هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزیِ تمام خاندانش را گرفت
خوش به حالِ سائلی که سائلِ عباس شد
خوش به حال آن که از عباس نانش را گرفت
@hosenih
روزِ محشر دست هايش دستگيري مي كند
دستِ خود را داد دستِ دوستانش را گرفت
هيچ كس اندازه ي عباس شرمنده نشد
كربلا بدجور از او امتحانش را گرفت
از خجالت آب شد، آب آورِ كرب و بلا
عصرِ تاسوعا امان نامه امانش را گرفت
چشم هايش پاسبان هاي بَناتِ خيمه بود
حرمله با تير چشمِ پاسبانش را گرفت
تيرها در پيكرش وقتِ زمين خوردن شكست
بس كه خون رفت از تنش آخر توانش را گرفت
صارَ کَالْقُنْفُذ برايِ تيرها جايي نماند
ناگهان سر نيزه اي حجمِ دهانش را گرفت
@hosenih
قتل او کار عمود آهن و نیزه نبود
تیرهایی که به مشکش خورد جانش را گرفت
از بغل تا که سرش را بر سر نیزه زدند
گریه های ناتمامی خواهرانش را گرفت
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
با التماس و حال بکا توبه میکنم
دارم برای رفع بلا توبه میکنم
من مبتلا به معصیتی چند ساله ام
بیمارم و به قصد شفا توبه میکنم
@hosenih
چون میهمان هر آنچه بخواهد فراهم است
در ماهِ روزه؛ ماهِ خدا توبه میکنم
در افتتاح و عهد و ابوحمزه و مجیر
با گریه در میان دعا توبه میکنم
افطار میخورم ولی آهسته زیر لب
با اسم شاهِ کرب و بلا توبه میکنم
بر صورتم روان شده بی اختیار اشک
دارم به عشقِ خون خدا توبه میکنم
تا که حسین(ع) شاهد برگشتنم شود
در هیئت و حسینیه ها توبه میکنم
@hosenih
در کربلا به حالِ خودم ضجه میزنم
در مشهدِ امام رضا(ع) توبه میکنم
باید بدون «سر» بشوم عاقبت بخیر
تا جا نمانم از شهدا توبه میکنم!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
مرام و معرفت و عشق با تو شد معنا
چقدر ساده و راحت گذشتی از دنیا
به پای دین نبی پای سربلندی حق
نکرد چون تو زنی مال خویش را اهدا
@hosenih
تو برخلاف کسانی که فتنه زین کردند
به پای عزت اسلام دادی اشترها
برای اینکه خودت در رکاب او باشی
به روزگار سپردی همه کنیزان را
زنان دیگر احمد بنا به مصلحت اند
فقط برای رسول خدا تویی همتا
تو کیستی که برای معرفی خودش
حسین گفت انا بن خدیجة الغرا
برای شأن تو این بس که دامن پاکت
شده است منزل و ماوای حضرت زهرا
بگو به مدعیان مصطفی که قامت بست
در آن نماز جماعت تو بودی و مولا
در آن زمان که نبی با خدا هم آوا بود
غذا نبرد کسی جز تو بین غار حرا
بگو که نیست کسی ام مؤمنین جز تو
تویی تو لایق این مطلب رسول خدا
@hosenih
اگر چه توصیه کردی به یک عبا اما
کفن برای تو آمد ز عالم بالا
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست
امان ز آتش گرمای ظهر عاشورا
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
اولین بیت شد این مصرع بسم الله است
قلم از آنچه در افکار من است آگاه است
پُر مضمونم و بیت الغزلی در راه است
صحبت از حضرت خورشید، سخن از ماه است
باز کرده ست اذان حنجره ی مأذنه را
تا شب و روز بخوانم پسر آمنه را
@hosenih
باغ در رویش خود فصل بهاری دارد
عشق در اوج جوانی است، قراری دارد
نور در حجله ی عشق آمده کاری دارد
پسر آمنه تنهاست؟ نه، یاری دارد
بَه به این وصلتِ فرخنده پی و ختم به خیر
در خورِ همسری عشق، خدیجه ست نه غير
همسر بی بدل حضرت طاها او بود
لایق مادری اُمِ ابیها او بود
نور را آینه هرآینه تنها او بود
مصطفی آن همه تنها شد اما او بود
با وجودش به نبی هیچ غمی غالب نیست
تا خدیجه است غم از شعب ابیطالب نیست
السلام ای که در این شعر سرانجام تویی
