بوی جان می آید اینک از نفس های بهار
دستهای پر گل اند این شاخه ها ، بهرِ نثار
با پیام دلکش ” نوروزتان پیروز باد ”
با سرود تازه ” هر روزتان نوروز باد ”
شهر سرشار است از لبخند ، از گل ، از امید
تا جهان باقی است این آئین جهان افروز باد . .
♦️سلام دوستان ✋ صبح اولین روز
بهار بخیر 🙏❤
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
❣ نوروزتون مبارک عزیزان ❣
♦️ان شالله که سال جدید سالی پر از خیر و
شادی و اتفاق های خوب برای تک تک مردم
سرزمینمون باشه. آمین 🙏🙏❤
@avayeqoqnus
🌸 دود اگر بالا نشیند، کسر شأن شعله نیست
🌸 جای چشم ابرو نگیرد،گر چه او بالاتر است
#استوری
#صائب_تبریزی
#نوروز
@avayeqoqnus
📚 وقتی که او مُرد ...
وقتی که او مُرد، حتی یک نفر هم توی محل ما ناراحت نشد. بچههای محل اسمش رو گذاشته بودند مرفه بیدرد و بیکس.
و این لقب هم چقدر به او میآمد! نه زن داشت نه بچه و نه کسوکار درستی.
شنیده بودیم که چند تایی برادرزاده و خواهرزاده دارد که آنها هم وقتی دیده بودند آبی از اجاق عموجان و دایی جان برایشان گرم نمیشود، تنهایش گذاشته بودند.
وقتی که مُرد، من و سه چهار تا از بچههای محل که میدانستیم ثروت عظیم و بیکرانش بیصاحب میماند، بدون اینکه بگذاریم کسی از همسایهها بفهمد، شب اول با ترس و لرز زیاد وارد خانهاش شدیم و هر چه پول نقد داشت، بلند کردیم.
بعد هم با خود اینجور کنار آمدیم:
این که دزدی نیست تازه او به این پولها دیگر احتیاجی هم ندارد. تازه میتوانیم کمی هم از این پولها را از طرفش صرف کار خیر کنیم تا هم خودش سود برده باشد و هم ما…
اما دو روز بعد در مراسم خاکسپاریاش که با همت ریش سفیدهای محل به بهشت زهرا رفتیم، من و بچهها چقدر خجالت کشیدیم.
موقعی که ١۵٠ بچه یتیم از بهزیستی آمدند بالای سرش و فهمیدیم مرفه بیدرد خرج سرپرستی همه آنها را میداده، بچههای یتیم را دیدیم که اشک میریختند و انگار پدری مهربان را از دست دادهاند.
آن وقت بود که از خودمان پرسیدیم: او تنها بود یا ما؟
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨ @avayeqoqnus ✨
گل من سبزه زاری کرد پیدا
زمانه نوبهاری کرد پیدا
در این موسم که از تأثیر نوروز
جهان نو روزگاری کرد پیدا
ز کوه ابر سنگ ژاله افتاد
زر گل را، عیاری کرد پیدا
شدم موی و فرو رفتم به رویش
همانم خارخاری کرد پیدا
نهانی خارخاری داشت آن شوخ
به حمدالله که باری کرد پیدا
ببین خسرو، اگر جانت به کار است
که جان را باز کاری کرد پیدا
《امیر خسرو دهلوی》
#شعر
#امیر_خسرو_دهلوی
@avayeqoqnus
حکایتی خواندنی از بهلول دانا:
یک روز عربی از بازار عبور میکرد که چشمش به دکان خوراکپزی افتاد که بخاری از سر دیگش بلند میشد. خوشش آمد. تکه نانی که داشت بر سر آن میگرفت و میخورد.
هنگام رفتن صاحب دکان گفت: تو از بخار دیگ من استفاده کردی و باید پولش را بدهی.
مردم جمع شدند. مرد بیچاره که از همه جا درمانده بود بهلول را دید که از آنجا میگذشت. از بهلول تقاضا کرد که میان آن ها قضاوت کند.
بهلول به آشپز گفت: آیا این مرد از غذای تو خورده است؟
آشپز گفت: نه ولی از بوی آن استفاده کرده است.
بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به آشپز نشان داد و به زمین ریخت و گفت: ای آشپز صدای پول را تحویل بگیر.
