eitaa logo
آوای ققنوس
8.5هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
547 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📗 قلب کوچولو ❤️ من قلب کوچولویی دارم؛ خیلی کوچولو؛ خیلی خیلی کوچولو. مادربزرگم می‌گوید: قلب آدم نباید خالی بماند. اگر خالی بماند، ‌مثل گلدان خالی زشت است و آدم را اذیت می‌کند. برای همین هم، مدتی ست دارم فکر می‌کنم این قلب کوچولو را به چه کسی باید بدهم؛ یعنی، راستش، چطور بگویم؟ ‌دلم می‌خواهد تمام این قلب کوچولو را مثل یک خانه قشنگ کوچولو، به کسی بدهم که خیلی خیلی دوستش دارم... یا... نمی‌دانم... کسی که خیلی خوب است، کسی که واقعا حقش است توی قلب خیلی کوچولو و تمیز من خانه داشته باشد. خب راست می‌گویم دیگر . نه؟ پدرم می‌گوید:‌ قلب، مهمان خانه نیست که آدم‌ها بیایند، دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند. قلب، لانه‌ی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد... قلب، راستش نمی‌دانم چیست، اما این را می‌دانم که فقط جای آدم‌های خیلی خیلی خوب است. برای همیشه ... خب... بعد از مدت‌ها که فکر کردم، تصمیم گرفتم قلبم را بدهم به مادرم، تمام قلبم را تمام تمامش را بدهم به مادرم، و این کار را هم کردم اما... اما وقتی به قلبم نگاه کردم، دیدم، با این که مادر خوبم توی قلبم جا گرفته، خیلی هم راحت است، باز هم نصف قلبم خالی مانده... خب معلوم است. من از اول هم باید عقلم می‌رسید و قلبم را به هر دوتاشان می‌دادم؛ به پدرم و مادرم. پس، همین کار را کردم. بعدش می‌دانید چطور شد؟ بله، درست است. نگاه کردم و دیدم که بازهم، توی قلبم، مقداری جای خالی مانده... فورا تصمیم گرفتم آن گوشه‌ خالی قلبم را بدهم به چند نفر؛ چند نفر که خیلی دوستشان داشتم؛ و این کار را هم کردم: برادر بزرگم، خواهر کوچکم، پدر بزرگم، مادر بزرگم، یک دایی مهربان و یک عموی خوش اخلاقم را هم توی قلبم جا دادم... فکر کردم حالا دیگر توی قلبم حسابی شلوغ شده... این همه آدم، توی قلب به این کوچکی، مگر می‌شود؟ اما وقتی نگاه کردم،‌خدا جان! می‌دانید چی دیدم؟ دیدم که همه این آدم‌ها، درست توی نصف قلبم جا گرفته‌اند؛ درست نصف! با اینکه خیلی راحت هم ولو شده بودند و می‌گفتند و می‌خندیدند. و هیچ گله‌یی هم از تنگی جا نداشتند... من وقتی دیدم همه‌ی آدم‌های خوب را دارم توی قلبم جا می‌دهم، سعی کردم این عموی پدرم را هم ببرم توی قلبم و یک گوشه بهش جا بدهم... اما... جا نگرفت... هرچی کردم جا نگرفت... دلم هم سوخت... اما چکار کنم؟ جا نگرفت دیگر. تقصیر من که نیست حتما تقصیر خودش است. یعنی، راستش، هر وقت که خودش هم، با زحمت و فشار، جا می‌گرفت، صندوق بزرگ پول‌هایش بیرون می‌ماند و او، دَوان دَوان از قلبم می‌آمد بیرون تا صندوق را بردارد... @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای خوش آن عمر که در شغل محبت گذرد 🍂🤍 @avayeqoqnus
دلم سفر می‌خواهد با حالی که خوش باشد لب هایی که بخندد دلی که آرام باشد شب موسیقی تو و جاده ای که هیچ پایانی نداشته باشد..‌. 💞 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سنگی که پرت میشه حرفی که زده میشه موقعیتی که ازدست میره زمانی که میگذره دلی که بشکنه هیچوقت نمیشه اینارو برگردوند ✨ حواسمون بیشتر باشه 👌🌸 @avayeqoqnus
