.
همچون انار
خون دل از خویش میخوریم
غم پروریم،
حوصلهی شرح قصه نیست🥀
#فاضل_نظری
✨@avayeqoqnus✨
باران بهانه بود
تا تو زیر چتر من
تا انتهای کوچه بیایی
و دوستی مثل گلی شکوفه کند
بر لبانمان... ☂ ❤️
#عاشقانه
✨@avayeqoqnus✨
.
📘 موشی که صد من آهن خورد!!
آوردهاند بازرگانی بود اندک مایه که قصد سفر داشت.
صد مَن آهن داشت که در خانه دوستی به رسم امانت گذاشت و رفت.
اما دوست این امانت را فروخت و پولش را خرج کرد.
بازرگان، روزی به طلب آهن نزد وی رفت. مرد گفت: آهن تو را در انبار خانه نهادم و مراقبت تمام کرده بودم، اما آنجا موشی زندگی میکرد که تا من آگاه شوم همه را بخورد.
بازرگان گفت: راست میگویی! موش خیلی آهن دوست دارد و دندان او برخوردن آن قادر است.
دوستش خوشحال شد و پنداشت که بازرگان قانع گشته و دل از آهن برداشته. پس گفت: امروز به خانه من مهمان باش.
بازرگان گفت: فردا باز آیم.
رفت و چون به سر کوی رسید پسر مرد را با خود برد و پنهان کرد.
چون بجستند از پسر اثری نشد.
پس ندا در شهر دادند.
بازرگان گفت: من عقابی دیدم که کودکی میبرد.
مرد فریاد برداشت که دروغ و محال است، چگونه میگویی عقاب کودکی را ببرد؟
بازرگان خندید و گفت: در شهری که موش صد من آهن بتواند بخورد، عقابی کودکی بیست کیلویی را نتواند گرفت؟
مرد دانست که قصه چیست، گفت: آری موش نخورده است! پسر باز ده و آهن بستان.
هیچ چیز بدتر از آن نیست که در سخن، کریم و بخشنده باشی و در هنگام عمل سرافکنده و خجل.
🔻 برگرفته از کلیله و دمنه
#حکایت
✨@avayeqoqnus✨
.
یکی از صالحان دعا می کرد: "پروردگارا روزی ام را برکت ده."
کسی پرسید: "چرا نمی گویی روزی ام ده؟"
گفت: "روزی را خدا برای همه ضمانت کرده اما من بـرکت را در رزق طلب
می کنم. برکت چیزی است که خدا به هرکس بخواهد می دهد، نه به همگان.
👈 اگر در مال بیاید، زیادش می کند.
👈 اگر در فرزند بیاید، صــالحش میکند.
👈 اگر در جسم بیاید، قوی و سالمش میکند.
👈و اگر در قلب بیاید، آرام و خوشبختش
می کند.
#حکمت
✨@avayeqoqnus✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح یعنی
روی خندان خدا
و ترانه باران...
سلامی گرم در روز سرد زمستانى
صبحتون بخیر و خوشی 🌞
و تنور دلتون داغ داغ رفقا 🙏💐
✨@avayeqoqnus✨
پــــــــــرﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ؛
ﺍﺯ ﺗﻮ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺩﺍﺭم ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ
ﭼﺸﻢ صورت ﻣﺎ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺯﻳﺒﺎییﻫﺎﻳﺖ ﺑﺎﺯﻛﺮﺩی،
ﭼﺸﻢ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ
ﺑﻪ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺑﻨﺪﮔﻴﺖ ﺑﺎﺯ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭی.
آﻣﻴﻦ 🙏 🌸
#خدا
#مناجات
✨@avayeqoqnus✨
.
📜#حکایت
پادشاهی گرسنه شد.
دستور داد خوراک بادمجان برای او بیاورند.
خورد و خوشش آمد.
گفت: «بادمجان خوراکی خوشمزه است». شاعری در نزد او بود.
درخوبی و خوشمزگی بادمجان چند بیت سرود و خواند.
چون پادشاه سیر شد، گفت: «بادمجان خوراک زیان آوری است!». شاعر در زیانباری بادمجان چند بیت خواند.
پادشاه خشمگین شد و گفت: «همین چند لحظه پیش بود که از خوبی بادمجان میگفتی».
شاعر گفت: «من شاعر تو هستم، نه شاعر بادمجان. باید چیزی بگویم تو را خوش بیاید، نه بادمجان را !»
