eitaa logo
آوای ققنوس
8.5هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
548 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
در این زمانه‌ی بی های و هویِ لال پرست خوشا به حال کلاغانِ قیل و قال پرست چگونه شرح دهم لحظه لحظه‌ی خود را برای این همه ناباورِ خیال پرست؟ به شب نشینی خرچنگ‌های مردابی چگونه رقص کند ماهی زلال پرست؟ رسیده‌ها چه غریب و نچیده می‌افتند به پای هرزه علف‌های باغِ کال پرست رسیده‌ام به کمالی که جز انالحق نیست کمال دار را برای من کمال پرست هنوز زنده‌ام و زنده بودنم خاری است به تنگ چشمی نامردمِ زوال پرست @avayeqoqnus
همه چیز را می‌توان از یک انسان گرفت جز یک چیز: آخرین آزادی‌های انسانی‌اش را. آزادی برای انتخاب رفتارش تحت هر شرایطی؛ برای انتخاب راه زندگی‌اش... 📘 انسان در جستجوی معنا ✍ ویکتور فرانکل @avayeqoqnus
. 📜 روزی مردی به خانه‌ی بهلول رفت و از او خواست که طنابش را برای مدتی به او قرض دهد. بهلول کمی فکر کرد و گفت : "حیف که روی آن ارزن پهن کرده ام و گرنه حتما آن را به تو می دادم!" مرد با تعجب گفت : "مگر می شود روی طناب ارزن پهن کرد؟!" بهلول گفت: "برای آن که طناب را ندهم این بهانه کافی است!" 😃 @avayeqoqnus
. آن حرف که از دلت غمی بگشاید در صحبتِ دل شکستگان می‌باید 🌸 هر شیشه که بشکند، ندارد قیمت جز شیشه‌ی دل که قیمتش افزاید 🌱 @avayeqoqnus
مقاومت‌های روزانه‌ات در برابر گناه، شب هنگام لبخند دلبرانه‌ی امام زمان (عج) را در پی دارد... الهم عجل لولیک الفرج 🙏🌼 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام بر بذرهای آرزو که گوشه‌ گوشه‌ از روح کودکانه‌ام در اشتیاق جوانه زدن، سبزند... سلام، صبحتون سبز و زیبا 🌞🪴 @avayeqoqnus
. خدایی که مسیر را به پرندگان نشان می‌دهد انسان را در نیمه‌ی راه رها نمی‌کند. 🕊 دل بسپریم به حکمتش 🌺 @avayeqoqnus
📜 "من" ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺧﺎنه ﯾﺎﺭﺵ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺯﺩ. ﻣﻌﺸﻮﻕ ﮔﻔﺖ: ﮐﯿﺴﺖ؟ ﻋﺎﺷﻖ ﮔﻔﺖ: "ﻣﻦ" ﻫﺴﺘﻢ... ﻣﻌﺸﻮﻕ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﻭ, ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﻭﺭﻭﺩ ﺧﺎﻣﺎﻥ ﻭ ﻧﺎﭘُﺨﺘﮕﺎﻥ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ... ﺗﻮ ﺧﺎﻡ ﻫﺴﺘﯽ... ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺪﺗﯽ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺟﺪﺍﯾﯽ ﺑﺴﻮﺯﯼ ﺗﺎ ﭘﺨﺘﻪ ﺷﻮﯼ؛ ﻫﻨﻮﺯ ﺁﻣﺎﺩﮔﯽ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﯼ... ﻋﺎﺷﻖ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﯾﮑﺴﺎﻝ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺩﻭﺭﯼ ﻭ ﺟﺪﺍﯾﯽ ﺳﻮﺧﺖ... ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺧﺎنه ﻣﻌﺸﻮﻕ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺗﺮﺱ ﻭ ﺍﺩﺏ ﺩﺭ ﺯﺩ... ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺳﺨﻦ ﺑﯽ ﺍﺩﺑﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﯿﺎﯾﺪ. ﺑﺎ ﮐﻤﺎﻝ ﺍﺩﺏ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ. ﻣﻌﺸﻮﻕ ﮔﻔﺖ: ﮐﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ؟ ﻋﺎﺷﻖ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺩﻟﺒﺮ ﺩلربا ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ ﻫﺴﺘﯽ... ﺗﻮﯾﯽ, ﺗﻮ... ﻣﻌﺸﻮﻕ ﺩﺭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺗﻮ ﻭ ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺷﺪﯾﻢ؛ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﯿﺎ. ﺣﺎﻻ‌ ﯾﮏ "ﻣﻦ" ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﻭ "ﻣﻦ" ﺩﺭ ﺧﺎنه ﻋﺸﻖ ﺟﺎ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﺩ. ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺮ ﻧﺦ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﻭ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﺳﻮﺯﻥ ﻧﻤﯽ ﺭﻭﺩ. ﮔﻔﺖ : ﺍﮐﻨﻮﻥ ﭼﻮﻥ ﻣﻨﯽ ﺍﯼ ﻣﻦ ﺩﺭﺁ ﻧﯿﺴﺖ ﮔﻨﺠﺎﯾﯽ ﺩﻭ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺮﺍ 🔻 برگرفته از دفتر اول مثنوی معنوی @avayeqoqnus
🪴🍂🪴 اگر باغتان را دوست دارید نباید از کار کردن در آن دست بکشید. کمی صبر کنید، فصلش که برسد حتما شکوفه‌ها سر می‌زنند.  📙 بودن ✍ یرژی کوشینسکی @avayeqoqnus
در ازدحام دنیا اگر انسانی را یافتی که تو را می‌فهمد، رهایش نکن. چقدر آن‌ها که ما را نمی‌فهمند بی‌شمارند... 🥀🍂 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این عصر قشنگ در قوریِ دوستی چای دم کنید، با قندِ مهربانی نوش جان کنید، و با عشق با هم بودن رو جشن بگیرید. عصرتــون بخیر و دلتون شاد رفقا 🌸 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثل چشمه، مثل رود لحظه های زندگی مثل چشمه مثل رود گاه می جوشد ز سنگ گاه می‌خواند سرود سر به ساحل می زند موج شط زندگی لحظه ها چون نقطه ها روی خط زندگی می رود هر دم به پیش کاروان لحظه‌ها مقصد این کاروان جاده ای بی انتها لحظه های زندگی چون قطاری در عبور ایستگاه این قطار بین تاریکی و نور گاه در راهی سیاه گاه روی خط نور گاه نزدیک خدا گاه از او دورِ دور... @avayeqoqnus
تا زمانی که از عمقِ دوست داشتنِ طرف مقابلت مطمئن نشدی عمیقانه دوست نداشته باش؛ ‏چرا که عمق عشق امروز ‏همان عمق زخم فردای توست... @avayeqoqnus
🌿🌹🌿 و گفت: مردمان سه گروهند؛ یکی ناآزرده با تو آزار دارد و یکی بیازاری بیازارد و یکی که بیازاری نیازارد. 🔻 برگرفته از تذکرة الاولیا عطار نیشابوری @avayeqoqnus
خوشا به حالتان که می‌توانید بخندید... گریه کنید ... همین است برای زندگی، بیهوده به دنبال معنای دیگری نگردید... @avayeqoqnus
. نه گُزیرست مرا از تو، نه امکانِ گریز چاره صبرست که هم دردی و هم درمانی 💗 @avayeqoqnus
و گاهی حتی اگر شده هر از گاهی رویاهایت را مثل یاس های سفید كوچك روی تنِ شب بکش آنها فردا سبز می شوند... شبتون بخیر 🌙🪴@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزمان را آغاز می‌کنیم با نام خدایی که همین نزدیکی هاست... خدایی که در تار و پود ماست خدایی که عشق را در وجود ما نهاد و عاشقی را در سفره دل ما جای داد صبح بخیر 🌞🌹 الهی به امید تو... ✨@avayeqoqnus
یک روز... جایی در زندگیم می‌ایستم و می‌گویم خدا با من بود که دوام آوردم... که ادامه دادم..‌. و رسیدم. خدایا شکرت 🙏🌸 @avayeqoqnus
🤍 هوشم نه موافقان و خویشان بردند 🌷 این کج کُلَهانِ مو پریشان بردند 🤍 گویند چرا تو دل بدیشان دادی 🌷 والله که من ندادم ایشان بردند  🔻 رباعیات نقل شده از ابوسعید اباالخیر از دیگر شاعران ✨@avayeqoqnus
