eitaa logo
آوای ققنوس
8.3هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
553 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
کارگردان این دنیا خداست، مهم نیست نقش ما در این مجموعه ثروتمند است یا تنگدست؛ سالم است یا بیمار؛ مهم این است که محبوب‌ترین کارگردان عالم نقشی به ما داده که باید به بهترین شکل آن را ایفا نماییم؛ نباید از سخت بودن نقش گله‌مند بود؛ چرا که سخت بودن نقش نشانه اعتماد کارگردان به شایستگی بازیگر است … لحظه هاتون سرشار از یاد خداوند مهربان 🌙 🌺 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 چون چهره‌ی صبح، شادمان باش 🌿 تا چند مَلول می‌نشینی صبح بخیر و شادی 🌞🌹 روز و روزگارتان سبز و پرنشاط دوستان 🪴 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 یا رب غمِ آنچه غیر تو در دل ماست 🌸 بردار که بیحاصلی از حاصلِ ماست 💚 الحمد که چون تو رهنمایی داریم 🌸 کز گُمشدگانیم که غم منزل ماست   🔻 رباعیات نقل شده از ابوسعید اباالخیر از دیگر شاعران @avayeqoqnus
آدمی وقتی دلباخته آفتاب باشد دیگر نور هیچ چراغ و شمعی را نمی‌بیند @avayeqoqnus
. 📕 تیر خلاص شیطان 🏹 فردی کیسه‌ای طلا در باغ خود دفن کرده بود و بعد از مدتی یادش رفت کجا دفنش کرده. پس نزد مرد فهیم و فقیهی رفت. مرد فقیه گفت: نیمه‌شب برخیز و تا صبح نماز بخوان. اما باید مواظب باشی که لحظه‌ای ذهنت نزد گمشده‌ات نرود و نیت عبادت تو مادی نشود. مرد نیمه‌شب به نماز ایستاد و نزدیک صبح یادش افتاد کیسه را کجای باغ دفن کرده است. سریع نماز خود را به‌ هم زد و بیل را برداشت و به سمت باغ روانه شد. محل را کند و کیسه‌ها را در آغوش کشید. صبح شادمان نزد مرد فقیه آمد و بابت راهنمایی‌اش تشکر کرد. مرد فقیه گفت: می‌دانی چه کسی محل سکه ها را به تو نشان داد؟ مرد گفت: نه. فقیه گفت: کار شیطان بود که دماغش را بر سینه‌ات کشید و یادت افتاد! مرد تعجب کرد و گفت: به خدا که من برای شیطان نماز نمی‌خواندم. مرد فقیه گفت: می‌دانم، خالص برای خدا بود. شیطان دید اگر چنین پیش بروی و لذت عبادت و راز و نیاز و سجده شبانه را بچشی، دیگر او را رها می‌کنی. نزدیک صبح بود، ملائک می‌خواستند لذت عبادت شبانه را به کام تو بچشانند که شیطان محل طلاها را یاد تو انداخت تا محروم شوی. اگر یک شب این لذت را درک می‌کردی، برای همیشه سراغ عبادت نیمه‌شب می‌رفتی. شیطان یادت انداخت تا نمازت را قطع کنی. چنانچه وقتی قطع کردی و رفتی طلاها را پیدا کردی، دیگر نمازت را نخواندی و خوابیدی. و اینجا بود که شیطان تیر خلاص خود را به سمت تو رها کرد... @avayeqoqnus
گاهی باید ذهنمان را خالی کنیم گوشه ای بنشینیم و از رد شدن نور از پنجره لذت ببریم شاید زندگی همین قدر ساده است و ما نمی‌دانیم...@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چون دوستت دارم راهی پیدا خواهم کرد تا نور زندگی تو باشم، حتی اگر در تاریک ترین و دلگیرترین حال خود باشم... (شاعر امریکایی) ✨@avayeqoqnus
جانِ من و جانِ تو گویی که یکی بوده‌ست ❤️ سوگند بدین یک جان کز غیر تو بیزارم 🌺 @avayeqoqnus
. 📜 حکایت آموزنده ای از گلستان: پادشاهی پسری را به ادیبی داد و گفت: این فرزند توست، تربیتش همچنان کن که یکی از فرزندان خویش. ادیب خدمت کرد و متقبل شد و سالی چند بر او سعی کرد و به جایی نرسید و پسران ادیب در فضل و بلاغت منتهی شدند. مَلِک دانشمند را مُؤاخذت کرد و مُعاتبت فرمود که وعده خلاف کردی و وفا به جا نیاوردی. گفت: بر رای خداوند روی زمین پوشیده نماند که تربیت یکسان است و طِباع مختلف. 🔸 برگرفته از باب هفتم گلستان سعدی * مواخذت: بازخواست * معاتبت: ملامت، سرزنش * طباع: سرشت ها [جمع طبع] @avayeqoqnus