فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر روزی
جز شادی تو
چیز دیگری ازت خواستم
به عشق من به دستانت شک کن ❤️🕊
#عباس_معروفی
#عاشقانه
✨ @avayeqoqnus ✨
🍂✨🍂
سر زد به دل
دوباره غم کودکانه ای
آهسته می تراود
از این غم ترانه ای
باران شبیه کودکی ام
پشت شیشه هاست
دارم هوای گریه
خدایا بهانه ای! 🥀
#قیصر_امین_پور
✨ @avayeqoqnus ✨
.
از تمام غصه های عالم
پناه بر خودت
ای مهربانترین معبود 🙏🌺
#خدا
✨ @avayeqoqnus ✨
.
انشایم که تمام شد
معلم با خط کش چوبی اش
زد پشت دستم
و گفت جمله هایت زیباست...
گفتم اجازه آقا...
پس چرا میزنید؟؟؟
نگاهم کرد...
پوزخند تلخی زد و گفت:
میزنم تا همیشه یادت بماند
خوب نوشتن و زیبا فکر کردن
در این دنیا تاوان دارد!
🔸 منسوب به احمد شاملو
#تلنگر
✨ @avayeqoqnus ✨
.
ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﺍﻣﺎ
ﻫﻤﻪ نمیﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺯﻧﺪﮔﯽ کردن یک ﻋﺎﺩت است
ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ کردن یک هنر.
صبح بخیر و بمهر رفقا 🌞🍀
روزتون قشنگ 🪴
☀️ @avayeqoqnus ☀️
🕊
خدایا مرا از اجابت دعایم
حتی اگر اجابتش به تاخیر بیفتد
ناامید نکن.
آمین 🙏🌹
#خدا
#مناجات
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
📕 مسلمان و همسایه کافرش!
فرد مسلمانی بود که یک همسایه کافر داشت.
او هر روز و هر شب با صدای بلند همسایه کافر رو لعن و نفرین می کرد:
خدایا ! جان این همسایه کافر من را بگیر و مرگش را نزدیک کن. (طوری که مرد کافر می شنید)
زمان گذشت و آن فرد مسلمان بیمار شد.
دیگر نمی توانست غذا درست کند ولی در کمال تعجب غذایش سر موقع دم در خانه اش حاضر بود!
مسلمان سر نماز می گفت: "خدایا ممنونم که بنده ات را فراموش نکردی و غذای من را در خانه ام حاضر و ظاهر می کنی و لعنت بر آن کافر خدا نشناس ... باد !"
روزی از روزها که خواست برود غذا را بردارد، دید این همسایه کافر است که غذا برایش می آورد!!
از آن شب به بعد، مسلمان سر نماز این طور می گفت :
"خدایا ممنونم که این مردک شیطان رو وسیله کردی که برای من غذا بیاورد.
من تازه حکمت تو را فهمیدم که چرا جانش را نگرفتی!!!"
پ.ن.: به قول حضرت حافظ:
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی!
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨ @avayeqoqnus✨
🌿🌼🌿
آزاد شو از بند خویش، زنجیر را باور نکن
اکنون زمان زندگی ست، تاخیر را باور نکن
حرف از هیاهو کم بزن، از آشتی ها دم بزن
از دشمنی پرهیز کن، شمشیر را باور نکـن
خود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندان
تو شــاهکار خلقتی، تحـقیر را باور نکن
بر روی بوم زندگی، هر چیز می خواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست، تقـدیر را باور نکـن
تصویر اگر زیبا نبود، نقاش خوبی نیستی
از نو دوباره رســم کن، تصویر را باور نکن
خالق تو را شاد آفرید، آزادِ آزاد آفرید
پرواز کـن تا آرزو، زنجیر را باور نکن
✍ مهدی ایثاری نیا (جوینی)
✨ @avayeqoqnus ✨
.
تحمل هیچ تنبیهی
دشوارتر از این نیست که
یک انسان در برابر بدیهایی که کرده
با خوبی روبهرو شود...
🔸 از کتاب "سرگشته راه حق"
✍ نیکوس کازانتزاکیس
#بریده_کتاب
✨ @avayeqoqnus ✨
.
زهر است عطای خلق، هر چند دوا باشد
حاجت ز که میخواهی، جایی که خدا باشد؟!
#واعظ_قزوینی
✨ @avayeqoqnus ✨
🌼🍂🍂
#حکمت
هر که در زندگانی نانش نخورند،
چون بمیرد نامش نبرند.
لذت انگور بیوه داند
نه خداوندِ میوه.
🔅 برگرفته از باب هشتم گلستان سعدی
#سعدی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
📚 ضرب المثل "آسیاب باش؛ درشت بگیر و نرم پس بده"
🖇 معنی و کاربرد:
وقتی در دعوایی بخواهیم کسی را وادار کنیم که در مقابل حرفهای درشت و تند و تیز طرف مقابلش، خویشتنداری کند، میگوییم: «آسیاب باش، درشت بگیر و نرم پس بده.»
🖇 داستان:
این مثل داستانی دارد؛
می گویند روزی شیخ ابوسعید ابوالخیر با یاران خودش از کنار آسیایی میگذشت.
ناگهان ایستاد و بدون اینکه حرفی به یارانش بزند، ساعتی به صدای گردش سنگهای آسیا و کار کردن آن، گوش کرد.