ای کاش زندگی مثل فوتبال بود ⚽️ "بی وفایی" را خطا می‌گرفتیم 🟨 خوشی ها را پاس می‌دادیم ⛹‍♂ جدایی را کارت قرمز می‌دادیم 🟥 تنهایی را آفساید می‌گرفتیم ❌ غم را شوت می‌کردیم ⛹ محبت را گل می‌کردیم... 🌺 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی شاید … عبور گیج رهگذری باشد که کلاه از سر بر می‌دارد و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی می‌گوید: صبح بخیر ✋🌹 شروع هفته پر از برکت و سلامتی باشه براتون رفقا 🪴 @avayeqoqnus
هدایت شده از آوای ققنوس
📚 بخشنده تر از حاتم طایی کیست؟ از حاتم طایی پرسیدند: بخشنده‌تر از خود دیده‌ای؟ گفت:آری! مردی که دارایی‌اش تنها دو گوسفند بود. یکی را شب برایم ذبح کرد. از طعم جگرش تعریف کردم. صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد. گفتند: تو چه کردی؟ گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم. گفتند: پس تو بخشنده‌تری. گفت: نه! چون او هرچه داشت به من داد، اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم. @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتی چه خبر؟ از تو چه پنهان خبری نیست! در زندگیم، غیر زمستان خبری نیست! در زندگیم، بعد تو و خاطره‌هایت غیر از غم و اندوه فراوان خبری نیست انگار نه انگار دل شهر گرفته‌ست! از بارش بی وقفه‌ی باران خبری نیست ای کاش کسی بود که می‌گفت به یوسف در مصر به جز حسرت کنعان خبری نیست گفتی چه خبر؟ گفتم و هرگز نشنیدی جز دوری‌ات ای عشق، به قرآن خبری نیست ... 💔🍃 @avayeqoqnus
همه عیبِ خلق دیدن نه‌ مروّت است و مَردی نِگهی به خویشتن کن که تو هم گناه داری @avayeqoqnus
🌼 بدید از دور پیری را جوانی 🌿 خمیده پشتِ او همچون کمانی 🌼 ز سودای جوانی گفت ای پیر 🌿 به چندست آن کمان پیش آی زرگیر 🌼 جوان را پیر گفت ای زندگانی 🌿 مرا بخشیده‌اند این رایگانی 🌼 نگه می‌دار زر ای تازه بُرنا 🌿 تو را هم رایگان بخشند فردا 🔻 از "اسرارنامه‌"ی عطار نیشابوری @avayeqoqnus
پیر مردی قد خمیده در حال عبور بود، جوانی بی ادب به تمسخر به او گفت: این کمان را چند خریدی؟ پیرمرد گفت: گذر زمان به تو هم رایگان خواهد داد، صبر داشته باش. 🔻 از اسرارنامه‌ی عطار نیشابوری پ.ن: دوستان، این حکایت کوتاه، به نثر درآمده‌ی همان شعر بالا از اسرارنامه‌ عطار نیشابوری‌ست. @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیچ برگی در نیفتد از درخت بی قضا و حُکمِ آن سلطانِ بخت @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمانی را با خودت خلوت کن. نگذار دیگران مزاحمت شوند. بنویس...خط خطی کن... فکر کن... آینده ات را کودک‌وار ترسیم کن. و گرنه اسیر دست روزمرگی‌ها و اتفاقات می‌شوی و یادت می‌رود از زندگیت چه می‌خواستی. 👌🌹 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گر عشق مقصد است خوشا لذت مسیر @avayeqoqnus
