در این زمانهی بی های و هویِ لال پرست
خوشا به حال کلاغانِ قیل و قال پرست
چگونه شرح دهم لحظه لحظهی خود را
برای این همه ناباورِ خیال پرست؟
به شب نشینی خرچنگهای مردابی
چگونه رقص کند ماهی زلال پرست؟
رسیدهها چه غریب و نچیده میافتند
به پای هرزه علفهای باغِ کال پرست
رسیدهام به کمالی که جز انالحق نیست
کمال دار را برای من کمال پرست
هنوز زندهام و زنده بودنم خاری است
به تنگ چشمی نامردمِ زوال پرست
#محمدعلی_بهمنی
✨@avayeqoqnus✨
همه چیز را میتوان از یک انسان گرفت جز یک چیز:
آخرین آزادیهای انسانیاش را.
آزادی برای انتخاب رفتارش تحت هر شرایطی؛
برای انتخاب راه زندگیاش...
📘 انسان در جستجوی معنا
✍ ویکتور فرانکل
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
.
📜 #حکایت_طنز
روزی مردی به خانهی بهلول رفت و از او
خواست که طنابش را برای مدتی به او قرض دهد.
بهلول کمی فکر کرد و گفت : "حیف که روی آن ارزن پهن کرده ام و گرنه حتما آن را به تو می دادم!"
مرد با تعجب گفت : "مگر می شود روی طناب ارزن پهن کرد؟!"
بهلول گفت: "برای آن که طناب را ندهم
این بهانه کافی است!" 😃
#بهلول
✨@avayeqoqnus✨
.
آن حرف که از دلت غمی بگشاید
در صحبتِ دل شکستگان میباید 🌸
هر شیشه که بشکند، ندارد قیمت
جز شیشهی دل که قیمتش افزاید 🌱
#شیخ_بهایی
✨ @avayeqoqnus ✨
مقاومتهای روزانهات در برابر گناه،
شب هنگام
لبخند دلبرانهی امام زمان (عج)
را در پی دارد...
الهم عجل لولیک الفرج 🙏🌼
#امام_زمان
✨@avayeqoqnus✨
سلام بر بذرهای آرزو
که گوشه گوشه از روح کودکانهام
در اشتیاق جوانه زدن، سبزند...
سلام، صبحتون سبز و زیبا 🌞🪴
#دلارا_ادیب
✨@avayeqoqnus✨
.
خدایی که مسیر را
به پرندگان نشان میدهد
انسان را در نیمهی راه رها نمیکند. 🕊
دل بسپریم به حکمتش 🌺
#خدا
✨ @avayeqoqnus ✨
📜 "من"
ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺧﺎنه ﯾﺎﺭﺵ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺯﺩ.
ﻣﻌﺸﻮﻕ ﮔﻔﺖ: ﮐﯿﺴﺖ؟
ﻋﺎﺷﻖ ﮔﻔﺖ: "ﻣﻦ" ﻫﺴﺘﻢ...
ﻣﻌﺸﻮﻕ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﻭ, ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﻭﺭﻭﺩ ﺧﺎﻣﺎﻥ ﻭ ﻧﺎﭘُﺨﺘﮕﺎﻥ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ
ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ...
ﺗﻮ ﺧﺎﻡ ﻫﺴﺘﯽ... ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺪﺗﯽ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ
ﺟﺪﺍﯾﯽ ﺑﺴﻮﺯﯼ ﺗﺎ ﭘﺨﺘﻪ ﺷﻮﯼ؛ ﻫﻨﻮﺯ
ﺁﻣﺎﺩﮔﯽ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﯼ...
ﻋﺎﺷﻖ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﯾﮑﺴﺎﻝ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ
ﺩﻭﺭﯼ ﻭ ﺟﺪﺍﯾﯽ ﺳﻮﺧﺖ...
ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺧﺎنه
ﻣﻌﺸﻮﻕ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺗﺮﺱ ﻭ ﺍﺩﺏ ﺩﺭ ﺯﺩ...
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺳﺨﻦ ﺑﯽ ﺍﺩﺑﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ
ﺩﻫﺎﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﯿﺎﯾﺪ.
ﺑﺎ ﮐﻤﺎﻝ ﺍﺩﺏ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ. ﻣﻌﺸﻮﻕ ﮔﻔﺖ:
ﮐﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ؟
ﻋﺎﺷﻖ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺩﻟﺒﺮ ﺩلربا ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ
ﻫﺴﺘﯽ...
ﺗﻮﯾﯽ, ﺗﻮ...