پس از آن، رو به اطرافیانش کرد و گفت: «میشنوید؟ میدانید که این آسیاب چه میگوید؟»
اطرافیانش که چیزی جز صدای کار کردن آسیاب نمیشنیدند، با تعجب گفتند: «نه، ما چیز خاصی نمیشنویم.»
ابوسعید گفت: «این آسیاب می گوید که من از شما بهترم، زیرا درشت میستانم و نرم باز میدهم.»
#ضرب_المثل
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊
دلی یا دلبری یا جانی یا جانان نمیدانم...
🔸 دکلمه ای زیبا تقدیم حضور شما مهربانان 🌹
#دکلمه
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
من خانهام را پر از رنگ میکنم
پر از عطر زندگی،
گل میخرم،
نان گرم می خرم،
شعر مینویسم،
و باور دارم زندگی یعنی
همين بهانههای كوچك خوشبختی.
صبح جمعه بخیر و شادی 🌞☕️
خوشبختی همراه تک تک لحظههاتون باشه رفقا 🪴
☀️ @avayeqoqnus ☀️
خدای مهربانم؛
دلم را به نقطهای
که خیرم در آن است
متوجه ساز...
آمین 🤲 🌸
#خدا
#مناجات
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
📗 یک لیوان شیر بسیار گران قیمت!
💢 این داستان واقعی است.
روزگاری پسرک فقیری برای گذران زندگی و تأمین مخارج تحصیلش دستفروشی میکرد.
او از این خانه به آن خانه میرفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد.
روزی متوجه شد که تنها یک سکه ۱۰ سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود که شدیداً احساس گرسنگی میکرد.
تصمیم گرفت از خانهای مقداری غذا تقاضا کند. به طور اتفاقی در خانهای را زد.
دختر جوان و زیبایی در را باز کرد. پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و به جای غذا، فقط یک لیوان آب درخواست کرد.
دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود به جای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد.
پسر به آهستگی شیر را سر کشید و گفت: «چقدر باید به شما بپردازم؟»
دختر پاسخ داد: «چیزی نباید بپردازی. مادر به ما آموخته که نیکی ما به ازائی ندارد.»
پسرک گفت: «پس من از صمیم قلب از شما سپاسگزاری میکنم.»
سالها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد. پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز، متخصصین نسبت به درمان او اقدام کنند.
دکتر هوارد کلی، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد.
هنگامی که متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید.
بلافاصله بلند شد و به سرعت به طرف اطاق بیمار حرکت کرد. لباس پزشکیاش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد.
در اولین نگاه او را شناخت.
سپس به اطاق مشاوره بازگشت تا هر چه زودتر برای نجات جان بیمارش اقدام کند.
از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری، پیروزی از آنِ دکتر کلی گردید.
آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود.
به درخواست دکتر هزینه درمان زن را پیش او بردند تا تایید کند.
دکتر گوشه صورتحساب چیزی نوشت. آن را درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود.
زن از باز کردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت.
مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد.
سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد. چیزی توجهاش را جلب کرد.
چند کلمهای روی قبض نوشته شده بود.
آهسته آن را خواند: «بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است!»
به قول سعدیِ جان:
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز 🌸
پ.ن. دکتر هوارد کلی یک پزشک متخصص زنان مشهور آمریکایی بوده است.
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨ @avayeqoqnus ✨
.
وحشت از عشق که نه ،
ترسم ازاین فاصله هاست
وحشت از غصه که نه ،
ترسم از این خاتمه هاست
ترس بیهوده ندارم ،
صحبت از خاطره هاست
صحبت از کشتنِ ناخواسته
عاطفه هاست
کوله باریست پر از هیچ ،
که بر شانه ماست
گله از دست کسی نیست ،
مقصر دل دیوانه ماست 🥀🍃
#قیصر_امین_پور
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
عصر جمعه باید دل را به دریا زد
تا درگیر غم غروب نگردد؛
باید مثل یک کودک بی پروا و بازیگوش
شادی ها را سرکشید؛
و بیخیال گرفتاری های فردا شد
تا شنبه
شروع واقعی یک هفتهی جدید باشد
عصر جمعه تون قشنگ و شاد رفقا 🪴🍁
✨ @avayeqoqnus ✨
.
اگر به سختی دلشکسته شدی،
اما همچنان شهامتِ مهربان بودن
با دیگران را داری،
پس لایق عشقی
عمیق تر از اقیانوس هستی 💜
🔆 از کتاب "اخگرهای وحشی"
✍ نیکیتا گیل
#بریده_کتاب
✨ @avayeqoqnus ✨
.
این سخن زرتشت بسیار تامل برانگیزه:
دلیل شادی کسی باش
نه قسمتی از آن.
همیشه قسمتی از غم دیگران باش
نه دلیل آن. 👌
#حکمت
#زرتشت
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
نفرینت میکنم که الهی عاشق شی!
شاید ...
🔆 من غیظها را هدیه نمیبرم 🔆
#تلنگر
@avayeqoqnus🪴
.
شنبه
حال دل دریایی ما آرام است
مثل صبحی است
پس از یک شب طوفانی سخت
سلام، صبح بخیر 🌞🪴
شروع هفته پر از سلامتی و برکت باشه براتون عزیزان 🙏🌹
☀️ @avayeqoqnus ☀️
🕊
پروردگارا !
در این صبح نوید بخش
امید و رحمت خود را
از بندگانت دریغ مکن
و قلبمان را به نور خود منور کن.
آمین 🤲 🌿
#خدا
#مناجات
☀️ @avayeqoqnus ☀️