مادر بزرگم همیشه می گفت: چاه، دستی پر نمیشه... اون وقتا سنم کم بود و معنی حرفشو نمی فهمیدم. می‌پرسیدم عزیز یعنی چی چاه دستی پر نمیشه؟ با همون لهجه کاشونی می‌گفت: یعنی اگر چاهی خشک باشه هر چقدرم توش آب بریزی نمیتونی ازش آبی برداری. خود ِچاه باید آب داشته باشه... امروز توی این سن و سال معنی اون حرفو کاملا می فهمم. اگر آدمی دوستت نداشته باشه هر کاری هم براش بکنی دوست نخواهد داشت. آدم بد ذات و نمی تونی ذاتش رو عوض کنی. رفتنی رو اگه دنیاتو هم به پاش بریزی، میره... خدا بیامرزتت عزیز چاه هیچ وقت دستی پر نشد... 🍂🤍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌✨@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 زندگی چیست؟ عشق ورزیدن 🤍 زندگی را به عشق بخشیدن 🌷 زنده است آن که عشق می‌ورزد 🤍 دل و جانش به عشق می‌ارزد صبح‌تون مملو از عشق و امید 🌞🌹 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای که مرا خـوانـده ای، راه نـشـانـم بـده 🙏💛 @avayeqoqnus
. 📚 ضرب المثل "بادمجان دور قاب چین" 📌 بادمجان دور قاب چین کنایه از چیست؟ 🔸 به کسی می گویند که برای خودنمایی، چاپلوسی دیگران را می‌کند و کارهایی انجام می‌دهد که خودش را بیشتر مطرح کند. 🔹 متملق و چاپلوس و سوء استفاده گر. 📌 ریشه تاریخی ضرب المثل: در زمان ناصرالدین شاه افرادی بودند که حرفه شان تملق و چاپلوسی بود! کسانی که آشپزی بلد نبودند ( و حتی بیشترشان از مسئولین محسوب می شدند) ژست آشپزان ماهر را گرفته و برای تزیین غذا می‌نشستند و بادمجان را دور ظرف غذای شاه می‌چیدند تا هم جلوه بهتری پیدا کند و هم پیش شاه عزیز شوند. آن‌ها این کار را با نهایت دقت و ظرافت انجام می‌دادند تا اخلاص خود را به شاه نشان داده و جایگاه خود را بالا ببرند! به همین دلیل این ضرب المثل ساخته شد. شادروان عبدالله مستوفی می­‌نویسد : «من خود عکسی از این آشپزان دیده‌ام که صدر اعظم مشغول پوست کردن بادنجان، و سایرین هریک به کاری مشغول بودند.» این آقایانِ رجال و بزرگان کشور طوری حساب کار را داشتند که بادمجان­‌ها را موقعی که شاه سری به چادر آن­ها می­‌زد به دور قاب می­‌چیدند و مخصوصا دقت و سلیقه به کار می­‌بردند که بادمجان­‌ها را به طرزی زیبا و شاه پسند دور قاب­‌ها بچینند تا مسرت خاطر ناصرالدین شاه فراهم آید و نسبت به مراتب اخلاص و چاکری آن­ها اظهار تفقد و عنایت فرماید. @avayeqoqnus
🍀 دانشمندی به دیدار مرد زاهد و پرهیزکاری رفت و از قول یکی از آشنایان او سخن زشتی نقل کرد. 🌻 زاهد گفت: دیر به دیدن من آمده ای و اکنون نیز که آمده ای سه گناه کرده ای: 🍀 یکی آن که مرا نسبت به برادر دینی خود بدبین ساخته ای؛ 🌻 دوم آن که دل راحت و آسوده مرا به این سخن مشغول نمودی؛ 🍀 سوم اینکه خود را در معرض تهمت سخن چینی قرار داده ای. 🔻 برگرفته از "کشکول" شیخ بهایی @avayeqoqnus
عهد و پیمانِ تو با ما و وفا با دگران ساده دل من که قسم های تو باور کردم @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آوای ققنوس
🍂🤍🍁🍂 🍁 دردِ محبت، درمان ندارد راهِ مَوَدت، پایان ندارد   از جان شیرین ممکن بود صبر اما ز جانان امکان ندارد آن را که در جان عشقی نباشد دل بر کن از وی کو جان ندارد   ذوق فقیران خاقان نیابد عیش گدایان سلطان ندارد   ای دل ز دلبر پنهان چه داری دردی که جز او درمان ندارد   باید که هر کو بیمار باشد درد از طبیبان پنهان ندارد در دینِ خواجو مؤمن نباشد هر کو به کفرش ایمان ندارد @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا