تمرین لغات عراقی پرکاربرد در سفر اربعین:
شحن =شارژ
رصید=شارژپولی
شاحنه=شارژر
خط=سیمکارت
کهرباء=برق
بطانیه =پتو
مخده=بالشت
خاولی=حوله
مَشُط=شانه
چَرچَف.ملحفه=ملحفه
تبرید .مبرده=کولر
سیاره=ماشین
مُکیف=کولر
غرفه=اتاق
اِنترنت نت=اینترنت
مَصعد=آسانسور
چُربایه=تخت
حجز=رزرو
بطاقه الائتمان=کارت اعتباری
جنسیه=شناسنامه
هویه=کارت ملی
سیطره =ایست بازرسی
حدود=مرز
جوازالسفر =پاسپورت، گذرنامه
تفتیش= بازرسی
شرطه الحدود=پلیس مرز
معبر.منفذ=گیت
زایر =زائر
شارع=خیابان
رصیف=پیاده رو
ختم=مهر زدن
غَراض=لوازم
ازدحام=شلوغی
مغاسل =دستشویی
حمامات=سرویسهای بهداشتی
جامع=مسجد
لطم=سینه زنی
جُنطه السفر=کوله سفر
گراج=گاراژ
کَیّه=وَن
منشاء=اتوبوس
مبیت=سوئیت ، منزل
فندق=هتل
کَروه=کرایه
امانات=امانات
کشوانیه=کفشداری
مطعم=رستوران
عطش=تشنگی
جوع=گرسنگی
استراحه .گعده=استراحتگاه
_وین :کجا
_ینطون:می دهند
_مای:آب
_بارد:سرد
_اکل:غذا(طَعام:غذا)
_گبل/عدل:مستقیم
_اهناک:آنجا (هُناکْ:آنجا)
_عدی: دارم، نزد من است (همان «عندی»که«ن»آن تلفظ نمی شود)
_مسئله ثانیه:سوال دوم
_اسال/سل:بپرس
_مرافق/مغاسل/حمامات/توالیت:دستشویی
_خلف:پشت
_عاشت:زند باشد/زنده باد
_ایدک:دستت (همان« اَیْدیَکْ »است)
عاشت ایدیک: اصطلاحی پر کار برد معادل دستت طلا /دمت گرم /زنده باشید و...
عِنوان: آدرس
شارع: خیابان
سوگ ، سوق: بازار
سیاره: ماشین
باص: اتوبوس
مشی: پیاده
بنای: ساختمان
دَربونَ: کوچه
میدان/ ساحه: میدان
جسر: پل
تقاطع: چهاراره
یمین: سمت راست
یسار: سمت چپ
نعم (بله)
الله یساعدک = خداقوت {پر کاربرد}
وین تروح (کجا میری؟)
کم یوم تبقی فی العراق؟(چند روز در عراق میمونی؟)
اشگده الکروه؟ ( کرایه چنده؟)
یک = واحد
دو = اثنین
سه = ثلاث
چهار = اربع
پنج = خمس
شش = ستّه
هفت = سبعه
هشت = ثمانیه
نه = تسعه
ده = عشره
عدکم مکان؟ (جای خالی هست؟)
عدکم مکان خاص النساء (جای خالی برای خانم ها هست؟)
- ۱۵۰۰۰ = مُستَ عَشَر
- بفرمایید = تَکرَم
- غالی (خیلی گرونه...)
- سَتّوته = سه چرخه
- نان = خُبز
- جُنطه = کیف ، چمدان
- لِفّه = ساندویچ
- عُربانَه = گاری
- شاوِرما = کباب ترکی
- ضَیَّعَت = گم کردم
- مای = آب
- تَعال = بیا
- روح = برو
- مرکز طبّی = درمانگاه
صِیدَلیَّه = داروخانه
عَلاج = دارو
عاشَت ایدَک (دست شما درد نکنه)
خوش آمدی = اهلا و سهلا
کم نَفَر عِندَک؟ (چند نفر جا داری؟)
عَفوا = ببخشید
آسِف = متاسفم
وَینَ (کجا؟)
حَرِّک = حرکت کن
جِسِر = پُل
اَکِل = غذا
فُلوس = پول
صباح الخیر = صبح بخیر
مساء الخیر = شب بخیر
وَجَع = درد
صُخونَه = تب
فُرگاس = تاول
دِجاج = مرغ
سِمِچ = ماهی
تِمِن = برنج
لَحَم = گوشت
شارِع = خیابان
فَرَع = کوچه
گِراج =ترمينال
اِشلون اَگدر اوصل الی الکوفه
چطور می توانم به کوفه برسم
اکو طریق اقل ازدحام
آیا مسیر خلوت تری هم وجود دارد
اِشگد المسافه للنجف
چقد تا نجف راه هست
شسم هذا الشارع
اسم این خیابان چیست
وصلنی صف الگاراج
من را کنار ترمینال برسان
اَجیعت به طریق خطء
مسیر را اشتباه آمدی
لازم ترجع ماکو طریق
باید برگردی راه بسته
ای چرخ جفا پیشه! در افکار چه داری!؟
جز فتنه و اندوهِ دلآزار چه داری!؟
در گلشن جان، دیدهی نرگس، نگران است
در دشت کویرت، به جز از خار چه داری!؟
از زخمهی تو تار دلم، ناله برآرَد
در خیمهی خود غیر شب تار چه داری!؟
جز نیش، نبخشی به من از جام شرابت
در میکده جز عقرب جرّار چه داری!؟
گیرم گره از کار کسی برنگشایی
غیر از گره افکندن در کار چه داری!؟
از دست تو هر فتنه برآید، عجبی نیست
چون عشق نداری غم دلدار چه داری!؟
صد شکر که ما منتظر حضرت یاریم
ای بیخبر از لذت دیدار چه داری!؟
#محمد_رضا_قاسمیان
#بداهه_سرایی_گلشن_شعرا
۱۴۰۲/۰۵/۱۵
بی تو من چون بگذرانم، این شبم، این روز را!؟
آه! آیا نشنوی این نالهی جانسوز را!؟
بس که آتش زد به قلبم آتش هجران تو
برنتابم دیگر این هجران طاقت سوز را
تا به کی باید بگیرم در بغل، زانوی غم!؟
تا نبینم از رقیبان، خندهای مرموز را؟
باز هم بر لشکر اندوه و غم جولان بده
تا ببینی نصرت آن لشکر پیروز را
میشود از پردهی غیبت برون آیی دگر
تا ببینم آن جمال ماه جان افروز را!؟
#محمد_رضا_قاسمیان
#بداهه_سرایی_مکتب_خانه_عشق
۱۴۰۳/۰۵/۱۶
ای اختر سپهر من! ای مهر در دلم!
ای روشن از فروغ تو جان! ماه کاملم!
ای همنشین دائمی فکر و جان و دل!
آیینهی جمال تو هر دم مقابلم
بنگر که کوه خم شود از دوریت! ببین!
در زیر بار هجر تو چوُن پایْ در گلم!؟
آوارهام به کوه و بیابان به شوق تو
هر جا که هست یاد تو، آنجاست منزلم
ای پادشاه حُسن! کنی کی تفقدی!؟
عمری بوَد که بر سر کوی تو سائلم
آیا شود که چهرهی ماهت نشان دهی!؟
کی میشود که حل کنی از لطف، مشکلم!؟
#محمد_رضا_قاسمیان
#بداهه_سرایی_گروه_ادیبانه
۱۴۰۳/۰۵/۱۶
هنگام سرور یار آمد، تبریک
در هفده مرداد، همه خوشحالند
چون روز خبر نگار آمد، تبریک
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی
باور نکن که بی تو شب ما سحر شود
یا بی تو لحظهای بتواند به سر شود
تا کی کنم شکایت از این دهر بد گهر!؟
تا کی روان ز دیده به دامن، گهر شود!؟
مرغ خیالم از قفس ذهن، پر کشد
دل را ببین که در پی تو دربدر شود
تلخ است اگر چه صبر، ولی تلخیاش، خوش است
محصول این درخت، به زودی شکر شود
ای شهریار عشق! که چشمم، به دست توست
کن یک نظر به خاک رهت، تا که زر شود
یلدا شده است روز من ای ماه پشت ابر!
خورشید من! برآی که شامم، سحر شود
#محمد_رضا_قاسمیان
#بداهه_سرایی_گروه_شعر_ناب
۱۴۰۳/۰۵/۱۷
۱)
گر سرو افتاد
یا سوخت سبزه
انداخته بر جان اسرائیل لرزه
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی
۲)
بعد از تو ابراهیم
شد کشته اسماعیل
از مکر اسرائیل
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی
۳)
بیشک که اسرائیل
چون غده، چرکین است
حق با فلسطین است
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی
۴)
در عصر پرتلاطم
خورشید من حسین است
راهم نمیشود گم
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی
۵)
در آسمان قیامت
فریاد در زمین است
ایام اربعین است
#محمد_رضا_قاسمیان
#سهگانی