🔻 برگرفته از بهارستان جامی
✨@avayeqoqnus✨
🍂🍁🌼🍁🍂
آتش عشق تو در جان خوشتر است
جان ز عشقت آتشافشان خوشتر است
هر که خورد از جام عشقت قطرهای
تا قیامت مست و حیران خوشتر است
تا تو پیدا آمدی پنهان شدم
زانکه با معشوق پنهان خوشتر است
درد عشق تو که جان میسوزدم
گر همه زهر است از جان خوشتر است
درد بر من ریز و درمانم مکن
زانکه درد تو ز درمان خوشتر است
مینسازی تا نمیسوزی مرا
سوختن در عشق تو زان خوشتر است
چون وصالت هیچکس را روی نیست
روی در دیوار هجران خوشتر است
خشک سالِ وصل تو بینم مدام
لاجرم در دیده طوفان خوشتر است
همچو شمعی در فراقت هر شبی
تا سحر عطار گریان خوشتر است
#عطار
✨@avayeqoqnus✨
برخی چیزها هستند
که هرگز به باد نسیان نمیروند؛
خاطراتی که هرگز نمیتوان
از آنها گریخت.
اینها مثل محک زندگی
تا ابد با ما میمانند.
🔻 از رمان "کافکا در کرانه"
✍ هاروکی موراکامی
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
و عشق...
تنها عشق مرا به وسعتِ
اندوه زندگیها برد
مرا رساند
به امکان یک پرنده شدن...🕊
#سهراب_سپهری
✨@avayeqoqnus✨
.
🟠 ابیاتی از پروین اعتصامی در مورد
دستگیری از فقرا:
🍂 مشو خودبین، که نیکی با فقیران
🌼 نخستین فرض بودست اغنیا را
🍂 ز محتاجان خبر گیر، ای که داری
🌼 چراغِ دولت و گنجِ غنا را
🍂 به وقت بخشش و انفاق، پروین
🌼 نباید داشت در دل جز خدا را
#پروین_اعتصامی
✨@avayeqoqnus✨
مادرم…
مادرم مدرک پزشکی ندارد؛
ولی دستهایش کاری میکنند که هزار قرص و دوا نمیکند…
شماره نظام مهندسی ندارد؛
ولی از منِ ویرانه با حرف هایش یک آدم نو می سازد…
نقاش نیست؛
ولی با یک کلام لبخندی روی لبهایم میکشد که هزار نقاش از پسش
بر نمی آیند…
ندیده ام توی استودیوی ضبط صدا وقت بگذراند، ولی آهنگِ صدایش از هر موسیقی گوش نوازتر است…
مادرم سر آشپز و رستوران دار نیست؛
ولی عطرِ و طعم غذاهایش هوش از سر میپراند…
بهشت را زیر پایش ندیدم،
ولی شک ندارم بهشت زیر پایش نیست…
بهشت نعمتِ وجودش است…
سایه همه مادرهای عزیز سرزمینمون
مستدام 🙏❤️
🎊✨روزتون مبارک✨ 🎊
#دلنوشته
#روز_مادر
#مادر
✨@avayeqoqnus✨
.
زندگی را زیباتر کن
گاهی با ندیدن، نشنیدن و نگفتن...
با کمی محبت و لبخند
زندگی برای همه زیباتر میشه. 🌸
صبح بخیر و بمهر رفقا 🌞🪴
✨ @avayeqoqnus ✨
خدایا؛
بند بزن دلهایی رو که
هیچ کس جز خودت
از شکسته بودنشان خبر ندارد.
آمین 🙏🌸
#خدا
#مناجات
✨@avayeqoqnus✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🌸 عرشیان یکسره تکبیر زنان آمدهاند
🤍 خیلِ خوبان بهشت خنده کنان آمدهاند
🌸 بوی یاس است و صدایی که فقط میگوید
🤍 مادرِ آل محمد به جهان آمدهاند
میلاد سرور بانوان جهان و مادر تمام شیعیان
بر همه خانمها و مادران ایران عزیزمون
مبارک باد 🎊💐🎊
#میلاد_حضرت_زهرا
#روز_مادر
#مادر
✨@avayeqoqnus✨
.
شب نیست که
چشمم آرزومند تو نیست
وین جانِ به لب رسیده
در بند تو نیست 🌸
گر تو دگری
به جای من بگزینی
من عهد تو نشکنم
که مانندِ تو نیست 💖
#سعدی
✨ @avayeqoqnus ✨
هدایت شده از آوای ققنوس
.
📕 مداد سیاه
🖇 داستانی از تاثیر شگفت انگیز رفتار مادر روی آینده فرزندش
از دو مرد دو خاطره متفاوت از گم شدن مداد سیاهشان در مدرسه شنیدم.
مرد اول میگفت: "چهارم ابتدایی بودم. در مدرسه مداد سیاهم را گم کردم. وقتی به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه کرد و به من گفت که بیمسئولیت و بیحواس هستم.
آن قدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم و مدادهای دوستانم را بردارم.
روز بعد نقشهام را عملی کردم.
هر روز یکی دو مداد کش میرفتم تا اینکه تا آخر سال از تمامی دوستانم مداد برداشته بودم.
اوایل، خیلی با ترس این کار را انجام میدادم، ولی کمکم بر ترسم غلبه کردم و از نقشههای زیادی استفاده کردم تا جایی که مدادها را از دوستانم میدزدیدم و به خودشان میفروختم.
بعد از مدتی این کار برایم عادی شد. تصمیم گرفتم کارهای بزرگتر انجام دهم و کارم را تا کل مدرسه و دفتر مدیر مدرسه گسترش دادم.