ﻣﻌﺸﻮﻕ ﺩﺭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺗﻮ ﻭ ﻣﻦ
ﯾﮑﯽ ﺷﺪﯾﻢ؛ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﯿﺎ.
ﺣﺎﻻ ﯾﮏ "ﻣﻦ" ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺩﻭ "ﻣﻦ" ﺩﺭ ﺧﺎنه ﻋﺸﻖ ﺟﺎ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ.
ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺮ ﻧﺦ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﻭ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ
ﺳﻮﺯﻥ ﻧﻤﯽ ﺭﻭﺩ.
ﮔﻔﺖ : ﺍﮐﻨﻮﻥ ﭼﻮﻥ ﻣﻨﯽ ﺍﯼ ﻣﻦ ﺩﺭﺁ
ﻧﯿﺴﺖ ﮔﻨﺠﺎﯾﯽ ﺩﻭ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺮﺍ
🔻 برگرفته از دفتر اول مثنوی معنوی
#حکایت
#مولوی
✨@avayeqoqnus✨
🪴🍂🪴
اگر باغتان را دوست دارید
نباید از کار کردن در آن دست بکشید.
کمی صبر کنید،
فصلش که برسد
حتما شکوفهها سر میزنند.
📙 بودن
✍ یرژی کوشینسکی
#بریده_کتاب
✨ @avayeqoqnus ✨
در ازدحام دنیا اگر انسانی را یافتی
که تو را میفهمد،
رهایش نکن.
چقدر آنها که ما را نمیفهمند
بیشمارند... 🥀🍂
#غسان_زغطان
✨ @avayeqoqnus ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این عصر قشنگ
در قوریِ دوستی چای دم کنید،
با قندِ مهربانی نوش جان کنید،
و با عشق با هم بودن رو
جشن بگیرید.
عصرتــون بخیر و دلتون شاد رفقا 🌸
✨ @avayeqoqnus ✨
مثل چشمه، مثل رود
لحظه های زندگی
مثل چشمه مثل رود
گاه می جوشد ز سنگ
گاه میخواند سرود
سر به ساحل می زند
موج شط زندگی
لحظه ها چون نقطه ها
روی خط زندگی
می رود هر دم به پیش
کاروان لحظهها
مقصد این کاروان
جاده ای بی انتها
لحظه های زندگی
چون قطاری در عبور
ایستگاه این قطار
بین تاریکی و نور
گاه در راهی سیاه
گاه روی خط نور
گاه نزدیک خدا
گاه از او دورِ دور...
#قيصر_امين_پور
✨@avayeqoqnus✨
تا زمانی که از عمقِ دوست داشتنِ
طرف مقابلت مطمئن نشدی
عمیقانه دوست نداشته باش؛
چرا که عمق عشق امروز
همان عمق زخم فردای توست...
#نزار_قبانی
✨@avayeqoqnus✨
🌿🌹🌿
#حکمت
و گفت: مردمان سه گروهند؛
یکی ناآزرده با تو آزار دارد
و یکی بیازاری بیازارد
و یکی که بیازاری نیازارد.
🔻 برگرفته از تذکرة الاولیا عطار نیشابوری
#عطار
✨@avayeqoqnus✨
خوشا به حالتان که میتوانید
بخندید... گریه کنید ...
همین است
برای زندگی، بیهوده به دنبال معنای
دیگری نگردید...
#حسین_پناهی
✨@avayeqoqnus✨
.
نه گُزیرست مرا از تو،
نه امکانِ گریز
چاره صبرست
که هم دردی و هم درمانی 💗
#سعدی
✨ @avayeqoqnus ✨
و گاهی
حتی اگر شده هر از گاهی
رویاهایت را
مثل یاس های سفید كوچك
روی تنِ شب بکش
آنها فردا سبز می شوند...
شبتون بخیر 🌙🪴
✨@avayeqoqnus✨
روزمان را آغاز میکنیم
با نام خدایی
که همین نزدیکی هاست...
خدایی که در تار و پود ماست
خدایی که عشق را در وجود ما نهاد
و عاشقی را در سفره دل ما جای داد
صبح بخیر 🌞🌹
الهی به امید تو...
✨@avayeqoqnus✨
یک روز...
جایی در زندگیم میایستم و میگویم
خدا با من بود که دوام آوردم...
که ادامه دادم...
و رسیدم.
