عشقبازی گر چه با نامت، صفا دارد، حسین(ع)!
قلب ما، از داغ جانسوزت، عزا دارد، حسین(ع)!
کی شود سرگشته و حیران؟ و کی افتد به چاه!؟
آن که مانند تو مصباح هدیٰ دارد، حسین(ع)!؟
کیست یارب! این حسین(ع)!؟ جز وارث پیغمبران!؟
هر چه از آدم بوَد تا مصطفی دارد، حسین(ع)
ساقیاش، لب تشنه بود و آب از دریا نخورد
این چنین سردارهایی باوفا دارد، حسین(ع)!
غیرتُاللّٰه است و بس حساس بر ناموس خویش
تا دم آخر نظر بر خیمهها دارد، حسین(ع)!
پیکرش، زیر سم اسبان به خاک کربلا
رأس پاکش برفراز نیزه جا دارد، حسین(ع)!
بر فراز نی سرش قرآن تلاوت میکند
زیر تیغ شمر، بر لب، ربنا دارد، حسین(ع)
شکر للَه درگهش، دارالشفای عالم است
چونکه بر هر درد بیدرمان، دوا دارد، حسین(ع)!
اسوه شد تا روز محشر بر همه آزادگان
بین هر قومی هزاران جان فدا دارد، حسین(ع)
تا توانی ای مسلمان! از گناهان دور باش
چون که الگوی شما، شرم و حیا دارد، حسین(ع)
سازشی هرگز ندارد با ستمکاران دهر
آن که همچون تو امام و مُقتدا دارد، حسین(ع)!؟
از حسین آموختیم ما راه و رسم عاشقی
جان به کف همواره در راه خدا دارد، حسین(ع)
هر که باشد زائر او میشود اهل بهشت
بس که در نزد خدا قرب و بها دارد، حسین(ع)!
پادشاه عشق! از لطف و کرَم، دستم بگیر
چون گدایت آرزوی کربلا دارد حسین(ع)!
#محمد_رضا_قاسمیان
#بداهه_سرایی_ادیبانه
۱۴۰۳/۰۴/۲۷
چه میشود که به شب، ماه را، نشان بدهند!؟
کمی به اهل زمین، نور و کهکشان بدهند!؟
ملامتی نتوان کرد، خلق عالم را
به شوق دیدن رویت، اگر که جان بدهند
چقدر فصل خزان سهم ما زمینیهاست!
به باغ لاله کی آن جام ارغوان بدهند!؟
ز داغ هجر تو ای ماه! ناتوان شدهایم
بگو به خاطر تو بیشتر توان بدهند
کجاست کعبهی دلها، به وقت قدقامت!؟
مؤذنان همه سر نغمهی اذان بدهند
بزرگوار خدایا! بزرگواری کن
مگو هر آن که بوَد آنچه لایق، آن بدهند
به رهگذار شما، نور لالهها کم نیست
نشانتان چقدر ره، ستارگان بدهند!؟
امانتی که سپردیم ما به دست زمین
بگو امانتمان را به آسمان بدهند
بگو که پرچم این انقلاب باعظمت
به دست مهدیمان، صاحبالزّمان بدهند
به زیر پرچمتان هر که هست امروزه
به روز حشر، ز لطف تو سایبان بدهند
#محمد_رضا_قاسمیان
✅ یک نکته از هزاران
▪️تلفیق سهگانی با داستانک از آغاز جزو دغدغههای من بوده است و در این زمینه تجربههایی نیز داشتهام؛ کاری که میتواند #سهگانی_داستانک پدید آورد.
چنان که میدانیم داستانک یا داستان کوتاه کوتاه، یکی از قالبهای داستان است که با تعداد معدودی کلمه به وجود میآید و بر پایهی کشف و ضربه و غافلگیری پیش میرود و سهگانی هم باید چنین باشد.
همخوانی این دو قالب ادبی، باعث میشود تا از جهت منطقی قبول کنیم تلفیق آنها ممکن است.
برای نمونه، داستانک ششکلمهای زیر را به ارنست همینگوی نسبت میدهند:
فروشی! کفش بچه! اصلا پوشیده نشده!
و ما در سهگانی، حتی نمونهی داستانک پنجکلمهای داریم:
شب گذشت،
روز هم
برنگشت.
براینپایه، سهگانی_داستانک، تلفیق میان دو قالب ادبی سهگانی و داستانک است که هر دو از روند کشف و ضربه و غافلگیری بهره میبرند و اکنون با پرورش سهگانیپردازان قویدست، پرداختن جدیتر به آن لازم مینماید. در زیر برای نمونه، پنج سهگانی_داستانک میآید:
(۱)
نیشهای نغز می زند؛
عشق، سادگی نمیکند،
اولش به مغز میزند.
(۲)
آسمان با غرور میگردید؛
یک تن از آفتابگردانها
رفت در آسمان و شد خورشید.
(۳)
نقاش چیرهدست
پروانه آفرید؛
یک تابلو پرید!
(۴)
از یار شهید اگرچه تنها
در قاب زمانه یک نشان ماند،
ما پیر شدیم و او جوان ماند.
(۵)
با تو رسمی دیگر آوردم؛
او برایت مرد،
من برایت زندگی کردم.
#علیرضا_فولادی
🌺࿐ུ***࿐═┅─
@zirechatrambaran
╰─► @seganidastanak★═─
ای کاش که زائر حرم باشم من
در سایهی سلطان کرَم باشم من
یعنی که کنار دلبرم باشم من
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی_رباعی_آئینی
من، امر به معروف کنم پیوسته
از نهی ز منکر نشوم دلخسته
آن هم به زبان و شیوهای شایسته
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی_رباعی_آئینی
ای ماه! بتاب و خانه را روشن کن
از گنج ستارهها پر این دامن کن
جز دوریت آنچه خواستی با من کن
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی_رباعی
مانند #زغال، عمر ما میسوزد
هر #ثانیه با #ناله و #ساز #تلخش
بی #پلک زدن چشم به ما میدوزد
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی_رباعی
#شکوه نکنم ز #ساز #تلخت ای عمر!
هر #ثانیهای #پلک زدم صد #لاله
#پژمرده شد و نکرد حتی #ناله
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی_رباعی
کسی بر خانهی دل، در نمیزد
در این گلشن، کلاغی پر نمیزد
اگر دلبر به قلبم، سر نمیزد
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی_دوبیتی