eitaa logo
آوای ققنوس
8.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
545 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. پدیدار از تو آمد صبحِ عالم خوشا عالم، خوشا صبح و خوشا من... صبح بخیر رفقا 🌞 🌹 @avayeqoqnus
🤍 ای ذات و صفاتِ تو مُبرّا ز عیوب 🌷 یک نام ز اسماءِ تو علّامِ غیوب 🤍 رحم آر که عمر و طاقتم رفت به باد 🌷 نه نوح بود نام مرا، نه ایوب 🔻 رباعیات نقل شده از ابوسعید اباالخیر @avayeqoqnus
کافران را دوست می‌دارم، از این وجه که دعوی دوستی نمی‌کنند، می‌گویند: آری، کافریم، دشمنیم. اکنون دوستی‌اش تعلیم دهیم، یکانگی‌اش بیاموزیم. اما این‌که دعوی می‌کند که من دوستم و نیست، پرخطر است... 🔻 برگرفته از مقالات شمس تبریزی @avayeqoqnus
📗 بیسکویت‌های سوخته 📌 روایتی از همدلی و عشق در خانواده زمانی که من بچه بودم، مادرم علاقه داشت گهگاهی غذای ساده صبحانه را برای شب هم آماده کند. یک شب را خوب یادم مانده که مادرم پس از گذراندن یک روز سخت و طولانی در سر کار، شام ساده ای مانند صبحانه تهیه کرده بود. آن شب پس از زمان زیادی، مادرم بشقاب شام را با تخم مرغ، سوسیس و بیسکویت های بسیار سوخته، جلوی پدرم گذاشت. یادم می آید منتظر شدم ببینم آیا او هم متوجه سوختگی بیسکویت‌ها شده است! در آن وقت، همه کاری که پدرم انجام داد این بود که دستش را به طرف بیسکویت دراز کرد، لبخندی به مادرم زد و از من پرسید که روزم در مدرسه چطور بود. خاطرم نیست که آن شب چه جوابی به پدرم دادم، اما کاملاً یادم هست که او را تماشا می کردم که داشت کره و ژله روی آن بیسکویت‌های سوخته می مالید و لقمه لقمه آنها را می خورد. یادم هست آن شب وقتی از سر میز غذا بلند شدم، شنیدم مادرم بابت سوختگی بیسکویت ها از پدرم عذر خواهی می کرد و هرگز جواب پدرم را فراموش نخواهم کرد که گفت: «اوه عزیزم، من عاشق بیسکویتهای خیلی برشته هستم.» همان شب، کمی بعد که رفتم پدرم را برای شب بخیر ببوسم، از او پرسیدم که آیا واقعاً دوست داشت که بیسکویت‌ هایش سوخته باشند. او مرا در آغوش کشید و گفت: «مامان تو امروز روز سختی را در سرکار گذرانده و خیلی خسته است. به علاوه، بیسکویت کمی سوخته هرگز کسی را نمی کشد!» @avayeqoqnus
در زندگی غصه از دست دادن هیچ چیز رو نخورید این قانون طبیعته که وقتی چیزی رو از شما می گیره حتما از قبل جایگزینی برای اون داره روزای خوبت تو راهه فقط توکلت به خدا رو از دست نده رفیق 🤌 🌺 عصرتون بخیر و شادی 🥧☕️ ✨ @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. در این بازار اگر سودی‌ست با درویشِ خرسند است خدایا مُنعِمَم گردان به درویشی و خرسندی @avayeqoqnus
هما‌ن‌طور که دمای بدن انسان در کنار کسانی که سردشان است کم می‌شود، در مجاورت افراد حقیر نیز از حرمت انسان کاسته می‌شود. 📕 بینوایان 🖌 ویکتور هوگو @avayeqoqnus
🥀🍂🥀 کاش بدانید دل آدمی چقدر می‌شکند، وقتی چشمش دنبال کسی می‌گردد اما پیدایش نمی‌کند... 💔 @avayeqoqnus
ای معدن ناز، ناز تا کی؟ بر من در تو فراز تا کی؟ در حسرت یک نظر بِمُردیم چشم تو به خواب ناز تا کی؟ تو ابروی خویش می پرستی در قبله کج نماز تا کی؟ شمعم خوانی و سوزیم زار بر سوخته ها گُداز تا کی؟ بس نیست هلاک من به زلفت دیگر شب من دراز تا کی؟ تیری که بر سینه خورد محمود در کشمکش ایاز تا کی؟ بُخل تو برای نیم بوسی بر خسرو پاک باز تا کی؟ @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌾🍃🌾 عارفی را پرسیدند: زندگی به ''جبر'' است یا به ''اختیار''؟ پاسخ داد: امروز را به ''اختیار'' است تا چه بکارم؛ اما فردا ''جبر" است؛ چرا که به ''اجبار'' باید درو کنم هر چیزی را که دیروز به ''اختیار'' کاشته‌ام. @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. خروش موج با من می‌کند نجوا که هرکس دل به دریا زد رهایی یافت @avayeqoqnus