مصطفی را تو دلارامی و آرام تویی
دینم از اوست ولی پایه ی اسلام تویی
ای غریبی که پر از نامی و گمنام تویی
به مقام تو چه اندازه حسادت بردند
لقب خاص تو را نیز به سرقت بردند
ما کجا و سخن از مدح تو با این دل پُر
شرمگینم که نداریم کلامی در خور
ما که گوهر نشناسیم چرا سُفتنِ دُر
خرج دین شد همه ی مال تو اُشتر اُشتر
وای برما و بر این شیوه ی مهمانی ما
شده سرمایه ی تو خرج مسلمانی ما
@hosenih
گفتم از مدح تو از روضه ات اما کمتر
رفتی و ماند غمت روی دل پیغمبر
دخترت فاطمه جان داد پسِ آتشِ در
مجتبی آه کشید از دلش از سوز جگر
آمد از عرش برای تو کفن، طیب و پاک
نوه ات کرببلا بی کفن افتاد به خاک
شاعر: #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
ماهی و دلگرمی خورشید از تو بوده
پشت و پناه وحی و توحید از تو بوده
توفیق دین بی شک و تردید از تو بوده
کمتر سخن در مدح و تمجید از تو بوده
بانوی با خیر و فضیلت یا خدیجه!
ای دست و بازوی نبوت یا خدیجه!
تو اولین بنیانگذار عشق بودی
عشقت محمد بود و یار عشق بودی
پروانه ای دور مدار عشق بودی
از جان و از دل پای کار عشق بودی
سرمایه ات را در دکان عشق دادی
عاشق شدن را تو نشان عشق دادی
@hosenih
زن بودی و "مردی" به مردان یاد دادی
بانو! به زنها دین و ایمان یاد دادی
عاشق شدن را به جوانان یاد دادی
آدمشدن را هم به انسان یاد دادی
گویند شغل انبیا آموزگاریست
شأن شما هم کمتر از پیغمبران نیست
درظلمت شب می شدی مهتاب بانو
مادربزرگ حضرت ارباب، بانو!
بعد از تو عالم می شود بی تاب بانو
از داغ تو دردانه ات شد آب بانو
بعد از شما دختر شدن هم دردسر داشت
خواهر شدن، مادر شدن هم دردسر داشت
رفتی و "عام الحزن" شد هر سال بی تو
احمد شده یک بلبل بی بال بی تو
زهرای تو هی می رود از حال بی تو
روزی همین زهرا ... ته_ گودال... بی تو...
آتش به جان ها می زند با شور و شینش
عالم به هم ریزد از داغ حسینش
@hosenih
گودال و زهرا و حسین و شمر و خنجر
یک گام عقب تر چشم های خیس خواهر
شمشیر دارد می برد... الله اکبر
ناگاه بالا می رود از نیزه ها، سر
زینب کنار قتلگاه از دور می دید
از بس تنش را زیر و رو کردند پاشید
سر رفته و از این بدن چیزی نمانده
بر پیکرش از پیرهن چیزی نمانده
بس نیزه خورده از دهن چیزی نمانده
جز بوریا جای کفن چیزی نمانده
دار و ندار خیمه ها رفته به غارت
این بچه ها ماندند و یک رخت اسارت
شاعر: #داود_رحیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
حیا در چشمهایش بود غیرت داشت همت داشت
چنان آسیه و هاجر چنان مریم نجابت داشت
لباس کهنه میپوشید روی خاک میخوابید
تماما خرج دین میکرد هرچه مال و مکنت داشت
@hosenih
تجارتخانه های مکه از اموال او پر بود
ولی او با خدای خود فقط میل تجارت داشت
بجای مرغ بریان دانه ی خرما غذایش بود
به رعیت ها شباهت داشت آن بانو که رعیت داشت
وجودش را فدای راه حق میکرد بی وقفه
برایش پیشرفت دین همیشه ارجحیت داشت
به رغم آنهمه تبلیع که ضد پیمبر بود
کنارش ماند در هرحادثه از بس بصیرت داشت
گواهی میدهد شعب ابیطالب به ایثارش
گواهی میدهد این شیربانو استقامت داشت
@hosenih
چه ایمانی چه اخلاصی که بین بستر مرگش
خدیجه از رسول الله احساس خجالت داشت
کفن برتن نکرد و با لباس پاره ای پر زد
عجب این لحظه آخر به اربابم شباهت داشت
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
به سیم و زر چه حاجت بود؟! از اینها فراتر داشت
پر از خورشید بود آری نگاهی کیمیاگر داشت
زنان از بی حجابی ها سر تسلیم افکنده....
