آدمی نرم و لطیف زاده میشود
و هنگام مرگ خشک و سخت میشود.
گیاهان چون سر از خاک بیرون میآورند
نرم و منعطف و هنگام مرگ خشک و
شکننده اند.
پس هر که سخت و خشک است،
مرگش نزدیک شده و هر که نرم و
منعطف است، سرشار از زندگی است.
سخت و خشک میشکند.
نرم و منعطف باقی میماند.
📗 تائوت چینگ
✍ لائوتزو
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
همه چیز را رها کن،
به جز دلی که برای خوشحال کردنت
دست به هر کاری میزند ... 🌺
#غسان_کنفانی
✨@avayeqoqnus✨
.
📜 حکایت آب رفتن روزها!
چند نفر بر سر این که چرا روزهای زمستان از روزهای تابستان کوتاهترند باهم بحث و جدل میکردند ولی به هیچ نتیجه ای نمیرسیدند.
آنها پیش ملانصرالدین رفتند و گفتند: ملا
قضیه از این قرار است حالا بین ما داوری
کن و بگو که کدام یک از ما درست
میگوییم.
ملانصرالدین گفت: اینکه معلوم است!
مگر وقتی پارچه را آب میکشند کوتاهتر نمیشود؟
همه گفتند چرا!
ملا گفت: خوب! روزها هم در زمستان با
اینهمه آب و برف و باران آب میکشند و
کوتاه میشوند! 😅
#حکایت
#حکایت_طنز
✨@avayeqoqnus✨
.
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم ❤️
#سعدی
✨ @avayeqoqnus ✨
هدایت شده از آوای ققنوس
.
🌸 در زندگیِ بعدی ام “گُل” خواهم شد؛
تا خودم را به روان های خسته برسانم،
🌸 “عشق” خواهم شد؛ تا خودم را
به قلب های شکسته برسانم،
🌸 “فریاد” خواهم شد؛ تا خودم را
به دهان های بسته برسانم،
🌸 و “انصاف” خواهم شد؛ تا خودم را
به آدم های پشتِ میز نشسته برسانم …
🌸 در زندگیِ بعدی ام برای بهبودِ حالِ جهان، دست به دعا نه!
دست به کار خواهم شد …
#نرگس_صرافیان_طوفان
#حس_خوب
✨ @avayeqoqnus ✨
لطیف باش
لطافت مرهمی است
که بر زخمهای جهان میگذاری.
لطیف باش تا حال جهان بهتر شود...
صبح آدینه بخیر و شادکامی رفقا 🌞🌺
✨@avayeqoqnus✨
من سخت نمیگیرم
سخت است جهان بی تو...
یا اباصالح ادرکنی 🙏💚
#امام_زمان
✨@avayeqoqnus✨
.
📘 عشق، ثروت، یا موفقیت؟
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد با چهرههای زیبا را جلوی در دید.
به آنها گفت: « من شما را نمیشناسم ولی فکر میکنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.»
آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟»
زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.»
آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم؛ منتظر میمانیم.»
عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.
شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.»
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمیشویم.»
زن با تعجب پرسید: « چرا!؟»
یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.»
و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من هم عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.»
زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد.
شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! »
ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟»
فرزندشان که سخنان آنها را میشنید، پیشنهاد کرد:« بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.»
مرد و زن هر دو موافقت کردند.
زن بیرون رفت و گفت:« کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.»
عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند.
زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا میآیید؟»
یکی از پیرمردها پاسخ داد: «اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت میکردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست! »
آری... با عشق به دست آوردن هر چیزی ممکن است. 👌🌺
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
✨@avayeqoqnus✨