولی رَمیدی از ما من و دل همان که بودیم و تو آن نه‌ای که بودی من از آن کِشَم ندامت که تو را نیازمودم تو چرا ز من گُریزی که وفایم آزمودی @avayeqoqnus
نقل است که یکی از او پرسید: که چگونه‌ای؟ گفت: چگونه بُوَد حال قومی که در دریا باشند و کشتی بشکند و هرکسی به تخته‌ای بمانند. گفت: صَعب باشد. گفت: حال من همچنان باشد. 🔻 برگرفته از تذکرة الاولیای عطار نیشابوری @avayeqoqnus
از ما زمانی یاد کن، ویران دلی آباد کن 💛 امروز باری شاد کن، جانی که فردا می رود 💙 @avayeqoqnus
همه ما یک عذرخواهی به خودمان بدهکاریم، زمانی که برای نگه داشتن آدم‌های اشتباه در زندگی‌مان پافشاری کردیم. آن زمان که دروغ شنیدیم و سکوت کردیم. جایی که باید می‌رفتیم اما ایستادیم و آن هنگام که از هیچ و پوچ رؤیا ساختیم و ذوق کردیم. آن زمان که برای فرار از حقیقت، لج‌بازی کردیم و بعد از این همه دوندگی‌ها به این نتیجه رسیدیم زندگی با تمام پستی و بلندی‌هایش زیباست و ارزش مبارزه دارد. 📚 بازی روزگار ✍ معصومه طیبی ✨@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آدم‌ها را آرام آرام دوست داشته باشیم؛ هر بار چای داغ را با عجله سر کشیدیم سوختیم ... صبحتون بخیر و سلامتی رفقا 🌞🌹 ✨@avayeqoqnus
اَللهم فَارحِم قَلّبی... خدایا هوای دلم را داشته باش ... 💛 @avayeqoqnus
📖 خاطره جالبی که سیمین دانشور از برخورد با پروین اعتصامی نقل می‌کند: در دانشکده ادبیات، پشت میز کتابداری می‌دیدمش. چشم‌های درشتش کمی تاب داشت و روسری سر می‌کرد. بیشترِ دانشجویان «خانم کتابدار» صدایش می‌کردند و من «خانم». مرحوم فروزانفر، مرا «دوشیزه‌ی مشکین شیرازی» می‌نامید تا اشارتی باشد به پوست آفتاب‌خورده‌ی جنوبی‌ام. اما او یک روز گفت: «دانشور! کلیّاتِ او.هِنری را به امانت برده‌ای و پس نیاورده‌ای. جریمه می‌شوی.» آن روزگار، ویرِ او.هِنری داشتم و از پایان غافلگیرکننده‌ی داستان‌های کوتاهش خوشم می‌آمد. گفتم: «تمامش نکرده‌ام.» گفت: «تو بیاور، دوباره امانت بگیر!» دانشجوی پسری که بعدها شناختمش، دکتر معین – معینِ فرهنگ و ادبیات ایران – در کنارم، به انتظارِ گرفتنِ کتاب، بی‌تاب می‌نمود. گفت: «خانم پروین اعتصامی گزارش نمی‌دهد. هوای دخترها را دارد.» خودِ خودش بود. غافلگیر شدم. وقتی آدم جوان است، انتظار دارد که هر آن اتفاقِ خوشی برایش بیفتد و اتفاقِ خوش افتاده بود. می‌دانستم که بایستی می‌شناختمش. می‌دانستم که این خانم خانم‌ها را در ذهنم، در قلبم، در کلِ وجودم، جایی دیده‌ام، یا باید دیده باشم، و یا شنیده باشم. سیر نگاهش کردم. کمی چاق، اما غمگین می‌نمود و مثل شعرش بلندبالا نبود. سرش که خلوت شد، به اشاره‌اش به مخزن کتابخانه رفتم. خواستم دستش را ببوسم، که نگذاشت. چای که می‌خوردیم، دوتا از بهترین شعرهایش «سفر اشک» و «مست و هوشیار» را از زبان من شنید. اما نتوانستم لبخندی به لب‌های بسته‌اش اهداء کنم. حتی حیرت نکرد که «قند پارسی»اش تا شیرزا رفته و برگشته. آن روز، هیچ کداممان نمی‌دانستیم که پایان غافلگیرکننده، سال بعد [ و ۱۵ فروردین ۱۳۲۰] است. 🔻 نقل شده از کتاب شناخت و تحسین هنر @avayeqoqnus
