eitaa logo
آوای ققنوس
8.3هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
550 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. برای همدل خود لازم نیست همه چیز را بگویی تا او اندکی از تو را بفهمد بلکه کافی است اندکی بر زبان بیاوری تا او همه ی تو را دریابد. 🔸 از کتاب "نونِ نوشتن" نوشته محمود دولت آبادی @avayeqoqnus
. ز تمام بودنی ها، تو همین از آنِ من باش که به غیرِ با تو بودن، دلم آرزو ندارد 🦋 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. تو با قهوه ام در لذت و تلخی و عادت همانند شدی 🌱 @avayeqoqnus
دلم یک کنج ساده و صمیمی می خواهد یک ایوان به سمت تمام بیخیال بودن ها یک دوست که حواس مرا از غمهایم پرت کند من دلم فقط کمی حالِ خوش می خواهد ! @avayeqoqnus
. ✨ دمی سکوت ، در این جهانِ پر هیاهو ✨ @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. گفتم نِگَرم روی تو گفتا به قیامت گفتم روم از کوی تو گفتا به سلامت گفتم چه خوش از کار جهان گفت غم عشق گفتم چه بود حاصل آن گفت ندامت هر جا که یکی قامتِ موزون نگرد دل چون سایه به پایش فِکَنَد رَحلِ اقامت عمرم همه در هجرِ تو بگذشت که روزی در بَر کنم از وصل تو تَشریفِ کرامت دامن زَ کفم می‌کشی و می‌روی امروز دست من و دامان تو فردای قیامت امروز بسی پیش تو خوارند و پس از مرگ بر خاک شهیدان تو خار است علامت ناصِح که رُخش دیده کف خویش بریده است هاتف به چه رو می‌کندم باز ملامت @avayeqoqnus
. همیشه قدم‌های انسان‌های‌ مهربان گل‌ریزان است 🌸 به هر کجا می‌روند عطر وجودشان همه را لبریز از آرامش می‌کند…. 🪴 اثر قدم‌هایشان نقش زیبای محبت است نقشی که هیچ نیرویی نمی‌تواند‌ آن را محو کند ... 🌱 مهربون تر باشیم دنیا با مهربونی جای قشنگ تریه 🌿 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مهم نيست چند بار خورشيد طلوع می كند 🌞 مهم آن است كه تو پنجره ای رو به طلوع داشته باشی صبحتون پر از امید و لبخند رفقا 🙏🌹 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
. خدایا شکرت برای حال خوب امروزم، شکرت برای خیر و برکتی که در زندگیم جاری شده، شکرت برای آدمهای خوب زندگیم، شکرت برای روزی پربرکتم هزاران بار شکرت ای بخشنده ترین 🙏🌸 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مِی خوردن و شاد بودن آیین من است فارغ بودن ز کفر و دین، دین من است گفتم به عروسِ دَهر کابین تو چیست گفتا دلِ خرم تو کابین من است 🪴 @avayeqoqnus
. 📕 سرباز معلول سربازی پس از تمام شدن جنگ ویتنام و قبل از این که به خانه برود، از نیویورک با پدر و مادرش تماس گرفت و گفت:« پدر و مادر عزیزم، جنگ تمام شده و من می خواهم به خانه بازگردم، ولی خواهشی از شما دارم. رفیقی دارم که می خواهم او را با خود به خانه بیاورم.» پدر و مادر او در پاسخ گفتند:« ما با کمال میل مشتاقیم که او را ببینیم.» پسر ادامه داد:« ولی موضوعی است که باید در مورد او بدانید، او در جنگ به شدت آسیب دیده و در اثر برخورد با مین یک دست و یک پای خود را از دست داده است و جایی برای رفتن ندارد و من می خواهم که اجازه دهید او با ما زندگی کند.» پدرش گفت:« پسر عزیزم، متأسفیم که این مشکل برای دوست تو بوجود آمده است. ما کمک می کنیم تا او جایی برای زندگی در شهر پیدا کند.» پسر گفت:« نه، من می خواهم که او در منزل ما زندگی کند.» آنها در جواب گفتند:« نه، فردی با این شرایط موجب دردسر ما خواهد بود. ما فقط مسئول زندگی خودمان هستیم و اجازه نمی دهیم او آرامش زندگی ما را برهم بزند. بهتر است به خانه بازگردی و او را فراموش کنی.» در این هنگام پسر با ناراحتی تلفن را قطع کرد و پدر و مادرش دیگر خبری از او نشنیدند. چند روز بعد پلیس نیویورک به خانواده پسر اطلاع داد که فرزندشان در سانحه سقوط از یک ساختمان بلند جان باخته و آنها مشکوک به خودکشی هستند. پدر و مادر آشفته و سراسیمه به طرف نیویورک