.
📗 یک لیوان شیر بسیار گران قیمت!
💢 این داستان واقعی است.
روزگاری پسرک فقیری برای گذران زندگی و تأمین مخارج تحصیلش دستفروشی میکرد.
او از این خانه به آن خانه میرفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد.
روزی متوجه شد که تنها یک سکه ۱۰ سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود که شدیداً احساس گرسنگی میکرد.
تصمیم گرفت از خانهای مقداری غذا تقاضا کند. به طور اتفاقی در خانهای را زد.
دختر جوان و زیبایی در را باز کرد. پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و به جای غذا، فقط یک لیوان آب درخواست کرد.
دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود به جای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد.
پسر به آهستگی شیر را سر کشید و گفت: «چقدر باید به شما بپردازم؟»
دختر پاسخ داد: «چیزی نباید بپردازی. مادر به ما آموخته که نیکی ما به ازائی ندارد.»
پسرک گفت: «پس من از صمیم قلب از شما سپاسگزاری میکنم.»
سالها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد. پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز، متخصصین نسبت به درمان او اقدام کنند.
دکتر هوارد کلی، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد.
هنگامی که متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید.
بلافاصله بلند شد و به سرعت به طرف اطاق بیمار حرکت کرد. لباس پزشکیاش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد.
در اولین نگاه او را شناخت.
سپس به اطاق مشاوره بازگشت تا هر چه زودتر برای نجات جان بیمارش اقدام کند.
از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری، پیروزی از آنِ دکتر کلی گردید.
آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود.
به درخواست دکتر هزینه درمان زن را پیش او بردند تا تایید کند.
دکتر گوشه صورتحساب چیزی نوشت. آن را درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود.
زن از باز کردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت.
مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد.
سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد. چیزی توجهاش را جلب کرد.
چند کلمهای روی قبض نوشته شده بود.
آهسته آن را خواند: «بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است!»
به قول سعدیِ جان:
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز 🌸
پ.ن. دکتر هوارد کلی یک پزشک متخصص زنان مشهور آمریکایی بوده است.
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨ @avayeqoqnus ✨
.
وحشت از عشق که نه ،
ترسم ازاین فاصله هاست
وحشت از غصه که نه ،
ترسم از این خاتمه هاست
ترس بیهوده ندارم ،
صحبت از خاطره هاست
صحبت از کشتنِ ناخواسته
عاطفه هاست
کوله باریست پر از هیچ ،
که بر شانه ماست
گله از دست کسی نیست ،
مقصر دل دیوانه ماست 🥀🍃
#قیصر_امین_پور
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
عصر جمعه باید دل را به دریا زد
تا درگیر غم غروب نگردد؛
باید مثل یک کودک بی پروا و بازیگوش
شادی ها را سرکشید؛
و بیخیال گرفتاری های فردا شد
تا شنبه
شروع واقعی یک هفتهی جدید باشد
عصر جمعه تون قشنگ و شاد رفقا 🪴🍁
✨ @avayeqoqnus ✨
.
اگر به سختی دلشکسته شدی،
اما همچنان شهامتِ مهربان بودن
با دیگران را داری،
پس لایق عشقی
عمیق تر از اقیانوس هستی 💜
🔆 از کتاب "اخگرهای وحشی"
✍ نیکیتا گیل
#بریده_کتاب
✨ @avayeqoqnus ✨
.
این سخن زرتشت بسیار تامل برانگیزه:
دلیل شادی کسی باش
نه قسمتی از آن.
همیشه قسمتی از غم دیگران باش
نه دلیل آن. 👌
#حکمت
#زرتشت
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
نفرینت میکنم که الهی عاشق شی!
شاید ...
🔆 من غیظها را هدیه نمیبرم 🔆
#تلنگر
@avayeqoqnus🪴
.
شنبه
حال دل دریایی ما آرام است
مثل صبحی است
پس از یک شب طوفانی سخت
سلام، صبح بخیر 🌞🪴
شروع هفته پر از سلامتی و برکت باشه براتون عزیزان 🙏🌹
☀️ @avayeqoqnus ☀️
🕊
پروردگارا !
در این صبح نوید بخش
امید و رحمت خود را
از بندگانت دریغ مکن
و قلبمان را به نور خود منور کن.
آمین 🤲 🌿
#خدا
#مناجات
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
📕 وقتت را صرف امور خودت میکنی یا دیگران؟
استاد پیر گوشهای از مدرسه نشسته و به کاری مشغول بود و در عین حال به صحبت چند نفر از شاگردانش گوش میداد.
یکی از شاگردان ده دقیقه یکریز در مورد شاگردی که غایب بود صحبت کرد و راجع به مسایل شخصی فرد غایب حدسیات و برداشتهای متفاوتی بیان کرد.
حتی چند دقیقه آخر وقتی حرف کم آورد در مورد خصوصیات شخصی و خانوادگی شاگرد غایب هم سخنانی گفت.
وقتی کلام شاگردِ غیبتکن تمام شد، استاد به سمت او برگشت و با لحن کنجکاوانهای از او پرسید: "بابت این ده دقیقه ای که از وقت ارزشمند خودت را به آن شاگرد غایب اختصاص دادی، چقدر از او گرفتی؟"
شاگردِ غیبتکن با تعجب گفت: "هیچ چیز! راجع به کدام ده دقیقه من صحبت میکنید؟"
استاد پیر تبسمی کرد و گفت: "هر دقیقهای که به دیگران میپردازی در واقع یک دقیقه از خودت را از دست میدهی.