از شعر و استعاره و تشبیه برتری با هیچ کس به جز تو نسنجیده ام تو را 💖 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوب زندگی کردن یعنی ابتدا آنچه ضروری است را اراده کنی و سپس آنچه اراده کرده‌‌ای را دوست بداری... 📕 وقتی نیچه گریست ✍ اروين د. يالوم ✨@avayeqoqnus
دل به شادی های بی مقدارِ این عالم مبند زندگی تنها فرازی در نشیبی ساخته است @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 ضرب المثل "یکی به نعل می‌زند یکی به میخ" 🔸 ریشه ضرب المثل: نعلبندان، هنگام کوبیدن نعل برای گرفتن شدت ضربه اولی که به میخ نعل می زنند ضربه دوم را آرام تر به نعل می زنند، یا به قولی برای جلب رضایت صاحب اسب و همچنین برای آرامش اسب که بی تابی نکند و لگد نیندازد یک ضربه به میخ و یکی هم به نعل می زنند. بعدها این عمل تبدیل به مثل شد و درباره کسانی به کار می رود که رک و راست نیستند و بله را با نه توأم می کنند. 🔸 معنی و کاربرد: یکی به نعل می‌زند و یکی به میخ، از آن مثل‌هایی است که امروز نیز استفاده زیادی دارد و مصداق این مثل، کسانی هستند که موضع و خط و مشی روشن و شفافی ندارند، گفتار و کردار دوگانه‌ای دارند و می‌کوشند تا در ماجراهای زندگی، تبدیل به انسانِ به اصطلاح بد نشوند تا به هر شکلی منافع خود را حفظ کنند. چنانچه بخواهیم واضح تر بگوییم، منافقانه حرف می‌زنند و دورویانه عمل می‌‌کنند و همین رفتارشان سبب سردرگمی و پریشان فکری طرف مقابلشان می‌شود. @avayeqoqnus
در پرده‌ی اَسرار کسی را رَه نیست زین تعبیه‌ی جان هیچ‌کس آگه نیست جز در دل خاک هیچ منزلگه نیست مِی خور که چنین فِسانه‌ها کوتَه نیست @avayeqoqnus
ما همچو موم از آتش این غم گُداختیم سنگین دلا، تورا چه تفاوت؟ که بی‌غمی 🥀 @avayeqoqnus
رویا مخدر واقعیت است؛ زمانی که زندگی تیره‌ و تار شود، تخیل و رویاپردازی برای جلوگیری از فروپاشیِ ذهن به پا می‌خیزد تا اوضاع را کمی تلطیف کند. 📘 مرگ فروشنده ✍ آرتور میلر @avayeqoqnus
ملامت‌گوی، عاشق را چه گوید مردم دانا؟ که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل @avayeqoqnus
🍀 خدا آدم‌های معمولی را جور دیگری دوست دارد، بلد است چطور آنها را خوشحال کند... 🌸 مثلا برایشان نعنا آفرید، یا همین مرزه، برایشان ته ته دوست داشتنش ریحان بنفش آفرید... 🍀 اصلا خدا آنقدر دوستشان داشت که می‌دانست عاشق چای می شوند، می‌دانست چایشان را هِل بیندازد یا دارچین... 🌸 خدا هِل را که توی چای انداخت، فکر کاشتن شمعدانی به سر مهربانش زد... 🍀 آنوقت گرامافون را درست کرد و صدای بنان را انداخت روی صفحه و نوار کاست را ساخت تا شجریان به خانه‌ی آدم‌های معمولی هم برود... 🌸 خدا یک مشت آب بزرگ ریخت روی زمین اسمش را گذاشت دریا، ساحلش را داد به آدم های معمولی ... 🍀 خدا آدم‌های معمولی را آفرید تا دنیا خیلی ساده و معمولی، زیبا شود تا شب اگر سرش را خواست بگذارد و بخوابد یک آدم معمولی باشد که به او بالش تعارف کند. ✍ ملیحه ترکمن زاده @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هِله نومید نباشی که تو را یار براند گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟ در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند صبح بخیر و شادی 🌞🪴 @avayeqoqnus