📘 دو بیمار در یك اتاق بستری بودند. یكی از بیماران اجازه داشت كه هر روز بعد از ظهر یك ساعت روی تختش كه كنار تنها پنجره اتاق بود بنشیند، ولی بیمار دیگر مجبور بود هیچ تكانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد. آن‌ها ساعت‌ها با هم صحبت می‏كردند؛  از همسر، خانواده، خانه، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف می‌‏زدند و هر روز بعد از ظهر، بیماری كه تختش كنار پنجره بود، می‌نشست و تمام چیزهایی كه بیرون از پنجره می‌دید را برای هم اتاقیش توصیف می‏ كرد. پنجره، رو به یك پارك بود كه دریاچه زیبایی داشت. مرغابی ها و قوها در دریاچه شنا می‏‌كردند و كودكان با قایق های تفریحی شان در آب سرگرم بودند. درختان كهن، به منظره بیرون، زیبایی خاصی بخشیده بودند و تصویری زیبا از شهر در افق دور دست دیده می ‏شد. همان‏ طور كه مرد كنار پنجره این جزئیات را توصیف می‏‌كرد، هم اتاقیش چشمانش را می‏‌بست و این مناظر را در ذهن خود مجسم می‏ كرد و روحی تازه می‏ گرفت. روزها و هفته‏ ها سپری شد. تا اینكه روزی مرد كنار پنجره از دنیا رفت و مستخدمان بیمارستان جسد او را از اتاق بیرون بردند. مرد دیگر كه بسیار ناراحت بود تقاضا كرد كه تختش را به كنار پنجره منتقل كنند. پرستار این كار را با رضایت انجام داد. مرد به آرامی و با درد بسیار، خود را به سمت پنجره كشاند تا اولین نگاهش را به دنیای بیرون از پنجره بیندازد. بالاخره می ‏توانست آن منظره زیبا را با چشمان خودش ببیند ولی در كمال تعجب، با یك دیوار بلند مواجه شد! مرد متعجب به پرستار گفت كه هم اتاقیش همیشه مناظر دل انگیزی را از پشت پنجره برای او توصیف می‏ كرده است. پرستار پاسخ داد: ولی آن مرد كاملا نابینا بود! @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. کاش می شد خنده را تدریس کرد کارگاه خوشدلی تاًسیس کرد کاش می شد عشق را تعلیم داد ناامیدان را امید و بیم داد شاد بود و شادمانی را ستود با نشاط دیگران ، دلشاد بود کاش می شد دشمنی را سر برید دوستی را مثل شربت سر کشید دشمن بی رحمی و اجحاف بود دوستدار نیکی و انصاف بود کاش می شد پشت پا زد بر غرور دور شد از خود پسندی، دور دور با صفا و یکدل و آزاده بود مثل شبنم بی ریا و ساده بود از دو رنگی و ریا پرهیز کرد کینه را در سینه حلق آویز کرد کاش می شد ساده و آزاد زیست در جهانی خرم و آباد زیست ✨ @avayeqoqnus
○●~~●○ ما به آدم‌هایی محتاج هستیم که خود را مدیون زندگانی بدانند نه طلبکار آن. به آدم‌هایی محتاج هستیم که به زندگانی عشق داشته باشند نه کینه. به آدم‌هایی محتاج هستیم که به آینده بچه‌هایشان فکر کنند نه به گذشته پدرهایشان... 📔کلیدر ✍ محمود دولت‌ آبادی @avayeqoqnus
چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی چه خیال می‌توان بست و کدام خواب نوشین به از این درِ تماشا که به روی من گشادی @avayeqoqnus
همواره زمانی فرا می‌رسد که باید میان تماشاگر بودن و عمل یکی را برگزید؛ این معیار انسان شدن است. @avayeqoqnus
13.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من نمی دانستم معنیِ «هرگز» را تو چرا بازنگشتی دیگر...؟ 🔻 شعر و دکلمه زیبای زنده یاد هوشنگ ابتهاج @avayeqoqnus