خدایا شکرت 🙏🌸
#شکرگزاری
✨@avayeqoqnus✨
🤍 هوشم نه موافقان و خویشان بردند
🌷 این کج کُلَهانِ مو پریشان بردند
🤍 گویند چرا تو دل بدیشان دادی
🌷 والله که من ندادم ایشان بردند
🔻 رباعیات نقل شده از ابوسعید اباالخیر از دیگر شاعران
✨@avayeqoqnus✨
📘 #داستان
دو بیمار در یك اتاق بستری بودند.
یكی از بیماران اجازه داشت كه هر روز
بعد از ظهر یك ساعت روی تختش كه
كنار تنها پنجره اتاق بود بنشیند، ولی
بیمار دیگر مجبور بود هیچ تكانی نخورد
و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت
بخوابد.
آنها ساعتها با هم صحبت میكردند؛
از همسر، خانواده، خانه، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف میزدند و هر روز
بعد از ظهر، بیماری كه تختش كنار پنجره
بود، مینشست و تمام چیزهایی كه
بیرون از پنجره میدید را برای هم اتاقیش
توصیف می كرد.
پنجره، رو به یك پارك بود كه دریاچه
زیبایی داشت.
مرغابی ها و قوها در دریاچه شنا
میكردند و كودكان با قایق های تفریحی
شان در آب سرگرم بودند.
درختان كهن، به منظره بیرون، زیبایی
خاصی بخشیده بودند و تصویری زیبا از
شهر در افق دور دست دیده می شد.
همان طور كه مرد كنار پنجره این جزئیات
را توصیف میكرد، هم اتاقیش چشمانش
را میبست و این مناظر را در ذهن خود
مجسم می كرد و روحی تازه می گرفت.
روزها و هفته ها سپری شد. تا اینكه روزی
مرد كنار پنجره از دنیا رفت و مستخدمان
بیمارستان جسد او را از اتاق بیرون بردند.
مرد دیگر كه بسیار ناراحت بود تقاضا كرد
كه تختش را به كنار پنجره منتقل كنند. پرستار این كار را با رضایت انجام داد.
مرد به آرامی و با درد بسیار، خود را به
سمت پنجره كشاند تا اولین نگاهش را به
دنیای بیرون از پنجره بیندازد.
بالاخره می توانست آن منظره زیبا را با
چشمان خودش ببیند ولی در كمال
تعجب، با یك دیوار بلند مواجه شد!
مرد متعجب به پرستار گفت كه هم
اتاقیش همیشه مناظر دل انگیزی را
از پشت پنجره برای او توصیف می كرده
است.
پرستار پاسخ داد: ولی آن مرد كاملا نابینا
بود!
#داستان_کوتاه
✨@avayeqoqnus✨
.
کاش می شد خنده را تدریس کرد
کارگاه خوشدلی تاًسیس کرد
کاش می شد عشق را تعلیم داد
ناامیدان را امید و بیم داد
شاد بود و شادمانی را ستود
با نشاط دیگران ، دلشاد بود
کاش می شد دشمنی را سر برید
دوستی را مثل شربت سر کشید
دشمن بی رحمی و اجحاف بود
دوستدار نیکی و انصاف بود
کاش می شد پشت پا زد بر غرور
دور شد از خود پسندی، دور دور
با صفا و یکدل و آزاده بود
مثل شبنم بی ریا و ساده بود
از دو رنگی و ریا پرهیز کرد
کینه را در سینه حلق آویز کرد
کاش می شد ساده و آزاد زیست
در جهانی خرم و آباد زیست
✨ @avayeqoqnus ✨
○●~~●○
ما به آدمهایی محتاج هستیم که خود را
مدیون زندگانی بدانند نه طلبکار آن.
به آدمهایی محتاج هستیم که به زندگانی
عشق داشته باشند نه کینه.
به آدمهایی محتاج هستیم که به آینده
بچههایشان فکر کنند نه به گذشته
پدرهایشان...
📔کلیدر
✍ محمود دولت آبادی
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی
به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی
چه خیال میتوان بست و کدام خواب نوشین
به از این درِ تماشا که به روی من گشادی
#هوشنگ_ابتهاج
✨@avayeqoqnus✨
همواره زمانی فرا میرسد که باید میان
تماشاگر بودن و عمل یکی را برگزید؛
این معیار انسان شدن است.
#آلبر_کامو
✨@avayeqoqnus✨
13.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر...؟
🔻 شعر و دکلمه زیبای زنده یاد
هوشنگ ابتهاج
#دکلمه
#هوشنگ_ابتهاج
✨@avayeqoqnus✨