آشپز با کمال تحیر گفت: این چه طرز پول دادن است؟
بهلول گفت: مطابق عدالت است. کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول دریافت کند. 👏👌
#حکایت
#بهلول
@avayeqoqnus
🔹 ماه برکت زِ آسمان می آید
♦️ صوت خوش قرآن و اذان می آید
🔹 تبریک به مؤمنینِ عاشق پیشه
♦️ تبریک، بهار رمضان می آید
🔹فرا رسیدن ماه مهمانی خدا
مبارک باد 💐
#رمضان
#ماه_رمضان
✨ @avaeqoqnus✨
ساقی بده پیمانه ای ز آن می که بی خویشم کند
بر حسن شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند
زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم
غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند
نور سحرگاهی دهد فیضی که می خواهی دهد
با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند
سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا
وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند
بستاند ای سرو سهی! سودای هستی از رهی
یغما کند اندیشه را دور از بد اندیشم کند
《رهی معیری》
#شعر
#رهی_معیری
@avayeqoqnus
📚 حکایت پیرمرد روزه دار در ماه رمضان
در ماه رمضان چند جوان،پیرمردی را دیدند کـه دور از چشم مردم غذا میخورد.
بـه او گفتند: پیرمرد مگر روزه نیستی؟
پیرمرد گفت:چرا روزه ام،فقط آب و غذا میخورم.
جوانان خندیدند و گفتند: واقعا؟
پیرمرد گفت: بله، دروغ نمیگویم، بـه کسی بد نگاه نمیکنم،کسی را مسخره نمیکنم، با کسی با دشنام سخن نمیگویم، کسی را آزرده نمیکنم، چشم بـه مال کسی ندارم و…
ولی چون بیماری خاصی دارم متاسفانه نمیتوانم معده را هم روزه دارش کنم.
بعد پیرمرد بـه جوانان گفت: آیا شـما هم روزه هستید؟
یکی از جوانان در حالیکه سرش را از خجالت پایین انداخته بود بـه آرامی گفت: خیر ما
فقط غذا نمیخوریم!!!
ماه رمضان پیشاپیش بر همه ی آنان کـه چشم و دل و زبان و رفتار و کردارشان در خدمت خلق خداست و به زمین، آب، گل و سبزه و دیگر موجودات آسیب نمی رسانند خجسته باد. 🙏🙏
♦️این داستان زیبا رو برای دوستانتون هم
ارسال کنید ✋🌸
#حکایت
#داستان
#داستان_آموزنده
#رمضان
@avayeqoqnus
می خواهم به اتفاقاتِ خوبِ نیفتاده
اعتماد کنم
و ایمان داشته باشم که یکی از همین
روزها خواهند افتاد
درست لابلای مشغله هایی که از سر و
کولِ روزمرگی هایم بالا می روند ،
در دلِ نگرانی هایی که حوالیِ باورهایِ
من ، جا خوش کرده اند،
و در اعماقِ خستگی هایِ مفرط و
تکراری ام …
اتفاقاتِ خوب ، خواهند افتاد
و من دوباره شبیهِ کودکی ام ؛
لبخند خواهم زد …
🔹 زندگی تون سرشار از اتفاق های
خوب باشه رفقا 🙏💐
#نرگس_صرافیان_طوفان
#دلنوشته
✨@avayeqoqnus✨
☘ خداوند همیشه چیزی برایت دارد
☘ کلیدی برای دشواری هایت
☘ نوری برای تاریکی هایت
☘ تسکینی برای غم و اندوهت
☘ و نقشه ای برای هر فردایت
♦️ صبح اولین جمعه سال بخیر و شادی
دوستان 🙏🌸
@avayeqoqnus
از شیخ بهایی پرسیدند: سخت می گذرد. چه باید کرد؟
گفت: خودت که می گویی سخت می گذرد، سخت که نمی ماند.
پس خدا را شکر که می گذرد و نمی ماند.
دیروز خوب یا بد گذشت؛
و امروز روز دیگری ست؛
قدری شادی با خود به خانه ببر
راه خانه ات را که یاد گرفت
فردا با پای خودش می آید
#شیخ_بهایی
@avayeqoqnus
🍃 این شعر خیلی امید دهنده ست 🍃
آرام باش عزیز من ، آرام باش
حکایت دریاست زندگی
گاهی درخشش آفتاب، برق و بوی نمک، ترشح شادمانی
گاهی هم فرو میرویم ، چشمهای مان را میبندیم،
همه جا تاریکی است
آرام باش عزیز من
آرام باش
دوباره سر از آب بیرون می آوریم
و تلالو آفتاب را می بینیم
زیر بوته ای از برف
که این دفعه
درست از جایی که تو دوست داری ، طالع می شود
《شمس لنگرودی》
#شعر
#شمس_لنگرودی
♦️اگه خوشتون اومد برای دوستانتون هم
ارسال کنید 🌸✋
@avayeqoqnus
🌸 در این صبح زیبا
🌸 از خداوند میخواهم
🌸 آنچہ را شایستہ ے توست بدهد
🌸 نہ آنچہ را ڪہ آرزویت هست !!