تو ده دقیقه تمام از وقت ارزشمندت که میتوانستی در مورد خودت و مشکلات و نواقص و مسایل زندگیات فکر کنی را به آن شاگرد غایب پرداختی."
بدان که این ده دقیقه دیگر به تو برنمیگردد که صرف خودت کنی. 👌
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨ @avayeqoqnus ✨
🌿🌸🌿
امید مانند ستونی است
که جهان را سرپا نگه میدارد.
امید، رؤیای انسان بیدار است.
#پلینیوس
پ.ن: پلینیوس طبیعی دان، فیلسوف و نویسنده رومی قرن اول میلادی است.
✨ @avayeqoqnus ✨
.
گر بگویم که مرا با تو
سر و کاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد
کاری هست 🌹
#سعدی
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂🌿🍂
بدخواه کسان هیچ به مقصد نرسد
یک بد نکند تا به خودش صد نرسد
من نیکِ تو خواهم و تو خواهی بدِ من
تو نیک نبینی و به من بد نرسد
#خیام
✨@avayeqoqnus✨
🍃🌻🍃
📜 حکایت مور با همت
موری را دیدند به زورمندی كمر بسته و ملخی را ده برابر خود برداشته.
به تعجب گفتند: "این مور را ببینید كه با این ناتوانی باری به این گرانی چون مى كشد؟"
مور چون این سخن بشنید بخندید و گفت: "مردان، بار را با نیروی همّت و بازوی حمیت كشند، نه به قوّت تن و ضخامت بدن." 👏
🔻 برگرفته از "بهارستان" جامی
#حکایت
#جامی
✨ @avayeqoqnus ✨
🎍🌾🎍
تو را می جویم و در باورت پر می زنم هر شب
کبوتر می شوم تا خاورت سر می زنم هر شب
میان آسمان آبیات ،نقشی اهورایی است
تو را چون نقش در دریای باور می زنم هر شب
طواف چشم های تو معطّر می کند دل را
به دور کعبه ات الله اکبر می زنم هر شب
نشانم داده بودی انتهای عشق را در خود
تو را می بینم و با عشق ، زیور می زنم هرشب
به لطف بی کرانت چون کبوتر می رسم از راه
میان آسمان آبی ات پر می زنم هر شب
🔸 ارسالی از خانم لیلا کباری قطبی
از اعضای محترم کانال
#لیلا_سادات_کباری_قطبی
#شما_ارسال_کردید
✨ @avayeqoqnus ✨
🌷☘🌷
#حکمت
خبری که دانی که دلی بیازارد،
تو خاموش تا دیگری بیارد.
بلبلا! مژدهی بهار بیار
خبرِ بد به بوم باز گذار
🔹 برگرفته از باب هشتم گلستان سعدی
#سعدی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
قسم به حقارت واژه و شکوه سکوت
که گاهی شرح حال آدمی
ممکن نیست... 🥀
✨ @avayeqoqnus ✨
.
"قهر، قهر، تا روزِ قیامت"
این زیباترین دروغِ کودکی هایمان بود.
قرار بود مثلاً دلخوریِ مان
تا ابد کِش بیاید،
اما با یک «ببخشید» سر و تهِ قضیه
هم می آمد و دوباره مشغولِ بازی میشدیم
اصلا انگار نه انگار که قهر کرده بودیم!
بچگی ها، در همین سادگی اش
قشنگ بود.
امان از این بزرگ شدن...
امان از این قهرهایِ بی صدایِ طولانی!
حالا قهرِمان را جار نمی زنیم،
خیرِ سرِمان مثلاً متمدن شده ایم
خیلی بی صدا می رویم
اما برای همیشه...
اما بدونِ بازگشت... 🥀🕊
#نرگس_صرافیان_طوفان
#دلنوشته
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
◾️ بی تو با شمع
◽️ علی تا به سحر می سوزد
◾️ شمع می میرد و
◽️ او بار دگر می سوزد
◾️ یک نفر مثلِ درختانِ
◽️ سپیدار بلند
◾️ در خیالش همه شب
◽️ بین دو در می سوزد
⚫️ شهادت خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت باد 🙏🥀
⚪️ رفقا، در این شب عزیز اگه دلمون شکست برای همدیگه زیاد دعا کنیم 🙏🖤
#فاطمیه
🕯@avayeqoqnus🕯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
💚 الا بذکرالله تطمئن القلوب 💚
امروزمان را آغاز میکنیم
به نام خدایی که تسکین دهنده دردها
و آرامش دهنده قلبهاست.
الهی به امید خودت 🌸
صبح بخیر عزیزان 🪴
✨ @avayeqoqnus ✨
.
روزهایی در زندگیمان هستند
که هیچ اتفاق خاصی در آنها نمی افتد
ما به این روزها میگوییم تکراری
ولی حواسمان نیست
که میتوانست اتفاقهای بدی بیفتد
خدایا هزاران بار شکرت 🙏🌸
#شکرگزاری
✨ @avayeqoqnus ✨