ولی کنز الحیا از چادر خود تاج بر سر داشت
@hosenih
بزرگان عرب رایک به یک دیروز پس میزد
که این دوشیزه فکر خواستگاری از پیمبر داشت
زمانی که همه خورشید را تکذیب میکردند
خدیجه، چشم های مصطفی را خوب باور داشت
میان قوم خود شان و مقام او فراوان بود
ولیکن با پیمبر عزتی چندین برابر داشت
نبی افلاک را می دید از غار حرا اما
جهان مصطفی در چشم او تصویر بهتر داشت
نماز اولش را با علی پشت پیمبر خواند
شکوه این سه تن باهم هزار الله اکبر داشت
کنار مرتضی دین خدا را حفظ میکرده
که مالش نسبت همشیرگی با تیغ حیدر داشت
دوبازوی پیمبر بی گمان از جنس هم بودند
خدیجه چون علی را داشت درواقع برادر داشت
لبالب بود از قرآن و آن روزی که مادر شد
به جای طفل در آغوش خود آیات کوثر داشت
همینجا میشود بر پاکی دامان او پی برد
فقط این زن وجودی لایق زهرای اطهر داشت
علی داماد او شد کاش بود آن روز را می دید
که زهرا در نبود مادر خود دیده ای تر داشت
خدیجه در مسیر دین شترها داد بی منت
زنی روی شتر اما هوای فتنه در سر داشت
@hosenih
حسن روز جمل بی شک به یاد مادرش افتاد
به یاد خاطراتی که مروری زجر آور داشت
کمک میخواست پشت در صدا زد خادم خود را
فدای فضه اما فاطمه ای کاش مادر داشت...
شاعر: #مجید_تال
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح
تویی که همزبان و همسر نجم امین بودی
چه در سختی چه آسایش، برایش همنشین بودی
@hosenih
که رو کردی به دین وقتی تمام شهر کافر بود
نخستین بانوی اسلام در آن سرزمین بودی
تو را هم طاهره خواندند و هم شهبانوی بطحاء
ولی در وصفت این کافیست : کوثر-آفرین بودی
اگر نامیده عامالحزن پیغمبر وفاتت را
تو بیش از آنچه میدانیم با احمد عجین بودی
برایت جبرئیل از جنت اعلی کفن آورد
یقینا لایق این هدیه از عرش برین بودی
@hosenih
گواهی میدهد قرآن، شهادت میدهد تاریخ
نه تنها مادر زهرا، که ام-المؤمنین بودی
شاعر: #نفيسه_سادات_موسوى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح
شعر را باید دوصد دیوان و دفتر داشتن
تا از آن بانو مگر یک واژه در بر داشتن
من به فهم ناقص خود اینقدَر دانستهام
میتوان در وصف او یک عمر منبر داشتن
@hosenih
دست رد بر سینهی جاه و مقام خود زدن
خواستگاری از یتیم مکه در سر داشتن
طعنهی اغیار را با جان خریدن، در عوض
جایگاه ویژه در قلب پیمبر داشتن
روزگاری که در آن فرزند دختر ننگ بود
سربلند و مفتخر بودن به کوثر داشتن
پاسداری کردن از دین با تمام مال خود
همترازی اینچنین با تیغ حیدر داشتن
مادری کردن برای مادر آیینهها
شأنی از آسیه و مریم فراتر داشتن
"من به جای کل این عالم مسلمان توأم"
با همین جمله غم از دوش نبی برداشتن
@hosenih
سال اندوه پیمبر بود سال مرگ او