🌸صبـحتـون بهارے و زیبا 🙏
@avayeqoqnus
🌱 تا چشم دل به طلعت آن ماه منظر است
🌱 طالع مگو که چشمه خورشید خاورست
🌱 کافر نه ایم و بر سرمان شور عاشقی است
🌱 آنرا که شور عشق به سر نیست کافر است
#شعر
#شهریار
@avayeqoqnus
📚 داستان پیرمرد خردمند و پسر بچه زبل
در یک دهکده، پیرمرد خرمندی زندگی می کرد. افرادی که به مشکلی بر می خوردند یا سوالی داشتند، به او مراجعه می کردند.
یک روز یک بچه باهوش و زِبل که می خواست سر به سر پیرمرد خردمند بگذارد، پرنده ی کوچکی گرفت و آن را طوری در دستش گرفت که دیده نشود.
بعد پیش پیرمرد رفت و به او گفت: پدربزرگ، من شنیده ام شما باهوش ترین مرد دهکده هستید. اما من باور نمی کنم. اگر راست است، می توانید بگویید که این پرنده ای که در دست من است زنده است یا مرده؟
پیرمرد نگاهی به پسر انداخت و فکر کرد: اگر به او بگوید که پرنده زنده است، او با یک حرکت کوچک دستش پرنده را می کشد، و اگر بگوید که پرنده مرده است، او پرنده را آزاد می کند تا به خیال خودش ثابت کند که از پیرمرد باهوش تر است.
پیرمرد دستش را روی شانه ی پسرک زبل گذاشت و با لبخند گفت: مرگ و زندگی این پرنده به اراده ی تو بستگی دارد. 👌
#داستان
#داستان_آموزنده
#داستانک
@avayeqoqnus
دزدی تنها گناه غیر قابل بخشودنی بود و وجه مشترک تمام گناهان.
وقتی کسی را میکشی، یک جان را میدزدی. 👌
حق یک زن را به داشتن شوهر میدزدی، از فرزند او یک پدر میدزدی. 👌
وقتی دروغ میگویی، حق دانستن حقیقت را از کسی میدزدی. 👌
وقتی تقلب میکنی، عدالت را میدزدی. 👌
عملی پستتر از دزدی نیست.
#بریده_کتاب: بادبادک باز نوشته خالد حسینی
@avayeqoqnus
☘ این شعر خیلی پرمفهومه ☘👌
شاه انوشیروان به موسم دی
رفت بیرون ز شهر بهر شکار
در سر راه دید مزرعه ای
که در آن بود مردم بسیار
اندر آن دشت پیرمردی دید
که گذشته است عمر او ز نود
دانه جوز در زمین میکاشت
که به فصل بهار سبز شود
گفت کسری به پیرمرد حریص
که: «چرا حرص میزنی چندین؟
پای های تو بر لب گور است
تو کنون جوز می کنی به زمین
جوز ده سال عمر میخواهد
که قوی گردد و به بار آید
تو که بعد از دو روز خواهی مرد
گردکان کشتنت چه کار آید؟
مرد دهقان به شاه کسری گفت:
مردم از کاشتن زیان نبرند
دگران کاشتند و ما خوردیم
ما بکاریم و دیگران بخورند
《ملک الشعرای بهار》
#شعر
#ملک_الشعرای_بهار
@avayeqoqnus
🌼 در حضور خارها هم می شود یک یاس بود
🌼 در هیاهوی مترسک ها پر از احساس بود
🌼 می شود حتی برای دیدن پروانه ها
🌼 شیشه های مات یک متروکه را الماس بود
🌼 کاش می شد، حرفی از کاش می شد هم نبود
🌼هرچه بود احساس بود وعشق بود و یاس بود…
#شعر
#حس_خوب
♦️بفرستید برای دوستان و حس خوب این شعر
به اونا هم منتقل کنید 🙏🌸
@avayeqoqnus
#ضرب_المثل
📚 ضرب المثل کسی را دنبال نخود سیاه
فرستادن
معنی و کاربرد:
هر وقت می خواهند کسي از ماجرایی آگاه نشود و او را به بهانه ای بيرون می فرستند و يا به قول علامه دهخدا پي کاري می فرستند که کمی طول کشد از باب مثال مي گويند: فلاني را به دنبال نخود سياه فرستاديم.