پرواز کردند و برای شناسایی جسد پسرشان به پزشکی قانونی مراجعه کردند. با دیدن جسد، قلب پدر و مادر از حرکت ایستاد. پسر آنها یک دست و یک پا داشت! @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. تا خرمنت نسوزد تشویشِ ما ندانی 🥀 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌻🌿🌻 ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی دودم به سر برآمد زین آتشِ نهانی شیراز در نبسته‌ست از کاروان ولیکن ما را نمی‌گشایند از قید مهربانی اشتر که اختیارش در دست خود نباشد می‌بایدش کشیدن باری به ناتوانی خون هزار وامق خوردی به دلفریبی دست از هزار عذرا بردی به دلسِتانی ای بر در سرایت غوغای عشقبازان همچون بر آب شیرین آشوب کاروانی تو فارغی و عشقت بازیچه می‌نماید تا خرمنت نسوزد تشویش ما ندانی می‌گفتمت که جانی دیگر دریغم آید گر جوهری به از جان ممکن بود تو آنی سروی چو در سماعی بَدری چو در حدیثی صبحی چو در کناری شمعی چو در میانی شهر آنِ توست و شاهی، فرمای هر چه خواهی گر بی عمل ببخشی ور بی‌گنه برانی روی امید سعدی بر خاک آستان است بعد از تو کس ندارد یا غایة الامانی @avayeqoqnus
هدایت شده از آوای ققنوس
. زخمهای دلت را فقط به خدا بسپار خودش بهترین مرهم ها را دارد باور کن آرام آرام همه چیز خوب می شـود 🌱 @avayeqoqnus
. شود به صبر دوا دردهای بی درمان 🌿 @avayeqoqnus
. به ساعت نگاه کردم. شش و بیست دقیقه صبح بود. دوباره خوابیدم. بعد پاشدم. به ساعت نگاه کردم. شش و بیست دقیقه صبح بود. فکر کردم: هوا که هنوز تاریکه. حتماً دفعه ی اول اشتباه دیده ام. خوابیدم. وقتی پاشدم. هوا روشن بود ولی ساعت باز هم شش و بیست دقیقه صبح بود. سراسیمه پا شدم. باورم نمی شد که ساعت مرده باشد. به این کارها عادت نداشت. من هم توقع نداشتم... آدم ها هم مثل ساعت ها هستند. بعضی ها کنارمان هستند مثل ساعت. مرتب، همیشگی. آنقدر صبور دورت می چرخند که چرخیدنشان را حس نمی کنی. بودنشان برایت بی اهمیت می شود. همینطور بی ادعا می چرخند. بی آنکه بگویند باطری شان دارد تمام می شود. بعد یکهو روشنی روز خبر می دهد که او دیگر نیست. قدر این آدم ها را باید بدانیم، قبل از شش و بیست دقیقه ... 👌 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. صبح بارانْ خورده ی چشمان تو دفتر شعر مرا جان می‌دهد می‌سرایم صد غزل در مدح آن چون دو چشمت بوی باران می‌دهد صبح بخیر و خوشی رفقا 🙏🌹 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. الهی در این درگاه همه ما نیازمندِ روزی باشیم که قطره یی از شراب محبت بر دل ما ریزی تا که ما را بر آب و آتش بر هم آمیزی. آمین 🙏🌱 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
. 📗 بستنی شکلاتی پسر بچه فقیری وارد کافی شاپ شد و پشت میز نشست. خدمتکار برای سفارش گرفتن به سراغش رفت. پسر پرسید: بستنی شکلاتی چند است؟ خدمتکار گفت 50 سنت. پسرک پول خردهایش را شمرد بعد پرسید بستی معمولی چند است؟ خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پرشده بود و عده نیز بیرون کافی شاپ منتظر بودند با بی حوصلگی گفت :35 سنت. پسر گفت برای من بستنی معمولی بیاورید. خدمتکار بی حوصله یک بستنی از ته مانده های بستنی های دیگران آورد و صورت حساب را به پسرک داد و رفت. پسر بستنی را تمام کرد صورتحساب را برداشت، پول را به صندوق پرداخت کرد و رفت. هنگامی که خدمتکار برای تمیز کردن میز رفت گریه اش گرفت، پسر بچه کنار بشقاب خالی 15سنت انعام گذاشته بود در صورتی که می توانست بستنی شکلاتی بخرد. 🥺 شکسپیر چه زیبا میگوید: بعضی بزرگ زاده می شوند، برخی بزرگی را بدست می آورند، و بعضی بزرگی را بدون اینکه بخواهند با خود دارند. 👌 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. سکوت نکن … زمزمه کن گاهی ! قدم بزن در کوچه های زندگی … و گاهی آرام پرواز کن … این آبی بیکران مال تو نباشد … مال کیست ؟ @avayeqoqnus