آن که لبخندش بری بود از برابر داشتن
هیچکس مانند او شایستهی این نام نیست
مومنین را میسزد اینگونه مادر داشتن
شاعر: #علی_سلیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
روضه
امشب قسمت بدم به اسم یا جواد
بازم این بنده تو سایه لطف تو میخاد
همیشه تو دل من به ذکر اعتماد بوده
جود و بخشش خدا از سرمم زیاد بوده
کرمت بد عادتم کرده که اینقدر بدم
اینقده وعده دادی بهم که بازم اومدم
توی این دنیای بی کسی امید من تویی
عقربا الیه من حبل ورید من تویی
وقتیکه دلم زغصه های این دنیا پره
وقتیکه مسیر زندگیم به بن بست میخوره
وقتی از عشقای غیر تو دلم خسته میشه
وقتی که درای دنیا به روی من بسته میشه
کی به غیر تو دل خسته امو آروم میکنه
چی به غیر عشق تو تکلیف و معلوم میکنه
دلم امشب یه یارت امام رضا میخاد
یه سلامی به آقامون از دم باب الجواد
من میخام از اونجا تا به کاظمین پر بگیرم
حالمو عوض کنم زندگی از سر بگیرم
دوست دارم باب المراد باشم و زانو بزنم
گردنم رو کج کنم به آقام رو بزنم
ای خدا بیا و امشب همه مارو ببخش
به جوونی آقام همه جوونارو ببخش
خاکستر وجود مرا میدهد به باد
سنگینی عزای تو یا حضرت جواد
تشنه میان خانه خود دست و پا زدی
یک جرعه آب همسر تو دست تو نداد
زهری که زره زره تنت را مزاب کرد
خونی به قلب فاطمه و بو تراب کرد
سوزانده تر ز زهر جفا ظلم همسر است
غربت میان خانه دلت را کباب کرد
پاره جگر شدی و کنارت طبیب نیست
اینجا کسی به فکر امام غریب نیست
وقتی که پای بغض علی در میان بود
جسم امام و هلهله اصلا عجیب نیست
گذر چه به لب رسیده نفسهای آخرت
لب تشنه ایی شبیه جد اطهرت
اما هنوز یاد گل یاس پرپری
یاد مدینه کردی و یاد مادرت
در پیچ و تاب بودی و میدید ام فضل
در اشک و ناله های تو خندید ام فضل
گر چه کنار تو رقص و شادی است
دیگر سر تو را که نبرید ام فضل
خندید بر نوای جگر سوز تو ولی
با پای خویشش جسم تو را زیر و رو نکرد
#شب_نهم
#ماه_مبارک_رمضان
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
حضرت خديجه (س)
سبک یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
سبک مستان همه افتاده و ساقی نمانده
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🕊🕊
امشب رسيده شام هجـران خـديجه
عـالم همه نالان و گريـان خـديجه
بيت نبـوّت غـرق در ماتم شد امشب
صاحب عـزا پيغمبـرخاتم شد امشب
در مكّه بيت مصطفي بيت الحزن شد
بـا دست پيغمبر خديجه در كفن شد
امشب غريبانـه رَوَد مـادر ز خانه
بازوي او ديگـر نخـورده تـازيانه
دلهـا بسوزد بهر زهـراي حـزينه
آتش زدند بيت علـي را در مدينه
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🕊
بانوای مداح اهلبیت ع🎧
#جناب_کربلایی_سلطانی🎤🙏