يعني جايي رفت که به اين زودي ها باز
نمي گردد.
اکنون ببينيم نخود سياه چيست و چه نقشي دارد که به صورت ضرب المثل درآمده است.
به طوري که مي دانيم نخود از دانه هاي نباتي است که چند نوع از آن در ايران و بهترين آنها در قزوين به عمل مي آيد.
انواع و اقسام نخودهايي که در ايران به عمل
مي آيند همه به همان صورتي که درو مي شوند
مورد استفاده قرار مي گيرند يعني چيزي از آنها کم و کسر نمي شود و تغيير قيافه هم نمي دهند
مگر نخود سياه که چون به عمل آمد آن را در داخل ظرف آب مي ريزند تا خيس بخورد
و به صورت لپه دربيايد و چاشني خوراک و خورشت شود.
مقصود اين است که در هيچ دکان بقالي و سوپر و فروشگاه نخود سياه پيدا نمي شود و هيچ کس دنبال نخود سياه نمي رود زيرا نخود سياه به خودي خود قابل استفاده نيست مگر آنکه به شکل و صورت لپه دربيايد و آن گاه مورد استفاده قرار گیرد.
حالا اگر کسي را به دنبال نخود سياه بفرستند
در واقع به دنبال چيزي فرستادند که در هيچ دکان و فروشگاهي پيدا نمي شود.
#ضرب_المثل
@avayeqoqnus
🌼 صبح را از دل و جان، با غزل آغاز کنیم
🌼 وَ برای غم و غصّه، تا ابد ناز کنیم
🌼 در به روی تب و اندوه ببندیم دگر
🌼 رو به شادی و سعادت درِ دل باز کنیم
♦️ صبح تون پر از شادی و لبخند
دوستان 🙏❤
@avayeqoqnus
🌸 گمان کردم تویی 🌸
ناگهان آیینه حیران شد،گمان کردم تویی
ماه پشت ابر پنهان شد،گمان کردم تویی
ردپایی تازه از پشت صنوبرها گذشت…
چشم آهوها هراسان شد،گمان کردم تویی
ای نسیم بی قرار روزهای عاشقی
هر کجا زلفی پریشان شد،گمان کردم تویی
سایه ی زلف کسی چون ابر بر دوزخ گذشت
آتشی دیگر گلستان شد،گمان کردم تویی
باد پیراهن کشید از دست گل ها ناگهان
عطر نیلوفر فراوان شد،گمان کردم تویی
چون گلی در باغ،پیراهن دریدم در غمت
غنچه ای سر در گریبان شد،گمان کردم تویی
کشته ای در پای خود دیدی یقین کردی منم
سایه ای بر خاک مهمان شد،گمان کردم تویی
《فاضل نظری》
#شعر
#فاضل_نظری
@avayeqoqnus
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
دوباره شب که میرسد ، پر از ستاره میشوم
دوباره واژه های خیس ، پر از ترانه میشوم
دوباره باد میبرد ، مرا به لانه ی فرشتگان
میان ابرهای بی کسی و لخته لخته آسمان
دوباره ماه میشوم ، دوباره باغ میشوم
مهتاب اگر نشد، نشد! خودم چراغ میشوم…
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
#شعر
#محمد_صالح_علا
@avayeqoqnus
🌹 مطمئن باش در جاده امروزت
🌹قدم های خداوند از گام های تو
جلوتر خواهد بود
🌹 تا دشواری ها را آسان
و تنهایی ها را پر کند
🌹دلت را به او بسپار
♦️ روزتون پر از یاد خدای مهربان
دوستان 🙏❤
@avayeqoqnus
حکایت ملانصرالدین و درخت گردو
روزی ملا زیر درخت گردو خوابیده بود که ناگهان گردویی به شدت به سرش اصابت کرد و سرش باد کرد. ملا بلند شد و شروع کرد به شکر کردن خدا.
مردی از آنجا می گذشت. وقتی ماجرا را شنید گفت: اینکه دیگر شکر کردن ندارد.