دوام بیاور؛ حتی اگر طنابِ طاقتت به باریک ترین رشته اش رسید ... حتی اگر از زمین و زمانه بریدی حتی اگر به بدترین شکلِ ممکن، کم آوردی ... در ذهنت مرور کن؛ تمامِ آرزوهایِ محال دیروز را که امروز ، زیرِ دست و پایِ روزمرگی‌ات، جولان می‌دهند؛ تمامِ آن ثانیه هایی که مطمئن بودی نمی‌شود، اما شد ! تمامِ آن لحظه هایی که فکر می‌کردی پایانِ راه است ، اما نبود ! می بینی ؟! خدا حواسش به همه چیز هست ؛ دوام بیاور رفیق ... 🤌🪴 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا . . . روزم را با نام و حضور تو آغاز می‌کنم حضوری که آشکار است : در درختان و در برگ‌هایشان در انوار نورانی خورشید در نوای زیبای پرندگان در هوای دلنواز بهاری در سنگریزه های کف رودخانه ها و ... صبح بخیر 🌞🌸 الهی به امید خودت 🙏 ✨@avayeqoqnus
الله تویی وز دلم آگاه تویی درمانده منم دلیل هر راه تویی گر مورچه‌ای دم زند اندر تک چاه آگَه ز دم مورچه در چاه تویی 🔻 رباعیات نقل شده از ابوسعید اباالخیر از دیگر شاعران ✨@avayeqoqnus
. 📘 حکایت سه ماهی در آبگیر سه ماهی در آبگیر کوچکی زندگی می‌کردند. یکی از آنها زرنگ و باهوش بود، دیگری هوش کمتری داشت و ماهی سوم نادان و کم عقل بود. روزی دو ماهیگیر که از کنار آبگیر می‌گذشتند، ماهی‌ها را دیدند. آنها با هم قرار گذاشتند که تور خود را بیاورند و ماهی‌ها را بگیرند. سه ماهی حرف‌های ماهیگیران را شنیدند. ماهی زرنگ و باهوش، بدون اینکه وقت را از دست بدهد از راه باریکی که آبگیر را به جوی آبی وصل می‌کرد، فرار کرد و جان خود را نجات داد. فردا ماهیگیران رسیدند و راه ورود و خروج جوی آب به آبگیر را بستند. ماهی دوم که تازه متوجه خطر شده بود، با خودش گفت: «اگر زودتر فکری نکنم و کاری انجام ندهم، به دست ماهیگیران گرفتار می‌شوم.» سپس خودش را به مردن زد و به روی آب آمد. یکی از ماهیگیران او را دید و فکر کرد که ماهی مرده است، او را از داخل آبگیر گرفت و به طرف جوی آب پرت کرد. ماهی از این فرصت استفاده کرد و به سرعت از آنجا دور شد و نجات پیدا کرد. اما ماهی سوم که از عقل و فکر خود به موقع استفاده نکرده بود، آنقدر به این طرف و آن طرف رفت تا در دام ماهیگیران افتاد و گرفتار شد. پ.ن: 👈 اصل این قصه در کتاب کلیله و دمنه آمده است و مولوی هم در دفتر چهارم مثنوی آن را ذکر کرده است. @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا خدا بنده‌نواز است به خلقش چه نیاز... 🌸 @avayeqoqnus
🌼 بدید از دور پیری را جوانی 🌿 خمیده پشتِ او همچون کمانی 🌼 ز سودای جوانی گفت ای پیر 🌿 به چندست آن کمان پیش آی زرگیر 🌼 جوان را پیر گفت ای زندگانی 🌿 مرا بخشیده‌اند این رایگانی 🌼 نگه می‌دار زر ای تازه بُرنا 🌿 تو را هم رایگان بخشند فردا 🔻 از "اسرارنامه‌"ی عطار نیشابوری @avayeqoqnus
پیر مردی قد خمیده در حال عبور بود، جوانی بی ادب به تمسخر به او گفت: این کمان را چند خریدی؟ پیرمرد گفت: گذر زمان به تو هم رایگان خواهد داد، صبر داشته باش. 🔻 از اسرارنامه‌ی عطار نیشابوری پ.ن: دوستان، این حکایت کوتاه، به نثر درآمده‌ی همان شعر بالا از اسرارنامه‌ عطار نیشابوری‌ست. @avayeqoqnus
یاد بگیریم که در شادی‌ها علت باشیم، نه شریک... و در غم‌ها شریک باشیم نه علت... عصرتون زیبا و دلچسب 🪴@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو مرا آزردی که خودم کوچ کنم از شهرت... تو خیالت راحت ! می‌روم از قلبت ، می‌شوم دورترین خاطره در شب‌هایت... تو به من می‌خندی ! و به خود می‌گویی: باز می آید و می‌سوزد از این عشق ولی... برنمی‌گردم ، نه ! می‌روم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ... عشق زیباست و حرمت دارد ... ✍ مولود مهدوی ✨@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فردوسی ده صفت در انسان را با عنوان ده ديو بر می‌شمرد: آز، نياز، رشک، ننگ، كين، خشم سخن‌چينی، دورویی، ناپاکی و ناسپاسی. وقتی روان انسان در دست اينان باشد، روشنی و فروغ مي‌ميرد و انسان در ظلمات گم می‌شود. @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از دشمنان برند شکایت به دوستان چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم 🥀 @avayeqoqnus