خلاصه آن سال برایم تمرین عملی دزدی حرفهای بود تا حالا که تبدیل به یک سارق حرفهای شده ام!"
مرد دوم میگفت: "دوم دبستان بودم. روزی از مدرسه آمدم و به مادرم گفتم مداد سیاهم را گم کردم.
مادرم گفت خوب چه کار کردی بدون مداد؟ گفتم از دوستم مداد گرفتم. مادرم گفت خوبه و پرسید که دوستم از من چیزی نخواست؟ خوراکی یا چیزی؟ گفتم نه. چیزی از من نخواست.
مادرم گفت: پس او با این کار سعی کرده به دیگری نیکی کند، ببین چقدر زیرک است. پس تو چرا به دیگران نیکی نکنی؟
گفتم: چگونه نیکی کنم؟ مادرم گفت: دو مداد میخریم، یکی برای خودت و دیگری برای کسی که ممکن است مدادش گم شود. آن مداد را به کسی که مدادش گم میشود میدهی و بعد از پایان درس پس میگیری.
خیلی شادمان شدم و بعد از عملی کردن پیشنهاد مادرم، احساس رضایت خوبی داشتم آنقدر که در کیفم مدادهای اضافی بیشتری میگذاشتم تا به نفرات بیشتری کمک کنم.
با این کار، هم درسم خیلی بهتر از قبل شده بود و هم علاقهام به مدرسه چند برابر شده بود.
ستاره کلاس شده بودم به گونهای که همه مرا صاحب مدادهای ذخیره میشناختند و همیشه از من کمک میگرفتند.
حالا که بزرگ شدهام و از نظر علمی در سطح عالی قرار گرفتهام و تشکیل خانواده دادهام، صاحب بزرگترین جمعیت خیریه شهر هم هستم."
#داستان
#داستان_کوتاه
#داستان_آموزنده
☀️ @avayeqoqnus ☀️
💫🌿
یک عمر در انتظاری
تا بیابی آن را که درکت کند
و تو را همان گونه که هستی بپذیرد،
و عاقبت در می یابی که او از همان آغاز
"خودت" بوده ای!
🔸 از کتاب "یادداشت های مرد فرزانه"
نوشته ریچارد باخ
#بریده_کتاب
✨ @avayeqoqnus ✨
🕊
بی عشق دلم جز گِرِهی کور چه بود؟
دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود 🌹
#قیصر_امین_پور
✨ @avayeqoqnus ✨
🍀 با وجودت ، هستی من جان گرفت
🌷 هستی ام از دامنت ، جریان گرفت
🍀 غنچه ای بودم ، نسیمِ مهر ِتو
🌷 بر دلم تابید و روحم جان گرفت
🍀 گرم از آغوش تو ، جان و دلم
🌷 عطرِ یاس و پونه و ریحان گرفت
🍀 آسمان، تصنیفی از عشقِ تو خواند
🌷 ناگهان ابر آمد و باران گرفت
🍀 چترِ عشقت ، باز شد روی ِسرم
🌷 سایه سارت ، پرتوی تابان گرفت
🍀 "مادرم" بودی و عشق بی حدت
🌷 در دلم جاری شد و سامان گرفت
🍀 شادمانی در رگ و جانم دوید
🌷 واژه ی مهرت زمن ، پیمان گرفت
🍀 شد بهاری ، دشتِ زیبایِ دلم
🌷 دردِ من ، با بودنت ، درمان گرفت
🍀 دامنت ، بوی وفا و مهر داشت
🌷 در کنارت ، بغضِ من ، پایان گرفت
💐 مادرم روزت مبارک 💐
🔻 ارسالی از خانم لیلا کباری قطبی
از اعضای محترم کانال
#لیلا_سادات_کباری_قطبی
#شما_ارسال_کردید
#روز_مادر
✨@avayeqoqnus✨
.
🖇 چرا سرو را آزاد مینامند؟
حکیمی را پرسیدند: چندین درخت نامور که خدای عز و جل آفریده است و برومند، هیچ یک را آزاد نخواندهاند مگر سرو را که ثمرهای ندارد، در این چه حکمت است؟
گفت: هر درختی را ثمرهای معین است که به وقتی معلوم به وجود آن تازه آید و گاهی به عدم آن پژمرده شود و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوش است و این است صفت آزادگان.
🔻 برگرفته از باب هشتم گلستان سعدی
#حکمت
#سعدی
✨@avayeqoqnus✨
(اى پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مرده اند! بلکه زنده اند، و نزد پروردگارشان روزى داده میشوند.
سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۶۹
تسلیت به همه هموطنان عزیز بابت حادثه ناگوار و ناجوانمردانه امروز در کرمان.
همه در غم خانواده هایی که امروز عزیزانشون رو از دست دادهاند شریکیم.🖤🖤🥀🥀
#کرمان_تسلیت
#ایران_تسلیت
@avayeqoqnus