ملا گفت: احمق جان نمی دانی اگر به جای درخت گردو زیر درخت خربزه خوابیده بودم عاقبتم چه می شد!! 😳😀
#حکایت
#ملانصرالدین
#حکایت_های_ملانصرالدین
✨ @avayeqoqnus✨
📚#داستان
هر کس او را می دید ناخود آگاه سرش را پایین می انداخت.
عده ای هم از کنارش عبور می کردند، بدون اینکه حتی متوجه حضورش بشوند.
گوشه ای نشسته بود با صورت آفتاب سوخته، دست های کار کرده و نگاهی مهربان غرق در کار خود، انگار بین او و دور و برش حفاظ نامریی کشیده بودند.
این نگاه های آزار دهنده، سر و صدای خیابان و آفتاب تند مرداد ماه هیچ کدام در فضای شاد اطرافش نفوذ نمی کرد.
به او که رسیدم، بی اختیار سرم را پایین انداختم، زیاد کهنه نبودند اما لایه ضخیمی از گرد و غبار رویشان جا خوش کرده بود.
با خود فکر کردم: اگر برس کفاش رویشان کشیده شود تمیز و براق می شوند. سه دقیقه بعد کفشهایم براق شده بود، چشمان پیرمرد هم برق می زد.
#داستانک
@avayeqoqnus
⚜ می گویند خوشبختی دو نوع است:
⚜ یا آنکه از هر چیز احساس رضایت
داشته باشی
⚜ یا آنکه کسی را داشته باشی تا موقع
بدبختی ها کنارت باشد
⚜ که دسته دوم از خوشبخت ترین
خوشبختانند … 👌
♦️امیدوارم شما جز دسته دوم باشید
دوستان 🙏✋🌸
#حس_خوب
@avayeqoqnus
📚 ضرب المثل نه خانی آمده و نه خانی رفته
🔻 معنی و کاربرد:
زمانی از این ضرب المثل استفاده
میشود که می خواهند وانمود کنند هیچ کاری صورت نگرفته و هیچ اتفاقی نیفتاده است.
🔻 داستان:
در زمان های قدیم یک نفر خربزه ای
می خرد تا به خانه ببرد.
در راه وسوسه می شود که خربزه را ببرد و به رسم بزرگان گوشت آن را خورده و باقی آن را کنار بگذارد تا اگر کسی از آنجا رد شد فکر کند که خانی از اینجا عبور کرده و گوشت خربزه را خورده و پوستش را اینجا انداخته.
مرد با این نیت گوشت خربزه را خورد و خواست پوستش را دور بیندازد که با خودش گفت: بهتر است پوستش را هم گاز بزنم تا مردم فکر کنند این خان نوکری هم داشته است!
سپس پوست خربزه را گاز زد و خواست پوست نازک شده را دور بیندازد که به این فکر افتاد که پوست خربزه را هم بخورد تا مردم بگویند نه خانی آمده و نه خانی رفته!
#ضرب_المثل
✨@avayeqoqnus✨
●☆●
مودب نبودن همیشه بد نیست؛
گاهی شاید بهتر باشد
بعضی ها با آدم بی نزاکت باشند.
دست کم آدم را از مصیبت
دوست داشتن شان نجات میدهند.
🔸 از رمان "جوان خام"
✍ فئودور داستایوسکی
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جاده” بهترین تسکین است …
آدم ، تمامِ دردهایش را فراموش می کند !
انگار سرتاسرِ اتوبان ها ، گردِ بی خیالی پاشیده اند …
گاهی با خودم فکر می کنم ؛
اگر ماشین اختراع نشده بود ؛
آدم ها با این همه دردِ تلنبار شده چه می کردند ؟!
اگر موسیقی نبود ،
اگر خیابان نبود ،
اگر سفر نبود !!!
بدونِ این ها که چیزی از آدم نمی مانَد
《نرگس صرافیان طوفان》
♦️ آهنگ: اینجا یکی هست که
هر ثانیه خوابت رو میبینه
♦️خواننده: امین بانی
#عاشقانه
#نرگس_صرافیان_طوفان
#امین_بانی
🌿🌼🌿
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
✨ خدایا...
✨ نعمت سلامتی مبدا همه نیازهاست
✨ و عاقبت بخیری مقصد همه نیازها
✨ تو را به مهربانیت این دو را به همه
دوستانم عطا فرما... 🙏 ❤
♦️ سلام، صبح تون پر از انرژی و لبخند
دوستان 🙏🌹
@avayeqoqnus